نام عملیات «فروغ جاویدان» و برنامهای که برای آن تدارک دیده بودند تسخیر 48ساعته تهران بود! مردادماه 1367 اگرچه در دفتر خاطرات ایرانیان یادآور حماسه ماندگار «مرصاد» است اما در ذهن منافقان تنها مرور کابوسی است که به وعده رجوی قرار بود برای آنها تعبیری از رویای آزادی باشد. منافقین در نخستین روزهای مرداد ماه سال 67 با فرمان آتش به پیش مریم رجوی بهطور عملی نقشه خود را اجرایی کردند، فرمانی که منافقین را به قهقرای تاریخ برد.
تهدید صدام
تنها 19 روز مانده به 27 تیرماه 67 و اعلام رسمی قبول قطعنامه 598 از سوی امام خمینی؟ره؟ صدام حسین حامی تمام عیار منافقین در هشتم تیرماه در یک نطق تلویزیونی با طرح ادعایی عجیب گفت که «عراق به سطحی از آگاهی رسیده است که اگر روزی حس کند نابودی دشمن در سرزمینش خدمت به صلح است به آن دست خواهد زد... بعد از مدتی خواهید دید چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید.»
بعد از اعلام رسمی قبول قطعنامه 598، منافقین نشست عمومی اعضا با مسعود رجوی را تدارک دید، حدود نیمساعت از شروع صحبتش گذشته بود که ناگهان گفت: کارهای بزرگ در پیش داریم. مگر ما نگفته بودیم که «اول مهران، بعداً تهران»؟
همراهی عراق و منافقین در عملیات مرصاد
بنابر گفته هادی شعبانی، یکی از اعضای گروهک منافقین در سال 67، «بعد از قبول قطعنامه از سوی ایران بود که مسعود (رجوی) سریعاً جلسهای گذاشت و گفت باید تا یک هفته دیگر به ایران حمله کنیم چراکه قبول قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی نشاندهنده ضعف نیروهای ایرانی در جبهههای جنگ است و گفت که ما مقصر بودیم که ایران قطعنامه را قبول کرد چون وقتی ما در عملیات چلچراغ، مهران را تصرف کردیم، شعار
«امروز مهران، فردا تهران» سر دادیم و رژیم ایران ترسید که ما بتوانیم وارد تهران شویم و به همین خاطر سریعاً آتشبس را پذیرفت. بعدازاین صحبتها بود که سازماندهی جدید شروعشده و تیپها و لشکرهای جدید تشکیل شدند. بعدها مسعود عنوان کرد که در یک طرح هماهنگ با ارتش عراق قرار شده بود آنها (نیروهای عراقی) از جنوب به ایران حمله کنند تا ما بتوانیم بهراحتی از سمت غرب پیشروی کنیم.»
توهم رجوی
«فروغ جاویدان» نامی بود که منافقین بر این عملیات گذاشتند و برنامهای که برای آن تدارک دیده بودند تسخیر 48 ساعته ایران بود! این توهم تا حدی قوی بود که حتی رجوی به محمود عطایی بهعنوان فرمانده محور تهران منافقین اعلام کرد: «وقتی به تهران رسیدید اتاق کار سابق من در خیابان علوی را آماده کنید تا من بیایم و در آن مستقر شوم، بعد از ورود به تهران تا 48 ساعت هر کاری خواستید بکنید و هرکسی را که خواستید بکشید تا اینکه من فرمان عفو عمومی بدهم!»
صدام با طراحی حملات نظامی به مرزهای جنوبی و نیز تلختر از آن با بمباران شیمیایی برخی شهرهای مرزی نقش بسیار بالایی در کلید خوردن عملیات «فروغ جاویدان» داشت.
ارتش عراق در روز 31 تیرماه 1367 چندین روستای ایران در اطراف کرمانشاه شامل روستاهای زرده، روستاهای نساردیره، نساردیره سفلی و شاه مار دیره از توابع شهرستان گیلان غرب، شیخ صله از توابع شهرستان ثلاث باباجانی، دودان از توابع شهرستان پاوه و روستای باباجانی از توابع شهرستان دالاهو را با بمبهای گازخردل و گاز اعصاب بمباران کرد.
در نهایت، در چهارم مردادماه نیروهای عراق توافقات قطعنامه 598 را زیر پا گذاشته مجدداً به مرز خرمشهر حمله کردند که یک عملیات نظامی برای زمینهسازی ورود گروهک مجاهدین خلق به خاک ایران از مرزهای غرب بود.
غروب فروغ جاویدان
هر چند در آغاز عملیات نیروهای سازمان توانستند در مدتزمان 24 ساعت خود را به 34 کیلومتری کرمانشاه برسانند، اما برخلاف تصور مسوولان سازمان مجاهدین، مردم هیچگونه همراهی با آنان نکردند، حتی پس از اطلاع از تجاوز مجاهدین خلق، درصدد مقابله برآمده و به جبهههای جنگ اعزام شدند. مجاهدین خلق، خوشحال از پیشرویهای مقدماتی و در یک اقدام عجولانه،راهی باختران (کرمانشاه) شده و به خیال خود،قصد حرکت به سمت تهران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را داشتند.
رادیو مجاهدین، با ارسال پیام به مردم باختران از آنها خواست که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادیبخش مهیا سازند و آماده جذب در گردانها و لشکرها باشند. از پنجم مردادماه عملیات مرصاد بهمنظور مقابله با منافقین در منطقه اسلامآباد و کرند غرب در استان کرمانشاه، آغاز شد.
البته طبق طراحی صورتگرفته نیروهای نظامی ایران ابتدا منتظر شدند تا منافقین بهاندازه کافی در داخل خاک ایران نفوذ کنند تا از برد پشتیبانی عراقیها خارج شوند. سپهبد علی صیاد شیرازی با عنوان نماینده امام؟ره؟در شورای عالی دفاع، از نزدیک فرماندهی یگانهای هوانیروز و نیروی هوایی و رزمندگان حاضر در منطقه عملیاتی مرصاد را به عهده گرفت و به همراه خلبانان شجاع هوانیروز و نیروی هوایی، لشکر منافقین و مزدوران صدام را در تنگه «مرصاد» منهدم و تار و مار کرد.
روایت شهید صیادشیرازی از عملیات مرصاد
روایت شهید صیادشیرازی از عملیات مرصاد خواندنی است«شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم... صبح روز پنج مرداد، عملیات با رمز یاعلی؟ع؟ آغاز شد. در تنگه چهار زبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده به زودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هوانیروز علاوهبر گروههای مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو بهروی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی میتوانستند به عقب برگردند. بعضی از آنها به روستاها پناه بردند و بعضیهایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند.
عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه-اسلام آباد غرب هزاران کشته از آنان بهجا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند.» حضور و نقشآفرینی زندهیاد شهید صیادشیرازی در این عملیات چنان پررنگ بود که منافقین تا سالها کینه او را در دل گرفتند و سرانجام در سال 78 با ترور او زهرشان را ریختند.
بدین ترتیب، سازمان مجاهدین در این عملیات متحمل تلفات و خسارات فراوانی شد و بیش از 438 دستگاه تانک و نفربر و 1200 قبضه تجهیزات نظامی از قبیل خمپارهانداز، توپ ضدهوایی و سلاح انفرادی را از دست داد. علاوهبر این دهها دستگاه تانک، نفربر، خودرو و نیز صدها سلاح سبک به غنیمت نیروهای ایران درآمد. شمار کشتههای سازمان مجاهدین در این عملیات بین 1500 تا 2506 نفر ذکر شده است.بنابر اطلاعات مندرج در پایگاه رسمی قربانیان ترور در ایران، در عملیات مرصاد بیش از 2000 نفر از منافقین به هلاکت رسیدند و در مقابل 304 نفر از رزمندگان اسلام هم به شهادت رسیدند.
به این ترتیب منافقین که قصد داشتند تهران را 48ساعته فتح کنند ناکام ماندند و عملیات فروغ جاویدان به غروبی همیشگی برایشان تبدیل شد.
صبح نو