سینماسینما، حسین سلطان محمدی:
سینمای ما، به رغم توسعه کمی و کیفی، در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان متکی به بودجه دولتی است و چشمانش در اقدامات عملی یا رسانه ای، به جیب یا منابع مالی از بودجه عمومی یا امکانات منتسب به بودجه عمومی است. به سخن دیگر، اتکا به توان مالی شخصی یا امکانات موسوم به بخش خصوصی، خیلی مورد نظر نیست. این باور که منابع مالی دولتی یا امکانات منتسب به بودجه عمومی، بیپایان است و میتوان از آن به صورت رایگان یا خارج از قاعده استفاده کرد یا برای برنامهها و اقدامات تولیدی یا صنفی، فقط به آن چشم داشت، موضوعی رایج در سینمای معاصر ما شده است.
در هیاهوی رسانهای این روزهای عوامل فیلم «دشمن زن» و اعتراض به عدم اکران فیلمشان در پردیسهای سه گانه مؤسسه تصویر شهر – پردیسهای ملت، راگا و تماشا که در زبان آقایان فرح بخش و علیخانی جاری شد -، حرف اصلی این بود که اینها سینماهای متصل به بودجه عمومی هستند و بنابراین حق نمایش همه فیلمهای مجوزدار در آنها برای صاحبان فیلمها محفوظ است. این نکته با چشمپوشی از رویهای بیان شد که بر مبنای آن رویه، در سالهای اخیر صاحبان سالنهای سینما امکان مطلق انتخاب فیلم برای اکران عمومی را بهدست آوردند و چون رویه فعلی در شورای اکران است، شاهد بودیم که سینماداران، فیلمهای موسوم به «هنر و تجربه» را برای نمایش انتخاب نکردند و خیلی از فیلمهای دیگری هم در این انتخاب واجد اولویت مورد نظر سینماداران نبودند و صاحبان چنین فیلم هایی چشم به تک سئانس سالنهای هنر و تجربه دوختند یا اکران در وقتهای به اصطلاح مرده. اعتراض این قبیل فیلمسازان و تهیهکنندگان را هم شنیدهایم. اما چون بحث امکانات عمومی و ذهنیت استفاده خارج از اصول مطرح است، برای فیلم «دشمن زن» که به استناد آمار موجود در سایت سینما تیکت، در کل کشور گاه تا هشتاد سالن در اختیار صاحبان فیلم بود و حتی از سینماهای شهرداری، سینمای آزادی (به استناد سهم پنجاه درصدی شهرداری در مدیریت آن) و پردیس سینمایی باغ کتاب و دو فرهنگسرای اشراق و بهمن هم آن را نمایش میدادند، به یک روایت (از آقای علیخانی) پردیس ملت و به روایتی دیگر (از آقای فرح بخش) پردیسهای راگا و تماشا نیز، مورد طلب دوستان بود. به چه استنادی؟ سینمای متعلق به عموم مردم است و باید همه فیلمها را اکران کند. بدون آنکه به حق انتخاب صاحب سالن توجه شود که این پردیسهای یادشده و خارج از گروه سینمایی هم، امکان انتخاب فیلم برای نمایش دارند، همانند بقیه صاحبان سالن و در برداشت اولیه، اقدام شان، خطای سازمان یافته نمینماید و حتی در بحث سلیقه مدیر این سالنها هم، باز هم خطایی رخ نداده چون همه سینماداران بر اساس سلیقه متکی به تجربه شخصی خودشان، سالنها را انباشته از محصولات متعلق به خود یا کمدیهای بیپایان کردهاند. اما واژههای «امکانات عمومی» و استفاده از آن، از جانب کسی که شهره به استفاده از امکانات شخصی است اما در جداول، آنان نیز از امکانات نقدی فارابی بهرهمند بودهاند – به استناد گزارش منتشر شده انتهای سال 1396 از سوی بنیاد سینمایی فارابی -، امری مشهود است.
در روزهای برپایی جام جهانی، سالنها اقدام به نمایش مسابقات فوتبال کردند. همه سالنها بلیت فروختند و درآمد کسب شد و سهم صاحبان فیلمها هم قرار است پرداخت شود. تا اینجای کار، طبیعی رفتار شده است. اما عدهای در رسانهها و بعضی صاحبان سخن در امور صنفی سینما، برآشفتند که مثلا برج میلاد با رقم بالا بلیت فروخته یا باغ کتاب چرا برای سالن انتظار و نه سالن نمایش فیلم، بلیت تماشای فوتبال فروخته است. این در حالی بود که نه خریداران آن بلیتها شاکی بودند و نه صاحبان سالن، اما تصور عمومی مبنی بر اینکه امکانات عمومی یعنی مجانی بودن، در اینجا هم جاری شد. هیچ همکار رسانهای هم با اصول و منطق به این موضوع نپرداخت و همه رفتند در این اندیشه که اینها که از امکانات عمومی هستند، چرا پول گرفتند؟
جشن سینمای سال 1397، اعلام برنامه میشود و رویه اجرایی آن تشریح میشود. در عجیبترین تصمیم، شنیده میشود که مراسم جشن، لغو شده ولی همه برنامهها ادامه خواهد یافت. لغو جشن برای مراسمی که به بهانه روز ملی سینما، روزی که در نظام جمهوری اسلامی برای آن تعیین شده، برپا میشد و آن هم در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که فارغ از همه انقباضات مادی جاری در جامعه و دست کم برای نشان دادن این نکته که زندگی در ایران جاری است، حتما باید برگزار شود، از آن تصمیمات شگفتانگیز بود. در شبکه خبر و از زبان مدیرعامل خانه سینما شنیده شد که با توجه به شرایط فعلی اجتماع و مباحث اقتصادی، تصمیم بر آن شده که بودجه جشن در ردیفهای دیگری برای بهبود بعضی شرایط موجود در سینما و نزد اهالی سینما، خرج شود. اینجا هم چون بودجه از دولت است – چون گفته شد سازمان بازرسی کل کشور در نحوه هزینه کرد بودجه خانه سینما نظارت دارد – و دولت در تنگنای احتمالی است و ممکن است اتفاقاتی و تنگناهای مادی دیگری در راه باشد، پس احتیاط کنیم و برای روز مبادا، این بودجه را در جای بهتری به زعم مسئولان خانه سینما، هزینه کنیم. آیا غیر از این باید تصور کرد که تنها اتکای جشن روز سینما و مراسم رسمی آن که در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی حتما باید برگزار شود تا شبههای ایجاد نشود که نظام حاکم بر ایران دچار تنگنای مادی در اندازه یک میلیارد است، به بودجه دولتی بوده است؟ اگر قرار باشد همه امور کشور را به استناد شرایط اقتصادی جاری، متوقف کنیم و هیچ تدبیر مدیریتی جایگزین نداشته باشیم، برای چه مسئولیت داریم؟ با این ذهنیت، برای مثال تیم ملی فوتبال ما هم نباید به روسیه میرفت چون تنگنای مادی فرضی در حال وقوع است و خیلی امور دیگر. اما در مثال فوتبال، بخش قابل توجهی از آن بودجه از مسیر غیر دولتی تأمین شده بود. پس چرا برای جشن سینما به مسیری غیر از بودجه فرضی دولتی و عمومی توجه نشده است؟ در سینمایی که از جشن قبلی تا جشن فعلی، فقط از اکران اول فیلم ها، بیش از صد میلیارد تومان درآمد کسب شده، تأمین پول یک جشن، فقط از جیب خود، امکانپذیر نبود؟ اینهمه اسپانسر مادی در جامعه موجود است، تجربه جشن حافظ مرحوم علی معلم که برای حضور در جشن بلیت میفروخت هم موجود است، صاحبان فیلمها هم هستند با درآمد بسیار از اکران داخلی و اکران خانگی و تلویزیونی و پخش خارجی و خیلی موارد دیگر حتی درآمد سالنهای سینمایی؛ پس چگونه است که به بودجه برآمده از درآمد عمومی و… اتکا شده و برمبنای آن، و اظهار اینکه شرایط فعلی جامعه اجازه نمیدهد چنین مراسمی برپا شود، به موضوع لغو جشن رسیده ایم؟ همت سینماگران کجاست؟ مگر هنرمندی اخیرا درباب افزایش اکران فیلمهای کمدی نفرموده که مردم برایشان مهم نیست چه فیلمی میبینند، مردم به سینما میروند تا با هنرمندان عکس سلفی بگیرند، خب اگر بیش از صد میلیارد درآمد اکران در یک سال اخیر فقط از عکس سلفی گرفتن حاصل آمده، پول برپایی جشن، قابل برداشت از این درآمد نبود و حتما باید به درآمد و بودجه فرضی عمومی و دولتی توجه میشد و برمبنای احتمالات عمومی، به تصمیم لغو جشن میرسیدیم؟ این گونه که بعد از چهل سال فعالیت در حال و هوای حاکمیتی جدید، به جای اوج، به حضیض نزدیک شدهایم و این برای سینمایی که وانمود میکند در اوج است، پذیرفتنی نیست.
ذهنیت اتکا به بودجه عمومی، ذهنیت اصطلاحا قدم زدن در سینمای گلخانه ای، باید اصلاح شود. میدانیم این خواسته سخت برآورده خواهد شد، چون وقتی برای مثال، بحث افزایش عوارض خروج از کشور میشود، سینماگران ما در فضای مجازی برمی آشوبند که مثلا صد هزار تومان شده دویست هزار تومان، در چنین فضایی، سخت میتوان تصور کرد که برای امور صنفی خودشان به راحتی دست در جیب کنند و همچنان نگاهشان به بودجه عمومی و دولتی است. اما باید به سمت تغییر این اندیشه برویم، وگرنه این سینما به پیش نخواهد رفت که هیچ، درجا میزند اگر نگوییم پسرفت خواهد داشت.