حجاریان از اصلیترین و مهمترین تدوینکنندگان راهبردهای نظری اصلاحطلبان بهتازگی از تازهترین کلیدواژه خود با نام «هسته سخت اصلاحات» رونمایی کرده است که به نظر میرسد مبنای راهبرد و تحرک آتی اصلاحطلبان را تشکیل میدهد به همین دلیل نباید از کنار آن بهسادگی گذشت.
واکاوی و درک چیستی این کلیدواژه و چرایی طرح آن در این برهه زمانی را باید در سرخوردگی طیف تندور اصلاحطلب به ساخت قدرت و نیز ترس آنها از واریز ناکارآمدیهای دولت روحانی بهحساب اصلاحطلبان ارزیابی کرد. این اظهارات زمانی شفافتر میشود که بدانیم طیف همسو با حجاریان، طراح پروژه فشار از پایین چانهزنی از بالا و صاحب جمله معروف «اصلاحات خون میخواهد» اصولاً استمرار، پیشبرد اهداف و اصولاً زیست خود را مدیون فضای رادیکال و بحران هستند.
علی شکوری راد دبیر کل حزب اتحاد ملت: «ما با آسیب سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان مواجه هستیم. ایده آقای حجاریان نمیخواهد فقط اصلاحطلبان را منسجم کند، بلکه میخواهد اعتماد مردم را به اصلاحطلبان بازگرداند و سرمایه اجتماعی را احیا کند. از این نظر ایده خوبی است امروز نقش هسته سخت اصلاحات را عملاً شخص آقای خاتمی به عهده دارد.»
اصلاحطلبان در تمام سالهای گذشته سعی کردهاند با مصادره مطالبات اجتماعی و ارائه تفسیری یکدست و واحد، آراء رأیدهندگان را تماماً بهحساب گفتمان رفورمیستی خویش واریز و آن را ابزاری برای پیشبرد گفتمان رفورمیستی خویش قرار دهند؛ درحالیکه علت آراء یکسان نیست و با یک مبنای واحد با یکدیگر جمع نمیشوند.
درعینحال به نظر میرسد اصلاحطلبان راهکار جلوگیری از ریزش بیشتر پایگاه ثابت و گفتمانی خود را در ایده حجاریان جستجو میکنند. حلقه حجاریان بهخوبی دریافتهاند به دلیل گره خوردن زلف اصلاحات با شخص خاتمی از یکسو و مشی مواجهه کج دار و مریز خاتمی با حاکمیت هیچگاه نخواهند توانست در موعد نیاز! انتظار التزام کامل به لوازم استراتژی فوقالذکر را از وی داشته باشند.
در نظر این طیف از اصلاحطلبان پروژه مزبور همچنان واجد ظرفیتهای بالقوهای ست که به دلیل روحیه محافظهکارانه خاتمی تاکنون نتوانسته تمام ظرفیتهای خود را آزاد و به فعلیت برسد. ظرفیتهای مدنظر این طیف تندرو در بطن خود حامل خشونتهای پنهانی است که بیشتر از اینکه ناظر به مقام کلام باشد معطوف به ساحت خشونتهای کف خیابانی است. به همین دلیل باید طی فرایندی بهظاهر دموکراتیک اما باطناً کودتا محور، خاتمی بهعنوان یک فرد را به نفع این «هسته سخت» حذف کرد تا در وقت حاجت و در صورت تشخیص حجاریان و دوستان بتوانند با رها شدن از قیدوبندی به نام «خاتمی» و با بسیج کردن پیادهنظام به ذات اصلاحطلبی سال 76 بازگشت و فضا را به سمت رادیکالیسمی بیانتها پیش بردند.
رادیکالیسمی که مرز آن با طرحهای براندازی بسیار محو و کمرنگ است، زیرا در نظر این طیف تندرو تنها راه اجبار حاکمیت به پذیرش خواستههای این گروه است. این هسته سخت درواقع قرار است با اعتبار زدایی از نقش و جایگاه فردی خاتمی بهعنوان رهبر اصلاحات این وظیفه را به طیفی متشکل از تندورهای اصلاحطلب محول کند که به تعبیر حجاریان برای اصلاحات هزینه دادهاند.
علی شکوری راد میافزاید: «بهعبارتدیگر هسته سخت اصلاحات متجلی در شخص آقای خاتمی است. نیروها هرچه به لحاظ معیار و نهفقط رابطه، به ایشان نزدیکتر باشند، نیروهای خالص اصلاحطلبی هستند. حرف آقای حجاریان این است که فرد باید در نهاد ادغام شود تا آن نهاد که پایایی بیشتری میتواند داشته باشد، تقویت شود»
در واقع این هسته در انتخابات آتی نقشی مشابه شورای نگهبان برای تائید نهایی لیستهای انتخاباتی را بازی خواهد کرد که ورود هر شخص یا گروهی به نام اصلاحات به ساختارهای قدرت منوط به التزام و تن دادن به اغراض رادیکالی این هسته بنماید.
اتخاذ چنین رویهای هرچند در ذات خود نمایانگر این تناقض است که چگونه اصلاحطلبان سالها خود را مخالف نظارت استصوابی معرفی میکردند، اینک در پی تأسیس ساختاری متصلب و محفلی برای حذف و کنترل جریانات غیرهمسو هستند، اما از سوی دیگر باید آن را به فال نیک گرفت چون طرح چنین گزارههایی حتی اگر به مرحله عمل هم نرسد اما حداقل پرده از ذات دیکتاتوری پنهان و چندلایهای که در بطن اندیشههای لیبرالی و حاملان آن نهان است، برمیدارد.
آیا این بار فریاد اعتراضآمیز خاتمی خطاب به همراهان نیمهراه مبنی بر اینکه «طلبکارم از گروههای سیاسی که با طرح مکرر پروژه عبور و مرور ترافیک را سنگین کردند» بهجای ساختمان پاستور از ساختمان بنیاد باران بر خواهد خاست؟