ماهان شبکه ایرانیان

اعتکاف سنت نبی اکرم (ص)

اعتکاف از ماده «عکف» در لغت به معنای اقبال و روی آوردن به چیزی و بزرگداشت آن است که درقرآن مجید نیز در مواردی در همین مفهوم به کار رفته است. در شرع، التزام به توقف و درنگ در مسجد به قصد قربت است و درتعریف جامع آن اقامت کردن برای حداقل۳ روز در مسجد به قصد عبادت با مراعات شرایط لازم است.

اعتکاف سنت نبی اکرم (ص)

اعتکاف از ماده «عکف» در لغت به معنای اقبال و روی آوردن به چیزی و بزرگداشت آن است که درقرآن مجید نیز در مواردی در همین مفهوم به کار رفته است. در شرع، التزام به توقف و درنگ در مسجد به قصد قربت است و درتعریف جامع آن اقامت کردن برای حداقل3 روز در مسجد به قصد عبادت با مراعات شرایط لازم است.

درتاریخ اسلام از اینکه پیامبر اکرم(ص) پیش از هجرت در مسجد الحرام اعتکاف کرده باشد اطلاعی زیادی دردست نیست، در دوران جاهلیّت و پیش از بعثت حضرت رسول اکرم (ص) گروهی از مردم حجاز از جمله پیامبر اکرم (ص) و اجداد بزرگوارشان به دین حنیف ملتزم بودند. آنان گاهی در کوه ها و غارها به تحنّت و عبادت خداوند یکتا می پرداختند و اعتکاف به عنوان یک عمل عبادی رایج بود. و حضرت محمد (ص) که هنوز مبعوث به رسالت نشده بودند هر سال چند ماه را در غار حرا اعتکاف می کردند. ولی اعتکاف در اسلام با احکام و شرایط جدید، توسط شخص پیامبر اکرم (ص) عملاً ترویج شد، حضرت در مدینه نخست در دهه اول ماه رمضان، سال بعد در دهه دوم، و پس از آن در دهه سوم در مسجد معتکف می‌شدند و برای آن حضرت چادری در مسجد برپا می‌شد. چون دهه آخر ماه رمضان فرا مى رسید، پیامبر رخت خواب خویش را جمع مى کرد و خود را کاملاً آماده عبادت مى ساخت و در زیر سایبانى که براى ایشان فراهم مى شد، عبادت مى کرد.واین سنت تنها از سیره مخصوص پیامبر اکرم است. که حضرت تا آخر عمر شریف بر اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان مداومت داشت.

همچنین  اهمیت اعتکاف در نزد پیامبر گرامی اسلام (ص) را باید در برخورد ایشان با این سنت اسلامی دریافت. در روایات معتبر آمده است که بعد از جنگ بدر که در ماه مبارک رمضان واقع شده بود و پیامبر اکرم (ص) در آن سال اعتکاف نکردند و در دهه آخر ماه رمضان سال بعد، معتکف شدند یک دهه برای همان سال و یک دهه هم برای قضای سال قبل این عمل عبادی را انجام دادند. محل اعتکاف حضرت استوانه سریر در سوی شرقی ستون توبه قرار دارد و نخستین ستون از سوی قبله و پیوسته به دیواره غربی حجره پیامبر(صلی الله علیه و اله) است. نامیده شدن این ستون به سریر (تخت) از آن رو است که پیامبردر روزهای اعتکاف، تختخواب یا بستر خود را که از برگ و چوب نخل یا حصیر بود، کنار آن جای می‌داد و به اعتکاف می‌پرداخت و هنگام استراحت بر آن می آرمید. تاریخ‌نگاران محلیِ مدینه اشاره کرده‌اند که در روزهای اعتکاف ماه رمضان، تخت رسول خدا میان ستون توبه و قندیلی که نزدیک قبر شریف قرار دارد یا نزد ستون توبه یا پشت این ستون از سوی شرق جای می‌گرفت. از این رو، برخی ستون سریر را همان ستون توبه دانسته‌اند.

روایات زیادی درباره فضیلت و ثواب اعتکاف نقل شده است. به عنوان نمونه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «هر کسی در ماه رمضان ده روز معتکف شود، ارزش آن معادل دو حج و دو عمره است.»

