در طول تاریخ بشر، همواره میان حق و باطل درگیری و دشمنی وجود داشته است. این دشمنی و کشمکش هم چنان تا روز قیامت میان حق و باطل ادامه خواهد داشت و سرانجام، با پیروزی حق بر باطل پایان خواهد پذیرفت.
با تأملی کوتاه در پیروان هر یک از این دو جناح، می توان ویژگی هایی را برای آنان بر شمرد. دشمنان حق عموماً از ویژگی هایی مشابه برخوردارند و وجوه مشترک زیادی میان آنان وجود دارد. به همین جهت می توان طبق معیارهای کلی و شناخت های عمیقی که اولیای الهی از اهل باطل ارائه کرده اند، به راحتی آنان را شناسایی کرد و در حوادث روزگار جایگاه خود را در معرکه حق و باطل تشخیص داد و در صفوف حق مداران قرار گرفت.
ویژگی های مخصوص اهل باطل موجب شده است که در طول تاریخ، آنان که به ظاهر، دم از حق و حقیقت زده اما در واقع دل به اهل باطل سپرده اند شناخته شوند. اهل ایمان همواره دوستداران فضایل، کمالات و زیبایی ها هستند و هر که جلوه بیشتری از صفات نیک و خصلت های پسندیده در وجودش نمایان باشد در دل ایشان جایگاه والایی دارد. در مقابل، افراد منحرف و پست فطرت که کفر و نفاق در اعماق وجودشان نفوذ کرده، همواره میل به بدی ها و انسان های بد سرشت دارند. همین گرایش ها موجب می گردد که از موضع گیری آنان در حوادث پیش آمده بتوان به شخصیت واقعی شان پی برد؛ هر چند شناخت برخی افراد، زمان فراوان لازم دارد.
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
«فی تَقَلُّبِ الأحوالِ عِلْمُ جَواهِرِالرِّجالِ؛[1]
در دگرگونی روزگار و پیشامدها می توان درون اشخاص را شناخت.»
دراینجا با ارائه نشانه هایی از دشمنان حضرت مهدی علیه السلام که در حقیقت علائم تمام مخالفین حق می باشد. معیار هائی رابه مشتاقان آن گرامی تقدیم می داریم تا تشخیص صف های حق و باطل بهتر و آسانتر صورت گیرد. در حقیقت، اصل کلی ای که در سطور قبل به آن اشاره شد، هم چنان در عصر ظهور نیز پابرجاست؛ گرچه ممکن است در برخی جزئیات تفاوت هایی مشاهده گردد.
1- کینه از شیعیان اهل بیت علیهم السلام
معاویه در زمان حکومت خود، شیعیان را تحت سخت ترین فشارها قرار داد و پس از او، فرزندش یزید نیز همان شیوه را در پیش گرفت. تاریخ گواهی می دهد که سخت ترین زمان برای شیعیان، زمان معاویه بوده است. شیعیان به سادگی به قتل می رسیدند، یا دست و پایشان بریده می شد، حتی بر اثر تبلیغات شدید اموی و حکومت عبیداللَّه بن زیاد و حجاج در کوفه، آن ها را بیشتر کافر و زندیق می گفتند تا شیعه علی علیه السلام!؟
ابن ابی الحدید معتزلی می گوید:
بعد از شهادت حسن بن علی بلا و مصیبتِ شیعیان دو چندان گردید و اولیای الهی دائماً در ترس و رعب شدید قرار داشتند؛ زیرا آنان یا به قتل می رسیدند یا در حالت خفا و دوری از شهر و دیار خویش به سر می بردند.[2] امام حسین علیه السلام با اشاره به وضعیت اسف بار شیعیان در خطبه معروفش در منی می فرماید:
«فَإنّ هذهِ الطّاغَیةَ قَدْ فَعَلَ بِنَا وَ شیعَتِنا ما قَدْ رَأیتُمْ و عَلِمْتُم وَ شَهِدْتُم؛[3]
ای مسلمانان، ستم هایی که این مرد سرکش معاویه، بر ما و شیعیان ما روا داشته را، می بینید و می دانید و شاهدید.»
مطابق روایات وارده، دشمنان عصر ظهور نیز با شیعیان این گونه رفتار می کنند. امام باقر علیه السلام در این زمینه فرموده:
گویا من سفیانی سر کرده دشمنان حضرت مهدی علیه السلام را می بینم که در زمین های سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده و ندا می دهد که هر کس، سر یک تن از شیعیان علی علیه السلام را بیاورد، هزار درهم پاداش اوست. در این هنگام، همسایه به همسایه دیگر حمله برده و می گوید این شخص از شیعیان است؛ او را می کشد و هزار درهم جایزه می گیرد.[4] امام صادق علیه السلام فرمود:
«ما» و «اولاد ابوسفیان» دو خاندان هستیم که به خاطر خدا با یکدیگر دشمنی داریم. ما گفتیم: خداوند راست گفت و آن ها خداوند را دروغگو خواندند! ابوسفیان به جنگ پیامبر برخاست؛ معاویه به جنگ علی علیه السلام و یزید با حسین مقابله کرد. سفیانی نیز در آخرالزمان به مصاف حضرت قائم علیه السلام می رود.[5]
2- پیمان شکنی
از دیگر اوصاف دشمنان حضرت امام زمان علیه السلام پیمان شکنی و نقض عهد است. آنان به علت حب جاه و دنیاپرستی، به پیمان های خویش وفادار نیستند و عهدشکنی از بارزترین صفات این گروه است.
دشمنان حضرت مهدی علیه السلام با آن حضرت پیمان همکاری و وفاداری امضا می کنند، ولی در اندک زمانی آن را به فراموشی سپرده و به جنگ با امام بر می خیزند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از این ماجرا خبر داده و فرموده است:
در آن زمان، میان مسلمانان و رومیان چهار پیمان صلح بسته خواهد شد که چهارمین آن ها متعلق به مردی از خاندان هرقل است که چند سال بیشتر دوام نخواهد یافت. از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کردند:
یا رسول اللَّه، در آن روز رهبری مسلمانان به دست کیست؟ حضرت فرمود: فرزندم مهدی. سپس فرمود: اما آنان پیمان شکنی کرده و با هشتاد لشکر که هر یک دارای 15 هزار سرباز است به شما حمله ور می شوند.[6]
3- استفاده ابزاری از مذهب
دشمنان اسلام از هر فرصتی برای ترویج باطل و شکست اهل حق بهره می گیرند. آنان حتی برای رسیدن به آرزوهای نامشروع خود، از حربه دین بر علیه شخص امام مهدی علیه السلام استفاده می کنند.
این دسیسه فریبنده در برنامه دشمنان حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد و آنان با توسل به گزاره های دینی و شعارهای مذهبی به جنگ امام زمان علیه السلام خواهند آمد. امام صادق علیه السلام می فرماید:
چهار هزار نفر از پیروان «سید حسنی» که به گروه زیدیه تمایل دارند، از آن سیدِ جوان جدا شده و تمام دلایل و معجزات حضرت مهدی علیه السلام را سحر و جادو می پندارند و با امام زمان خویش به مقابله و مبارزه بر می خیزند. آنان با شعار دین و قرآن صف کشیده با حضرت دشمنی می ورزند و مصحف و قرآن به گردن می آویزند... اما وقتی معجزات و براهین روشن امام زمان علیه السلام را نپذیرند و در مقابل حق عناد ورزند، حضرت مهدی علیه السلام همه آنان را مانند خوارج نهروان، به خاک مذلّت می کشاند و به قتل می رساند.
«سُفیانی» نیز که از سردمداران دشمنان مهدی است، با لباس دین و شعار مذهب به جنگ امام زمان علیه السلام می آید.
«ابن حماد» می نویسد:
سفیانی ظاهری معنوی دارد. رنگ چهره وی در اثر کثرت عبادت به زردی گراییده و مردم به او اعتقاد دارند. او تلاش ها و حرکت های خود را مذهبی و دینی جلوه می دهد.[7]
4- گریزاز فضیلت و کمال
جبهه باطل همواره از افراد پست و دارای صفات زشت اخلاقی تشکیل می شود و همین خصلت های نابهنجار است که آنان را در مقابل حق مداران و انسان های کامل قرار می دهد. این ویژگی ها را می توان در چهره دشمنان حضرت مهدی علیه السلام به نظاره نشست. در این جا با اوصاف ناپسند چند تن از دشمنان سر سخت حضرت مهدی علیه السلام آشنا می شویم:
سفیانی: خروج وی قبل از ظهور امام زمان علیه السلام، از علایم ظهور بوده و او از دشمنان سرسخت امام می باشد. امام باقر علیه السلام، درباره ویژگی های این دشمن لجوج حضرت مهدی علیه السلام فرمود: «اگر سفیانی را مشاهده کنی، در واقع پلیدترین مردم را دیده ای. وی دارای رنگی بور، سرخ و کبود است. هرگز سر به بندگی خدا فرود نیاورده و مکه و مدینه را ندیده است.» و نیز آن حضرت فرمود:
سفیانی از فرزندان خالد پسر یزید پسر ابوسفیان است.[8] علامه مجلسی ره از علی علیه السلام نقل می کند که سفیانی مردی است چهار شانه و بدقیافه که صورت رعب انگیزی دارد. دارای سری بزرگ است و بر صورت او آثار آبله به جای مانده است. وقتی او را ببینی، می پنداری که او یک چشم دارد، نامش عثمان و پدرش عنبسه است و از فرزندان ابوسفیان می باشد.[9] روایات بسیاری در باره سفیانی وارد شده که او را به نفاق، بد سرشتی و دشمنی با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله به ویژه با حضرت مهدی علیه السلام معرفی می کنند. در روایت «ابی قبیل» آمده است:
سفیانی بدترین فرمانروایی است که ظهور کرده است. او از دانشمندان، علما و اهل فضل برای رسیدن به مقاصد شیطانی خود یاری می خواهد و هر کس امتناع ورزد، او را به قتل می رساند.
امام علی علیه السلام در مورد اعمال ضد انسانی سفیانی فرمود:
بدا به حال کوفه! سفیانی چه جنایاتی در آن انجام می دهد! به حریم شما تجاوز می کند، کودکان شما را سر می برد و ناموس شما را هتک می کند.[10]
دجّال: دجال فتنه گری کذّاب و فریبنده است که در آستانه ظهور، موجی از آشوب و فتنه به پا می کند و بسیاری را با دسیسه های شیطانی خود فریب می دهد، اما حضرت مهدی علیه السلام نیرنگ های او را آشکار ساخته و به زندگی او و هوادارانش خاتمه می دهد. هنگامی که علی علیه السلام از جنگ جمل برمی گشت، در ضمن خطبه ای طولانی به علایم آخرالزمان و ظهور دجال اشاره کرد و فرمود:
از جمله آن نشانه ها، دجّالِ بزرگِ یک چشم است که چشم راست او ناپیداست. نام وی صیفی بن عائد است. او ادعای خدایی می کند و وجودش مایه فساد و خونریزی و فتنه های بزرگ است. در سحر و جادو زبردست و در فریب مردم مهارت شدیدی دارد. شیطان صفتان، متمرّدین و اولاد زنا اطراف او گرد می آیند.
شیصبانی: او نیز از دشمنان اهل بیت- علیهم السلام- و حضرت مهدی علیه السلام است. ریشه او به بنی عباس می رسد و شخصی بد کردار و شیطان صفت و گمنام می باشد. امام باقر علیه السلام به «جابر جعفی» فرمود:
سفیانی خروج نمی کند، مگر آن که قبل از او شیصبانی در سرزمین عراق خروج نماید. او همانند جوشیدن آب از زمین، یکباره پیدا می شود و فرستادگان شما را به قتل می رساند.. . بعد از آن، در انتظار خروج سفیانی و ظهور قائم باشید.[11]
5- هتک حرمت مکان های مقدس
شکستن قداست مکان های مقدس، یکی از اهداف دشمنان حق می باشد. همچنانکه دشمنان اهل بیت علیهم السلام در دوران های گذشته احترام شهر مقدس مدینه و مکه را از بین بردند و برای رسیدن به امیال شیطانی خویش، امنیت و آسایش و قداست این دو شهر معنوی را مورد هجوم قرار دادند. سفیانی نیز به مدینه حمله کرده و آن شهر را سه روز قتل عام خواهد کرد. سپس با سپاه سی صد هزار نفری خود عازم مکه می شود، اما به قدرت الهی در سرزمین «بیداء» به زمین فرو می روند. خود سفیانی نیز به دستور امام در بیت المقدس گرفتار شده و کشته خواهد شد.[12]
6- ترویج مفاسد اخلاقی
دشمنان امام مهدی علیه السلام مفاسد اخلاقی را ترویج کرده و ماهیت دین ستیزی خود رابه نمایش خواهند گذاشت. محدث قمی به نقل از «کفایةالموحدین» آورده است:
هنگامی که دجّال خروج کند، اهل نفاق و فراریان از دین، آلات لهو و لعب و انواع فساد و فحشا را ترویج می کنند. دجال و پیروانش با این اعمال خلاف شرع، افراد ضعیف العقل و ضعیف الایمان را فریب داده و با خود همراه می سازند.
7- غرور و خودخواهی
افراد خودخواه زیادی در میان دشمنان مهدی علیه السلام مشاهده می شوند.
عبداللَّه بن ابی یعفور می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود:
«وَیلٌ لِطُغاةِ الْعَرَبِ مِن شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ، فَقُلتُ! جُعِلتُ فِداک کم مَعَ القائِم علیه السلام مِنَ العَرَب؟ قالَ شَی ءٌ یسیرٌ، فَقُلتُ وَاللَّهِ انَّ مَنْ یصِفُ هذَا الأمرَ مِنْهُم لَکثیرٌ، فَقالَ: لابُدَّ لِلنَّاسِ انْ یمَحَّصوا وَ یمَیزوا وَ یغَربَلوا، وَ یخرُجُ مِنَ الغَربالِ خَلقٌ کثیرٌ»؛[13]
وای بر خودخواهان و سرکشان عرب از شری که نزدیک است آنان را فرا بگیرد! عرض کردم: قربانت گردم، چه تعدادی از عرب با حضرت قائم علیه السلام خواهند بود؟ امام فرمود:
تعداد اندکی. گفتم: قسم به خدا، کسانی که این امر را توصیف می کنند، بسیارند!؟ فرمود: مردم باید امتحان شوند تا از یکدیگر جدا گردند و از غربال این امتحان، بسیاری خارج خواهند شد.
آن حضرت در روایت دیگری فرمود: هرگاه قائم ما قیام کرد و حرکت خود را آغاز نمود، با شتاب تمام به لشکر آن حضرت بپیوندید! به خدا سوگند، گویا من او را بین رکن و مقام می بینم که مردم با او و کتابی نوین بیعت می کنند؛ در حالی که این امر بر عرب سخت و ناگوار است! وای بر گردنکشان و خودخواهان عرب، از شری که در آینده ای نزدیک دامنگیر آنان خواهد شد.[14]
8- عالمان بی عمل
در میان دشمنان امام مهدی علیه السلام افرادی خواهند بود که در ظاهر متدین و عالم به شریعت نبوی محسوب می شوند، اما در مقام عمل برخلاف دستورات قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله عمل خواهند کرد.
علی علیه السلام از وجود عالمان بی عمل در میان دشمنان حضرت مهدی علیه السلام خبر داد و فرمود:
هنگامی که قائم ما قیام کند، هفتاد تن از عالمان بی عمل را که بر خدا و پیامبرش صلی الله علیه و آله دروغ بسته و در میان شیعیان اختلاف و دو دستگی ایجاد نموده اند، از میان صفوف مردم بیرون کشیده و همه را به قتل می رساند.[15] امام باقر علیه السلام نیز از برخی اهل مسجد خبر داد که با آن حضرت به دشمنی بر می خیزند. آن حضرت در این زمینه فرمود:
هنگامی که صاحب الامر علیه السلام بر طبق احکام الهی و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله حکم کند، گروهی از مسجد بیرون آمده و آهنگ مقابله و جنگ با آن حضرت را خواهند کرد. امام عصر علیه السلام نیز به یارانش دستور می دهد که این دینداران عالم نما را دستگیر کرده و به کیفر اعمالشان برسانند.
یاران مهدی علیه السلام آنان را در محله تَمّارین (خرما فروشان) کوفه دستگیر کرده و به قتل می رسانند و اینان آخرین گروهی هستند که بر قائم آل محمد علیه السلام خروج می نمایند.[16]
9- تلاش برای نفی ارزش ها
دشمنان حصرت امام زمان علیه السلام تبلیغات گسترده ای برای سرکوب قیام آن حضرت به کار می گیرند که در نتیجه آن شناخت ارزش ها از ضد ارزش ها سخت مشکل می شود. تبلیغات دروغین بر روح و روان مردم چنان پنجه می اندازد که قدرت تفکر و اندیشه و انتخاب از آنان سلب می شود. به همین جهت، هنگامی که امام ظهور می کند و احکام اصیل اسلام را با بلیغ ترین و منطقی ترین سخنان خود معرفی کرده و هدفش را بیان نموده و اصول اسلامی راعرضه می کند عده ای می گویند او دین جدید و کتاب نوینی آورده است.
دشمنان حضرت ولی عصر علیه السلام با همین شیوه به میدان مبارزه با حق و امام زمان علیه السلام خواهند آمد. طبق روایات، در اثر هجوم تبلیغاتی دشمن، ارزش ها آن چنان دگرگون جلوه می کنند که شناخت حق از باطل دشوار می شود. علی علیه السلام با اشاره به این وضعیت نابسامان فرهنگی فرموده است:
«وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فاضَ الکذْبُ وَاسْتَعمَلَت المَوَدَّةُ بِالّلسانِ و تَشاجَرَ النَّاسُ بِالقُلوبِ و صارَ الفُسوقُ نَسَباً وَ العِفافُ عَجَباً؛[17]
راستی از میان رفته و دروغ شایع می شود. مردم در زبان باهم دوست و در دل با همدیگر دشمن هستند. به گناه افتخار می کنند و از پاکدامنی به شگفت می آیند.
در آن زمان، تشخیص حق از باطل و استوار ماندن بر مسیر الهی، امری آسان و سهل نیست. بدین جهت امام زین العابدین علیه السلام فرموده اند:
«مَن ثَبَّتَ عَلی مُوالاتِنا فی غَیبَةِ قائِمِنا اعطاهُ اللَّهُ اجرَ ألفِ شهیدٍ مِثلَ شُهداءِ بدر»[18]
هر کس در ایام غیبت حضرت قائم علیه السلام بر ولایت ما اهل بیت استوار و ثابت قدم بماند، خداوند به او پاداش هزار شهید همانند شهدای بدر را عنایت خواهد کرد.
رسول گرامی اسلام کسانی که در دین و ایمان خود در عصر ظهور ثابت قدم مانده و پاسبان ارزش ها هستند ستایش کرده و می فرماید:
پروردگارا، مرا به ملاقات برادرانم نایل گردان.. . چرا که پایداری آنان در حفظ دینشان، از کار کسی که در دل شب تاریک، شاخه پر تیغ گیاه قتاد را با کف دست خود هموار سازد و از کسی که پاره آتش را در دست خود نگه داشته سخت تر است. آنان چراغ های هدایت در میان ظلمت فتنه ها هستند که خداوند متعال از هرگونه انحراف و کج روی آنان را مصون داشته و رهایی بخشیده است![19]
10- درمعرض تیرهای غیبی
بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد
به گواهی تاریخ، تمام افرادی که به نحوی در روزگاران گذشته با اهل بیت علیه السلام دشمنی کردند، در مدت کوتاهی به عواقب اعمال خود دچار گشته و آتش قهر الهی آنان را فرا گرفت.
مخالفین حضرت مهدی علیه السلام در این سرنوشتِ دشمنان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله مشترک می باشند؛ یعنی همه آنان یا با تیرهای غیبی الهی یا با ضربت قهر امام عصر علیه السلام به هلاکت خواهند رسید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد هلاکت لشکر سفیانی به قهر الهی فرمود:
سفیانی از بیابان خشک دمشق خروج می کند و در دمشق فرود می آید. آن گاه دو لشکر- یکی به سوی مشرق و یکی به سوی مدینه- روانه می سازد تا به زمین بابل و شهر نفرین شده بغداد وارد می شوند.
