روزنامه همدلی: خوش استیل است و خوش تیپ، با چهره ای آرام و خونسرد. سال هاست لج مان را درمیآورد درون زمین.
گاهی چنان با دریبل هایش، هوش از سرت میبرد که می خواهی همان جا روی ماهش را ببوسی، گاهی هم به قدری بد بازی می کند و روی اعصاب راه می رود که می گویی کاش زودتر خداحافظی کند.
مسعود شجاعی در جام جهانی 2018 هم خوب نبود، کارلوس کی روش 67 دقیقه بیشتر تحملش نکرد و بعد نشاندش روی نیمکت. کاپیتان اول تیم ملی شد ذخیره ثابت.
شجاعی برگشت، باید 15 روز استراحت اجباری را پشت سر می گذاشت اما درد و رنج مردم زادگاهش نگذاشت بنشیند زیر باد کولر. رفت پای کار کسانی ایستاد که روزگاری، سایهاش را با تیر می زدند.
مصاحبه چند سال پیش کاپیتان تیم ملی با خبرنگار خارج نشین و اعتراض هایش به مسائلی مانند عدم ورود زنان به ورزشگاه ها و حقوق کودکان کار به مذاق برخی خوش نیامد.
انتقاد کردند که چرا حرفِ خانه را پیش غریبهها برده. بعد هم بازی با پیراهن پانیونیوس یونان مقابل تیمی از رژیم صهیونیستی، هیزم میریخت توی آتش خشم مخالفانش.
بی آبی مردم خوزستان اما دوباره صدای مسعود شجاعی را درآورد. قلم به دست گرفت و نوشت از تشنگی هم ولایتی هایش که روزگاری ایستادند مقابل گلوله دشمن و خاک شان را ندادند اما حالا لنگِ قطره ای آبند.
رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه چمران بارها علیه شجاعی توئیت کرده بود، می شناختندش به ناسازگاری با کاپیتان تیم ملی ولی پیش قدم شد و از شجاعی خواست شخصا وارد گود شود و بیاید برای کمک.
شاید کمتر کسی فکر می کرد دو فردی که راه و رسم شان، فرسنگ ها با همدیگر فاصله داشت، دست به دست هم بدهند برای هدفی مشترک.
شجاعی رفت پیش بچه های جهادگر در خوزستان. در روزهایی که می توانست استراحت کند، رفت توی گرمای خرماپزان جنوب و تانکر جابجا کرد.
لباسش خیس عرق بود اما پیش کسانی نشست که شاید از نظر ظاهری شبیه شان نبود ولی مانند او درد مردم داشتند؛ در عمل، نه در حرف. قول کمک مالی هم داد.
قرار است از بچه های تیم ملی پول بگیرد و آب شیرین کن بخرد برای مردم خونین شهر. دم شما گرم آقای شجاعی، مرسی کاپیتان، هم درون زمین کاپیتان و لیدر بودی، هم بیرون زمین، الگو.
کام مردم از عملکرد خوب یوزبچه ها در جام جهانی شیرین شد، شما شیرین ترش کردی آقای کاپیتان.