تفسیر آیه 64 سوره نساء
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً
هیچ پیامبر ى را نفرستادیم مگر آن که به اذن خدا از او اطاعت شود، و اگر آنان هنگامى که با مراجعه به طاغوت به خود ستم کردند نزد تو مى آمدند، و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر هم براى آنان طلب آمرزش مى کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان مى یافتند.
شرح و توضیح
در آیه شریفه دو محور را مى بینیم: 1- اطاعت از غیرخدا به اذن خدا واجب است 2- گناه مراجعه به طاغوت در صورت توبه موجب آمرزش است.
اطاعت از غیرخدا به اذن خدا
عقل با این که گوهر بى نظیر و بسیار گران بهائى است، و بخشى از تمدن عظیم انسانى، و کشف بسیارى از مجهولات، از پرتو فعالیت و بکارگیرى اوست، ولى دلالت و هدایت او مطلق نیست، و قدرت ندارد در همه زمینه ها به ویژه مسائل تربیتى و معنوى به انسان کمک دهد، و انسان را به رشد لازم و تکامل مورد نیاز برساند، لذا نیاز به بعثت انبیاء و ارسال رسل در حیات بشر رخ نشان مى دهد، و خداوند مهربان که هرگونه نیاز انسان را پاسخ مى دهد، پیامبران را براى تربیت کامل انسان و رساندنش به اوج کمال و تضمین خیر دنیا و آخرت او همراه با علم و حکمت و بصیرت و قوانین لازم به سوى انسان فرستاد و اجازه داد از آنان اطاعت کنند، و اطاعت از آنان را در طول اطاعت خود و بلکه هماهنگ و هم عرض اطاعت خویش قرار داد.
هر روشى و هر سنتى و هر شکلى از زندگى و هر حکومتى و هر نوع قضاوت و داورى که برابر با قوانین و مقررات الهى که مبلغش پیامبران خدا هستند نباشد قطعاً فاقد مشروعیت است، و جز خسارت و زیان براى دولت و ملّت نخواهد داشت، و این مسئله اى است که در طول تاریخ به تجربه ثابت شده است.
این سخن درستى نیست که کسى بگوید فقط اطاعت از خدا واجب است، و اطاعت از غیر او کار صحیحى نیست، زیرا غیر خدا اگر پیامبران باشند به حکم حضرت حق اطاعت از آنان واجب و مایه تأمین خیر دنیا و آخرت مردم است و روى گردانى از انبیاء و فرهنگ آنان نشانه نفاق، و سبب ستم بر خویشتن است.
مراجعه به طاغوت گناهى قابل توبه است
از گناهانى که از نظر قرآن در صورت ادامه یافتنش تا لحظه مرگ توبه اى براى آن نمى باشد گناه شرک، و نیز گناهى است که تا دیدن آثار مرگ و مقدمات پس از مرگ تداوم یابد، چنانچه فرصت توبه و جبران گذشته فراهم باشد، توبه قابل تحقق است و آمرزش و رحمت حق نسبت به آن قطعى است.
راستى توجه به لطف خداوند نسبت به انسان تا کجاست که اگر منافقى روى از قرآن بگرداند، و به داورى و حاکمیت طاغوت گردن نهد و سبب ظلم و ستم بر خویش گردد به محضر پیامبر آید و با توبه واقعى از خدا درخواست آمرزش نماید، و رهبر بزرگوار اسلام هم براى او آمرزش بخواهد خداوند را توبه پذیر و رحیم خواهد یافت.
توبه روى گرداندان از حاکمیت پیامبر، یا جانشین به حق او که اولوالامر است، با روى آوردن به پیامبر و قبول حاکمیت او تحقق مى یابد.
کسى که از حاکمیت پیامبر اعراض نماید و فقط به پیشگاه خدا توبه کند، توبه او پذیرفته نخواهد داشت، قبول توبه چنین شخصى منوط به این است که علاوه برتوبه در پیشگاه حق در محضر پیامبر عزیز اسلام هم توبه صورت گیرد، و رضایت آن حضرت جلب شود، و پیامبر براى او از خداوند آمرزش بخواهد.
در هر صورت براى همه کس و در هر زمانى راه توبه براى اهل گناه باز است، و اگر کسى حتى منافق اقدام به توبه واقعى کند آمرزش و مغفرت حق نصیب او خواهد شد.
کسى که به حقیقت در پیشگاه حق توبه کند، و زمینه جلب رضایت پیامبر و جانشینان به حق او را فراهم نماید در دورن خود آمرزش و رحمت خدا را از برکت سبک شدنش به خاطر توبه حس خواهد کرد و شاید معناى لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً همین باشد.
مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب : تفسیر حکیم جلد هشتم
نوشته :استاد حسین انصاریان