نفس در لغت به معنای جان، روح، خویشتن و خود آمده است[1]و خودشناسی به معنای اطلاع بر خود، شناختن خود و عارف به نفس خود شدن می باشد[2]و در اصطلاح یعنی شناختن انسان از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل انسانی می باشد.[3]
خودشناسی در آیات
نفس در قرآن کریم در موارد و تعابیر متعددی به کار رفته است. از جمله به معنای:
1.ذات پاک حق تعالی[4]
2.روح[5]
3.دل ونهاد[6]
4.به عنوان سرچشمه تمام کارها[7]
5.عامل ظلم و ستم[8]
6.عاملی برای تحول نعمت به نقمت[9]
اما در مورد خودشناسی در قرآن، خداوند در برخی آیات، با ذکر نشانه هایی در وجود انسان و مهم دانستن آنها، از آن جهت که شناخت آنها منجر به شناخت خود و در نتیجه پیدا کردن مسیر و راه سعادت است، اهمیت خودشناسی را بیان می کند: «به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است.»[10] «و در وجود خود شما(نیز آیاتی است)، آیا نمی بینید؟»[11]
خودشناسی در روایات
معصومین(ع)، ضمن روایات متعددی اهمیت و ارزش خودشناسی را تذکر داده و پیروان خویش را به این نکته متوجه نموده اند که معرفت نفس، مایه پیروزی و موفقیت انسان هاست و خودناشناسی موجب سقوط و تباهی آنان است.[12]
1.امام علی(ع) می فرماید: به خویشتن نادان مباش. زیرا کسی که خود را نشناسد، هیچ چیز را نمی شناسد.[13]
2.امام علی(ع) می فرمایند: کسی که موفق به خودشناسی شود، به بزرگترین پیروزی دست یافته است.[14]
3.امام علی(ع) می فرمایند: برترین خرد، خودشناسی انسان است. پس هر که خود را شاخت خردمند شد و هر که خود را نشناخت گمراه گشت.[15]
4.هر که نفس خود را شناخت، به جهاد با آن برخاست و هر که آن را نشناخت، به حال خود رهایش کرد.[16]
ضرورت خودشناسی
امام علی(ع) می فرماید: دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی از آن همین بس که ارزش خویش را نشناسد.[17] امام علی(ع) خودشناسی را زمینه ساز انجام وظایف انسانی و نشانه خودباوری می شمارند.[18] به همین علت خودشناسی نسبت به سایر علوم در مرحله نخست قرار دارد. زیرا اوّلاً آدمی از راه خودشناسی به دیگر شناسی دست می یابد و دوّماً انسان واجد تمام خصائص دیگر موجودات است، لذا اگر خود را شناخت به طریق اولی دیگر موجودات را شناخته است و سوّماً با خودشناسی می توان خدا را شناخت؛ زیرا زمانی که خودش و جهان اطرافش را شناخت به این نکته پی می برد که جهان حتما پدیدآورنده ای باید داشته باشد که به هیچ وجه شبیه آفریده هایش نیست.
راه های خودشناسی
یکی از گام های نخستین در راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق و پرورش ملکات والای انسانی، خودشناسی است. انسان از طریق خودشناسی به کرامت نفس و عظمت خلقت الهی و اهمیت روح آدمی که پرتویی از انوار الهی است، پی می برد. در اینجا برخی از راه های خودشناسی و دست یابی به این ملکه فضیله را بیان می کنیم:
1.مطالعه:
اولین و ساده ترین راه خودشناسی مطالعه است. انسان با مطالعه کتب مختلف همچون کتب دینی، روان شناسی، جامعه شناسی، علمی و... می تواند به درون خود راهی برای شناخت باز کند و از استعدادها و علایق خود آگاهی پیدا کند. لذا در سایه این شناخت و کشف این استعدادها خواهد توانست مسیری را برای تکامل پیدا کند.
2.شناخت گذشتگان:
امام علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) می فرماید: گذشتگان هرگز از نگریستن به خویشتن باز نماندند، همانگونه که تو بر خویشتن می نگری و درباره خود اندیشیدند همانگونه که تو می اندیشی و این نگرش و اندیشه آنان را در نهایت کار وادار کرد به آنچه که شناختند عمل کنند.[19] لذا با شناخت گذشتگان و عکس العمل آنان در مواجه با مسائل و مشکلات و... می توان از اشتباهات آنها پند گرفت و از موفقیت های آنها الگو برداری کرد. زیرا عمل آنها نشانه شناخت صحیح و یا غلط آنان از خود است.
3.تفکر:
یکی دیگر از راه های خودشناسی تفکر است. انسان می تواند با تعمق و تأمل در درون خود و جستجوی اعماق وجود خود به شناختی عمیق و درونی برسد.
آثار خودشناسی
1.خداشناسی:
می توان گفت مهم ترین فایده خودشناسی، خداشناسی است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: هر کس خود را شناخت، خدای خود را شناخته است.[20] زیرا خداوند هم مبدأ است و هم معاد. پس با شناخت خود که به شناخت خدا نیز منجر می شود، هم مبدأ را شناخته و هم معاد را.[21]
2.رشد و کمال انسان:
انسان فطرتا طالب کمال است و در صورتی می تواند رشد کند و به کمال برسد که خود را بشناسد. چون نمی توان یک موجود مجهول و ناشناخته را رشد داد. اگر آدمی خود را بشناسد، می تواند موانعی را که بر سر راه تحول و تکاملش قرار گرفته را بشناسد و آن ها را از میان بردارد. در نتیجه خود را از گمراهی و نادانی نجات بخشد.[22] زیرا مقدمه هر عملی، علم به آن می باشد و علم به کمال جز در پرتو معرفت نفس حاصل نمی شود.
3.رستگاری در آخرت:
نجات اخروی در صورتی برای انسان حاصل می شود که خدا را با قلبی سلیم ملاقات کند. قلبی که به دور از هر گونه کفر، شرک، نفاق و گناه باشد. انسان در صورتی مهذب نفس است و می تواند به این کمالات دست پیدا کند، که به آن شناخت داشته باشد. پس سلامت نفس مبتنی بر تهذیب نفس و تهذیب نفس هم فرع بر شناخت آن است.[23]
4.مبارزه با نفس:
در قرآن کریم آمده است که حضرت یوسف می فرماید: «من هرگز خودم را تبرئه نمی کنم، که نفس(سرکش) بسیار به بدی ها امر می کند.»[24]
نفس اماره دشمن واقعی هر انسانی است و در مبارزه با هر دشمنی ابتدا باید دشمن و صلاح های مبارزه و روش های او را شناخت و سپس با او به مقابله پرداخت.[25]
5.مصونیت از آلودگی:
اگر انسان قدمی را در راه خودشناسی برداشت، آن وقت به ارزش وجودی خودش پی می برد و می فهمد که به جای آنکه استعدادهای ذاتی خویش را صرف گناه کند، قلبش را حریم امن الهی کند، چون اگر کسی پی به شرافت خود برد، هیچ وقت اسیر خواهش های نفسانی خویش نمی شود.[26]
6.حفظ تعادل روحی و گرفتار نشدن به عجب:
از جمله اموری که انسان را در سیر الی الله و رسیدن به قرب الهی تهدید می کند، از دست دادن تعادل روحی و گرفتار شدن به احوال ناشاسیتی چون عجب و تکبر است. برای حفظ تعادل روحی و نجات از حالات مذکور، عوامل گوناگونی دخیل خواهد بود که از مهم ترین آنها خودشناسی است.
7.جهت دهی مثبت به میل به بقاء:
علم و معرفت درست انسان از خود، در جهت درست میل به بقاء، نقش اساسی دارد. امام علی(ع) می فرماید: کسی که ارزش خود را بشناسد، خویشتن را با امور فناپذیر خوار نگرداند.[27] مقصود این است که اگر انسان خودش را درست شناخت و حقیقت هستی حیات و زندگی خود را به خوبی دریافت، در این صورت است که این گرایش به بقاء، جهت صحیح خود را پیدا می کند و در غیر اینصورت گرفتار اشتباه در مصادیق می شود. اگر انسان فهمید که حقیقت او یک حقیقت غیرمادی است و زندگی اش منحصر در زندگی مادی و دنیوی نیست، جنبه بقاء و میل به خدا و جاودانگی، جهت طبیعی و فطری خویش را پیدا می کند و علاقه انسان متوجه زندگی ابدی او خواهد شد و متقابلا اگر گمان کرد که وجود او همین وجود مادی و زندگی او منجصر در همین زندگی دنیوی است، میل به بقاء از راه طبیعی و فطری منحرف می شود.[28]
8.شناخت دشمن داخلی:
بر اساس آموزه های وحیانی، انسان در سیر الی الله و دست یابی به کمال، با دشمنان فراوانی مواجه است. خداوند در قرآن می فرماید: «اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین جن و انس قرار دادیم، آنها بطور سری (و در گوشی) سخنان فریبنده و بی اساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر می گفتند و اگر پروردگارت می خواست، چنین نمی کردند.»[29] به یقین اگر شیاطینی از جن و انس نسبت به انبیاء الهی وجود دارد، نسبت به پویندگان راه آنها نیز چنین است. تلاش پروردگار از طریق ارسال انبیاء و نزول کتب آسمانی و وحی بر این بوده است که انسان ها را متوجه این دشمنان گرداند، ولی متأسفانه انسان ها به علل مختلفی در شناسایی دشمنان و ستیز با آنان کوتاهی و غفلت ورزیده و به نغمه های دشمنان پاسخی مثبت داده و به دنبال آنان گرویده اند. از جمله عواملی که سبب شده انسان در شناخت دشمن داخلی (شیطان نفس) دچار تزلزل و انحراف گردد، عدم معرفت نسبت به خویش بوده است. خطر این دشمن داخلی آنقدر زیاد است که امام صادق(ع) می فرماید: «از هوای نفس بترسید، همانگونه که از دشمنان بیم دارید؛ چرا که چیزی برای انسان دشمن تر از پیروی از هوای نفس و آنچه بر زبان جاری می شود، نیست.»[30]
9.هدایت:
خداوند در قرآن می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید مراقب خود باشید اگر شما هدایت یافتید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند، به شما زیانی نمی رساند.»[31] علامه طباطبایی ذیل این آیه، بحث گسترده ای در معرفت نفس آورده است. از سیاق آیه اینطور استفاده کرده اند که «تأمل در نفس» راهی برای هدایت است. چون در صدر آیه تأکید دارد که خودتان را بیابید و در خود تأمل کنید. سپس می فرماید: گمراهی آنان به شما زیانی نمی رساند. مفاد آیه بر حسب بیانی که ایشان فرموده اند این است که هنگامی که در نفس خود تأمل کنید، به هدایت می رسید و دیگر ضلالت دیگران به شما زیانی نمی رساند.[32] بنابراین با توجه به این گفته ها روشن می شود که وقتی انسان به خود شناسی بپردازد، از شر گمراهان و بی منطقان در امان خواهد بود و گمراهی و انحراف آن ها تأثیری در او نخواهد داشت.
10.تأمین سعادت بشر:
خودشناسی یا معرفت نفس، زیربنای سعادت بشر در جمیع شؤون مادی و معنوی است. آدمی در پرتو خودشناسی به نیازهای درونی و برونی خویش پی می برد و عواملی را که مایه تعالی و تکامل اوست تشخیص می دهد. امام علی(ع) می فرماید: کسی که خود را نشناسد، از مسیر صحیح و نجات بخش دور می شود و به راه جهالت و گمراهی می گراید.[33]
پی نوشت ها
[1] دهخدا،علی اکبر؛ لغت نامه، تهران، نشر وزارت ارشاد اسلامی، 1361، ص662
[3] مصباح یزدی، محمد تقی؛ خودشناسی برای خودسازی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388، چاپ اول، ص66
[6] آل عمران:154 – مائده:7
[12] فلسفی، محمدتقی؛ اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، نشر معارف اسلامی، تهران، 1359، چاپ اول، ص2-6
[13] ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه شیخی، حمیدرضا، قم، انتشارات دارالحدیث، 1377، چاپ دوم، ج8، ص3567
[17] دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز1381، خطبه 103
[18] طاهری، ابوالقاسم؛ برگی از دفتر انسان شناسی از دیدگاه نهج البلاغه، قم، نشر مشهور، بی تا، ص184
[19] دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز1381، خطبه 31
[20] مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1364، ج2، ص32، ح23
[21] جوادی آملی، عبدالله؛فطرت در قرآن، قم، نشر اسراء، 1379، چاپ دوم، ص84
[22] امام علی(ع): هر که خود را نشناخت، از راه نجات دور افتاد و در وادی گمراهی و نادانی ها قدم نهاد. ری شهری، محمد؛ همان، ص3567
[23] اکبری، محمدرضا؛ معرفت نفس در نگاهی نو، بی جا، نشر پیام عترت، بی تا، ص14
[25] اکبری، محمدرضا؛ پیشین، ص28
[27] ری شهری، محمد؛ پیشین، ص3569
[28] مصباح یزدی، محمدتقی؛ اخلاق در قرآن، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1376، چاپ اول، ج2، ص154-155
[30] کلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی، ترجه مصطفوی، سید جواد، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت(ع)، ج2، ص335
[32] مصباح یزدی، محمدتقی؛ معارف قرآن، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1378، چاپ دوم، ص322
[33] ری شهری، محمد؛ همان، ص3567