ماهنامه دیده بان - آذین آموزگار: سریال لیسانسه ها با پرداختن به مشکلات اجتماعی جوانان توانست در دل آنها و علاقه مندان به طنز جا باز کند. این سریال در سالی که گذشت به استقبال علاقه مندان شبکه 3 روبرو شد تا جایی که عوامل این مجموعه تصمیم به ساخت سری دوم آن گرفتند و ما برای مصاحبه با سروش صحت به محل فیلمبرداری این کار رفتیم.
اول پشت صحنه به تماشای ضبط این کار نشستیم و از فضای صمیمانه کار آقای کارگردان و نویسنده و بازیگر خوش اخلاق لذت بردیم و بعد با ایشان به گفتگو نشستیم. گفتگویی که به بهانه عید بود و می خواستیم از همه چیز عید بپرسیم اما از عید فقط به عیدی اش بسنده کرد؛ لابد مهم ترین بخش اش!
*** اصفهانی پول می دهد، پول می گیرد!از آنجایی که اصالتا اصفهانی هستید، عید را در اصفهان می گذرانید یا در تهران؟- معمولا در ایام عید برای دیدن اقوام سری به اصفهان می زنم اما چون عیدهای تهران تنها زمانی در سال محسوب می شود که خلوت است و هوای عالی، ترجیح می دهم تهران باشم. اصفهان در ماه اردیبهشت برای سفر بی نظیر می شود و این ماه از اصفهان کلا معروف است.
جالب ترین و هیجان انگیزترین عیدی که تا به امروز گرفته اید چه بوده است؟- عیدی که همیشه باعث خوشحالی می شود اما زمانی که سن کمتری داشتم، اگر عیدی پول می گرفتم خیلی خوشحال می شدم. البته در صورتی که مقدارش زیاد بود. (با خنده)
این موضوع به اصفهانی بودن تان بی ربط نیست، درست است؟ (با خنده)- حتما همین طور است. (با خنده)
به سورنا عیدی چه می دهید؟- همان چیزی که خودم را خوشحال می کرد.
پول؟- بللللله.
امسال عید را مشغول کار هستید؟- خیر، چند روزی را تعطیلی داریم.
یعنی کلا کار نمی کنید یا فیلمبرداری ندارید؟- کار که می کنیم. باید ادامه متن را بنویسیم که با پایان تعطیلات از فیلمبرداری عقب نمانیم.
سفر می روید؟- امسال خیر.
تا حالا کاری بوده که با خودتان بگویید از سال بعد انجامش می دهم؟- 10000 تا. (با خنده)
پس امسال هم از این دست قول ها به خودتان داده اید؟- قطعا.
چه کارهایی؟- همان کارهایی که سال های پیش می خواستم انجام بدهم. (با خنده)
مثال می زنید؟- بیشتر ورزش می کنم. کتاب می خوانم. فیلم می بینم و ... دقیقا همان کارهایی که هر سال تصمیم انجام شدن شان را داشتم.
امسال چه فرقی با سال های دیگر می کند که فکر می کنید به همه این کارها قطعا می رسید؟- این را می دانم که هر سال را مثل سال قبل می گذرانیم. همه مان همین طوریم اما من می گویم که امید در دلم زنده بماند...
*** با هر سه آنها زندگی می کنمشما با نویسندگی در حوزه سینما و تلویزیون شروع کردید اما بعد از آن بازیگری و کارگردانی را هم تجربه کردید. علاقه اصلی تان کدام یک است؟- هر سه. در حال حاضر ترجیح می دهم بعد از اتمام سریال لیسانسه ها در پروژه ای به عنوان بازیگر حضور داشته باشم. پس از آن در پروژه دیگری نویسنده باشم و به همین ترتیب ادامه دهم. این روند کاری تنوع برایم ایجاد می کند.
کدام یک حس بهتری به شما می دهد؟- قطعا هر سه. اگر هر کدام شان روزی برایم جذابیت نداشته باشند، کنار گذاشته می شوند.
زمینه های کاری تان را به تناوب انتخاب می کنید تا در هیچ یک از آنها در حاشیه قرار نگیرید، درست است؟- این شیوه کاری بیشتر برایم جنبه تنوع و تغییر دارد. برای مثال پارسال پس از اتمام کارگردانی سریال شمعدونی چند سریال بازی کردم که باعث تنوع در کار شد و خستگی کار قبلی را رفع کرد.
گویا همزمان با بازیگری هم می نویسید؟ برای مثال در فیلم ربوده شده آقای میرباقری که به عنوان بازیگر حضور داشتید، باز هم در حال نوشتن بودید.- بله، درست است. سعی می کنم همه زمینه ها را با هم پیش ببرم اما هر کدام شان در مقطع خاصی از زمان عمده وقتم را به خودش اختصاص می دهد.
سبک زندگی تانبه کدام یک از حوزه های کاری تان نزدیک تر است یا بهتر بگویم شباهت بیشتری دارد؟- هر سه. با هر سه آنها زندگی می کنم.
شما یک ستاره هستید و همیشه مطرح بودید اما سبک زندگی تان را به سمت عموم مردم متمایل کردید و برخلاف اغلب ستاره ها بیشتر با مردم زندگی می کنید تا جدا از آنها؟- آخه خیلی ستاره نیستم. (با خنده)
این انتخاب تان از عمد است؟- منش یک زندگی معمولی دارم اما خیلی خیلی از زندگی ام راضی هستم. خیلی زیاد، خیلی خیلی زیاد. هم خیلی راضی ام هم خیلی بهم خوش می گذرد.
*** سورنا هم به سینما، تئاتر و ادبیات علاقه مند استشما و همسرتان هر دو نویسنده و هنرمند هستید. آیا فرزندان تان هم علاقه مند به هنر هستند؟- ما یک پسر 17 ساله به نام سورنا داریم که به سینما، تئاتر و ادبیات علاقه مند است.
فکر می کنید که در کدام یک استعداد بیشتری دارد؟- دقیقا نمی دانم. با این که ریاضیات بسیار قوی دارد اما باز انتخاب به عهده خودش است که چه رشته یا حرفه ای را انتخاب کند.
*** خیلی تنبل هستماهل ورزش هستید؟- علاقه مند به ورزش کردن هستم اما در حال حاضر که سر این کار هستیم فرصت نمی کنم و ورزش نکردن یکی از غصه هایم شده است.
وقت هایی که مشغول کار نیستید چطور؟- در حالت عادی هم باید بگویم خیلی تنبل هستم. قبل از شروع لیسانسه ها یکی دو ماه بود که شنا می کردم که با شروع کار تعطیل شد.
در نویسندگی و پیدا کردن سوژه ها از همسرتان کمک می گیرید؟- خیر، کاملا مستقل کار می کنیم. من معمولا رمان های ایشان را بعد از نوشتن و قبل از چاپ می خوانم و در مورد فیلمنامه های من هم همین طور است. بعد از اتمام هر پروژه نظر یکدیگر را می پرسیم. معمولا هم زمانی است که دیگر نمی توانیم تغییری در کار بدهیم. (با خنده) ممکن است روزی منهم رمان بنویسم و ایشان هم به تلویزیون و سینما علاقه مند هستند اما در کار کردن هر کدام مستقل عمل می کنیم.
قصد چاپ کردن مجموعه داستان های کوتاه تان را ندارید؟- راستش چند باری پیشنهادش را داشتم اما چون خیلی تنبل هستم و برای چاپ احتیاج به جمع کردن مطالبم دارم، هنوز فرصتش را پیدا نکردم ام جزو برنامه های آینده ام است. حتی یکی دو بار تا مرحله آخر هم پیش رفتیم اما باز هم تنبلی من مانع شد.
تنبلی یا گرفتاری؟- باید اعتراف کنم تا مجبور حبه انجام کاری نباشم، انجامش نمی دهم.
در حال حاضر مجموعه داستان آماده برای چاپ دارید؟- مجموعه داستان دارم اما این که برای چاپ آن را بازنگری کرده باشم، خیر.
خیلی از پروژه هایی که در سینما و تلویزیون اتفاق می افتد، اقتباسی از داستان های دیگران است. تا به حال به ذهن تان رسیده که داستان های همسرتان را به فیلمنامه تبدیل کنید؟- خیر، احتمال این که این ایده را شخص دیگری داشته باشد و انجام دهد هست اما من تا حالا به این موضوع فکر نکرده ام.
از نویسندگان دیگر و کتاب هایی که می خوانید داستانی بوده که بخواهید تبدیل به فیلمنامه کنید یا بهتر بگویم اثری بوده که ترغیب شده باشید فیلمنامه اش را بسازید؟- خیر اما به نظرم کارهای آقای احمد محمود و اسماعیل فصیح مانند داستان جاوید، زمستان 63، شراب خام و ... قابلیت این را دارند که به فیلمنامه های خوبی تبدیل شوند و اگر روزی کسی این کار را انجام دهد قطعا نتیجه خوبی خواهد داشت.
شاید دلیلش این باشد که خودتان ایده و سوژه های زیادی برای ساخت مجموعه دارید.- هم این و هم این که تا حالا موقعیتش پیش نیامده و هم این که فکر می کنم کار سختی باشد. شنیده ام که اقتباس از اثر دیگری دردسرهای خودش را دارد و حتما باید رضایت صاحب اثر گرفته شود. این روند آنقدر از نظرم سخت و دور از دسترس است که تا حالا به همچین کاری جدی فکر نکرده ام.
