بی قانون، ضمیمه طنز روزنامه قانون - محمد آقایی فرد: برخی می گویند دیگر دروازه بان مثل او نیامده و دیگر هم نمی آید. احمدرضا عابدزاده که لقب عقاب آسیا را به یدک می کشد، هنوز هم در میان مردم دارای محبوبیت بالایی است.
این موضوع را می توانید وقتی عابدزاده مقابل رستورانش در متل قو می نشیند، حس کنید که با خوشرویی کامل به علاقه مندانش که درخواست انداختن عکس دارند، پاسخ مثبت می دهد. عقاب آسیا راه خودش را از خیلی از هم تیمی هایش در جام جهانی 1998 جدا کرده و این روزها جای فعالیت در فوتبال به فعالیت های اقتصادی و رستورانداری می پردازد. به مناسبت سال نو دقایقی با احمدرضا عابزاده همکلام شدیم که خواندن صحبت های وی خالی از لطف نیست.
اول از همه راز خوشتیپ بودن خودتان را بعد از گذشت این همه سال از کنار گذاشتن فوتبال می گویید؟- من همیشه می گویم چهره و قد و قامت هر فردی ذاتی است. من که خیلی خودم را خوشتیپ نمی دانم اما اگر فکر می کنید من خوشتیپم فقط دلیلش داشتن ورزش حرفه ای و به صورت متوالی است. من هنوز هم رعایت شیوه تغذیه و استراحتم را مثل دوران حرفه ای می کنم.
درست است که می گویند شما تا به حال شکر و نمک نخوردید؟- بالاخره نمک در یکسری مواد غذایی وجود دارد اما این که خودم نمکدان دستم بگیرم و یا شکر استفاده کنم هیچ وقت اتفاق نیفتاده است. حتی مواد غذایی که می دانم در آنها شکر استفاده شده را استفاده نمی کنم. مثلا وقتی کاپوچینو به من تعارف می کنند ترجیح می دهم جوابم منفی باشد.
برای انتخاب لباس های تان از کسی مشورت می گیرید؟- من از اول جوانی خودم لباس هایم را انتخاب می کردم و از کسی مشورت نگرفتم. به رنگ های روشن و شاد هم علاقه دارم.
به شما می گویند عقاب و یا به هادی طباطبایی می گویند شیر! به نظر شما دلیل انتخاب این القاب چیست؟- این لقبی است که مردم برای من گذشتند و از اول هم در میان خودشان گفتند. من نمی توانم دلیلش را بگویم و باید از خود مردم بپرسید.
از اینکه به شما می گویند عقاب ناراحت نشدید؟- اصلا ناراحت نشدم بلکه این اتفاق باعث خوشحالی ام است.
آدامس خوردن های شما در حین بازی همیشه سوژه بود؛ چه نوع آدامسی می خورید که تا آخر بازی اتفاقی برایش رخ نمی داد؟- از 15 سالگی که در تیم هلال احمر اصفهان بازی می کردم، آدامس می جویدم. همان موقع هم از من می پرسیدند چرا در بازی آدامس در دهانت داری؟ من هم به همه می گفتم مدلم است!
یک لقب دیگر هم داشتید، به شما می گفتند احمد 180؛ هنوز هم 180 می زنید؟- من ورزشم کمتر از گذشته شده و 180 را راحت می زنم.
دستکش های شما هم ماجرای خودش را داشت و از نظر ظاهری عجیب بود. انگار 2 انگشت به هم چسبیده بود؟- بله، این شکلی که می گویید، مدلش بود. وقتی می خواستیم به جام جهانی 98 برویم این مدل دستکش را دیدم و به نظرم خیلی قشنگ بود. حداقل در آن دوره به نظرم قشنگ می آمد. فقط حیف که آن را دزدیدند.
تیم ملی یک بازی با آ.اس.رم انجام داد که گفته می شد توسط بازیکنان کودتا رخ داده؟- من که در آن مسابقه بازی نکردم اما کودتایی هم نبود. در دوره بدنسازی بودیم و تیم در افت بود. به نظرم حاصل آن بدنسازی خوب ایویچ را در جام جهانی دیدیم.
تفاوت دروازه بان های دوره شما با دروازه بان های فعلی در چیست؛ آیا مربوط به روغن نباتی می شود؟- نه، بحث روغن نباتی نیست. آن زمان نه تلویزیون به این شکل بود، نه اینستاگرام و تلگرام وجود داشت. بازیکن به فکر فوتبالش بود و استراحتش را به موقع می کرد. الان دیگر دغدغه ها خیلی فرق کرده است. الان بازیکنان آن قدر دغدغه مالی دارند که خیلی بیشتر از اصل فوتبال شان است. البته دغدغه های دیگری هم دارند؛ مثلا این که در اینستاگرام چقدر فالوئر داشته باشند، رسانه ها چه بنویسند و ننویسند. از این حاشیه ها زیاد است که نمی توانند مثل ما فکر و تمرکزشان فقط روی فوتبال باشد.
شما قلق خاصی در پنالتی گرفتن داشتید؟- از زمانی که در هلال احمر اصفهان بازی می کردم، خیلی روی پنالتی تمرین داشتم. معتقدم هر کسی با علاقه پیگیر کاری شود، در آن پیشرفت می کند. خیلی چیزها ذاتی نیست و با تمرین می شود تا 30 درصد به توانایی هر فرد اضافه کرد. فوتبال هم مدل تحصیل می ماند و هر چقدر بیشتر زحمت بکشی، ثمره اش را می بینی.
برخی می گویند دیگر مثل عابدزاده در فوتبال ایران نمی آید.- به نظر من همه کسانی که در سطح بالا بازی می کنند، خوب هستند. هیچ کس مثل دیگری نمی شود و هر کسی مثل خودش است. این مقایسه خیلی منطقی نیست. همان طور که انگشت های دست مثل هم نمی شود و دوقلوها سلایق و رفتارشان فرق دارد.
از میان گزارشگران فوتبال با گزارش کدام بیشتر از فوتبال دیدن لذت می برید؟- گزارشگرهای قدیمی خیلی خوب بودند. اسمی به ذهنم نمی رسد اما به نظرم گزارشگران قدیمی خیلی خوب گزارش می کردند.
اصلا به تلویزیون دیدن علاقه ای دارید؟- اصلا تلویزیون نمی بینم، مگر در مغازه باشم. اصلا وقت نمی کنم چون در روز بیشتر مشغول کار و ورزش هستم. البته اگر مسابقه فوتبال مهمی باشد حتما تماشا می کنم.
سال ها قبل رستورانی در تهران داشتید و علاقه مند هم زیاد داشت، چه شد که آن رستوران را تطعیل کردید؟- زندگی در تهران خیلی سخت است. همه می گویند ترافیک و آلودگی هوا وجود دارد اما مشکل من برای زندگی کردن در تهران مسائل دیگری هم هست. زمانی که در تهران رستوران داشتم، می گفتند چرا رستورانت شلوغ می شود؟ چرا جلوی رستوران می ایستی و با همه عکس می گیری؟ من که نمی توانم بگویم چه کسی در رستوران بیاید و چه کسی نیاید. هر فردی هم که درخواست عکس می کند وظیفه خودم می دانم این کار را انجام دهم. به خاطر همین قیدش را زدم که در تهران باشم.
از رستوران داری در شمال راضی هستید؟- خیلی راضی هستم و مردم خیلی به من محبت دارند. من از طبیعت شمال کشور خیلی راضی هستم. امسال هم از اوایل اسفند به متل قو آمدم و تا اواخر فروردین اینجا می مانم چون محل زندگی و کارم شمال کشور است.
اگر بخواهید یک تیم 11 نفره بچینید چه نفراتی را در آن قرار می دهید؟- اسم آوردن من می تواند ایجاد سوءتفاهم کند. بهتر است من اسم نبرم شاید کسی را دوست داشته باشم و باعث شود که توانایی بقیه را نبینم.
یک دوره در ایران مربیگری کردید اما به نظر خیلی علاقه ای به این کار ندارید.- من یک دوره در ایران به عنوان مربی کار کردم و دیدید که چه رفتارهایی با من شد و چه حرف هایی زده شد. متاسفانه در ایران برای کار کردن در فوتبال وارد مسائلی شدم که ربطی به تخصصم نداشت. بهتر دیدم بعد از این همه سال به خاطر قرارداد چند صد میلیونی بستن، شأن خودم را زیر سوال نبرم. البته هر جا شرایط برای کار کردن سالم فراهم بود می روم و کار می کنم چون فوتبال بخشی از وجود من است. اگر هم نشد، اینجا به لطف خدا با توانی که دارم، روزی ام را در می آورم و محتاج کسی نیستم.
یک خاطره جالب که تا به حال جایی نگفته اید را برای ما تعریف می کنید؟- من اوایل فوتبال دروازه بان هلال احمر اصفهان بودم. ما در یکی از شهرهای مرزی نزدیک کردستان در دوران جنگ بازی داشتیم. یک بازی دوستانه بود و ما یک بر صفر جلو بودیم. یک سانتر شد و من پریدم گرفتم. حتی نزدیک خط هم نشد اما داور گل اعلام کرد. من از داور پرسیدم چطوری می گوید توپ گل شد؟ او هم به من گفت زیر چشمی نگاه کن که چه کسانی دور زمین نشسته اند، پس اگر نگران جان من و خودت هستی بازی را مساوی کنید و بیرون بیاید. من هم 15، 16 سالم بود و واقعا ترسیدم و بازی هم مساوی شد!
در آخر از آرزوهای تان برای سال جدید بگویید؟- آرزوی خاصی برای خودم ندارم. فقط امیدوارم مردم کشورم تن شان سلامت باشد و سالم زندگی کنند. شادی مردم هم در رفاه است. امیدوارم شرایط اقتصادی کشور بهتر شود. از نظر سلامتی هم امیدوارم با همت مسئولان کشور به وضعیت ناراحت کننده خوزستان رسیدگی شود. حق این مردم نیست چند دهه پشت سر هم در سختی زندگی کنند. قبلا که جنگ بود و الان گرد و غبار وجود دارد.