اشتباه غیر موحدان و موقعیت سران شرک و پیروانشان در قیامت‏

آنان که عناصر یا اشخاص را در قدرت و اثرگذارى و کارگردانى مستقل مى دانند، و تصور مى کنند اگر به آنها تکیه کنند زندگى شان به خوبى اداره مى شود، و مشکلاتشان حل مى گردد و چنانچه وابسته به آنها نباشند چرخ زندگى نمى چرخد، و قفل هاى بسته امورشان باز نمى شود، و دردهایشان به دوا نمى رسد، و به تباهى و بدبختى مى نشینند، در دیدگاه و اندیشه دچار انحراف سخت و ا ...

اشتباه غیر موحدان و موقعیت سران شرک و پیروانشان در قیامت‏   

 

آنان که عناصر یا اشخاص را در قدرت و اثرگذارى و کارگردانى مستقل مى دانند، و تصور مى کنند اگر به آنها تکیه کنند زندگى شان به خوبى اداره مى شود، و مشکلاتشان حل مى گردد و چنانچه وابسته به آنها نباشند چرخ زندگى نمى چرخد، و قفل هاى بسته امورشان باز نمى شود، و دردهایشان به دوا نمى رسد، و به تباهى و بدبختى مى نشینند، در دیدگاه و اندیشه دچار انحراف سخت و اشتباه فاحش هستند.

تجربه حیات نشان داده که آنچه در جنب خدا به عنوان معبود انتخاب شده، و یا شریک در قدرت خدا به شمار آمده حق نبوده، و آدمى را از حرکت به سوى رشد و کمال و خیر و سعادت باز داشته، و از زندگى سالم و آرامش و آسایش محروم نموده است.

معبودان باطل براى حل مشکلات انسان، و اداره امور زندگى بشر هیچ نقشى ندارند، و کلیدى براى باز کردن یک قفل بسته ى زندگى در دست آنان نیست.

عناصرى مانند خورشید و ماه و ستارگان، و درخت و چوب هاى تراشیده به دست انسان به اشکال مختلفه، و زورمندان و قلدران تاریخ که به وسیله مشرکان به عنوان معبود یا شریک در قدرت و ربوبیت حق انتخاب شدند هیچ کدام مستقل در کارى و امرى از امور نبودند و نیستند.

عناصر وظایف خاصى بر عهده دارند که میلیارها سال است. آن وظائف را انجام مى دهند، و از راه انجام وظایف آنچه را باید به اراده خالقشان بر سفره طبیعت بگذارند مى گذارند، آنچه را خورشید و ماه و ستاره و نبات و شجر انجام مى دهند محدود به حدود وجودى آنهاست، و در این زمینه هم استقلالى از خود ندارند، بلکه روزى نبودند و براى این امور به قدرت و رحمت مالک هستى به وجود آمدند، و روزى هم مى رسد که همه از بین مى روند و خاموش مى شوند، در هر صورت اینان عهده دار فراهم آوردن مایه زندگى براى موجودات از طرف پروردگار مهربان عالم اند، باید وجود آنها و آثارشان را به عنوان نعمت هاى حضرت حق شکر و سپاس کرد، پرستیدن آنها و معبود گرفتنشان، و تصور این که این عناصر در اثرگذارى و کارگردانى داراى استقلال هستند بنابراین باید به آنان محبت ورزید مانند محبت اهل خدا به خدا اشتباهى بزرگ و کارى باطل و بى ادبى و جسارت به حضرت حق، و سبب خزى دنیا و عذاب سخت در آخرت است.

اما اشخاص و زورمندان و قدرت مندانى که فقط و فقط براى اجراى خواسته هاى نامشروعشان، و پیاده کردن غرائز طغیان گرشان خود را به اکثر مردم چنان وانمود مى کنند که اگر از جانب مردم اطاعت نشوند، و پیروى نگردند، و به فرمان و دستوراتشان توجه نمایند و خلاصه آنان را رب و کارگردان خود انتخاب نکنند امورشان اداره نمى شود، و چرخ زندگى شان نمى چرخد، و دردشان دوا نمى گردد، و گره از کارشان گشوده نشود، مسئله اى صد در صد باطل و غیر معقول است.

اینان هم مانند دیگر مردم مخلوق و محکوم حوادث طبیعى، و موجودى ضعیف و حقیرند، و فرهنگى که به مردم تحمیل مى کنند فرهنگى شیطانى و مخرب ساختمان شخصیت انسانى است.

مردم اگر آنان را رها کنند، و از فرهنگ غلط و خانمان سوز آنان پیروى نکنند، از تخت قدرت سرنگون مى شوند، و بساط ظلم و ستمشان برچیده مى گردد، و فریاد أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى در گلویشان خفه مى شود.

آرى اطاعت از فرعون ها و نمرودها و قارون ها و معاویه ها و یزیدها و هر قدرت طاغوتى و معبود گرفتن آنان و قرار دادنشان در جنب خدا ستمى سنگین و ظلمى غیر قابل جبران و عاملى براى سقوط در ضلالت و گمراهى و سبب حسرت بسیار سنگین در قیامت است.

اینان مردم را به اطاعت خود در مى آورند، و خواسته هاى نامشروعشان را به وسیله پیروانشان عملى مى سازند و چون در قیامت ببینند که کار از کار گذشته از پیروان احمق و اشتباه کارشان بیزارى مى جویند و پیروانشان هم در عرصه محشر آرزو مى کنند اى کاش به دنیا برگردند و با بیزارى و جدائى از آن معبودان باطل در راه مستقیم قرار گیرند و با پرستش معبود حق و اطاعت از خداى یگانه سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین کنند، ولى بازگشتى به دنیا براى آنان نخواهد بود، آنان در جهان آخرت مى یابند که همه قدرت ویژه خداست و غیر خدا را قدرت مستقلى نبوده، و همه کلیدها و مفاتیح در اختیار حضرت حق است و احدى براى باز کردن قفل بسته اى کلیدى در اختیار ندارد، و حل مشکلات فقط به اراده اوست، و دواى هر دردى و شفاى هر مرضى، و هر راه نجاتى فقط و فقط در اختیار اوست و همه موجودات در هر کارى و هر گونه امرى لشگر و ارتش و فرمانبردار حضرت او هستند.

قرآن مجید در سوره مبارکه نمل ضمن آیات 59 تا 64 خطاب به مشرکان و انتخاب کنندگان معبودهاى باطل مى گوید:

آیا خدا [در همه امور ظاهر و باطن ] براى آنان بهتر است یا آنچه شریک او قرار مى دهند؟

آیا معبودهاى انتخابى شما بهتراند یا آن که آسمان ها و زمین را آفرید، و براى شما از آسمان آبى فرستاد که به وسیله آن باغ هائى خرم و با طراوت رویاندیم که رویاندن درختانش ابداً در قدرت شما نیست، آیا با خدا معبودى دیگر به عنوان شریک او هست؟! نه نیست بلکه آنان قومى هستند که از راه مستقیم و از جاده حق و حقیقت منحرفند.

آیا آن معبودان و شریکانى که انتخاب کرده اید بهترند، یا آن که زمین را براى موجودات و ساکنانش آرام و قرارگاه ساخت و در شکاف هایش نهرهائى پدید آورد، و براى استقرار زمین کوه هائى استوار قرار داد، و میان دو دریاى شیرین و شور مانع و حایلى گذاشت تا با هم مخلوط نشوند، آیا با خدا معبود دیگرى هست که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟!

نه نیست بلکه بیشترشان اهل دانائى و معرفت نیستند.

آیا معبودها و شریکان انتخابى شما بهتراند یا آن که وقتى درمانده اى او را بخواند اجابت مى کند و آسیب و گرفتارى هایش را دفع مى نماید و شما را جانشینان دیگران در روى زمین قرار مى دهد؟ آیا با خدا معبودى دیگر هست که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟ نسبت به این مسئله اندکى متذکر و هشیار مى شوند.

آیا آن شریکان و معبودهاى انتخابى شما بهترند یا آن که شما را در تاریکى هاى خشکى و دریا به وسیله ستارگان و دیگر نشانه ها راهنمائى مى کند؟

و کیست که پیشاپیش باران رحمتش بادها را مژده رسان مى فرستد؟ آیا با خدا معبود دیگرى هست که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟ خدا برتر و بالاتر است از این که براى او شریک قرار مى دهند.

آیا معبودها و شریکان انتخابى شما بهترند یا آن که همه مخلوقات را مى آفریند آنگاه آنان را پس از مردنشان باز مى گرداند؟! و کیست آن که از آسمان و زمین شما را روزى مى دهد، آیا با خدا معبود دیگرى هست؟ که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد.

بگو: اگر در این مسئله راستگو هستید دلیل و برهان قاطع خود را بر وجود معبودى غیر خدا بیاورید.

با توجه به این که همه قدرت ها و کلید حل همه مشکلات، و آفریدن همه موجودات، و تداوم حیات همه مخلوقات و کارگردانى همه هستى به دست قدرت حضرت حق است و چنان که در آیات سوره مبارکه نمل بیان شده، بت ها و معبودها و غیر آنها، جاندار و بى جان هیچ قدرتى و قوتى از خود ندارند، و ظهور هر اثرى از هر موجودى به اراده حکیمانه حضرت اوست، و در قدرت و قوت و کارگردانى شریک و مثل و مانند ندارد، و در انجام امور هستى نیازمند به احدى نیست، شریک قرار دادن براى او، و انتخاب معبود در جنب او گناهى بسیار سنگین است، و عذابى شدید در پى دارد، و همه مشرکان در قیامت همه قوت و قدرت را از خدا خواهند دید، و همه دست آویزهائى که به جاى خدا در دنیا انتخاب کرده بودند، از آنان بریده خواهد شد.

قرآن مجید درباره قیامت و اوصافش، و مالکیت و فرمانروائى مطلق حق در آن روز، و این که براى کسى جز خدا یارى وجود ندارد، و همه دست آویزها قطع و باطل خواهد شد مى فرماید:

یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا یَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْ ءٌ لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ: «1»

روزى که همه آنان آشکار مى شوند و چیزى از آنان بر خدا پوشیده نیست و ندا آید امروز فرمانروائى ویژه کیست؟ ویژه خداى یکتاى قهار.

یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ «2»

و روزى که به علت شدت عذاب پشت کنان از این سو به آن سو فرار مى کنید ولى از هر سو که مى روید برگردانده مى شوید و شما را در برابر عذاب خدا هیچ نگهدارنده اى نیست.

ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ:

و آن روز براى شما هیچ پناهگاهى و هیچ راه انکارى «نسبت به اعمالى که مرتکب شده اید» وجود ندارد.

آرى بر اساس این آیات بتپرستان و مشرکان و معاندان و کافران همه عقاید و افکار خود را نسبت به بت پرستى و شرک، در عرصه قیامت پوچ و باطل مى بینند، و به این نتیجه مى رسند که بت ها و معبودهاى باطل پوچ و هیچ بودند و در قیامت خبرى از آنان براى دستگیرى از این شقاوتمندان نیست و رابطه میان آنان و معبودها قطع شده و در آن غوغاى عظیم یاور و یارى جز خدا نیست که البته نصرت و یارى او به مؤمنان و اهل توحید مى رسد.

حضرت حق در آیات مورد شرح و توضیح خبر مى دهد که اسباب و روابط همگى در آن روز قطع مى گردند، و تمام ارتباطات و تأثیراتى که موجودات در نظام موجدشان در عالم جسم و جسمانیات و نیز در عالمى که به دنبال آن مى آید دارند به زودى همگى از بین خواهد رفت و در نتیجه نه چیزى در چیز دیگر تأثیر خواهد نمود و نه چیزى از چیز دیگر تأثیر خواهد پذیرفت.

نه از چیزى سود برده خواهد شد، و نه از آن زیانى خواهد رسید، اگر شرایط همان شرایط اسباب و روابط بود، و روز قیامت نیز چنین روزى بود، هیچ حکمى از احکام موجودات از وضع کنونى اش تخلف نمى نمود و زائل نمى گشت مگر با بطلان ذوات موجودات و انقلاب ماهیات، و چون کلمات خداوند تغییر ناپذیر است این امر نیز محال مى گردد، بنابراین آنچه که زائل مى گردد و برداشته مى شود همانا وجودهاى سرابى این موجودات است، وجودهاى که به خداوند سبحان قائم و ثابت اند وگرنه فى نفسه باطل و هیچ اند، در نتیجه فقط نسبت آنها با خداوند باقى مى ماند و دیگر نسبت ها همگى باطل مى گردند، و از آنجائى که در نفس خویش باطل بوده اند بنابراین تنها بطلانشان منکشف و آشکار مى گردد، نه اینکه وجود داشته باشند و باطل گردند، فقط حقیقت امر ظاهر مى شود، یعنى این حقیقت که نه وجودى براى غیر اوست و نه تأثیرى، نه کسى جز او مالک است و نه کسى جز او صاحب ملک است و این همان گفته اوست که:

مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ.

وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ. «3»

لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ. «4»

بر آنچه گفتیم یعنى انکشاف بطلان موجودات سرابى و اسباب ظاهرى نه خود بطلان آنها این سخن خداوند دلالت مى کند:

وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ «5» تا آنجا که لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ: «6»

اى کاش ستمکاران را هنگامى که در سختى ها و شداید مرگ اند ببینى، در حالى که فرشتگان دست هاى خود را به سوى آنان گشوده و فریاد مى زنند: جانتان را بیرون کنید .... یقیناً پیوندهاى شما با همه چیز قطع شده و آنچه را به عنوان معبود و شریک خدا گمان مى کردید از دستتان رفته و گم شده است.

با وجودى که در هنگام مرگ مشخص، هنوز اسباب و روابط در دنیا باقى است، این آیه آنها را باطل شمرده است، بنابراین تنها بطلان آنها منکشف مى گردد چه از ابتدا باطل بوده اند. «7» امیرمؤمنان در این زمینه مى فرماید:

«و ان الله سبحانه یعود بعد فناء الدنیا وحده لا شى ء معه کما کان قبل ابتدائها کذلک یکون بعد فنائها بلا وقت و لا مکان و لا حین و لا زمان.»

«عدمت عند ذلک الآجال و الاوقات و زالت السنون و الساعات فلا شى ء الا الله الواحد القهار الذى الیه مصیر جیمع الامور:» «8»

خداوند سبحان بعد از فناى دنیا به بقاء در وحدت خود بدون این که چیزى با او باشد ادامه خواهد داد همان گونه که پیش از آغاز آفرینش بوده است، بدون وقت و مکان و بدون هنگام و زمان.

در این صورت مدت ها و اوقات معدوم مى گردند و سال ها و ساعت ها از بین مى روند، پس چیزى وجود نخواهد داشت جز خداوند واحد و پیروز مطلق که سرنوشت و بازگشت همه امور به سوى اوست.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- مؤمن 16.

(2)- مؤمن 33.

(3)- انفطار 19.

(4)- غافر 16.

(5)- انعام 93.

(6)- انعام 95.

(7)- حیات پس از مرگ 62.

(8)- نهج البلاغه خطبه 186.

 

 مطالب فوق برگرفته شده از :
کتاب : تفسیر حکیم جلد پنجم
نوشته : استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان