ماهان شبکه ایرانیان

اختلاف یهود و نصارى با یکدیگر

یهود و نصارى پس از حضرت مسیح بر اساس هواها نفسانى و سرکشى غرائز حیوانى و میل شدید به مادى گرى هر یک دیگرى را به پوچى و این که دین و آئینشان پایه و اصلى ندارد متهم مى کردند.

اختلاف یهود و نصارى با یکدیگر

 

یهود و نصارى پس از حضرت مسیح بر اساس هواها نفسانى و سرکشى غرائز حیوانى و میل شدید به مادى گرى هر یک دیگرى را به پوچى و این که دین و آئینشان پایه و اصلى ندارد متهم مى کردند.

هر یک از آنان مى خواست طرف مقابل را از میدان فعالیت به عقب براند، تا متاع اندک دنیا و کالاى قلیل زندگى ظاهر که به وسیله عوام از مردم به دستشان مى رسید و در سایه آن به عیش و نوش مى پرداختند به خودش برسد، و در انحصار او باشد، بهمین خاطر با یکدیگر اختلاف و خصومت و کینه و دشمنى داشتند و هر یک مزاحم یکدیگر بودند، در حالى که حق بودن دین موسى تا زمان بعثت مسیح با توجه به آیات هدایت گر تورات براى مسیحیان روشن بود، و حق بودن آئین مسیح که تصدیق کننده دین موسى بود و انجیل بر آن گواهى مى داد براى یهود روشن بود، و هر دو گروه پیوسته آیات کتابشان را مى خواندند و مى دانستند و مى فهمیدند که دینى که آیات تورات و انجیل آن را تأیید مى کند یک دین است و آن همان صراط مستقیم خداست و آگاهى داشتند که انجیل مکمل تورات است، و براى هر دو طایفه معلوم بود که تورات و انجیل به حقانیت آئین اسلام و پیامبرى محمد گواهى مى دهد و هر دو گروه مى دانستند که اسلام مکمل اسلام موسى و مسیح است و مى بایست بفرمان تورات و انجیل به اسلام روى آورند، ولى تعصبات بیجاى آنان و غرور و کبرشان، و هوا و هوسشان و دنیا خواهى و روح مادى گرى شان آنان را روى در روى هم قرار داد، و هر یک دیگرى را متهم مى کرد که به آئین پوچ و بى اصلى گرایش دارد، و از طرفى هم با پیامبر و آئین بر حق او هر یک به صورتى دشمنى مى کردند و در برابر پیشرفت آن مى ایستادند تا جائى که برگشت مؤمنان را به کفر آرزو مى کشیدند!

زشتى اختلاف و آثار شوم آن

اختلاف و رو در روى هم بودن که ناشى از هوا و هوس و طغیان غرائز حیوانى است سبب ستم یهود بر نصارى و ظلم نصارى بر یهود و خیانت هر دو به اسلام و مؤمنان و نهایتاً محرومیت هر دو طایفه از رحمت خدا در دنیا و آخرت و موجب مزاحمت شدید براى مسلمانان بود.

امروز هم یهود و نصارى در امر دین با یکدیگر اختلاف دارند، و در عین اختلاف هر دو گروه در برابر اسلام و مسلمانان صف آرائى نظامى نموده و دست به شبیخون بسیار مخرب فرهنگى زده، و در امور مسلمانان چه در مسائل معنوى و چه در مسائل سیاسى و اقتصادى اخلال مى کنند.

امروز هم هر دو طایفه بر باطل خود پافشارى دارند و از روى آوردن به حق امتناع مى ورزند و خود را از فیوضات و الطاف و رحمت خدا در دنیا و آخرت محروم نموده و به شدت مزاحم ملت اسلام و در فکر خاموش کردن چراغ شریعت محمدى هستند.

متأسفانه مسئله بنیان کن اختلاف که رسول بزرگوار اسلام از پدید آمدنش در امت خود بسیار واهمه داشت گریبان این امت را نیز گرفته و آنان را به فرقه هاى مختلف تقسیم کرده و همه را روى در روى یکدیگر قرار داده و هر یک روش دیگرى را به باطل بودن متهم مى کند و از این راه ضربه جبران ناپذیرى به پیکر امت زده و راه را براى ورود دشمنان به همه شئون ملت اسلام باز کرده و میدان تاخت و تاز را به تمام امور ملت اسلام در اختیار دشمن گذارده، و اگر مسلمانان از اختلاف دست برندارند و روى به وحدت و اتحاد نیاورند دشمن نابکار آنان را بیش از پیش به ضعف و زبونى مى کشد و او را وادار به تحمل خسارات و زیان هاى شدید مى کند، و سعادت دنیا و آخرتشان را در معرض برباد رفتن قرار مى دهد.

شگفت آور است که با بودن قرآن این معجزه جاوید پیامبر و کتاب مصون مانده از تحریف، و با بودن فرهنگ اصیل اهل بیت که جز تفسیرى واقع گرایانه به قرآن نیست، و هر دو مایه اتحاد و سبب وحدت ملت اسلام و امت پیامبر است و اکثر مسلمانان تا اندازه اى آن را تلاوت نموده به مفاهیم پاره اى از آیاتش آشنا هستند، و مى دانند که خداى مهربان از همه آنان خواسته وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا: «1»

بر خلاف قرآن به فرقه هاى مختلف تقسیم شده و همه روى در روى هم قرار گرفته و یکدیگر را نفى مى کنند و شگفت آورتر این که همه فرقه ها با اختلافى که با یکدیگر دارند بالاتفاق با شیعه که جز به قرآن و مکتب اهل بیت که مفسر قرآن اند و پیامبر در حدیث ثقلین تمسک به هر دو را اکیداً وصیت نموده و اعلام داشته:

«ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا من بعدى ابداً»

اگر به هر دو تمسک جوئید و زندگى و حیات خود را در همه امور هماهنگ با قرآن و اهل بیت قرار دهید هرگز روى ضلالت و گمراهى را نخواهید دید، در خصومت آشکار و کینه شدید هستند و تشیع را که از زمان پیامبر بر اساس احادیث متقن بر اساس قرآن و پیروى از امیرمؤمنان و پس از او از امامان معصوم از فرزندانش پایه گذارى شده باطل دانسته و بنیانگذارش را شخصى خیالى به نام عبداالله بن سبأ مى شمارند، شخصى که وجود خارجى نداشته و دست پخت دشمنان شیعه است و خیالى بودنش ابتدا به وسیله طه حسین نویسنده مشهور مصرى اعلام شد سپس توسط دانشمندى فرزانه و محقق بسیار توانا بنام علامه سید مرتضى عسگرى در کتابى مفضل به نام عبدالله بن سبأ همراه با دلایلى متقن با ثبات رسید.

شیعه با روى آوردن به قرآن و اهل بیت به وصیت پیامبر که در اکثر کتاب هاى شیعه و سنى روایت شده و جزء روایات متواتر و صدورش از رسول خدا قطعى و یقینى است، عمل کرده و مى کند و به راهش که همان راه خدا و انبیاء الهى است و به تعبیر قرآن صراط مستقیم است ادامه مى دهد و تحت هیچ شرایط و جوى از آن دست برنمى دارد، گرچه همه فرقه هاى به ظاهر اسلامى و بلکه همه مردم جهان آن را نپسندند.

براى شیعه با توجه به کتاب هاى متقن کلامى اش که حاوى مستدل ترین بحث هاى علمى و برهانى بر اثبات امامت امامان معصوم و خلافت بلا فصل على بن ابى طالب از رسول خداست، و آن کتاب ها پیروى از امیرمؤمنان و یازده امام بعد از او را به عنوان وجوب شرعى روشن نموده، حق روشن و آشکار است، و براى او راهى به سوى شک و تردید در این حقیقت وجود ندارد، و از دشمنى ها و آزارهاى دیگران نسبت بخودش به خاطر پاى بندى اش به این مسلک قرآنى واهمه و ترس ندارد، و این راه را پس از درگذشت پیامبر تا امروز از لابلاى خون و زندان و تبعید و انواع محرومیت ها طى کرده و تا عصر ظهور عدالت همه جانبه به دست مهدى آل محمد طى خواهد نمود.

مسئله اى که همه بر آن اتفاق دارند این است که: «در زمان رسول خدا عموم مسلمانان به مدلول قرآن کریم و سنت رسول خدا، رسول و اقرباى رسول را دوست داشتند و هم اکنون شیعه بر این عهد استوار است.

ولى گروهى از مسلمانان که پس از رسول خدا قدرت را به دست گرفتند به «بهانه و عندنا کتاب الله حسبنا:» «2»

از عترت رسول خدا جدا شدند و این جدائى به آنجا کشید که بسیارى از عترت پیامبر به دست امت شهید شدند و در میان شهدا ذرارى فاطمه زهرا و اولاد على مرتضى و ائمه معصومین را مى توان دید که بى شک اهل بیت پیامبر بودند، اهل بیتى که خدا در حقشان فرمود:

إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً: «3»

شیعه از همان صدر اول اسلام در زمره یاران اهل بیت قرار گرفت و بر سر این حقیقت و وفادارى نسبت به آن چون ابوذر تبعید شد، و مانند حجر بن عدى و عمر و بن حمق خزاعى به شهادت رسید و مثل میثم تمار بر سر دار ابن زیاد دست و پا و زبانش قطع شد!! «4»

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 

(1)- آل عمران 103.

(2)- گفتار عمر بن خطاب به نقل صحیح بخارى ج 1، باب کتابةالعلم طبع بمبئى سال 1270، ص 15.

(3)- احزاب 33

(4)- کتب مغازى، الغارات ثقفى، وقعه صفین، و کتاب سلیم بن قیس هلالى رجوع شود.

 

 

برگرفته از:

کتاب: تفسیر حکیم جلد چهار

نوشته: استاد حسین انصاریان

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان