حجت الاسلام سیدعلی بنی صدر
ممکن است شما گاهی سری به صفحات آگهیهای تبلیغاتی نشریات زده باشید و یا آگهی تبلیغاتی نصب شده روی دیوار کوچه و خیابان نظر شما را به خود جلب کرده باشد.
گاهی هم در منزل را که گشودهاید، یک یاچند اطلاعیه از لای دولنگه در به روی زمین افتاده. صندوقهای پست منازل نیز معمولاً میزبان آگهیهای تبلیغاتی است که در حکم میهمانان ناخواندهاند.
آگهیهایی که یا مربوط به استخدام هستند و یا تبلیغ یک فروش ویژه یا تأسیس یک دفتر مهندسی یا مطب پزشکی و مسائلی از این قبیل.
آگهیهای تبلیغاتی گذشته از آنکه تبلیغاند، میتوانند بیانگر وضعیت عمومی جامعه در حوزههای مختلف از جمله فرهنگ و مذهب و اقتصاد و بهداشت و ... نیز باشند.
برخی آگهیها جذابیت خاص خود را دارند ولی برخی دیگر حاکی از واقعیتهای تأسف باریاند که قابل انکار نیستند.
موضوع این نوشتار نیز یکی از همین مواردی که علیرغم اهمیت و حساسیتش، شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
تبلیغ برای کسب درآمد و تأمین معاش زندگی به قیمت از بین رفتن یک زندگی دیگر و به قیمت متلاشی شدن یک خانواده! شاید شما هم تبلیغ پذیرش وکالت برای طلاق توافقی را دیده یا شنیده باشید.
عناوینی مانند «طلاق توافقی در کوتاهترین زمان»، «طلاق توافقی توسط وکلای مجرب»، «طلاق توافقی تضمینی!!!»، «طلاق توافقی با کمترین هزینه» و ... .
به راستی این واقعیت دردآور نیست که عدهای وکیل در قالب مؤسسات حقوقی و یا حتی به صورت فردی حاضر شدهاند که اینگونه علنی طلاق را تبلیغ و ترویج کنند؟
طلاق که به عنوان یک عمل مذموم و ناپسند شناخته شده، باید اینگونه صریح و بی پروا در علن ترویج شود؟ در قبح طلاق همین بس که کسانی که این تجربه تلخ را در کارنامه خود دارند، دائماً در تلاش برای مخفی کردن آن هستند.
جالب آنجاست که بسیاری نهادهای دولتی و غیردولتی برای حمایت از ازدواج در تلاشاند و رسانه ملی و نشریات عمومی نیز جوانان به ازدواج دعوت میکنند، غافل از آنکه اینان هرچه رشته کنند ممکن است آن ازدواج به دست وکلایی بیفتد که در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه پنبه شود.
آیا بازار وکلای تا این حد رو به کسادی گذاشته که وکلاء مجبور شدهاند، قبح طلاق را نادیده گرفته و بجای کوشش برای برقراری صلح و سازش برای نابودی این بنیان در کوتاهترین زمان بکوشند؟
در بند ث از ماده 3 اساسنامه اصلاحی اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران (اسکودا) مصوب 93، یکی از اهداف و وظایف این نهاد: «ث – ارتقاء سطح دانش حقوقی وکلای دادگستری و کارآموزان وکالت و کوشش در همگام ساختن جامعه وکالت با دست آوردهای علمی و حقوقی روز» معرفی شده است.
آیا دست آوردهای علمی و حقوقی روز میطلبد که در جامعه فعلی ایران، نهاد ارزشمند ازدواج ترویج شود یا طلاق؟ ضروری است که اسکودا به عنوان نهاد عالی وکالت در ایران نسبت به این مساله و مسائل تأسف انگیز دیگر احساس خطر کند و با تدبیر و درایت هرچه زودتر با این رخداد زشت و ناپسند مبارزه کند.
بعید است که این مسأله تاکنون به اطلاع مسئولین مربوطه نرسیده باشد ولی اگر هم چنین است امیدواریم که این نوشتار به دست ایشان برسد و یا حداقل سخن نگارنده به هرطریقی ولو به واسطه به ایشان منتقل گردد.
