اشتیاق به نماز

سلام خسته نباشید من حدود سه چهار ساله دیگه نماز نمیخونم میلی به نماز خوندن ندارم خیلی ها برام گفتن چرا نمیخونی ولی من گوش بحرف ندادم بیست و دو سالم هست شاید چهارسال بیشتر باشه که نماز نخوندم یا حتی ماه رمضان روزه میرفتم ولی هروقت ک گشنم میشد میخوردم ولی ب همه میگفتم روزه ام حتی نمازم توماه رمضون نمیخوندم نمیدونم چکار کنم ک حالا دیگه بیام سرعقل نما ...

اشتیاق به نماز

سلام خسته نباشید من حدود سه چهار ساله دیگه نماز نمیخونم میلی به نماز خوندن ندارم خیلی ها برام گفتن چرا نمیخونی ولی من گوش بحرف ندادم بیست و دو سالم هست شاید چهارسال بیشتر باشه که نماز نخوندم یا حتی ماه رمضان روزه میرفتم ولی هروقت ک گشنم میشد میخوردم ولی ب همه میگفتم روزه ام حتی نمازم توماه رمضون نمیخوندم نمیدونم چکار کنم ک حالا دیگه بیام سرعقل نماز بخونم روزه بگیرم خیلی گنه کارم خیلی هرچی بگم کم گفتم یه بچه سه ساله دارم ولی اصلا انگار نه انگار که زندگی دارم همش دنبال کارایه خودمم کاری به هیچ کس ندارم بنظرشما چکارکنم هرکاری میکنم نمیتونم کارامو کنار بزارم خیلی داغونم خیلی یه راه حلی جلو راهم بزارید ک بتونم واقعی انجامش بدم

سلام بر شما
اعتقادات انسان از لایه های ناپیدای روح آدمی و از بافت شخصیتی او بر می خیزند که امروزه در روان شناسی آن را شاکله می نامند. شاکله فاصله میان اندیشه و عمل را پر می کند؛ بدین معنا که شاکله در تجسم اندیشه در قالب اعمال، نقش سرنوشت سازی را دارد.
علت این که به بسیاری از مقصودات مان نمی رسیم، همین نکته است، مثلاً بارها نیت و قصد جدی داریم که نماز صبح مان را سر وقت بخوانیم،‌ ساعت را کوک می کنیم، به اعضای خانواده می سپاریم، بلند هم می شویم نماز می خوانیم، ولی اوّلاً این کار همیشگی نیست. ثانیاً لذتی از آن نمی بریم!
به همین قیاس است نیتمان برای درس خواندن، ورزش کردن، یاد گرفتن زبان دوم، نوشتن نامه ای که مدت ها است باید نوشته و ارسال شود و امثال اینها...
وقتی انسان در این ناحیه دچار ضعف باشد، بیشتر وقت خود را به حیرانی و سرگردانی و غرقه شدن در تخیلات و توهمات و تشویش ها اضطراب ها می گذارند؛ یعنی تقریباً همان حالت هایی که با آن در حال ستیزه و مبارزه هستید و روح شما را دستخوش آزار و ناراحتی کرده است. می دانید علت چیست؟
علت این است که شاکله شما، یعنی من حقیقی و شخصیت واقعی تان، هنور به آنچه می خواهید انجام دهید، اعتقادی ندارد یا هنوز آن را جدّی و مهم تلقی نکرده است. حال چه راهی برای رهایی از این وضع وجود دارد؟
از میان راه های گوناگون، یک راه بهترین و کارآمدترین است. برای رسیدن به این راه لازم است بدانید که آن چه برای انسان از آب و هوا و غذا مهم تر و ضروری تر است،‌ عنصر آگاهی است. منظور از آگاهی این است که با خواندن کتاب و ابزارهایی که می توانند سبب بیداری و آگاهی انسان گردند، اندیشه خویش را اصلاح کند که نتیجه اش تقویت ایمان و اعتقادات از راه آگاهی است.
در این زمینه می توانید آثار شهید مطهری را مطالعه بفرمایید.
اگر کسی با فلسفه و حقیقت دین و عبادت پروردگار آشنا شود به هیچ بهانه ای نسبت به آن کوتاهی نخواهد کرد. آنچه که موجب می گردد برخی از عبادت و امور دینی و معنوی رویگردان باشند و یا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه عبادت و یا درکی غلط از آن است. یا ممکن است علم و معرفت آن ها از ذهن و فکر به درون و جان نیامده و به باور قطعی تبدیل نشده است.
بنابراین بهترین کار برای تقویت ایمان و مواظبت بر امور معنوی تان، بالابردن آگاهی و عمل کردن به چیزهایی ست که می دانید. در اثر عمل کردن، علم و آگاهی انسان، کم کم به باور تبدیل شده و در جان انسان می نشیند. عمل (هرچند کم) و آگاهی، کم کم مانند یک سیکل صحیح عمل کرده و هرکدام به تقویت دیگری کمک می کنند.
موفق باشید.


منبع : شهر سوال
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان