بدون شک هر شخصی که اخبار کامیک-کان سندیگو سال جاری میلادی را دنبال کرده باشد، به خوبی میداند که جانی دپ یکی از بازیگران اصلی فیلم Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald «موجودات شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» در این رویداد، یکی از جذابترین اتفاقات ممکن را رقم زد؛ آن هم در زمانی که دقیقا با لباسها و گریم شخصیت منفی داستان یعنی گریندلوالد در پنل کمپانی .Warner Bros ظاهر شد و با حرکت دادن چوبدستی جادوییاش، به شکل سرگرمکنندهای دستبندهای بستهشده روی دستان حاضران را به رنگ دیگری درآورد. این شروع طوفانی که البته خیلی زود به پخش شدن یکی از مهمترین تریلرهای کامیک-کان سندیگو نیز منجر شد، حس بسیار مثبتی به طرفداران دنیای جادویی جی. کی. رولینگ افسانهای بخشید؛ احساس این که قسمت دوم «موجودات شگفتانگیز»، قرار است دقیقا به همان اندازهای هری پاتری باشد که از آن انتظار داریم. چون بپذیرید یا نه، «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» با این که فیلم خوبی بود و به شکلی خواستنی از پس معرفی شخصیتها و دنیای داستانی نیوت اسکمندر برآمد، آنقدرها نمیتوانست یادآور خاطرات شیرینمان در دنیای جادویی رولینگ باشد. فیلم همیشه به شکلی ظاهر میشد که انگار به اندازهی کافی راضیکننده هست ولی چیزهای زیادی نیز کم دارد. همین هم کاری کرد که شاید برخی از طرفداران «هری پاتر»، اصلا به آن توجه ویژهای هم نکنند و ترجیح بدهند خاطراتشان به تجربههای معرکهای که با پسری که زنده ماند داشتند، محدود باقی بماند. ولی The Crimes of Grindelwald، حداقل در تریلرها دقیقا شبیه به خود جنس به نظر میرسد؛ همان چیزی که دوست داریم تماشایش کنیم تا احتمالا دوباره حس جذاب آرزوی در دست گرفتن یک چوبدستی را در وجودمان زنده کند. فارغ از تکتک این حرفها اما تریلر «جنایات گریندلوالد» در کنار تریلرهای Shazam! ،Godzilla: King of the Monsters و Aquaman، یکی از چهار نمایش سینمایی پراهمیت در دنیای سرگرمیهای عامه بود. و دقیقا به مانند آن سه تریلر، تا دلمان میخواست نکتههای ریز، ایستراگهای فراوان و صد البته اطلاعات داستانی هیجانانگیز درونش پیدا میشد. نتیجهی اینها هم میشود آن که باید در ادامه شات به شات این تریلر را به زیر ذرهبین ببریم. مشابه کاری که پیشتر برای نمایشهای تبلیغاتی سه فیلم فیلم نام بردهشده به سرانجام رساندیم.
یک شروع دوستداشتنی و هیجانانگیز. جایی که در آن با حرکت دوربین از بالای چمنزارهای سبز، بالاخره به هاگوارتز میرسیم و بعد از شنیدن دیالوگ نیوت که خطاب به دامبلدور از ترسیدنهایش میگوید، با بیان شدن جملهی «همه از چیزی میترسند» از دهان پروفسور دوستداشتنی دنیای «هری پاتر» و حرکت دوربین همراه با او و بالاخره رسیدنش به کلاسی که در آن حضور داشته است، نوستالژی را جدیجدی لمس میکنیم. در این سکانس، شاهد زمانی هستیم که نیوت و دامبلدور به ترتیب تنها یکی از دانشآموزان و اساتید هاگوارتز بودهاند و صد البته با توجه به همهچیز، به سبب تماشایشان دقیقا به یاد لحظات مواجهه با کلاس درس مقابله با جادوهای سیاه از پروفسور لوپین در «هری پاتر و زندانی آزکابان» (Harry Potter and the Prisoner of Azkaban) میافتیم. به خصوص که دقیقا همان وردِ به خصوص که با تبدیل کردن بزرگترین ترس انسان به یک چیز خندهدار و بامزه آن را از بین میبرد به گوشمان میخورد: Riddikulus!
البته این وسط، برخی نکتهها را نباید فراموش کرد. طبق اطلاعات طرفداران از دنیای جادویی رولینگ، در این دورهی زمانی منطقا آلبوس دامبلدور استاد کلاس دفاع در برابر جادوهای سیاه نبوده است و به جای آن باید «تغییر شکل» درس بدهد. در حقیقت در دورهی دانشآموز بودن نیوت، گلیشا مریتات استاد درس دفاع در برابر جادوهای سیاه بود. ولی نیازی نیست که بیش از حد نسبت به این باگ داستانی واکنش نشان بدهید. چرا که اولا جادوی Riddikulus هم بالاخره نوعی تغییر شکل دادن به حساب میآید و عجیب نیست اگر دامبلدور در کلاسِ خودش آن را تدریس کند و دوما شاید او در طول این سکانس، برای یک روز جای پروفسور مریتات که توانایی حضور در کلاس را نداشته، پر کرده است. شاید هم نویسنده این قسمت از تاریخ هاگوارتر را تغییر داده تا بخشهای مهمتری از قصهی فیلم را شکل بدهد. در هر حالت، یکی از مزیتهای سری فیلمهای Fantastic Beasts چیزی نیست جز آن که حضور شخص رولینگ به عنوان فیلمنامهنویسشان کاری میکند از ساخته شدن آنها مطابق با مهمترین تعاریف و تاریخچهها و قوانین جهان «هری پاتر» مطمئن باشید. مثلا میتوانید فکر کنید که این بخش از زندگی دامبلدور انقدر با اتفاقات تاریک و عجیبی همراه شده که او سالهای سال بعد، در کتابها دست میبرد و کاری میکند که اصلا انگار هرگز در دورهی زمانی مورد بحث، استاد درس دفاع در برابر جادوهای سیاه نبوده است! فارغ از این حرفها اما موقع جلو رفتن ثانیههای آغازین تریلر، میشود دید که چهقدر رابطهی نیوت و دامبلدور به رابطهی هری پاتر و پروفسور لوپین شباهت دارد و حتی جالبتر این که در ثانیههای «هری پاتر و زندانی آزکابان» هم هری دقیقا دیالوگ مشابه «من ترسیدهام پرفسور» را خطاب به لوپین بیان میکند.
در اوایل تریلر، مخاطبان به شکل جذابی متوجه میشوند نیوت اسکمندر بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا، از کار کردن درون یک دفتر یا محیط اداری میترسد
سپس نوبت به رسیدن اطلاعات تازه و بامزهای که به خوبی با کاراکتر نیوت جور درمیآیند، میرسد. زمانی که مخاطبان متوجه میشوند او بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا، از کار کردن درون یک دفتر یا محیط اداری هراس دارد؛ یک پیشزمینهی داستانی مناسب برای کاراکتری که به عشق عجیبش به ماجراجویی و ارتباط داشتن با حیوانات جادویی شهره است. در کنار این صحبتها، یادتان نرود که به دختر تیرهپوستی که در پشت سر نیوت دیده میشود توجه کنید. دختری که با توجه به لباسها و ظاهر وی میتوان فهمید که به گروه اسلیترین تعلق دارد و صد البته همان لیتا لسترنج (کاراکتری که زوئی کرویتز نقش آن در بزرگسالی یا به عبارت بهتر قسمتهای اصلی فیلم را اجرا میکند) خودمان است. همان دوست صمیمی نیوت که البته با توجه به برخی حرفها و پوسترهای منتشرشده از «جنایت گریندلوالد»، به زودی همراه با تیسیس اسکمندر (برادر نیوت) وارد رابطهی عاشقانه میشود و همان کاراکتری که احتمالا در اخراج شدن نیوت از هاگوارتز نقش به سزایی دارد و در این فیلم بالاخره متوجه میشویم که او به چه شکل، باعث رخ دادن این اتفاق شده است. راستی، اگر دقت کنید در این سکانس از تریلر، نسخهی جوانتر لیتا درون کلاس استرس زیادی دارد. او مشخصا از چیزی ترسیده است و با توجه به محتوای درس کلاس، احتمال دارد که دلیل ترس او چیزی نباشد جز این که کل کلاس به زودی بزرگترین ترس او را میبیند. ترسی که شاید آنقدر تاریک باشد که دید همگان را نسبت به او منفی کند و باعث رخ دادن اتفاقات بدی در هاگوارتز برای وی بشود. این موضوع میتواند مرتبط با وضعیت خانوادگی وی که اصولا درون آن دنیایی از جادوگرهای سیاه و شخصیتهای منفی پیدا می شوند باشد. چون اگر فراموش نکرده باشید، در دنیای فیلمهای «هری پاتر» و مخصوصا فیلم پایانی یعنی «هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت دوم» (Harry Potter and the Deathly Hallows – Part 2)، بئلاتریکس لسترنج (با بازی معرکهی هلنا بونهام کارتر) یکی از سیاهترین شخصیتها و جادوگرانی بود که در لشگر ولدمورت دیده میشد و همانطور که حدس میزنید، او یکی از اعضای خانوادهی لیتا لسترنج محسوب میشد.
ولی فارغ از لیتا هم تمامی دانشآموزانی که پشت سر نیوت در صف ایستادهاند، میتوانند پدر و مادرها یا پدربزرگ و مادربزرگهای شخصیتهای معروفی از دنیای «هری پاتر» باشند. البته شاید برای رخ دادن این اتفاق، برخی تغییرات در تاریخ گفتهشده برای هاگوارتز ایجاد شوند که البته همانطور که پیشتر نیز توضیح دادم، آنچنان مانع خاصی ندارد. ولی اگر به اصواتی که قبل از اجرای جادوی Riddikulus توسط نیوت شنیده میشوند دقت کنید، ممکن است به وجود چیزی مانند صدای یک حیوان وحشی در آن پی ببرید. نکتهای که میتواند اشاره به این داشته باشد که نیوت به دلیل ذات خاص و احساسات عجیبش، بعد از اجرای جادو آن میز کار را تبدیل به یک موجود جادویی غولپیکر میکند و برعکس همیشه، این تغییر باعث ترسیدن مابقی حاضران در کلاس و نه خندیدن آنها میشود.
در ادامهی تریلر، بالاخره صدای عالیجناب جانی دپ را در قالب شخصیت گریندلوالد میشنویم: «جادو، پا به درون روح افرادِ نادری میگذارد». هنگام پخش شدن این دیالوگ، چند اتفاق دیگر هم رخ میدهند. نخست آن که ما اینجا مجددا یکی از شاتهای تریلر اول را در لحظات راه رفتن پارپنتینا گلداستین (با اجرای کترین واترستون) در کنار یک مجسمهی متحرک میبینیم. البته این بار به شکلی مفصلتر از قبل که کاری میکند متوجه حرکت داده شدن بخشی از لباس مجسمه توسط خود او که انگار قرار است راه مخفی ورود به مکانی خاص را نشان پارپنتینا دهد بشویم. برای نمونه ممکن است این مسیر در دنیای «موجودات شگفتانگیز»، حکم همان باجههای تلفنی را داشته باشد که لابهلای دقایق «هری پاتر و محفل ققنوس» (Harry Potter and the Order of the Phoenix) دیده بودیم؛ راهی برای ورود به وزارت سحر و جادو.
در کنار این شات از تریلر، نمایی از روی شانهی کاراکتر اجراشده توسط کلودیا کیم را هم داریم که تا به امروز، وی را تنها با نام The Maledictus که در حقیقت نام نوعی نفرین است، میشناسیم! نفرینی که برای این زن، مشخصا او را آرامآرام تبدیل به یک حیوان میکند. مثلا ممکن است مار شبیه به انسانی که چه روی دیوارههای سیرک جادویی و چه روی پوسترهای چسبیده به دیوار میبینیم، دقیقا همین The Maledictus باشد که دارد به آرامی تبدیل به یک حیوان کامل میشود. حالا بگذارید یک تئوری جذاب دربارهی این شخصیت را هم برایتان بگویم؛ او، همان ناگینی، مار همیشه همراه با لرد ولدمورت است. کسی که بعد از تکمیل شدن نفرینش و تبدیل شدن به یک مار دهشتناک، بالاخره یک روز به خدمت جادوگر سیاه و خطرناک دنیای «هری پاتر» درمیآید و خیلی سریع، یکی از بزرگترین دشمنان آنهایی که در برابر ولدمورت میایستادند، میشود.
بخش بعدی تریلر، کریدنس بربون (با بازی ازرا میلر) را در حالتی که دارد به پوسترهای یک سیرک (احتمالا همان سیرک جادویی که چند ثانیه پیش از این شات نمایش داده شد) نگاه میاندازد، نشانمان میدهد. موضوعی که مطابق اطلاعات و تئوریها، میدانیم به در حال فرار بودن کریدنس ارتباط دارد. او میخواهد در پوششی عالی، از جایی که هست بگریزد و همراه شدن با یک سیرک که از آدمهایی مانند خود او پر شده، بهترین انتخاب ممکن به نظر میرسد. بعد از این هم میرویم به سراغ نمای خاطرهانگیز و نوستالژیکی که در آن نورهای خیابان دانه به دانه جمع میشوند و پس از فرو رفتن کل محیط به تاریکی، تماشاگر به سرعت یاد لحظات آغازین «هری پاتر و سنگ جادو» (Harry Potter and the Sorcerer's Stone) میافتد. سپس تریلر به سراغ نشان دادن گرینلوالد که دستگیر شده است و توانایی حرکت کردن ندارد میرود و او را در حال کشیده شدن به سمت زندانی که بیشباهت با همان زندانی که تینا در Fantastic Beasts And Where To Find Them درونش زندانی شده بود نیست، به تصویر میکشد. تازه نباید فراموش کرد که همین حالت خاص معلق بودن گریندلوالد بدون آن که توانایی حرکت کردن داشته باشد، ما را به یاد بلایی میاندازد که ولدمورت بر سر پروفسور بروبیج در دقایق ابتدایی «هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت اول» (Harry Potter and the Deathly Hallows – Part 1) آورد. چیزی که اگر راستش را بخواهید، مقداری عجیب جلوه میکند. چون بروبیچ شخصی بود که باور داشت جادوگران و مردم عادی، جایگاهی کاملا برابر دارند و به همین دلیل هم کشته شد. در حالی که گریندلوالد، دقیقا نسخهی خلاف این عقیده را یدک میکشد.
مابقی سکانسهای مورد بحث از تریلر، به نمایشِ شدت متقاعدکننده ظاهر شدن گریندلوالد برای طرفدارانش اختصاص دارد. او میگوید که در عین وجود جادو درون آدمهایی به خصوص، این افراد برتر همیشه باید مخفیانه و در سایهها قدم بردارند. ولی این روشهای قدیمی، دیگر قرار نیست از آنها محافظت کند. در کنار گریندلوالد هم میتوان زنی با نام ویندا روزیر (با بازی پاپی کوربی-توچ) را دید که متعلق به خانوادهای است که اعضای آن سالها بعد، تبدیل به بخشی از گروه مرگخواران ولدمورت میشوند. ولی موقع صحبت کردن دربارهی حضور او در کنار گریندلوالد، نکتهای مهمتر از خودش هم وجود دارد. اگر با دقت به این شات نگاه کنید، متوجه میشوید که او جسم گردی را در دستانش نگه داشته است و در کامیک-کان هم ویدیویی پخش شد که وسط ثانیههای آن گریندلوالد، به کمک ابرچوبدستی میخواست یک جمجمهی به خصوص را فعال کند. با در نظر گرفتن این نکات، یک بار دیگر به جسمی که در دستان ویندا روزیر دیده میشود نگاه کنید تا متوجه شوید که چهقدر به یک جمجمهی درخشان، شباهت دارد. با این حال، ما هنوز نمیدانیم که دقیقا جمجمهی جادویی مورد اشاره، دقیقا چه کاری انجام میدهد. بعضیها میگویند که این جمجمه که روی یکی از جلد رسمی فیلمنامهی اثر هم میتوان آن را در پیوند با یک مار به خصوص دید، ربط مشخصی به گروه مرگخواران دارد و برخی هم میگویند این وسیلهای است که گریندلوالد آن را مقابل پیروانش میگیرد و با آنها حرف میزند، تا خود به خود تمامی گفتههایش را پذیرا باشند.
بخش اصلی داستان «موجودات شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» در شهر پاریس کشور فرانسه روایت خواهد شد
بالاخره با نمایی از برج ایفل، مجددا به شکل مستقیم با این واقعیت که بخش اصلی داستان «موجودات شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» در شهر پاریس کشور فرانسه روایت خواهد شد، روبهرو میشویم. در این لحظهها، تریلر حضور بسیاری از شخصیتهای اصلی در پاریس را به تصویر میکشد و کاراکترهایی چون کوئینی گلداستین (با بازی آلیسون سودل)، Maledictus، نیوت، تینا، گریندلوالد و دامبلدور را هنگام پیشروی ثانیهها میبینیم. لابهلای همهی این شخصیتها اما چیز دیگری که به شدت جلب توجه میکند، جسم پارچهمانند سیاهی است که در آسمان تاب میخورد و انگار میخواهد کل شهر را زیر خود بپوشاند. باور بکنید یا نکنید، این جسم ممکن است یکی از موجودات شناختهشدهی دنیای «هری پاتر» با نام لِتِفولد که «کفن زنده» هم صدایش میزنند، باشد که مردم را میبلعد. جالبتر این که تنها جادوی دفاعی ممکن در برابر این موجود پارچهمانند، استفاده از افسون پاترونس است. همان طلسمی که در داستان «هری پاتر و زندانی آزکابان»، هری از آن برای ایستادگی در برابر دمنتورها استفاده کرد. در شات بعدی، گریندلوالد را میبینیم که انگار دارد به تصویر نیمهشفاف صورت کریدنس بربون نگاه میکند. شاتی که داخلش میتوان به چشم راست عجیب گریندلوالد با دقت بیشتری نگاه کرد و طرفداران به کمکش به تئوری خاصشان یعنی این که چشم راست گریندلوالد در حقیقت همان چشم آلاستور مودی که در «هری پاتر و جام آتش» (Harry Potter and the Goblet of Fire) وی را دیده بودیم است. چشمی که میتوانست 360 درجه بچرخد و اجازهی دیدن هر چیزی را به صاحبش بدهد. فارغ از این تئوری جذاب هم میشود فکر کرد که حتما چشم عجیب گریندلوالد، ارتباطاتی با عناصر جادویی دارد. مثلا شاید او به کمک این چشم، میتواند مکان هر سه یادگار مرگ را ببیند. شاید هم گریندلوالد با چشم خاصش میتواند هر شخصی را در هر جایی که هست، تماشا کند و اصلا این شات که انگار وی را در حال نگاه کردن به تصویری تار از صورت کریدنس نشان میدهد، بخواهد همین قدرت خاصش را به طرفداران معرفی کند.
ادامهی تریلر هم یک زن با نام مِلوسین (با بازی اُلوِن فوئِر) را به همراه چند موجود گربهمانند عجیب، در جایی که احتمالا وزارت سحر و جادوی کشور فرانسه باشد، نشانتان میدهد. با توجه به اطلاعات قرارگرفته در وبسایت پاترمور (مجموعهای اینترنتی که جی. کی. رولینگ آنجا به نوعی همواره به گسترش بیشتر و بیشتر دنیای جادوییاش میپردازد)، میشود حدس زد که این موجودات نیزلها (Kneazles) هستند؛ حیواناتی گربهمانند که چشمانی آبی دارند، به شدت باهوش هستند و میتوانند آدمهای مشکوک را دنبال و پیدا کنند. بعد از اینها اما نیوت را میبینیم که با لمس کردن یکی از دستکشهای دامبلدور که روی هوا معلق مانده است و به مکان حضور او اشاره میکند، پیش وی میرود؛ یک روش هوشمندانه، برای رسیدن به بالا پشت بام یک ساختمان!
من نمیتونم در برابر گریندلوالد اقدامی کنم. این باید تو باشی که در مقابلش میایسته. اگه منم جای تو بودم، احتمالا چنین درخواستی رو رد میکردم. دیروقته. شب به خیر، نیوت. -آلبوس دامبلدور
جذابترین، هیجانانگیزترین و بهترین نمایی که تریلری از «جنایات گریندلوالد» میتوانست داشته باشد، همین شاتی است که در آن آلبوس دامبلدور درون آینهی معروف دنیای «هری پاتر» که عمیقترین آرزوهای شخص را نشان میدهد نگاه میکند و بله، گلرت گریندلوالد را میبیند! این یعنی اگر بزرگترین و غیر قابل دسترسترین آرزوی هری این بود که پدر و مادرش را ببیند، بزرگترین و عمیقترین خواستهی ناامیدانهی آلبوس دامبلدور، ایستادن در کنار گلرت گریندلوالد است. پس در حال حرف زدن دربارهی یک دوستی عادی یا روابط برخاسته از همکاریهای قدیمی نیستیم و صحبت، بیشتر به علاقهای ناشکستنی مابین این دو نفر مربوط میشود. تا جایی که دامبلدور مستقیما به نیوت میگوید که من نمیتوانم در برابر گریندلوالد بایستم و تو باید به تنهایی او را متوقف کنی. و چنین صحبتی یقینا برآمده از این نیست که دامبلدور قدرت کافی را ندارد و احتمالا به آن مربوط میشود که علاقهی شدید وی به گریندلوالد، به او اجازهی مبارزه با آنتاگونیست دنیای «موجودات شگفتانگیز» را نمیدهد. ما میدانیم که دامبلدور و گریندلوالد در جوانی نه تنها همیشه یکدیگر را ستایش میکردند، بلکه رابطهی دوستانهی بسیار بسیار صمیمیای نیز داشتند. در کتاب «هری پاتر و سنگ جادو»، دامبلدور به هری میگوید که وقتی در آینه نگاه میکردم، خودم را با جورابهایی زیبا میدیدم و حالا میدانیم که حقیقت ماجرا، چهقدر عمیقتر از این حرفها بوده است. تازه ما هنوز دیالوگهای خاصتر دامبلدور در سکانس صحبت آنها درون فیلم راجع به آینه را به یاد داریم که لابهلایشان دامبلدور به هری گفت که مردان زیادی وقتشان را مقابل این آینه هدر دادهاند و به خاطرش حتی دیوانه شدند.
اگر بزرگترین و غیر قابل دسترسترین آرزوی هری این بود که پدر و مادرش را ببیند، بزرگترین و عمیقترین خواستهی ناامیدانهی آلبوس دامبلدور، ایستادن در کنار گلرت گریندلوالد است
البته دربارهی این که چرا نه دامبلدور بلکه نیوت اسکمندر باید با گریندلوالد مقابله کند، تئوریهای دیگری هم وجود دارند. نخست آن که ممکن است دامبلدور به قدری با گلرت گریندلوالد صمیمی بوده باشد که شک نکند او تمام نقاط ضعفش را میداند. همین هم مثلا میتواند در مبارزهشان کاری کند که دامبلدور شانس خاصی برای پیروز شدن نداشته باشد. یک تئوری بهتر هم مرتبط با آن است که اگر یادتان باشد، این نیوت بود که در «موجودات شگفتانگیز و زیستگاه آنها» گریندلوالد را خلع سلاح کرد. پس با این که گریندلوالد مشخصا همچنان در قسمت دوم این مجموعهی سینمایی هم ابرچوبدستی را در اختیار دارد، از آنجایی که خلع سلاحکنندهی گریندلوالد از این چوبدستی کسی جز نیوت نبوده، پس هماکنون نیوت ارباب حقیقی آن محسوب میشود. نتیجه هم میشود این که ابرچوبدستی، مشابه آنچه در مقابلهی ولدمورت و هری پاتر در انتهای داستان فیلم آخر از مجموعهی سینمایی «هری پاتر» رخ داد، نمیتواند طلسم مرگ را روی نیوت اجرا کند. البته شاید هم دلیل سپرده شدن مبارزهای تا این حد بزرگ به نیوت، دلیل خاصتری داشته باشد؛ دلیلی مرتبط با شخصیت او یا رابطهی مهربانانه و عمیقی که با موجودات شگفتانگیز دارد!
سپس نوبت میرسد به دیدن یکی از موجودات شگفتانگیز دیدهشده در فیلم اول که اکثر ما اسمش را نمیدانیم ولی خوب متوجه شدهایم که چیزهای ارزشمند از جمله سکههای طلا را جمع میکند. در شات بعدی، شخصی را میبینیم که در حال حرکت در اعماق آب به کمک نشستن روی پشت نوعی جانور جادویی است و دارد درون محیطی بسته که مدام سطح آب در آن بالاتر میآید، جابهجا میشود. مثلا شاید دربِ چمدان عجیب نیوت در محیطی بسته باز شده است و به همین خاطر آن موجود به همراه تمام آبی که درون آن زندگی میکرده، بیرون آمده است و نیوت حالا دارد سعی میکند همهچیز را مجددا به درون چمدان بازگرداند. در ادامهی تریلر، گروهی از آدمها که در حال حرکت وسط تاریکی هستند و با توجه به صدای در حال پخش گریندلوالد، میتوان حدس که جزو افراد او به شمار میروند، کل تصویر را به خودشان اختصاص میدهند. این محیط، بیشباهت به قبرستان نیست و شاید همان محل پیدا شدن آن جمجمهی به خصوص که پیشتر به آن اشاره کردم باشد. البته با توجه به دیده شدن تیسیس برادر نیوت در فاصلهی کم نسبت به همین شات، ممکن است آنها گروهی تحت فرماندهی وی باشند.
ادامهی قصه با نیوت، تینا و لیتا در بخشی از وزارت سحر و جادوی کشور فرانسه رقم میخورد. در این سکانس، آنها با میل خودشان وارد قسمتی خاص و شکلگرفته بر پایهی ستونهایی که در حال چرخیدن هستند، میشوند؛ حالا یا برای فرار کردن از دست یک نفر یا پیدا کردی چیزی که به دنبالش میگردند. سپس یک موجود ترسناک را میبینیم که از میان شعلههایی آبیرنگ ظاهر میشود و سرش شکل و شمایلی شبیه به اژدها دارد. درون همین نقطه از تریلر، جیکوب (با بازی دَن فاگنِر) که مشخصا تحت تاثیر این موجود قرار گرفته است و دارد بیهوش میشود، ناگهان تینا را در کنار خود میبیند که شروع به مبارزه با آن میکند. این موجود ممکن است دقیقا به وسیلهی همان طلسم خطرناکی ساخته شده باشد که در قسمت دوم «یادگاران مرگ»، رون، هرماینی و هری به سختی از دست آن فرار کردند.
البته اگر این حقیقت را که شعلههای آبیرنگ، داغتر از شعلههای قرمز هستند در نظر بگیریم، مطمئن میشویم که طلسم دیدهشده در این قسمت از تریلر نسخهی قدرتمندانهتر و ترسناکتر افسون خطرناک و پرقدرتی است که پیشتر در دنیای «هری پاتر»، تاثیراتش را همه به چشم دیدهاند. طلسمی با این قدرت هم احتمالا نمیتواند توسط شخصی جز خود گریندلوالد ایجاد شده باشد و به همین سبب، احتمالا در این نقطه از تریلر قهرمانان قصه به نوعی در حال مواجهه با شخص گلرت گریندلوالد هستند. در شات آخر از این بخش از تریلر هم پیش از کات زدنِ موقت به سیاهی، نیوت را میبینیم که میخواهد یک هیولای زیبا، غولپیکر و به خصوص را رام کند؛ موجودی که با توجه به ویژگیهای ظاهریاش احتمالا تا به امروز به طور رسمی در دنیای جادویی رولینگ معرفی نشده است، دندانهای بسیار تیز و کشندهای دارد، پیشتر دور گردنش با زینجر بسته شده است و حالا هم میتواند به درد مبارزه با شخصی مثل گریندلوالد بخورد! این وسط، اگر به چوبدستی نیوت با دقت بیشتری نگاه کنید، متوجه میشوید او در بالای آن چیزی را قرار داده که هیولا دارد به آن نگاه میکند و به همین خاطر، حواسش پرت شده است.
تو خیلی خوبی نیوت. تو هیچوقت هیولایی رو ندیدی که نتونی دوستش داشته باشی -لیتا لسترنج
حالا وقت آن رسیده است که لیتا لسترنج با یک دیالوگ، تمام فضای داستانی «موجودات شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» و وضعیت نیوت در برابر دنیای تاریک این فیلم را توصیف کند: «تو خیلی خوبی نیوت. تو هیچوقت هیولایی رو ندیدی که نتونی دوستش داشته باشی». اینجا لیتا دارد یا به گریندلوالد یا کریدنس بربون اشاره میکند و میگوید آنها هیولاهایی حقیقی هستند که نیوت، شاید آن جنس از خشونت لازم برای درهمکوبیدنشان را نداشته باشد. بعد از این هم خودِ کریدنس را در کنار جادوگری دیگر میبینیم که ابدا وی را نمیشناسیم ولی با توجه به ایستادگی سادهاش در برابر حملهی او، میتوانیم نسبت به قدرت بسیار زیادش اطمینان پیدا کنیم. در نمای بعدی، سکانس حرکت گریندلوالد روی آسمان و زمین با کالسکهی دیوانهوارش پخش میشود که احتمالا متعلق به لحظههای فرار کردن او از زندان در اوایل فیلم باشد. در ثانیههای مورد اشاره، کالسکهی گریندلوالد در حال کشیده شدن توسط تسترالها است. موجوداتی جادویی و خاص که مطابق آنچه سالها قبل از زبان لونا لاوگود (با بازی اوانا لینچ) و درون دقایق «هری پاتر و محفل ققنوس» شنیدهایم، میدانیم که فقط اگر مرگ کسی را دیده باشید، میتوانید آنها را مشاهده کنید. اگر تریلر اول فیلم را به یاد داشته باشید، میدانید که گریندلوالد در ابتدا درون همین کالسکه در حال منتقل شدن به جایی دیگر بوده است و حالا ما احتمالا مابقی همان سکانس و زمانی که وی اوضاع را مجددا به نفع خودش کرده است و دارد به کمک همان وسیله میگریزد میبینیم.
یکی از نکات جالب تریلر هم چیزی نیست جز این که ما در زمانی که گریندلوالد دارد کالسکه را میراند، شخصی که ابرچوبدستی را در دست خود گرفته است، میبینیم. این نما میتواند متعلق به بعد از تکمیل فرار گریندلوالد و مثلا زمانی که او دارد سقوط کالسکهی جادویی را تماشا میکند باشد و در عین حال میتواند به این که در حقیقت شخصی دیگر به فرار او کمک میکند و سپس ابرچوبدستی را برایش میآورد، اشاره کند. یک تئوری دیگر هم وجود دارد که میگوید مطابق این شاتها، گریندلوالد هرگز دستگیر نشده است که بخواهد فرار کند و شخصی که به دست وزارت سحر و جادو افتاده، در حقیقت فردی است که خودش را به جای او جا زده است و حالا خود گریندلوالد آمده تا نجاتش بدهد. شخصی مهم در گروه گریندلوالد مانند ویندا روزیر که با استفاده از یک طلسم یا خوردن همان معجونی که هری، هرماینی و رون به کمکش تغییر شکل دادند، خودش را شبیه به گریندلوالد کرده است و حالا رییسش میخواهد به او برای فرار، کمک کند. بعد از اینها هم شات دیگری از گریندلوالد را وسط شعلههایی آبیرنگ از آتش و دقیقا در مقابل نیوت اسکمندر داریم که باز هم در آن میشود با کمی دقت ویندا را دید که همان شیِ جمجمهمانند درخشنده را دست گرفته است.
به عادت اکثر تریلرهای جذاب اینروزها، تریلر Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald در کامیک-کان سندیگو با یک سکانس کوتاه، سرگرمکننده و صدالبته سوالبرانگیز که پس از ظاهر شدن نام کامل فیلم از راه میرسد، تمام میشود. جایی که جیکوب فکر میکند یک روح دیده است و متوجه میشود که طرف مقابلش نه یک روح، که یک کیمیاگر فناناپذیر است؛ نیکولاس فلامل. سازندهی سنگ جادو یا به بیان صحیحتر سنگ اندیشمندان که هرماینی در نخستین فیلم مجموعهی سینمایی «هری پاتر»، نام آن را از داخل یک کتاب میخواند و میدانیم یکی از دوستان قدیمی آلبوس دامبلدور به شمار میرود. با این اوصاف، باید انتظار داشت که نیکولاس فلامل، سنگ جادو و صد البته عمر جاودانی که به کمک این سنگ به دست میآید، ارتباطات جالبی با ماجرای رویارویی نیوت و گریندلوالد داشته باشند.
نظر شما چیست؟ چه نکات دیگری وجود دارند که باید موقع نگاه انداختن به دومین تریلر فیلم مورد انتظار Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald، به آنها توجه کرد؟