نظام هستى و اتصال جریانات خانه خلقت به صورت حلقههاى به هم پیوسته، نشان میدهد که صانع مصنوعات و خالق مخلوقات یعنى حضرت الله یکى است و براى او به هیچ عنوان شریکى وجود ندارد، «اشهدان لاالهالاالله وحده لاشریک له.»
قرآن مجید میگوید اگر کنار خدا خدائى دیگر بود تجلى وحدت در نظام آفرینش طلوعى نداشت:
وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ: «1»
و هیچ معبودى همراه او نیست [اگر جز الله معبودى بود] در این صورت آن معبود دیگر براى این که به تنهائى و مستقل از دیگرى تدبیر امور کند آفریدههاى آفریدههاى خود را به خود میبرد و از تصرف معبود دیگر خارج مینمود، و بر یکدیگر برترى میجستند، خداى واحد و بیشریک و همراه پاک و منزه است از آنچه مشرکان او را به آن توصیف میکنند.
آرى تعدد صانع اقتضا دارد که مخلوق هر یک از دیگرى تمیّز داشته باشد، و هر کدام در جهان دارى مستبد به رأى باشند و نهایتاً میانشان جنگ و درگیرى و غلبه بر هم واقع شود، چنان که اخلاق ملوک دنیاست و در نتیجه در کلّ آفرینش فساد و بهم خوردگى پیش آید، ولى نظام متین و محکم و استوارى که میلیاردها سال است بر جهان حکومت میکند، و کمترین اثرى از فساد در مجموعه هستى دیده نمیشود.
دلالت دارد که خالق و حاکم و مدبر و کارگردان هستى یکى است، و ذره ذره عالم خلقت بر وحدانیت او گواهى میدهد.
هر گیاهى که از زمین روید
وحده لاشریک له گوید جاز حضرت صادق (ع) پرسیدند:
«ماالدلیل على ان الله واحد؟ قال: اتصال التدبیر وتمام الصنع کما قال عزوجل: لوکان فیهما آلهة الاالله لفسدتا:» «2»
بر وحدانیت خدا چه دلیلى است؟ حضرت فرمود ارتباط و اتصال واحد در همه نظام آفرینش و کمال خلقت، در این زمینه خداى عزوجل فرموده: اگر در سماوات و زمین دو معبود وجود داشت، و غیر از خدا خدائى دیگر بود همه آسمانها و زمین فاسد و تباه میشدند.
امیرمؤمنان در وصایایش به فرزند با کرامتش حضرت مجتبى فرمود:
«واعلم یابنى انه لوکان لربک شریک لاتتک رسله ولرأیت آثار ملکه وسلطانه ولعرفت افعاله وصفاته ولکنه اله واحدکما وصف نفسه، لایضاده فى ملکه احد ...» «3»
پسرم بدان اگر براى پروردگارت شریکى بود، رسولان آن شریک به سویت میآمدند، و قطعاً آثار مملکت دارى و سلطنتش را میدیدى، و کارها و صفاتش را میشناختى، ازاین که هیچ خبرى از این امور نبوده و نیست روشن است که حضرت رب چنان که خود را وصف فرموده یکتا و واحد است، و احدى در جهانداریاش با او ضدیت ندارد.
دورنمائى از صفات او
وجود مقدسش صمد است، یعنى همه موجودات آفرینش در نیازمندى خود رو به حضرت او دارند، و تنها اوست که قدرت بر رفع نیازمندى نیازمندان را دارد، براى او شبیهى وجود ندارد، و چیزى مانند او نیست، او سمیع و بصیر است.
سمیع است بدون ابزار شنوائى، بصیر است بدون ادوات و آلات بینائى، دورى صداکننده مانع از شنیدن او نیست، و تاریکى حجابى براى دیدن او نمیباشد، صدائى هر چند پنهان باشد از از مخفى نیست، و چیز دیدنى هر چند بسیار بسیار دقیق و ظریف باشد از دید او دور نیست، صداى آشکار و پنهان را میشنود، و آنچه زیر خاک هر کرهاى است میبیند، حرکت ذرهاى را در هوا که از هر بینندهاى پنهان است میداند، خزیدن و ردّپاى مورچه سیاه روى سنگ سخت خارا در شب تاریک و ظلمانى براى او معلوم است، از آن دقیق تر و پنهان تر هم در معرض مشاهده اوست، ذرهاى در همه آسمانها و زمین از علم او پنهان نیست، آنچه را در زمین فرو میرود، و از زمین بیرون میآید، و هرچه از آسمان فرود میآید و به سوى آن بالا میرود، و آنچه در خشکى و دریاست میداند، برگى از درخت نمیافتد مگر آن که در علم او منعکس است.
میوههائى که از خوشهها و ثمراتى که از غلافها بیرون میآید براى او معلوم است، هیچ جنس مادهاى حامله نمیشود، و حملش را به دنیا نمیآورد مگر این که میداند، به همه شئون جنین در شکم مادران و آنچه را رحم زنان میکاهد و یا میافزاید آگاه است، هر چیزى نزد او داراى اندازه معین و معلومى است، داناى به غیب و شهادت و مُلک و ملکوت و آشکار و پنهان میباشد، براى فرقى نمیکند که کسى گفتارش را آشکار کند یا پنهان نماید در هر صورت به آن گفتار عالم است، راه پیمائى راه پیمان در روز، و حرکات مخفیانه روندگان در شب را میداند، خطورات ذهنى و اندیشههاى قلبى هر کس براى حضرتش معلوم است، در ملک و ملکوت جریانى واقع نمیشود مگر این که خبرش نزد اوست، پیش روى انسانها را تا انتهاى نظام خلقت دنیا و پشت سرشان را تا ابتداى آفرینش عالم است، به تمام شئون زمانى و مادى و وزن و حجم و کیفیت و کمیت همه موجودات آگاهى دارد، او لطیف و خبیر، رحیم وکریم، غفور و ودود، و علیم و شکور است.
قدیمى است ازلى، و باقى دائمى است، زندهاى است بیمرگ، پابرجائى است که چیزى از دستش نمیرود، چرت و خواب او را نمیگیرد، نمیزاید و زائیده نشده، هیچ کس در ذات و صفات هم کفو او نیست، عقول و افکار به درک ذاتش نمیرسند، چشمها که فوق العاده محدودند او را نمیبیند، ذاتش منزه از مکان، جهات، زمان و حرکات است، از اتحاد با چیزى و از حلول و تغییر و افول منزه است، دائمى است که ضدى ندارد، حقى است که فساد و بطلان را در او راهى نیست غیر حضرت او ناقص و عاجز و محتاج است، صفاتش عین ذات است و میان ذات و صفات دوئیتى وجود ندارد.
کار قبیح و زشت انجام نمیدهد، بر ترک قبیح قادر است، و به انجام قبیح نیازى ندارد، اگر عمل زشت انجام دهد اطمینان به وعده و وعیدش، و اتکاء به انبیا و رسولانش از میان میرود، او ظالم به بندگان نیست، براى بندگانش راضى به کفر نمیباشد، وعده خلافى ندارد، آنچه انجام میدهد فقط براساس عدل و حکمت و مصلحت است، اگر چه در این زمینه از جهانیان بینیاز است، او نسبت به بندگانش مهربانترین مهربانان است، از پى رحمتش بندگان را هدایت میکند، و براساس رحمتش آنان را مجبور به گناه نمیکند.
حضرت باقر (ع) میفرماید در تورات موسى است:
«یاموسى انى خلقتک واصطفیتک وقویتک وامرتک بطاعتى، ونهیتک عن معصیتى فان اطعتنى اعنتک على طاعتى وان عصیتى لم اعنک على معصیتى، ولى المنته علیک فى طاعتک، ولى الحجة علیک فى معصیتک لى:» «4»
اى موسى تو را آفریدم و انتخاب کردم و نیرو دادم و به طاعتم فرا خواندم و تو را از عصیان نسبت به خود نهى نمودم، اگر مرا اطاعت کنى تو را بر طاعتم یارى میدهم، اگر از من سرپیچى نمائى تو را بر معصیتم یارى نمیدهم، در طاعتم بر تو منت دارم و نسبت به معصیت از خواسته هایم بر ضد تو دلیل و برهان دارم.
براى درک صفات و شئون حضرت حق جهت طلوع ایمان به حق و تحصیل یقین و آراسته شدن به نیکى حقیقى پس از آیات کتاب خدا و روایات به دعاى جوشن کبیر، دعاى کمیل، دعاى عرفه و دعاى ابوحمزه ثمالى مراجعه کنید، تا معارف الهیه و اسلام ناب و آئین الهى براى درک حق و توحید او و شناخت صفاتش به عقل شما یارى دهد، که بدون کمک گرفتن از معارف اسلامى جز به درک کلى مسئله به حقیقت دیگر نایل نخواهید شد.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- مؤمنون 91.
(2)- توحید 254.
(3)- نهج البلاغه، نامه 31.
(4)- امالى صدوق 185.
مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب: تفسیر حکیم جلد پنجم
نوشته: استاد حسین انصاریان