ماهان شبکه ایرانیان

شرک از دیدگاه قرآن‏

انتخاب هر بتى به هر صورت و شکل و به هر کیفیت و تحت هر عنوان و در یک کلمه قرار دادن هر معبودى در کنار معبود حق و مؤثر دانستن آن در زندگى چه زندگى مادى و چه معنوى و اعتقاد به این که این بت یا آن بت مظهر قدرتى نامرئى است، و در صورت پرستیده شدن امور زندگى به اصلاح مى آید، امرى باطل، خیالى، واهى و پوچ است، و عبادت و بندگى در برابر او عین ضلالت و گمراهى ...

 شرک از دیدگاه قرآن‏

 

انتخاب هر بتى به هر صورت و شکل و به هر کیفیت و تحت هر عنوان و در یک کلمه قرار دادن هر معبودى در کنار معبود حق و مؤثر دانستن آن در زندگى چه زندگى مادى و چه معنوى و اعتقاد به این که این بت یا آن بت مظهر قدرتى نامرئى است، و در صورت پرستیده شدن امور زندگى به اصلاح مى آید، امرى باطل، خیالى، واهى و پوچ است، و عبادت و بندگى در برابر او عین ضلالت و گمراهى و سبب پست دشن روح و نابود شدن عزت، و پایمال گشتن کرامت و سوختن فضائل و حسنات و به کار افتادن استعدادها در طریق شیطانى و موجب فتنه و فساد و بر باد رفتن شخصیت، و خراب شدن دنیا و آخرت و نهایتاً افتادن در چاه هلاکت روحى و گرفتار آمدن به عذاب ابدى است.

معبودهاى باطل و بت هاى جاندار و بى جان اثر مثبتى در حیات انسان ندارند، و هرگز قدرت باز کردن گرهى، از زندگى بر عهده آنان نیست و بى جان و جاندارشان در ایام گرفتارى ها و مصائب و به ویژه در آخرت انسان را رها کرده و ناپدید مى شوند و گناه بدبخت شدن را به گردن پرستندگان خود مى اندازند!!

این فقیر چهارده مسئله بسیار مهم را از قرآن مجید در این سطور رقم مى زنم، باشد که خوانندگان عزیز با حقایقى در این زمینه آشنا شوند:

1- همه پیامبران الهى به امت هاى خود به ویژه به مشرکانشان با همه وجود اعلام مى کردند که ما از جانب پدید آورنده ى آفرینش فرمان یافته ایم که به عبادت او قیام نموده و شریکى براى او قرار ندهیم، زیرا حضرت او قدرت بى نهایت است و در هیچ کارى نیاز به شریک ندارد.

پیامبر بزرگوار اسلام فرمان یافت که همانند انبیاء پیش از خود این معنا را با صداى رسا به گوش مردم برساند.

قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُوا وَ إِلَیْهِ مَآبِ: «1»

بگو: من فرمان یافته ام که خداى یکتا و وجود مقدسى که مستجمع همه صفات کمالیه است را عبادت کنم، و به پرستش او گردن نهم و براى حضرتش هیچ شریکى قرار ندهم، فقط به سوى او دعوت مى کنم، و بازگشتم تنها به جانب اوست.

2- قرآن مجید براى پدر و مادر ارزشى خاص قایل است، اغلب آیات حق پدر و مادر را پس از حق خدا ذکر کرده اند، قرآن به فرزندان دستور اکید مى دهد به پدر و مادرتان احسان کنید، و در برابر آنان فروتن و خاکسار باشید، و ملاحظه هیچ مسئله اى را در احسان به آنان و فروتنى در برابرشان نداشته باشید، آنان تابع هر مسلکى که باشند باید از احترام و احسان فرزندان برخوردار باشند و فرزندان نباید در رعایت حق آنان احساس خستگى نمایند و حق گفتن کلمه اى که آنان را دچار رنج کند ندارند، ولى پدر و مادر با همه موقعیت و جایگاهى که به عنوان پد و مادر دارند، اگر از انسان خواستند که براى خدا شریکى را معتقد شود و مقام توحید را با شرک آلوده سازد، ابداً حق اطاعت از آنان را در این زمینه ندارد:

وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً: «2»

و اگر آن دو نفر به تلاش و کوشش برخیزند تا تو را بر اساس جهل و نادانى و چیزى را شریک من قرار دهى از آنان پیروى مکن، ولى در دنیا با آن دو نفر به شیوه اى پسندیده معاشرت کن.

3- آنان که بت هاى جاندار و بیجان و طاغوت ها و زورمداران و اهل ثروت و مکنت را در زندگى خود دخیل مى دانند، و فکر مى کنند اگر اینان نباشند، نمى توانند به زندگى خود سر و سامان دهند، و حضرت حق به تنهائى در کارگردانى و تدبیر کافى نیست، و حتماً باید در جنب خدا به قدرتى و به عنصرى و به شخصى تکیه کرد تا چرخ زندگى بچرخد مشرک هستند، و این گناه عظیم که در باطن آتش بسیار سوزنده اى است اعمال خوب و حسنات و خیرات آنان را بى اثر مى سازد، و چیزى از صالحات آنان که به پاداش خدا برسد در پرونده ى ایشان نمى ماند، و به تعبیر زیباى قرآن همه اعمال مثبت آنان از اثر مى افتد.

ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِینَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ: «3»

و مشرکان و این بت پرستان و شخص پرستان گمراه در حالى که با کردار و رفتارشان بر ضد خود به کفر و انکار حقایق گواهى مى دهند، صلاحیت آباد کردن مساجد خدا را ندارند اینانند که اعمالشان بى اثر و تباه است و در آتش جاودانه اند.

4- خداوند بزرگ جامع همه صفات کمال، و در قدرت و قوت ذاتى بى نهایت، و بر غیب و شهود احاطه قیومى دارد، و در هیچ امر و برنامه و کارى به کمک گرفتن از کسى و چیزى نیازمند نیست.

او چون به وجود آمدن چیزى را اراده کند با فرمان تکوینى کُن بدون فاصله به وجودش مى آورد.

قدرتش بر هر چیزى احاطه دارد، و بر انجام هر کارى مقتدر و تواناست.

اعتقاد به این که در کارگردانى و کارش داراى شریک است، دروغ و افترائى بیش نیست، و این دروغ و افترا از گناهانى است که عذاب الیم به دنبال دارد، و هر کس با این عقیده باطل بمیرد ابداً راه نجاتى براى او نیست، و همه درها در قیامت به روى او بسته است.

إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظِیماً: «4»

یقیناً خدا شرک ورزى به حضرتش را نمى آمرزد، و گناه غیر آن را براى هر کس که بخواهد مى آمرزد، و هر کس براى خدا شریکى قرار دهد مسلماً گناه بزرگى مرتکب شده است.

5- انسان به تعبیر قرآن مجید گاهى در گمراهى است «5»، و زمانى در گمراهى آشکار «6»، و روزگارى در گمراهى بسیار دور است «7»، یعنى گمراهى و ضلالتى که آدمى را از دسترسى به رحمت واسعه خدا براى ابد محروم مى سازد، شرک در آیات قرآن مجید به عنوان گمراهى بسیار دور شمرده شده است و گناهى است که سبب مى شود همه درهاى فیوضات الهیه به روى انسان در دنیا و آخرت بسته شود.

إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً: «8»

قطعاً خداوند گناه شرک ورزى به حضرتش را نمى آمرزد، و گناه غیر آن را براى هر کس بخواهد مى آمرزد، و هر کس براى خدا شریک قرار دهد یقیناً به گمراهى بسیار دور افتاده است.

6- مشرکان که براى حضرت حق در ربوبیتش و در تدبیر و کارگردانى اش از بت و غیر بت شریک قرار داده اند، همه درهاى بهشت را به روى خود بسته، و همه درهاى دوزخ را به روى خود باز کرده اند و در غوغاى محشر هیچ یاورى که از آنان دفاع کند نخواهند داشت.

قالَ الْمَسِیحُ یا بَنِی إِسْرائِیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ: «9»

مسیح به بنى اسرائیل گفت: اى بنى اسرائیل خداى را که پروردگار من و پیامبر شماست بپرستید، مسلماً هر کس براى خدا شریک قایل شود، بى تردید خدا بهشت را بر او حرام مى کند، و جایگاهش آتش است، و براى ستم کاران هیچ یاورى نیست.

7- گول خورده هاى روزگار، که با فتنه گرى اربابان کفر و نفاق، و با دچار شدن به شتسشوى مغزى، براى حضرت حق معتقد به شریک شدند، و از این طریق هم به گمراهى افتادند، هم به پوچى و پوکى دچار شدند، و هم جیب دین سازان را از مال دنیا پر کردند و براى ارضاى خواسته هاى نامعقول آنان وجود خود را هزینه نمودند، نمیدانم چرا به این حقیقت فکر نکردند که آنچه را از اشخاص یا عناصر شریک خدا خواندند نه این که قدرت آفریدن چیزى را نداشتند بلکه خود مخلوق خالق یکتا و مصنوع صانع حکیم بودند، مخلوقى بى قدرت و ضعیف، مخلوقى ناتوان و محدود، مخلوقى که همه وجودش در دایره تکوین به کارگردانى حق در عرصه حیات بروز و ظهور داشت، مخلوقى که اگر عنصر بود قابلیت تغییر به هر شکلى را داشت و اگر شخص بود با دچار شدنش به حمله میکروب و ویروس از پاى مى افتاد.

به راستى فرعون هاى تاریخ که گروهى را در بند بندگى خود به اسارت کشیدند چه قدرتى داشتند و در برابر حوادث چه مقاومتى از خود نشان دادند، مگر نه این بود که هر کدام از آنان با کمترین حادثه اى به تخته تابوت گرفتار شدند، و به خاک تیره سر گذارده در خانه قبر که براى آنان خانه ظلمت، وحشت، تاریکى بود جاى داده شدند، انسان هاى بر اساس چه دلیل و برهانى آنان را به عنوان ربّ خود و شریک در ربوبیت حق انتخاب کردند.

عناصرى چون چوب، فلز، و ..... که از آنها بت ساخته مى شد، و آن بت را فتنه جویان و فریب کاران مظهر قدرتى نامرئى در عرصه هستى در اعتقاد بت پرستان جاى مى دادند، چه شگفت انگیز است که پرستیده مى شدند، در حالى که همه آنان را بدون این که بتوانند از خود دفاع کنند با اندکى آتش مى توانستند بسوزانند یا به امواج آب رودخانه اى داده تا آب آنها را به دریا برده، در اعماق دریا از چشم ها ناپدید کنند.

اف بر بت پرستان، اسف بر آنان که فرعون ها را بندگى کردند!!

قرآن به آنان خطاب مى کنند:

أَ یُشْرِکُونَ ما لا یَخْلُقُ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ، وَ لا یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ: «10»

آیا موجوداتى را شریک او قرار مى دهند که قدرت ندارند کمترین چیزى را بیافرینند و خودشان آفریده مى شوند؟!

8- قرآن در جهت نفى شریک از حضرت حق، از مشرکان دعوت مى کند به وضع آنچه را شریک خدا مى دانند با چشم عقل نظر کنند، تا با این نگاه نظر به این نتیجه برسند که خداى یکتا و پروردگار مهربان شریکى ندارد، و آنچه را شریکان خدا قرار داده اند در عرصه هستى و به ویژه در امور تکوینى هیچ کارى از دستشان بر نمى آید، و کمترین کاربردى در جهان خلقت ندارند.

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً فَهُمْ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً: «11»

بگو: از قدرت و تدبیر معبودانتان که به جاى خدا مى پرستید مرا خبر دهید، به من بنمایانید که چه چیزى از زمین را آفریده اند، یا این که شرکتى با خدا در آفرینش آسمان ها دارند، یا به آنان کتابى داده ایم که از آن بر حقانیت اعتقاد و ادعاى خود دلیل و برهانى دارند؟! قطعاً چنین نیست که آنان مى پندارند بلکه ستمکاران یکدیگر را جز بر اساس فریب وعده نمى دهند.

