روزنامه شرق: پله، روماریو، رونالدو یا رونالدینیو هنوز باید انتظار بکشند تا ببینند بالاخره چه کسی قرار است جانشین آنها شود: نیمار، بازیکنی که عاشقان برزیلی به او دل بسته بودند تا روی سینه تیمشان یک ستاره دیگر بنشاند، در مأموریتش ناکام ماند. نه ساق هنرمندش و نه سبک تئاتری بازیاش، هیچکدام مانع از حذف برزیل در مرحله یکچهارم نهایی جام جهانی 2018 برابر بلژیک نشد.
او میخواست «پادشاهی» مثل پله شود؛ پسر مستعد سانتوس که سه بار سلسائو را قهرمان دنیا کرد. نیمار، پسر «فشندوست» این روزهای برزیل اما در 26سالگی بیشتر شبیه زیکو شده؛ بازیکنی که با توپ جادو میکند ولی در راه رسیدن به افتخار ناکام میماند. در جام جهانی 2014 که شماره 10 برزیل با اشک و فریاد ناشی از درد همتیمیهایش را ترک کرد، میدانست چهار سال دیگر فرصت دارد تا دردهایش را با یک لبخند از یاد ببرد؛ چه حیف که شیطان درون بلژیک قویتر از آرزویهای نیمار و برزیل بود و «ژوگو بونیتو» را یکجا بلعید. پسر شکننده برزیلی نهتنها فرصت قهرمانی در جام جهانی را درست مثل محبوبیتش در برزیل از دست داد بلکه فرصت جانشینی مسی و رونالدو برای رسیدن به توپ طلا را هم به راحتی یکی از چند پاس ناسالمش در بازی برابر بلژیک به هدر داد.
حالا اما برخلاف آن دو جادوگر دیگر، «نی» در جام جهانی بعدی تازه 30ساله میشود و میتواند هنوز امیدوار باشد که بالاخره تاج پادشاهی فوتبال در سرزمین قهوه به او میرسد. تا رسیدن به آن زمان، فعلا باید حسرت شکست مقابل بلژیک را بخورد و به فیزیک رنجورش بیندیشد که هر بار در تقابل با مونیه، مدافع راست بلژیک و همتیمیاش در پاریسنژرمن، کم آورد؛ اگر پاس رو به عقبش به فیلیپه کوتینیو یا ضربه ظریفش که میرفت بازی را در دقایق پایانی مساوی کند، نبود، میشد گفت نیمار فقط سایهای از خودش را به جنگ «شیاطین سرخ» اروپا فرستاده بود.
رکوردشکنی در فصل سیاه
برزیلیها با رقص معروف سامبایشان بازگشت جادوگر فوتبالیشان را جشن گرفتند؛ هنوز جام جهانی به صورت رسمی کلید نخورده بود که نیمار، پس از سه ماه مصدومیت و دوری از میادین، مهیای بازی شد. سوپراستار پاریسنژرمن، فوریه مقابل مارسی مصدوم شد و بخشی از آرزوهای برزیل میرفت که تبدیل به کابوسی زودهنگام شود. پای گرانقیمت این ستاره 222میلیونیورویی که با انتقالش از بارسا به پاریسنژرمن رکورد نقل و انتقالات در تاریخ را شکست، در ادامه فصل دیگر به درد باشگاهش نخورد. او حتی در پاریس نبود تا مانع حذف تیمش به وسیله رئالمادرید در لیگ قهرمانان اروپا شود. بازگشتش به فوتبال اما خیلیها را خوشحال کرد. «نی» به بازی دوستانه برزیل پیش از جام جهانی رسید؛ او در برتری 2 بر صفر تیمش برابر کرواسی به میدان رفت و یک گل هم زد. «سه ماه بود که مصدوم بودم. برگشتن و پرداختن به فوتبال، کاری که بیش از هر چیزی دیگری دوستش دارم و البته گلزدن در این بازی، لحظه فوقالعاده شادی را برایم رقم زده است».
شروع نیمار در جام جهانی اما چندان دلچسب نبود؛ او هنوز همان پسری با پای جادویی که میخواست پادشاه برزیل شود نبود؛ نقش کمرنگی در بازی مساوی برابر سوئیس داشت. در وقتهای اضافه بازی دوم که دروازه کاستاریکا را باز کرد، اشک از چشمانش جاری شد ولی در برتری 2 بر صفر برابر صربستان باز هم فروغ همیشگی را نداشت. شماره 10 اما بهموقع و در جدال با مکزیک در یکهشتم نهایی برگشت؛ یک گل زد و یک گل ساخت تا مردم «سرزمین قهوه» بوی قهرمانی به مشامشان بخورد؛ هرچند این قهوه چندان اصل نبود و ماندگاری عطر و طعمش دوامی نداشت: نیمار برابر بلژیک دوباره حس پادشاهیاش را فراموش کرد و برزیل را با آرزوهایش تنها گذاشت.
طلای المپیک و دیگر هیچ
«به نظر من اصلا اینطور نیست که میگویند نیمار مدام تمارض و فیلم بازی میکند. فراموش نکنیم که مقابل رقیبان بسیار سرسختی بازی میکند. در آینده، نیمار بهترین بازیکن دنیا میشود». این را روملو لوکاکو، غول مهربان بلژیکی درباره همتایش در برزیل میگوید ولی در فوتبال، «آینده» ارتباط بسیار نزدیکی با زمان حال دارد؛ همان «زمانی» که نیمار البته در نگارشش در عرصه ملی کمی ضعف نشان داده است؛ هنرش دردی از برزیل در دو کوپاآمریکای 2011 و 2015 دوا نکرد. در جام جهانی 2014 خانگی هم، نیمار در حدواندازههای ستارهای که برزیلیها میخواستند نشان داد ولی لگدی که بر کمرش نشست، کمر برزیل را شکست.
نیمار در یکچهارم نهایی برابر کلمبیا از همتیمیهایش خداحافظی کرد و بعد در فاجعه تاریخی 7 بر یک برابر آلمان نقشی نداشت. تنها سربازی شد که از مهلکه انتقادات شرمآور آن سال جان سالم به در برد. او البته عامل اصلی فتح آخرین جام نداشته برزیل شد: طلای المپیک. بعد از فینال ازدسترفته بازیهای المپیک لندن در سال 2012، کاپیتان جوان سلسائو در المپیک ریو تاجگذاری کرد. او حتی پنالتی سرنوشتساز آخر در ضیافت پنالتیها با آلمان در فینال را بر عهده گرفت و با تبدیل آن به گل، با قطرات اشکی که بیامان از چشمانش جاری شد، مثل فرماندهی که فتحالفتوح کرده باشد، در آغوش برزیلیها جا گرفت... برابر بلژیک اما کسی که میخواست پله باشد، یک پادشاه بیرمق بود.