چهارشنبه گذشته بود که حسین عباس علیزاده، وکیل مدافع قربانیان اسیدپاشیهای اصفهان از پرداخت دیه قربانیان این حادثه از صندوق دیه بیتالمال خبر داد و گفت: پرونده مختومه شد. به همین راحتی! چند نفری سوختند؛ بدون آنکه ردپایی از اسیدپاشها نمایان شود. مرضیه ابراهیمی قربانی معروف اسیدپاشی است.
او 23 مهر 93 در خیابان توحید اصفهان توسط دو نفر مورد حمله اسید با غلظت 99 درصد قرار گرفت. مرضیه پس از گذشت سالها در گفتوگو با «آرمان» میگوید: مدتی است که ناخواسته در راه آسیبشناسی اسیدپاشی افتادهام. بسیار دنبال علتها گشتم و دیدم تمام اختلافات خانوادگی، همکاران و دختران و پسران و مشکلات زناشویی میتوانند منجر به اسیدپاشی شوند. به بیان دیگر بهتر است بگویم که در پروندههای اسیدپاشی هر نزاع کاملا مسخرهای باعث اسیدپاشی شده است.
موضوعاتی که حیاتی نبودهاند؛ همچون یک دعوای کوچک، حسادت، شک کردن و... اسیدپاشیها را رقم زده است. اکنون مردم ما خیلی خسته و عصبانی هستند و متاسفانه یاد نگرفتهاند که خشمشان را کنترل کنند. حتی تحمل شنیدن حرف حق را ندارند و واکنش بد از خودشان نشان میدهند. شاید هر کداممان در شرایطی قرار بگیریم که اسید را به سمت افراد مخالف با عقیدهمان بپاشیم. البته در جوامع دیگر هم خشم، تجاوز و اسیدپاشی وجود دارد.
منتها چیزی که باعث شده در اروپا آمار اسیدپاشی خیلی کم و نزدیک به صفر باشد این است که بسیاری افراد نمیدانند اسید چیست. دوم اینکه فقط کارخانهداران باید اسید را تهیه کنند.
سومین و مهمترین دلیل هم این است که قانون بازدارندهای برای مقابله با چنین جرمی وجود دارد. برای مثال در کشورهای دیگر برای جرم اسیدپاشی حبسهای طولانی یا حبس ابد در نظر گرفتهاند. در واقع قصاصی در کار نیست. طبیعی است که افراد از حبس و محدود شدن هراس دارند و اگر بخواهند جرمی را مرتکب شوند؛ به دنبال جرایمی میروند که ساعت و دقیقه و ثانیهاش برای حبس شدن کمتر باشد. با این تفاسیر باید گفت که اسید در ایران بسیار مظلوم واقع شده است.
در واقع بیشتر اسیدپاشها گروکشی میکنند و قربانیان مجبور میشوند که مجرمان را ببخشند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که دلایل اسیدپاشی به چند مورد برمیگردد. یکی اینکه اسید به راحتی در دسترس مردم است و مورد بعدی آنکه آموزشی در این راستا وجود ندارد. با این حال میتوانیم قانون را تغییر دهیم و تصویب کنیم. مطمئنا با این کار نتیجه خواهیم گرفت.
وقتی اسید ممنوع شود و قانون بازدارندهتر باشد، افراد کمتر سراغ اسیدپاشی میروند و به تدریج فرهنگ آن در میان ما نهادینه میشود. برای مثال چند سال پیش آمار اسیدپاشی کم شده بود، اما از شروع سال جدید تاکنون شاهد اسیدپاشی در شیراز، بوشهر و تبریز بودیم که متاسفانه به دلایل مسخرهای رخ داده بودند. این در حالی است که خود افراد اصلا آگاهی ندارند.
بنابراین باید خیلی چیزها را از کودکی به افراد یاد بدهیم. بنگلادش، هند و پاکستان در حوزه اسیدپاشی از ما بدتر بودند، حتی قربانی را مجبور میکردند که با همسر اسیدپاشش زندگی کنند. با این حال اقداماتی را در بنگلادش انجام دادهاند که اکنون آمار اسیدپاشی در این کشور پایین آمده است.
در واقع به ما ثابت شد که میتوان با قوانین بازدارنده به نتیجه مطلوب رسید. سال گذشته در ایران فقط حدود 110 قربانی اسیدپاشی در یک بیمارستان بودند. این در حالی است که برخی از قربانیان حتی به بیمارستان هم نمیآیند. من تاسف میخوردم که مسئولان ارزش انسان را هیچ میپندارند، چرا که قوانین ضمانت اجرا ندارند و بازدارنده نیستند.
ترویج اسیدپاشی با بیمسئولیتی مسئولان
مریم زمانی قربانی دیگر اسیدپاشی میگوید: سال 1389 به همراه سه دخترم به اتفاق یکی از آشنایان به شهرستان برای دیدن اقوام رفته بودیم. شب عاشورا به اصرار زن برادرم در منزل ایشان خوابیدیم که با سوزش صورتم از خواب پریدم.
آتنا، دختر کوچکم هم آن زمان یک سال و نیمش بود. بلافاصله بعد از من به حالت جیغ از خواب پرید. احساس کردم صورتش میسوزد. وقتی بلند شدم که صورت آتنا را بشورم، دیدم همسر برادرم بچه بغل با یک ظرفی بالای سر من ایستاده است. از آنجایی که مشکلی نداشتیم، گفتم شاید رفته برای بچهاش شیر خشک درست کند که آب جوش از دستش رها شده است.