9- ایجاد جهان آفرینش، و باز گرداندنش به قیامت کارى نیست که بر عهده مخلوقى باشد، مخلوق در هر حدى از قدرت و توانمندى قرار داشته باشد از ساختن یک پر کاه عاجز است، مخلوق به بسیارى از امور خود جاهل است چه رسد به انجام کارى که علم بى جهل نیاز دارد، مخلوق از گذشته و بسیارى از امور حال فعلى و از همه آینده بى خبر است، کجا تسلط به مبدء و معاد دارد؟!

مخلوق و شروع خلقت جهان، مخلوق و باز گرداندن جهان به قیامت؟!

مخلوق یعنى موجودى که در پدید آمدنش هیچ اختیارى ندارد، و در مرگش اراده اش بى پایه و پوچ است، مخلوق یعنى موجودى سراپا نیاز، مسکنت، تهى دستى، فقر، احتیاج و محدویت، مخلوق کجا مى تواند شریک خالق در مسئله خلقت و رزق و ربوبیت و کارگردانى و تدبیر امور باشد؟!

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ قُلِ اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ: «12»

10- خداى مهربان هر کارى که به مصلحت انسان یا موجود دیگر باشد با قدرت و اراده حکیمانه و نگاه عالمانه اش انجام مى دهد، و نیاز ندارد که در انجام کار، کسى یا چیزى جفت و شفیع قدرت و اراده او گردد، مشرکان که گمان میبرند بت ها شفیع آنان در تحقق خواسته هاى آنان نزد خدا هستند، دچار گمان باطل و خیال فاسد هستند.

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ کانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَ لا یَعْقِلُونَ.

قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ: «13»

نه این که بى خبران از حقایق درباره قدرت خدا نمى اندیشند بلکه به جاى خدا از بتان و معبودهاى باطل شفیعانى براى خود گرفته اند، بگو: آیا از آنها شفاعت مى طلبید هر چند مالک چیزى و اختیاردار شفاعتى نباشند و جداى از علم و عقل زیست کنند و حتى پرستش کنندگان خود را نشناسند؟!

بگو شفاعت یکسره ویژه خداست، فرمانروائى آسمان ها و زمین در سیطره اوست، سپس به سوى او باز گردانده مى شوید.

11- بت ها که تراشیده شده ها و ساخته هاى دست بى خبران است و به عللى واهى به معبود شدن انتخاب شدند، و انتخاب کنندگان شکل و صورت زندگى را از آنان مى گرفتند، و آئین بت پرستى بر افکار و آراء و عقایدشان اثرگذار بود، جاوید و ابدى نیستند، و روزى مى رسد که از آنها هیچ اثر و خبرى نخواهد بود، و آن روز روزى است که پرستش کنندگان بت ها مات و مبهوت مى شوند و عرصه حیات خود را از آن مخلوقات بى قدرت خالى دیده به فریاد مى آیند، و دنبال دستگیره نجات مى گردند ولى هیچ وسیله اى را براى رهائى و آزادى از گرفتارى ها نمى یابند.

وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ وَ ما نَرى مَعَکُمْ شُفَعاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ: «14»

و لحظه ورود به جهان دیگر به آنان خطاب مى شود: همان گونه که شما را نخستین بار در رحم مادر تنها و دست خالى از همه چیز آفریدیم، اکنون هم تنها به نزد ما آمدید، و آنچه را در دنیا به شما داده بودیم پشت سر گذاشته و همه را از دست دادید و شفیعانتان را که در ربوبیت و عبادت ما شریک مى پنداشتید همراهتان نمى بینیم، یقیناً پیوندهاى شما با همه چیز قطع شده و آنچه را شریکان خدا گمان مى کردید از دستتان رفته و ناپدید و گم شده اند.

12- مشرکان در هیچ روزگارى به عاقبت خوش و سرانجام نیک نرسیدند، عمرى را در گناه و فتنه و فساد و مخالفت با حق سپرى کردند، و بار سنگینى از معاصى را بر دوش برداشتند و با خفت و خوارى و ذلت و بیچارگى مردند، و آثار آنان هم پس از مدتى بر باد رفت و ردپائى از خودشان و آثارشان جز اندکى از ساخته هایشان براى عبرت گرفتن دیگران بر جاى نماند.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ: «15»

بگو: در زمین گردش کنید پس با تأمل بنگرید که سرانجام کسانى که پیش تر زندگى مى کردند و مرتکب گناه مى شوند چگونه شد، بیش تر آنان اسیر آئین شرک بودند.

13- عرصه قیامت عرصه عجیبى است، براى درک اوضاع قیامت باید در اسامى آن دقت کرد، و به عمق آیات مربوط به قیامت دقت عقلى نمود، قیامت روزى است که حتى همه خوبان با داشتن ایمان و اخلاق و عمل صالح نیازمند به رحمت حضرت حق هستند، و آنجا هر دستگیره ى نجاتى از بالاترین ارزش برخوردار است، در آن فزع اکبر، و غوغاى بى نظیر، مشرکان تهیدست سرگردان و سر بزیرند، و آنچه را در دنیا مى پنداشتند دستگیره نجات و شفیع آنان براى بیرون رفتن از چاه گرفتارى است در قیامت نمى بینند، و براى نجات خود راهى پیدا نمى کنند و از شدت بدبختى براى رهائى از عذاب متوسل به دروغ هم مى شوند:

وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ:

ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ.

انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ. «16»

و یاد کن روزى که همه آنان را در قیامت جمع مى کنیم، سپس به کسانى که براى خدا شریک قرار دادند مى گوئیم:

شریکانتان که آنها را شریک خدا مى پنداشتید کجایند تا شما را از عذاب امروز نجات دهند؟!

پس آن روز بهانه و عذرشان براى رهائى از عذاب فقط این است که خواهند گفت به الله پروردگارمان سوگند که ما مشرک نبودیم.

با تأمل بنگر که چگونه بر خود دروغ مى بندند، و آنچه را به دروغ شریک خدا مى پنداشتند از دستشان رفت و گم شد.

14- سرانجام مشرکان در قیامت به خاطر شریک قرار دادن براى خدا به ویژه در عبادت و بندگى و اطاعت و فرمانبردن از طواغیت که از بدترین مراحل شرک است، و این اطاعت و فرمانبردارى سبب تسلط بت هاى جاندارى چون فرعونیان، امویان، عباسیان و دولت هاى ملحد و کافر در طول تاریخ بر ملت ها شد عذابى بسیار سخت و غیر قابل تخفیف، و آتشى جاودانه و دوزخى ابدى و همیشگى است.

إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ.

لَوْ کانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ کُلٌّ فِیها خالِدُونَ.

لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ هُمْ فِیها لا یَسْمَعُونَ.

به آنان گویند: یقیناً شما و معبودانى که به جاى خدا مى پرستیدید هیزم دوزخید، بى تردید شما در آن وارد خواهید شد.

اگر آنچه را شریک خدا قرار دادید معبود بر حق بودند وارد دوزخ نمى شدند در حالى که همه بتان و بت پرستان در دوزخ جاودانه اند.

آنان در میان شعله هاى آتش نعره هاى دردناکى دارند و در آنجا سخنى امیدوار کننده نمى شنوند.

راستى باطل گرائى، و معبود پنداشتن مخلوق، و تکیه بر تکیه گاه پوچ و توخالى سبب چه دردسرهائى براى انسان و موجب چه عذاب دردناکى آن هم به صورت ابدى براى اوست.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- رعد 36.

(2)- لقمان 15.

(3)- توبه 17.

(4)- نساء 48.

(5)- قمر 47.

(6)- مریم 38.

(7)- سبا 8.

(8)- نساء 116.

(9)- مائده، 72.

(10)- اعراف 191- 192.

(11)- فاطر 40.

(12)- یونس 34.

(13)- زمر 43- 44.

(14)- انعام 94.

(15)- روم 42.

(16)- انعام 22- 24.

 

 

 

برگرفته شده از :

کتاب   : تفسیر حکیم جلد پنجم

نوشته : استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان