ماهان شبکه ایرانیان

گفت و گو با متهمان قتل وحید مرادی

چه اتفاقاتی در زندان رجایی شهر افتاد؟

شاخ اینستا در زندان کشته شد. شرور معروفی که کلیپ قلدری‌هایش او را در فضای مجازی به شهرت رسانده بود، حالا دیگر برای همیشه شاخش شکست و هم‌بندی‌هایش پرونده او را بستند

چه اتفاقاتی در زندان رحایی شهر افتاد؟
 
شاخ اینستا در زندان کشته شد. شرور معروفی که کلیپ قلدری‌هایش او را در فضای مجازی به شهرت رسانده بود، حالا دیگر برای همیشه شاخش شکست و هم‌بندی‌هایش پرونده او را بستند. به جرم قتل دوست صمیمی‌اش در زندان به سر می‌برد و در آخرین گفت‌وگویش امیدوار بود که بتواند از اولیای دم رضایت بگیرد. اما هرگز نتوانست رنگ آزادی را ببیند. چراکه هم‌جرم‌هایش او را کشتند و به لیست آدم‌کشی‌هایشان اضافه کردند.
 
درگیری وحشتناکی که به گفته متهمان این قتل، به شلوغی و عربده‌کشی‌های شدیدی بین چندین زندانی ختم شد. هنوز قاتل اصلی مشخص نیست. تنها چیزی که معلوم است این است که وحید مرادی را با ٥ ضربه چاقو کشته‌اند. تیزی‌های دست‌سازی که در دستان اکثر شرکت‌کنندگان در این درگیری وجود داشت. همان تیزی‌ها کار وحید را تمام کرد و حالا سه نفر هستند که متهم اصلی قتل هستند.
 
طبق بررسی‌ها دو نفر مظنون به کشتن وحید بودند و صبح دیروز هم به دادسرای جنایی پایتخت منتقل شدند. اما در آخرین بازبینی‌هایی که کارآگاهان پلیس پایتخت از دوربین‌های زندان انجام دادند متهمان به سه نفر افزایش یافتند که بازجویی از نفر سوم نیز به زودی انجام خواهد شد. در حال حاضر این حسام و بابک بودند که به سوالات قاضی شهریاری رئیس دادسرای جنایی پایتخت پاسخ دادند.
 
دو نفری که هرکدام قتل‌های جداگانه‌ای در پرونده قضائی خود داشتند و یکی از آن‌ها نیز با گرفتن رضایت از خانواده اولیای دم مقدمات آزادی‌اش فراهم شده بود. اما حالا پایش در یک جنایت دیگر گیر افتاده است. این دو مجرم با این که به درگیری با وحید مرادی اعتراف کردند، اما قتل را به گردن نگرفتند و مدعی شدند که نمی‌دانند وحید در آن شلوغی و همهمه وحشتناک چطور کشته شد. می‌گویند ضربه را زده‌اند، اما ضربه آن‌ها کشنده نبود.
 
گویا همه چیز از قدرت‌نمایی‌ها و قلدری‌های وحید در زندان رجایی شهر کرج آغاز شده بود. شرور معروف پایتخت در زندان هم برای خودش نوچه‌هایی داشت و قدرت‌نمایی می‌کرد. همین باعث اختلاف او با زندانیان دیگر شد و در نهایت هم سرآغاز درگیری که به جنایت ختم شد. حسام که دو قتل را در پرونده‌اش دارد و حالا نیز به اتهام سومین جنایتش بازجویی می‌شود، صبح دیروز در اتاق رئیس دادسرای جنایی ادعا کرد که به علت قلدری‌ها و کری خواندن‌های وحید مرادی با او درگیر شده است.
 
١٣ بهمن سال ٩٥ بود که درگیری چند نفر از اراذل و اوباش در خیابان منصور به پلیس گزارش شد. با حضور ماموران مشخص شد که در جریان این درگیری فردی به نام علی با شلیک گلوله اسلحه شکاری به قتل رسیده است. تحقیقات نشان داد که مقتول با ضرب گلوله یکی از اشرار سطح یک تهران به قتل رسیده است. اقدامات پلیسی برای دستگیری حسام و همدستش در دستور کار کارآگاهان قرار داشت تا سرانجام مخفیگاه هر دو آن‌ها در فاز دوم اندیشه و شهرستان قم - منطقه توانیر شناسایی شد.
 
چه اتفاقاتی در زندان رحایی شهر افتاد؟
 
هر دو در دو عملیات همزمان دستگیر شدند. در جریان تحقیقات از حسام مشخص شد که او علاوه بر قتل علی، در یک سرقت مسلحانه از یک طلافروشی در شهرستان لاهیجان نیز نقش داشته است. این مجرم درباره جزییات قتل وحید مرادی می‌گوید: «از روز اولی که وحید به زندان منتقل شد، با او مشکل داشتیم. همه می‌گفتند او وحید مرادی است. او شرور معروفی است و باید از او بترسیم.
 
در صورتی که ما اصلا از این مرد نمی‌ترسیدیم. تا این که متوجه شدیم خودش هم کری می‌خواند و تصور می‌کند همه باید به دستوراتش عمل کنند. از همان روز اول ورودش به زندان برای خودش کلی نوچه گرفت و همه باید در خدمتش بودند. مرتب قلدری می‌کرد و کری می‌خواند. خیلی از دستش شاکی بودیم.
 
البته بیشتر زندانیان هم از او شاکی بودند و از رفتارهایش خوششان نمی‌آمد. تصور می‌کرد رئیس همه ماست. تا این که آن روز ساعت دو ظهر بود که بعد از خوردن ناهار برای هواخوری به حیاط رفتیم. آنجا بود که سر موضوعی با وحید درگیر شدیم و او بار دیگر شروع کرد به کری خواندن و قدرت‌نمایی کردن؛ خیلی عصبانی شدیم. بابک هم همراه من بود که با وحید درگیری لفظی پیدا کردیم.
 
تا این که وحید فحش ناموس داد. دیگر نتوانستیم تحمل کنیم. با هم درگیر شدیم و درگیریمان به سالن کشید. در سالن ما ٢٠٠ نفر زندانی وجود داشت. همه ترسیده بودند. البته چند نفر هم وارد درگیری شدند. به هم آب جوش و روغن داغ پرت می‌کردیم. وقتی درگیریمان بالا گرفت در نهایت دست به چاقو شدیم.
 
منظور از چاقو همان تیزی‌های دست‌سازی است که در زندان ساخته بودیم. وحید هم از این تیزی‌ها داشت. او نیز چاقو کشید. ما ضربه زدیم، ولی وحید همچنان زنده بود. ضربه‌ای که به قلبش بخورد را ما نزدیم. نمی‌دانیم در آن شلوغی و درگیری چه کسی ضربه اصلی را زده است.»
 
 
 
چه اتفاقاتی در زندان رحایی شهر افتاد؟
 
متهم دیگر این پرونده نیز قرار بود به زودی بعد از گذشت ١٢ سال از زندان آزاد شود. از اولیای دم رضایت گرفته بود و مقدمات آزادی‌اش را فراهم می‌کرد. حالا، اما به جرم قتل شرور معروف پایتخت به سوالات قاضی پاسخ می‌دهد. بابک هم درباره روز حادثه در حالی که قتل را به گردن نمی‌گیرد، می‌گوید: «آن روز وقتی وحید فحش ناموس داد، عصبانی شدیم. اما ضربه اصلی را نزدیم. ما به وحید ضربه زدیم، ولی او را نکشتیم. در آن شلوغی نمی‌دانیم چه کسی ضربه اصلی را زده است.
 
فقط در یک لحظه دیدیم که وحید روی زمین افتاده است. وقتی رسید به بهداری دیگر تمام کرده بود. قصد ما کشتن نبود. من خودم ١٢ سال به جرم قتل در زندان بودم و تازه رضایت گرفته بودم. داشتم آزاد می‌شدم. چرا باید درست وقتی که در شرف آزادی‌ام دوباره دست به جنایت بزنم. وحید مرادی خودش درگیری را شروع کرد و مرتب با ما کل کل می‌کرد.»
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان