و کافران از بنیاسرائیل دربارهٔ عیسی و آئینش نیرنگ زدند و خدا هم نیرنگشان را نقش بر آب ساخت و خدا بهترین خنثی کننده نیرنگ زنندگان است.
یاد کن هنگامی که خدا به عیسی گفت: ای عیسی من تو را از میان مردم برمیگیرم و به سوی خود بالا میبرم، و تو را از بودن در میان جمعیت ناپاک کافران نجات میدهم، و آنان را که از تو پیروی کردند تا قیامت در همه امور فوق کافران قرار میدهم، سپس بازگشت همه شما مؤمنان و کافران به سوی من است و در میان شما نسبت به آنچه با هم اختلاف داشتید به حق و عدالت داوری مینمایم.
اما کسانی که کافر شدند آنان را در دنیا و آخرت به عذابی سخت معذب میکنم و برای آنان هیچ یاری کنندهای نخواهد بود.
و اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند خدا پاداششان را به طور کامل میدهد، و خدا ستمکاران را «که به دین کافر شدند، یا از دین فقط به اسم آن قناعت کردند» دوست ندارد.
شرح و توضیح
در این چهار آیه شریفه به مسائل و مطالب مهمی اشاره شده است که به ترتیب به شرح و توضیح آن میپردازم.
مکر: فارسی زبانان از لغت مکر برداشتشان این است که این لغت به معنای طرحهای ابلیسی و نقشههای شیطانی است و شامل تدبیرهای زیانبخش است ولی در لغت و زبان عرب به معنای بازداشتن کسی از خواسته و منظورش میباشد، چنان که لغت شناس معروف راغب اصفهانی که با کوشش و جدیت زیاد به تنظیم لغات قرآن و معانیاش در کتاب مفردات اقدام نموده است در معنای مکر میگوید:
«المکر صرف الغیر عما یقصده»
مکر بازداشتن کسی از رسیدن به چیزی است که مقصود اوست.
پس تلاش زیانآور و خسارتزا که کاری بس ناپسند است مکر است، چنانچه این تلاش در راه بازداشتن انسان از رسیدن به امور مثبت باشد.
یهود کافر به تلاش و کوشش برخاستند که نگذارند حضرت مسیح آفتاب نبوتش را بر خیمه حیات مردم بتاباند، و فرهنگ پاک الهی را در میان جامعه و ملت گسترش دهد، و مرد و زن و پیر و جوان را از گناه و فساد برهاند، و خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت مرم را تأمین نماید، این بود مکر خائنانه و زیانبار آنان نسبت به مسیح و دین خدا.
خداوند قهار در نظام هستی چنین مقرر نموده است که اینگونه مکر و آثار و تبعاتش خود ماکران را احاطه کند، و آنان را در مضیقه و سختی قرار داده و به کیفر خدا در دنیا و آخرت گرفتارشان کند و معنای مکر خدا جز این نیست روی این حساب میتوان به راحتی جملهٔ دوم آیه شریفه را وَ مَکرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکرِینَ به این صورت معنا کرد، مکر خدا یعنی بازگشت نتیجهٔ اعمال ماکران به خودشان و به مجازات رسیدن آنان نسبت به تلاش باطلشان در برابر حق است و خدا بهترین مجازات کنندگان و چارهجویان است. در روایتی از حضرت رضا (ع) دربارهٔ مکر از سوی خدا چنین آمده است:
«و لکنه عزوجل یجازیهم .... جزاء المکر:» «1»
خداوند بزرگ به کیفر مکرشان آنان را مجازات میکند و راه بیرون رفت از طرح و نقشهٔ آنان را برای اهل ایمان باز میکند.
متوفی: توفی از نظر لغت به معنای تکمیل کردن مطلبی یا حقیقی یا جنسی است، چنان که در قرآن مجید در این معنا به کار رفته است
أَوْفُوا الْکیلَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ. «2»
کیل و ترازو را بر اساس عدالت کامل و پر به مشتری بدهید.
وفای به عهد یعنی تکمیل کردن قرارداد و پیمان با طرف مقابل است.
در آیات کتاب خدا توفی به معنای گرفتن هم آمده است،
هُوَ الَّذِی یتَوَفَّاکمْ بِاللَّیلِ: «3»
اوست که شما را در شب میگیرد، به عبارت دیگر او کسی است که در شب با گرفتن روح شما بیداری را از شما گرفته و شما را به خواب میبرد.
مُتَوَفِّیک یعنی ای مسیح تو را از میان مردم برمیگیرم تا از ضربه خوردن از کافران در امان بمانی، و نقشه و مکر آنان که میخواهند تو را از حقیقت و تبلیغ آن باز دارند نقش بر آب کنم و این جمله قرآنیه هیچ دلالت بر این ندارد که خدا جان عیسی را گرفت و به کام مرگ انداخت زیرا لغت فوت که ابتدایش فاء است با کلمه وفی که ابتدایش واو است و هر کدام از بابی کاملًا جداگانه میباشند با هم تفاوت اساسی و اصولی و ماهوی دارند، و اگر در قرآن تُوَفَّی* در آیات مربوط به انتقال مردم از دنیا به آخرت آمده قطعاً به معنای مرگ نیست.
مُتَوَفِّیک که دلالت بر مضارع دارد بشارتی از سوی حضرت حق به عیسی جهت نجات او از یهود کافر دارد، و این مسئله یعنی نجات عیسی از دست دشمنان عبرت و پندی برای همه اهل ایمان است که در صورت استقامت و پایداری و پافشاری بر ایمان و عمل صالح با یاری خدا به شکلی که ارداه او تعلق بگیرد از چنگال دشمنان نجات یافته و به احدی الحسنیین که شهادت یا به ذلت نشستن کافران و قطع دست آنان از امور مؤمنان است نائل میشوند.
رافِعُک: در این که این رفع و رفعت مقام و مرتبه معنوی است شکی نیست، زیرا برای خداوند که وجود بینهایت و محیط بر همه هستی است و چیزی مانند و مثل او نیست لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ مکان و محل تصور ندارد که نعوذ بالله گفته شود حضرت حق مکان استقرارش در آسمان است و عیسی را به جانب خود برد!
این مسئله به این معناست که خداوند مهربان به خاطر شایستگی مسیح و ارزشها و فضائل وجودیاش او را به سوی مقام با عظمت قرب معنوی برد چنان که این معنا را پیش از به دنیا آمدنش به مادرش مریم خبر داد وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ. «4»
وَ مُطَهِّرُک: مسیح در جامعهای زندگی میکرد که اکثریت آن جامعه و درصد بالائی از آنان آلوده به کفر، فسق، فجور، زشتی عمل، و بدی اخلاق بودند و مکتبی جز مکتب مادیگرائی و لذتخواهی نداشتند، و از این که به حضرت مسیح تهمتهای ناروا ببندند و چهرهٔ او را در میان جامعه مخدوش نمایند هیچ امتناعی نداشتند، خداوند همه آن اتهامات و افتراءات را رد کرد و حضرتش را نهایتاً پاک و منزه از هر آلودگی و وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ نشان داد و او را از آن محیط ناپاک و مردم آلوده و کثیفش نجات داد، مُطَهِّرُک مِنَ الَّذِینَ کفَرُوا.
جاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوک فَوْقَ الَّذِینَ کفَرُوا: جاعل که اسم فاعل است هم چون صیغهٔ مضارعش دلالت بر استمرار دارد، خداوند به عیسی میگوید من پیروان تو را از نظر حجت و برهان و امور معنوی، و برنامههای الهی گرچه عددشان کم و اندک باشد تا روز قیامت بر کافران یهودی مسلک برتری و تفوق میبخشم.
با توجه به آیات قرآن و بشارت عیسی به مبعوث شدن محمد (علیهما السلام) به رسالت:
وَ إِذْ قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ .... «5»
باید گفت: منظور از پیروان واقعی عیسی تا زمان مبعوث شدن پیامبر اسلام به رسالت مؤمنان واقعی به مسیح و دین او و پس از عیسی پیروان حقیقی حضرت محمد هستند که بشارت عیسی را به نبوت پیامبر اسلام پذیرفتند و تابع رسول اسلام شدند که در این متابعت از محمد (علیهما السلام) در حقیقت متابعت از مسیح کردند، و قطعاً منظور از متابعان عیسی نصاری و مسیحیان پس از نبوت پیامبر اسلام که قائل به تثلیث و همکار یهود و صهیونیسم و جنایتکاران به بشریت هستند نیستند، تابع مسیح گوشت خوک نمیخورد، و شراب و مسکر را حلال نمیداند، و اقتصادش وابسته به بانگهای ربائی نیست و به صورت دولت مسیحی چون دول اروپا و آمریکا به استعمار ملتهای ضعیف دست نمییازد و به غارت معادن و اموال و نابودی فرهنگ آنان اقدام نمیکند، اینان که به اسم نصاری و مسیحیت به هر فسق و فجوری و به هر گناه و معصیتی و به هر ظلم و ستمی آلودهاند پیروان شیطان و برادران صهیونیستاند، لذا آیه شریفه ابداً شامل اینان نمیشود، و مفسرانی که مصداق اتبعوک را مسیحیان پس از طلوع اسلام گرفتهاند سخت اشتباه کردهاند، مراد از پیروان عیسی پیروان صادق و راستین آن حضرتاند که با توجه به بشارت او به آمدن محمد (علیهما السلام) و اینکه در دل این بشارت این معنی نهفته است که با آمدن او از او و دینش پیروی کنید و با توجه به نشانههای متابعان پیامبران در آیات و روایات منطبق بر مؤمنان واقعی یعنی پیروان محمد بن عبدالله و متدنیان به دین اوست.
این تفوق و علت آن قطعاً معلول و محصول پیروی از انبیاء الهی است و جهت معنوی و روحی دارد، و تا قیامت هم این تفوق ادامه دارد.
سپس همه کافران و مؤمنان در قیامت به پیشگاه خداوند بازمیگردند و در آنجا در دادگاه عدل میان آنان نسبت به اختلافاتی که در حق داشتند و این اختلاف مایهٔ جدائی مؤمنان از کافران بود به حق داوری خواهد شد.
عذاب کافران
منظور از کافران در آیه مورد بحث آیه 56 آل عمران یهودیان هستند که از روز ظهور عیسی تا امروز، و از امروز تا آینده دور با عیسی و دین بر حق او به مخالفت برخاستند و به مخالفت برمیخیزند و انحرافشان را از حق ادامه میدهند کنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ.
این کافران به عذاب شدید دنیا که ذلت و مسکنت و دربدری و ناامنی است و به عذاب سخت آخرت که آتش دوزخ است دچار خواهند بود و در آخرت هیچ یاری که آنان را بتواند از عذاب جهنم نجات دهد نخواهند داشت.
اما اهل ایمان و عمل صالح که مؤمنان واقعی از زمان عیسی تا بعثت پیامبرند، و مؤمنان حقیقی به پیامبر اسلام و قرآن که در حقیقت پیروان عیسی هستند پاداششان به طور کامل داده خواهد شد، ولی ستمکاران بر انبیاء و متجاوزان به قوانین الهی و حقوق مردم از دایره محبت خدا که فیوضات و پاداش اوست بیروناند، و جز عذاب سخت دنیا و آخرت نصیبی نخواهند داشت.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- عیون اخبار الرضا ج 1 ص 1266.
(2)- انعام 152.
(3)- انعام 60.
(4)- آل عمران 45.
(5)- صف 6.
منبع:
مطالب فوق برگرفته شده از کتاب تفسیر حکیم جلد هفتم نوشته استاد حسین انصاریان