به یاد دارم یکی از اساتید ناآشنای حقوق ایران که آثار مورد توجه و اقبال جامعه حقوقی کشور است به مناسبتی قریب به این مضمون میفرمود: «وکلا باید علاوه بر حرفه وکالت، از طریق دیگری نیز کسب درآمد داشته باشند تا مجبور نشوند هر پروندهای را که ممکن است بعضاً برخلاف حق و عدل و انصاف باشد برای دفاع بپذیرند».
اهمیت سخن آن استاد فرزانه امروز بیش از گذشته روشن شده است که کار به جایی رسیده که وکلای ایرانی مسلمان ترویج طلاق را وسیله امرار معاش خود قرار دادهاند، آن هم به با توصیفی بسیار سهل و آسان از طلاق.
اگر شخصی با احکام دین مبین اسلام و قوانین موضوعه جمهوری اسلامی ایران آشنا نباشد و با این آگهیهای تبلیغاتی مواجه شود ممکن است در ابتدا تصور کند که در دین اسلام و قانون ایران، طلاق نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح است که اینگونه آزادانه مورد دعوت از سوی وکلا قرار گرفته، غافل از آنکه هم در شرع مبین و احکام نورانی اسلام طلاق مورد مذمت است و هم در قانون ایران وقوع طلاق متوقف بر مقدمات متعددی شده است تا شاید زوجین در یکی از مراحل از این رخداد ناخوشایند منصرف گردند و دوباره تصمیم به ادامه زندگی بگیرند.
حتی بر فرض وقوع طلاق به صورت طلاق رجعی نیز امکان رجوع و بازگشت تا پایان عده نیز فراهم شده است تا جدایی واقعی به حداقل ممکن کاهش یابد و اگر تصمیم به جدایی از روی هیجان و غلبه احساسات بوده، راه جبران باز باشد.
تناقض آشکار بین آنچه نسبت به طلاق در کتب فقه اسلام و حقوق موضوعه ایران و قوانین جاری کشور آمده و در دانشکدههای حقوق و حوزههای علمیه مورد تعلیم قرار میگیرد با آنچه در عمل در دنیای خارج در حال وقوع است، ضرورت آسیب شناسی این مسأله را دو چندان میکند.
این خطِ سیر، ختم به خیر نخواهد شد و به صلاح جامعه نیست. اندیشمندان حقوقی و متفکران مذهبی و آگاهان اجتماعی باید تدبیری بیاندیشند.
این واقعیت تلخ که نرخ طلاق در سالیان اخیر به نسبت چند دهه قبل افزایش تأسف برانگیزی را نشان میدهد، معلول عواملی است که مبارزه با این افزایش نرخ متوقف بر شناسایی و درمان عوامل آن است.
قطعاً یکی از عواملی که میتواند شیب سیر جامعه به سوی طلاق را تندتر یا کندتر کند، نوع رفتار حرفهای وکلا در مواجهه با زوجینی است که قصد جدایی از یکدیگر را دارند.
وکلای حرفهای میدانند و میفهمند که قرار نیست هر پروندهای منجر به صدور حکم در دستگاه قضایی شود.
آنان میدانند هنر وکالت فقط آن نیست که یک وکیل چگونه دادخواست و لایحه بنویسد تا حق موکل خویش را احیا کند، بلکه هنر واقعی وکالت در آن است که بتواند پیش از آنکه دعوا به محکمه برسد با تدبیرِ وکیلِ آگاه به صلح و سازش ختم شود و البته حقوق مالی وکیل برای تلاشی که در این جهت نموده، محفوظ باشد.
آشنایی با آیین دادرسی و فن دفاع بسیار مورد توجه حقوقدانان است و کتب بسیاری در این موضوعات، تألیف و منتشر شده ولی در دعاوی خانوادگی فن صلح و سازش کارسازتر از فن دفاع است.
فن خوب گفتن و نیک شنیدن، هنر تعامل کلامی صحیح به مراتب راهگشاتر از حرکت در مسیر عمومی رسیدگی دعاوی در محاکم است.
به امید آنکه روزی برسد که وکیل ایرانی برای امرار معاش خود حاضر به قبول هر پروندهای نشود و ارزشهای اخلاقی و ایمانی را بر کسب درآمد به هرقیمت ترجیح دهد.