من هم با سرعت آتنا را به سمت ظرفشویی بردم و یک لحظه دیدم صدای جیغ آرزو و یلدا بلند شده است. بلافاصله آتنا را پتو پیچ کردم و نزدیک بخاری گذاشتم و بلافاصله آرزو و یلدا را با لباس به زیر دوش حمام بردم... این خلاصه زندگی پرفراز و نشیب اوست. قربانیای که اسید گردنش را به شانهاش چسبانده و شش ماه از درد گردن تا صبح نخوابیده است.
گرچه سالها از آن ماجرا میگذرد، اما به باور او اسیدپاشی فقط به اسم نیست. هزار و یک مشکلات روحی و جسمی و روانی به دنبال دارد. مریم میافزاید: بیمسئولیتی مسئولان باعث اسیدپاشیها میشود.
اینکه آنها در شرایط قربانیان نیستند، چون همچین اتفاقی برای هیچکدام از مسئولان یا خانوادههایشان نیفتاده تا قانونی را برایش در نظر بگیرند. او ادامه میدهد: در واقع تا اتفاقی برای مسئولان یا خانوادههایشان رخ ندهد، آنها تصمیم نمیگیرند که قانون محکمی را برای اسیدپاشی در نظر بگیرند.
وقتی دستی قطع میشود، عاملش مجازات و مجبور به پرداخت دیه میشود، اما متاسفانه در مورد اسیدپاشی هیچ قاعده و قانون خاصی وجود ندارد. به اعتقاد مریم اگر برای یکی از همسران مسئولان همچین اتفاقی میافتاد، قانون با او به نسبت یک فرد معمولی برابر برخورد نمیکرد. این قربانی اظهار میکند: جدا از اینها باید بگویم که اسید چیز بدی نیست.
میتوان هم استفاده درست از آن کرد و هم استفاده نادرست. باید فرهنگ جامعه را ارتقا داد و راجع به فایده و ضرر و زیانش بیشتر به مردم اطلاع رسانی کرد. او با ذکر مثالی میافزاید: شما فضای مجازی را در نظر بگیرید، همین وضعیت را دارد. برخیها استفاده درست و برخیها استفاده نادرست از آن دارند، اما متاسفانه باید بگویم که در جامعه ما کف ترازوی استفاده نادرست سنگینتر است.
این در حالی است که اسید ماده خطرناکی است و اگر با مضراتش آشنا نباشیم، تبعاتش جبرانناپذیر خواهد بود. با این حال بسیاری از تعمیرکاران موبایل هم از اسید استفاده میکنند و نمیتوان اسید را از آنها دریغ کرد. بنابراین باید فرهنگسازی شود تا مردم بفهمند برای از بین بردن کینهها و انتقامهایشان از اسید استفاده نکنند.
به گفته مریم اسیدپاشی به دلیل اوضاع نامناسب اقتصادی، بیکاری، اعتیاد و... به نوعی روال شده است. جوانان اگر واقعا درآمد و شغل خوبی داشته باشند کمتر به این راه سوق داده میشوند. این قربانی خاطرنشان میکند: به نظر من باید صدا و سیما برنامهای با همین عنوان درست کند تا مردم بیشتر با این ماده خطرناک آشنا شوند. چه اشکالی دارد اگر سریالی با این مضمون ساخته یا داستانی در این راستا نوشته شود تا میزان آگاهی مردم بالا رود.
باید مجازت اسیدپاشی اعدام باشد
«باید مجازات اسیدپاشی تشدید شود. در این رابطه طرحی در کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس در حال رسیدگی است که امیدواریم با بررسی همه جانبه بتوانیم مصوبه خوبی را برای مقابله با این جرم داشته باشیم.»
اینها را محمد کاظمی، نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس میگوید. به گفته او اگر مراکز تولید و توزیع اسید را محدود و کنترل کنیم، اقدام خوبی است اما اینکه این کار شدنی باشد یا نه را نمیدانم. او ادامه میدهد: باید هیات کارشناسان وزارت صنعت، معدن و تجارت این موضوع را بررسی و حتما نظر کارشناسی خود را اعلام کنند.
نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس میافزاید: اساسیترین مشکل ما در پروندههای اسیدپاشی شناسایی نشدن عامل اسیدپاشی است. عموما آنها شناخته نمیشوند. در این راستا باید پلیس مجهزتر و فنیتر اشخاصی که با اسیدپاشی حیات را از قربانیان میگیرند، شناسایی و دستگیر کند. او اظهار میکند: افرادی که قصد انتقامجویی دارند، با یک برنامه حسابشده و دقیق کاری میکنند که شناسایی نشوند. در واقع آنها پیچیده عمل میکنند. کاظمی معتقد است: مجازت اسیدپاشی باید اعدام باشد.
من معتقد هستم اسیدپاش فرد محاربی است. فردی که با پاشیدن اسید تنها قربانی را نمیترساند، بلکه جامعه را دچار هراس و نگرانی میکند. او با ذکر مثالی بیان میکند: فردی که قمه به دست میگیرد و با چرخاندن آن مردم را به هراس میاندازد، عمل محاربه انجام داده است. بنابراین اسیدپاشی میتواند از مصادیق محاربه و مجازات اعدام باشد.
در واقع اسید هم یک سلاح خوفناک و ترسناکی است که میتواند از مصادیق محاربه تشخیص داده شود. نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس خاطرنشان میکند: البته اعتقاد بنده این است، در حالی که امکان دارد از لحاظ فقهی قابل ایراد باشد.