آن ها بیش از سه هزار تن را می کشند و بالغ بر یکصد زن را هتک حرمت می کنند. سپس از آن جا بیرون آمده و به کوفه می روند و بعد از کشتار و ویرانی به شام روی می آورند تا این که لشکر هدایت آنان را قلع و قمع می کند. اما لشکر اعزامی به سوی مدینه، سه شبانه روز در آن شهر مقدس به کشتار و غارت و چپاول می پردازد و سپس به سوی مکه روانه می شود، ولی هنگامی که به سرزمین بیداء برسند، خداوند به حضرت جبرئیل فرمان می دهد که آنان را نابود گرداند.
جبرئیل به آن منطقه ضربتی می زند و زمین تمامی لشکر سفیانی را در خود فرو می برد و به غیر از دو نفر از جهنیه- که برای گزارش خبر زنده می مانند- همه افراد هلاک می شوند.[20]
11- دلبستگی به حکومت های زوال پذیر
گرچه دشمنان اهل بیت علیه السلام و دولت های ستمگر اموی و عباسی و سایر حکومت های غاصب از اول تاریخ تا به حال از میان رفتند و پیامبران و امامان و تمامی حق طلبان عالم بافداکاری و شهادت خود موجب رسوایی آنان گردیدند، اما بنا بر مشیت الهی و سنت تغییر ناپذیرش تاریخ ادامه یافت و انسان های دیگری نیز بر اریکه قدرت تکیه زدند و آزمایش شدند. ولی درعصر ظهور، با زوال و نابودی دشمنان حضرت مهدی علیه السلام، دیگر بساط ظلم و ستم از روی زمین برچیده شده و طومار دشمنان انسانیت درهم پیچیده می گردد.
هم چنان که در دعای ندبه آرزوی چنین روزی را داریم:
«أین المنتظرُ لإقامَةِ الامَتِ و العِوَجِ، أینَ المُرتَجی لإزالَةِ الجَورِ و العُدوانِ، أینَ قاصمُ شَوکةِ المُعتَدینِ، أینَ هادِمُ أبنیةِالشِّرک والنِّفاقِ، أینَ مُبیدُ اهلِ الفُسوقِ و العِصیانِ و الطغیانِ، أینَ مبیدُالعُتاةِ و المَرَدَة، أینَ مستأصِلُ أهلِ العِنادِ و التَّضلیلِ و الألحادِ...»
کجاست آن که آقایی انتظارش را می کشیم، اختلاف و کجی ها را به راستی آورد؟ کجاست آن که امید داریم اساس ظلم و عدوان را از عالم ریشه کن کند؟ کجاست آن که شوکت و اقتدار ستمگران را در هم بشکند؟ کجاست آن که بناها و تشکیلات شرک و نفاق را ویران کند؟
کجاست آن که اهل فسق، گناه و طغیان را از میان بردارد؟ کجاست آن که متکبران خودخواه و سرکش عالم را سر جایشان بنشاند؟
کجاست آن که معاندان و گمراه کنندگان خلق و ملحدان را عاجز و درمانده سازد؟
شمشیر کجت راست کند قامت دین را
هم قامت مارا که ز هجرتو خمیده
پی نوشت ها
[1] نهج البلاغه، حکمت 217.
[2] شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 11، ص 43.
[4] بحارالانوار، ج 52، ص 215.
[6] بحارالانوار، ج 51، ص 80.
[9] بحار الانوار، ج 52، ص 205.
[11] الغیبه، نعمانى، ص 302.
[12] معجم احادیث المهدى علیه السلام، ج 5، ص 354.
[13] بحار الانوار، ج 52، ص 114. الغیبة، نعمانى، ص 204.
[16] تفسیر عیاشى، ج 2، ص 60. معجم احادیث المهدى علیه السلام، ج 5، ص 29.
[17] نهج البلاغه، خطبه 108.
[19] بصائر الدرجات، ص 104.
[20] بحار الانوار، ج 52، ص 186.