ازامام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمودند: « [ثواب] اعتکاف یک شب در ماه رمضان معادل [ثواب] یک حج است و اعتکاف یک شب در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و نزد قبر او معادل یک حج و یک عمره است و هر کس [قبر] امام حسین علیه السلام را زیارت کند در حالی که در دهه آخر ماه رمضان نزد او معتکف باشد، همانند آن است که کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله اعتکاف کرده است و هر کس کنار قبر رسول خدا معتکف شود، برای او از یک حج و یک عمره بعد از حج واجب بهتر است .»

اعتکاف، از جمله عبادت‌های مستحب است که در آن ارکان این عبادت، اقامت درمسجد و روزه است و هیچ عبادت یا عمل خاص دیگری برای آن تعیین نشده است، با این حال، مُعتَکِف بیشتر وقت خود را صرف انجام اعمال عبادی می‌کند. البته درحقیقت اعتکاف، برنامه ای مهم برای خودسازی روح و روان انسان درایام البیض است که او را در طی چند روز از مظاهر فریبنده مادی دنیا وسیاهی معاصی دور می سازد و در جهانی روحانی و معنوی غرق می کند .

ایام البیض در اصل «اَیّامُ لَیالِی البیض» به معنای روزهای شب‌های سفید است که «لیالی» حذف شده است و این روزها به ایام البیض معروف شده است. بیض جمع بَیضاء است که در عربی به معنای سفید است. اعراب قدیم رسم داشتند که ایام ماه‌ها را بر اساس میزان روشنایی ماه نام‌گذاری کنند و از آنجا که نور ماه در این سه شب از شب‌های دیگر بیشتر است، به این نام نامیده شده‌اند. از دیگر نام‌های این ایام، اَواضح و غُرّ است.دلیل دیگری برای این نامگذاری در علل الشرایع آمده است: «جبرئیل آدم(ع) را در حالی که سر تا پا سیاه شده بود به زمین فرود آورد. فرشتگان وقتی آدم را با این هیئت دیدند به ضجه در آمده و گریستند و به درگاه حق تعالی عرضه داشتند: پروردگارا مخلوقی را آفریدی و از روح خود در او دمیدی و فرشتگانت را به سجده کردنش وادار نمودی حال با یک گناه رنگ سفیدش را به سیاهی مبدل فرمودی!؟منادی از آسمان ندا می‌دهد: امروز را برای پروردگارت روزه بگیر، آدم آن روز را که مطابق با روز سیزدهم ماه بود روزه گرفت، پس ثلث سیاهی از او زائل گشت. سپس منادی در روز چهاردهم نداء کرد: امروز را برای پروردگارت روزه بگیر. آدم آن روز را هم روزه گرفت و ثلث دیگر از سیاهی زائل گردید. روز پانزدهم باز منادی او را به گرفتن روزه دعوت نمود، وی آن روز را هم روزه گرفت و تمام سیاهی او زائل گردید و به همین خاطر این ایام به ایام البیض موسوم شد.»

در روایاتی اعتکاف را خاص مسجدالحرام، مسجد النبی(ص) در مدینه و دو مسجد کوفه و بصره شمرده‌اند، اما روایاتی نیز وجود دارد که در آنها اعتکاف در مسجد جامع یا مسجدی که امامی عادل در آن نماز جمعه یا جماعت خوانده باشد، روا شمرده شده است.در عصر حاضر بیشتر فقها برگزاری اعتکاف در مساجد جامع و برخی دیگر از مساجد مهم شهرها را مجاز می‌شمارند.

اعتکاف به طور کلی به دو بخش تقسیم می شود:

واجب و مستحب .

اعتکاف واجب آن است که با نذر یا عهد یا قسم یا شرط ضمن عقد یا اجاره برعهده فرد واقع شده باشد . اگر اعتکاف با شرایط یاد شده نباشد، مستحب خواهد بود .

اعتکاف، همانند سایر عبادات باید با نیت و قصد قربت توام باشد; چرا که هرگونه ریا و خودنمایی آن را باطل می کند .

 نیت اعتکاف باید از اذان صبح که آغاز روزه است انجام پذیرد; بنابراین کسی که دیرتر از آن زمان به مسجد برسد آن روز نمی تواند اعتکاف را شروع کند . انسان می تواند اعتکاف را به نیابت اموات انجام دهد .و نیز می تواند به قصد رجا برای افراد زنده انجام دهد .اعتکاف به نیابت از دو یا چند نفر صحیح نیست ولی می تواند اعتکاف را به نیت خود به جا آورد و ثواب آن را به دیگران هدیه کند . عدول از نیابت شخصی به شخص دیگر جایز نیست; مثلا اگر دو روز اعتکاف به نیابت از علی بوده، روز سوم نمی تواند به نیابت از حسن اعتکاف کند .اگر کسی قصد داشته باشد اعتکاف را برای خودش انجام دهد، پس از شروع نمی تواند نیت خود را برگرداند و به نیابت از دیگری به اتمام برساند .

در صحت اعتکاف اموری شرط است:

1 . از سه روز کمتر نباشد.

2 .در مسجد جامع شهر باشد.

3 . در این مدت از مسجد خارج نشود.

مدت اعتکاف حداقل سه روز است و کمتر از آن صحیح نیست; ولی بیشتر از آن حدی ندارد، البته اگر پنج روز معتکف شود، روز ششم را نیز واجب است بماند; بلکه بنابر احتیاط واجب، هرگاه دو روز اضافه کرد روز سوم هم باید بماند; پس اگر هشت روز معتکف شد روز نهم هم واجب است .

این سه روز از طلوع فجر روز اول تا مغرب روز سوم است; بنابراین اگر بعد از طلوع فجر، گرچه چند دقیقه با تاخیر به مسجد برسد، آن روز جزو اعتکاف به حساب نمی آید و چنانچه قبل از مغرب روز سوم اعتکاف را قطع کند، افزون بر آنکه کار حرامی کرده اعتکاف نیز باطل است .سه روز اعتکاف با شبهای آن است که حداقل سه روز و دو شب در وسط است; بنابراین معتکف نمی تواند شبها را از مسجد خارج شود .

انسان در ایام اعتکاف باید روزه بگیرد; بنابراین کسی که نمی تواند روزه بگیرد مانند مسافر، مریض و زن حایض یا نفساء و کسی که عمدا روزه نگیرد، اعتکافش صحیح نیست .مسافر و مریض اگر معتکف شوند صحیح نیست و زن حائض یا نفساء نه تنها اعتکافش صحیح نیست، بلکه به جهت توقف در مسجد، گناهکار است .

لازم نیست که روزه مخصوص به اعتکاف باشد; بلکه هر روزه ای باشد صحیح است; مثلا در ایام اعتکاف می تواند روزه قضا یا نذری یا استیجاری بجا آورد .

بر معتکف چند چیز حرام است:

1 . استفاده از عطریات و گیاهان خوشبو برای کسی که از آن لذت می برد حرام است; پس برای کسی که حس بویایی ندارد اشکال ندارد .

2 . خرید و فروش و بنابر احتیاط واجب هر نوع داد و ستدی مانند اجاره و مضاربه حرام است .

3 . جدال در امور دینی و دنیوی برای غلبه بر دیگری و اظهار فضل و برتری بر او .

4 . هرگونه استفاده شهوانی از جنس مخالف نظیر لمس، بوسه و آمیزش حرام است. اما نگاه با شهوت به همسر در حال اعتکاف مانعی ندارد .

5 . استمنا گرچه با نگاه به همسرش زمینه جنابت خود را فراهم کند .

6. اشتغال بر امور دنیوی در حال اعتکاف مانند خیاطی، نساجی، نقاشی، مطالعه و امثال آن اشکال ندارد .

در اموری که بر معتکف حرام است، تفاوتی بین شب و روز نیست .

بوئیدن عطریات هرچند با قصد لذت نباشد برای معتکف حرام است .

افراد زیر بدون اجازه نمی توانند معتکف شوند:

1 . زن بدون اجازه شوهر در صورتی که اعتکاف موجب از بین رفتن حق او باشد .

2 . فرزند بدون اجازه والدین درصورتی که اعتکاف او موجب اذیت و آزار آنان باشد صحیح نیست .

3 . کسی که در استخدام دیگری است مانند برخی از کارگران و کارمندان در صورتی که قرارداد اجاره به گونه ای است که منفعت اعتکاف را نیز در بر می گیرد.

در مدت اعتکاف، خروج از مسجد تنها در حد پرداختن به اموری خاص جایز است و مصالحی عام چون اقامه نماز جمعه، تشییع جنازه، اقامه شهادت در دادگاه و عیادت بیمار، یا نیازهای شخصی چون تهیه خوراک لازم و قضای حاجت از مصادیق این مستثنیات شمرده شده است.و گاهی خروج از مسجد واجب است;  همچون انجام غسل جنابت برای جنب.

اگر معتکف به جهت ضرورت از مسجد خارج شد این امور را باید مراعات کند .

1 . بیش از مقدار ضرورت و نیاز بیرون مسجد نماند.

2 . در صورت امکان زیر سایه ننشیند.

3 . بنابر احتیاط واجب نزدیک ترین راه را انتخاب کند.

قطع و رها کردن اعتکاف مستحبی در روزهای اول و دوم جایز است; ولی پس از تمام شدن دو روز ماندن روز سوم واجب می شود و قطع اعتکاف جایز نیست.

اگراعتکاف مستحبی را بعد از روز دوم باطل کند باید قضای آن را بجای آورد; ولی اگر قبل از اتمام روز دوم باطل کند چیزی بر عهده او نیست . انسان می تواند از آغاز اعتکاف هنگام نیت شرط کند که اگر مشکلی پیش آمد مثلا اگر هوا سرد شد اعتکاف را رها می کنم و در صورت پیش آمدن مانع، رها کردن اعتکاف اشکال ندارد; حتی روز سوم .

هر آنچه روزه را باطل می کند، اعتکاف را نیز باطل می کند .

یکی از مبطلات اعتکاف ارتداد است . اگر معتکف در میان اعتکاف مرتد شود اعتکافش باطل می شود; گرچه توبه کند .

اگر معتکف به جهت ضرورت از مسجد خارج شود و به قدری طول بکشد که صورت اعتکاف برهم بخورد . اعتکافش باطل می شود . خروج عمدی از مسجد اعتکاف را باطل می کند .

اگر معتکف، اعتکاف واجب را با آمیزش (جماع) باطل کند، کفاره بر او واجب می شود و در سایر محرمات اعتکاف کفاره واجب نیست; هر چند احتیاط مستحب است . اعتکاف صبی ممیز صحیح است و بلوغ شرط نیست .

اگر معتکف به یکی از مبطلات اعتکاف، اعتکاف خود را به هم بزند; اگر اعتکافش واجب و در زمان معین بوده باید اعتکاف خود را قضا کند و الا باید دوباره اعتکاف خود را از نو آغاز کند .

 قضا نمودن اعتکافی که باطل شده و زمان آن گذشته است به صورت فوری نیست; گرچه بهتر است هرچه زودتر آن را قضا کند .

اگر معتکف در اثنای اعتکاف واجب بمیرد، بر ولی او لازم نیست اعتکاف او را قضاء نماید .

اگر معتکف در حال اعتکاف خرید و فروش کرد گرچه اعتکافش باطل می شود، اما معامله او باطل نیست .

باید توجه داشت که چون نظر مراجع تقلید دراحکام و مسائل اعتکاف متفاوت است، مقلدان باید به رساله مرجع تقلید خویش مراجعه نمایند.

 اعمال ام داود چیست؟

ام داود، همسر حسن مثنی و مادر رضاعی امام صادق(ع) است. کنیه او به خاطر فرزندش، داود بن حسن، ام داود معرفی شده است. در نام او اختلاف است. برخی نام او را حبیبه و برخی فاطمه دانسته‌اند. تمام کسانی که درباره او سخن گفته‌اند، شرح حال او را همراه با نقل ماجرای دعای ام داود نقل کرده‌اند. ام داود ماجرایش را چنین نقل کرده است: منصور دوانیقی لشکری به مدینه فرستاد و با محمدبن عبداللّه بن حسن مثنی جنگید و او و برادرش ابراهیم را کشت.منصور همچنین عبداللّه محض، پدر محمد و ابراهیم را با تعدادی از سادات حسنی دستگیر و اسیر کردند و به بند و زنجیر کشیده بودند و فرزند من داود هم در میان آنان بود که او را از مدینه به بغداد منتقل نمودند و به سیاه چال زندان انداختند.حادثه دستگیری و زندانی بودن فرزندم که از او اطلاعی نداشتم و گاهی هم خبر مرگ او را به من می‌دادند برایم بسیار تلخ و دردناک بود و روزگارم با اشک و آه و گریه و ناله می‌گذشت، حتی برای رفع مشکل خود و اندوه جانکاهی که با آن دست به گریبان بودم از اشخاص صالح و مومن درخواست می‌کردم برای رفع ناراحتیم دعا کنند اما از دعای آنان هم نتیجه‌ای نگرفتم.یک روز با خبر شدم امام صادق(ع ) که با فرزندم داود از من شیر خورده بود بیمار شده است، به دیدن او شتافتم و از آن حضرت عیادت کردم. هنگامی که می‌خواستم از حضورش مرخص شوم فرمود: از داود خبر تازه‌ای نداری؟ با شنیدن نام داود داغ من تازه شد و اشکم سرازیر گردید و با آه درد آلودی ناله سردادم: مدت زیادی است از او خبری ندارم. فرزندم در عراق زندان است و من از دوری او و سرنوشت نامعلوم او سخت در عذاب و ناراحتی گرفتارم، از شما که برادر رضاعی اوهستی تقاضا می‌کنم برای نجات و آزادی او دعا کنی.

امام صادق(ع ) با مشاهده وضع نگران کننده من، فرمود: چرا تاکنون از دعای استفتاح غفلت کرده‌ای؟ مگر نمی‌دانی که به‌وسیله این دعا درهای آسمان گشوده می‌شود و فرشتگان الهی دعاکننده را مژده اجابت می‌دهند و هیچ حاجتمند و دردمند و دعاکننده‌ای مایوس نمی‌شود و خداوند هم پاداش خواننده این دعا را بهشت قرار داده؟ با شنیدن چنین مژده‌ای که با خواندن آن دعا دریافت داشتم، از حضرت سوال کردم: ای مولای من و ای فرزند خاندان پاک و معصوم، آن دعا چیست؟ و آداب آن چگونه است؟امام صادق(ع ) فرمود: ای مادر داود ماه محترم رجب نزدیک است و در این ماه مبارک دعا مستجاب می‌گردد، همین‌که ماه رجب رسید سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را که ایام بیض و شبانه روز نورانی نام دارد روزه بگیر. نزدیک ظهر روز پانزدهم غسل کن و هشت رکعت نماز با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده.آن گاه حضرت دستور کامل اعمال و آداب دعای مخصوص را به من تعلیم داد.ماه رجب فرا رسید و اعمالی که امام صادق(ع) گفته بود را انجام دادم و پسرم داود آزاد شد، داوود را نزد امام صادق(ع ) بردم و آن حضرت به فرزندم گفت: علت آزادی تو از زندان این بود که منصور دوانیقی، علی(ع ) را در خواب دیده بود و حضرت علی(ع) به منصور فرموده بود اگر فرزند مرا آزاد نکنی تو را در آتش خواهم انداخت، منصور هم درحالی که لهیب آتش را نزد خود مشاهده می‌کرد ناچار به آزادی تو اقدام کرد.ام داود می‌گوید از امام صادق(ع ) سوال کردم: ای مولای من آیا این دعا را در غیر ماه رجب هم می‌توان خواند؟ آن حضرت فرمود: اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود این دعا را می‌توان خواند و هرکس هم به این دعا اقدام کند پس از پایان، خداوند او را مشمول غفران و آمرزش خود قرار می‌دهد.

شیخ عباس قمی در اعمال نیمه رجب، این دعا را به عنوان پنجمین عمل آورده است.

روز نیمه رجب این روز، روز مبارکى است و برای آن روز انجام چند عمل توصیه شده است:

1- غسل

2- زیارت حضرت امام حسین علیه السلام . از ابن ابى بصیر نقل شده است که گفت از امام رضا علیه‌السلام پرسیدم که در چه ماهی امام حسین علیه السلام را زیارت کنیم؟حضرت فرمودند: در نیمه رجب و نیمه شعبان.

3- اقامه نماز سلمان به نحوی که در روز اوّل گذشت.

4- اقامه چهار رکعت نماز که دو تا دو رکعتی خوانده شود و بعد از سلام دست خود را بلند کند و بگوید:

«اَللّهُمَّ یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ ؛ وَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ؛ وَ اَنْتَ بارِئُ خَلْقى رَحْمَةً بى وَ قَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیّاً وَ لَوْ لا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَ اَنْتَ مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْداَّئى وَ لَوْ لا نَصْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ یا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعادِنِها  وَ مُنْشِئَ الْبَرَکَةِ مِنْ مَواضِعِها یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَالرِّفْعَةِ فَاَوْلِیاَّؤُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزُونَ وَ یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نیرَ الْمَذَلَّةِ عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خاَّئِفُونَ اَسئَلُکَ بِکَیْنُونِیَّتِکَ الَّتِى اشْتَقَقْتَها مِنْ کِبْرِیاَّئِکَ وَ اَسئَلُکَ بِکِبْرِیاَّئِکَ الَّتِى اشْتَقَقْتَها مِنْ عِزَّتِکَ وَ اَسئَلُکَ بِعِزَّتِکَ الَّتِى اسْتَوَیْتَ بِها عَلى عَرْشِکَ فَخَلَقْتَ بِها جَمیعَ خَلْقِکَ فَهُمْ لَکَ مُذْعِنُونَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ».روایت شده است که هر کسی که غمى دارد اگر این دعا را بخواند خداوند او را از اندوه و غم آسایش بخشد .

5- عمل امّ داود که عمده اعمال این روز است و براى برآمدن حاجات و برطرف شدن غصه‌ها و دفع ظلم ظالمان مؤثّر است. وکیفیت آن بنا بر آنچه در مصباح شیخ است آنست که وقتی که فردی بخواهد این عمل را بجا آورد، روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را روزه بگیرد. و در روز پانزدهم نزدیک ظهر غسل کند و وقت  زوال ظهر، نماز ظهر و عصر را بجا آورد در حالتی که رکوع و سجودشان را نیکو انجام دهد و در مکانی خلوت قرار بگیرد که چیزى او را مشغول نسازد و کسی با او سخن ننماید. وقتی نماز به اتمام رسید رو به قبله بنشیند کند و صد مرتبه سوره حمد، صد مرتبه سوره اخلاص، و ده مرتبه آیة الکرسى را قرائت کند. سپس سوره‌های انعام، بنى‌اسرائیل، کهف، لقمان، یس، صافّات، حَّم سجده، حَّمعَّسَّق، حَّم دخان، فتح، واقعه، مُلْک، نَّ وَ اِذَا السَّماَّءُ انْشَقَّتْ و تا آخر قرآن را قرائت کند و پس از اتمام در حالی که رو به قبله است دعای ذیل را نجوا کند .

«صَدَقَ اللهُ الْعَظیمُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ ذُو الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَلیمُ الْکَریمُ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ الْبَصیرُ الْخَبیرُ شَهِدَ اللهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ وَالْمَلاَّئِکَةُ وَ اُولوُا الْعِلْمِ قاَّئِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ .

وَ بَلَّغَتْ رُسُلُهُ الْکِرامُ وَ اَنَا عَلى ذلِکَ مِنَ الشّاهِدین. َ اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الْمَجْدُ وَ لَکَ الْعِزُّ وَ لَکَ الْفَخْرُ وَ لَکَ الْقَهْرُ وَ لَکَ النِّعْمَةُ وَ لَکَ الْعَظَمَةُ وَ لَکَ الرَّحْمَةُ وَ لَکَ الْمَهابَةُ وَ لَکَ السُّلْطانُ وَ لَکَ الْبَهاَّءُ وَ لَکَ الاِْمْتِنانُ وَ لَکَ التَّسْبیحُ وَ لَکَ التَّقْدیسُ وَ لَکَ التَّهْلیلُ وَ لَکَ التَّکْبیرُ وَ لَکَ ما یُرى وَ لَکَ مالا یُرى وَ لَکَ ما فَوْقَ السَّمواتِ الْعُلى وَ لَکَ ما تَحْتَ الثَّرى وَ لَکَ الاْرَضُونَ السُّفْلى وَ لَکَ الاْخِرَةُوَالاُْولى وَ لَکَ ما تَرْضى بِهِ مِنَ الثَّناَّءِ وَالْحَمْدِ وَالشُّکرِ وَالنَّعْماَّءِ .اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَبْرَئیلَ اَمینِکَ عَلى وَحْیِکَ وَالْقَوِىِّ عَلى اَمْرِکَ وَالْمُطاعِ فى سَمواتِکَ وَ مَحالِّ کَراماتِکَ الْمُتَحَمِّلِ لِکَلِماتِکَ النّاصِرِ لاَِنْبِیاَّئِکَ الْمُدَمِّرِ لاِعْداَّئِکَ .اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى میکائیلَ مَلَکِ رَحْمَتِکَ وَالْمَخْلُوقِ لِرَاءْفَتِکَ وَالْمُسْتَغْفِرِ الْمُعینِ لاِهْلِ طاعَتِکَ .اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اِسْرافیلَ حامِلِ عَرْشِکَ وَ صاحِبِ الصُّورِ الْمُنْتَظِر لاِمْرِکَ الْوَجِلِ الْمُشْفِقِ مِنْ خیفَتِکَ .

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى حَمَلَةِ الْعَرْشِ الطّاهِرینَ وَ عَلىَ السَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ الطَّیِّبینَ وَ عَلى مَلاَّئِکَتِکَ الْکِرامِ الْکاتِبینَ وَ عَلى مَلاَّئِکَةِ الْجِن انِ وَ خَزَنَةِ النّیرانِ وَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَالاْعْوانِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ . اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَبینا آدَمَبَدیعِ فِطْرَتِکَ الَّذى کَرَّمْتَهُ بِسُجُودِ مَلاَّئِکَتِکَ وَ اَبَحْتَهُ جَنَّتَکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اُمِّنا حَوّاَّءَ الْمُطَهَّرَةِ مِنَ الرِّجْسِ الْمُصَفّاتِ مِنَ الدَّنَسِ الْمُفَضَّلَةِ مِنَ الاِْنْسِ الْمُتَرَدِّدَةِ بَیْنَ مَحالِّ الْقُدُْسِ . اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى هابیلَ وَ شَیْثٍ وَ اِدْریسَ وَ نُوحٍ وَ هُودٍ وَ صالِحٍ وَ اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ وَ یُوسُفَ وَالاْسْباطِ وَ لُوطٍ وَ شُعَیْبٍ وَ اَیُّوبَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ یُوشَعَ وَ میشا وَالْخِضْرِ وَ ذِى الْقَرْنَیْنِ وَ یُونُسَ وَ اِلْیاسَ وَالْیَسَعَ وَ ذِى الْکِفْلِ وَ طالُوتَ وَ داوُدَ و َسُلَیْمانَ وَ زَکَرِیّا وَ شَعْیا وَ یَحْیى وَ تُورَخَ وَ مَتّى وَ اِرْمِیا وَ حَیْقُوقَ وَ دانِیالَ وَ عُزَیْرٍ وَ عیسى وَ شَمْعُونَ وَ جِرْجیسَ وَالْحَوارِیّینَ وَالاْتْباعِ وَ خالِدٍ وَ حَنْظَلَةَ وَ لُقْمانَ .

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ وَ رَحِمْتَ وَ بارَکْتَ عَلى اِبْرهیمَ وَ آلِ اِبْرهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ .اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الاْوْصِیاَّءِ وَالسُّعَداَّءِ وَالشُّهَداَّءِ وَ اَئِمَّةِ الْهُدى اَللّهُمَّ صَلّ عَلَى الاْبْدالِ وَالاْوْتادِ وَالسُّیّاحِ وَالْعُبّادِ وَالْمُخْلِصینَ وَالزُّهّادِ وَ اَهْلِ الجِدِّ وَالاِْجْتِهادِ وَاخْصُصْ مُحَمَّداً وَ اَهْلَ بَیْتِهِ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَ اَجْزَلِ کَراماتِکَ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّى تَحِیَّةً وَ سَلاماً وَزِدْهُ فَضْلاً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً حَتّى تُبَلِّغَهُ اَعْلى دَرَجاتِ اَهْلِ الشَّرَفِ مِنَ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ وَالاْفاضِلِ الْمُقَرَّبینَ اَللّهُمَّ وَ صَلِّ عَلى مَنْ سَمَّیْتُ وَ مَنْ لَمْ اُسَمِّ مِنْ مَلاَّئِکَتِکَ وَ اَنْبِی اَّئِکَ وَ رُسُلِکَ وَ اَهْلِ طاعَتِکَ وَ اَوْصِلْ صَلَواتى اِلَیْهِمْ وَ اِلى اَرْواحِهِمْ وَاجْعَلْهُمْ اِخْوانى فیکَ وَ اَعْوانى عَلى دُعاَّئِکَ .اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلَیْکَ وَ بِکَرَمِکَ اِلى کَرَمِکَ و َبِجُودِکَ اِلى جُودِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ اِلى رَحْمَتِکَ وَ بِاَهْلِ طاعَتِکَ اِلَیْکَ وَ اَسئَلُکَ الّلهُمَّ بِکُلِّ ما سَئَلَکَ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُمْ مِنْ مَسْئَلَةٍ شَریفَةٍ غَیْرِ مَرْدُودَةٍ وَ بِما دَعَوْکَ بِهِ مِنْ دَعْوَةٍ مُجابَةٍ غَیْرِ مُخَیَّبَةٍ یااَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا حَلیمُ یا کَریمُ یا عَظیمُ یا جَلیلُ یا مُنیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا مُقیلُ یا مُجیرُ یا خَبیرُ یا مُنیرُ یا مُبیرُ یا مَنیعُ یا مُدیلُ یا مُحیلُ یا کَبیرُ یا قَدیرُ یا بَصیرُ یا شَکُورُ یا بَرُّ یا طُهْرُ یا طاهِرُ یا قاهِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا ساتِرُ یا مُحیطُ یا مُقْتَدِرُ یا حَفیظُ یا مُتَجَبِّرُ یا قَریبُ یا وَدُودُ یا حَمیدُ یا مَجیدُ یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ یا شَهیدُ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا قابِضُ یا باسِطُ یا هادى یا مُرْسِلُ یا مُرْشِدُ یا مُسَدِّدُ یا مُعْطى یا مانِعُ یا دافِعُ یا رافِعُ یا باقى یا واقى یا خَلاّقُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا فَتّاحُ یا نَفّاحُ یا مُرْتاحُ یا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتاحٍ یا نَفّاعُ یا رَؤُفُ یا عَطُوفُ یا کافى یا شافى یا مُعافى یا مُکافى یا وَفِىُّ یا مُهَیْمِنُ یا عَزیزُ یاجَبّارُ یا مُتَکَبِّرُ یا سَلامُ یا مُؤْمِنُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا نُورُ یا مُدَبِّرُ یا فَرْدُ یا وِتْرُ یا قُدُّوسُ یا ناصِرُ یا مُونِسُ یا باعِثُ یا وارِثُ یا عالِمُ یا حاکِمُ یا بادى یا مُتَعالى یا مُصَوِّرُ یا مُسَلِّمُ یا مُتَحَبِّبُ یا قاَّئِمُ یا داَّئِمُ یا عَلیمُ یا حَکیمُ یا جَوادُ یا بارِىءُ یا باَّرُّ یا ساَّرُّ یا عَدْلُ یا فاصِلُ یا دَیّانُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا سَمیعُ یا بَدیعُ یا خَفیرُ یا مُعینُ یا ناشِرُ یا غافِرُ یا قَدیمُ یا مُسَهِّلُ یا مُیَسِّرُ یا مُمیتُ یا مُحْیى یا نافِعُ یا رازِقُ یا مُقْتَدِرُ یا مُسَبِّبُ یا مُغیثُ یا مُغْنى یا مُقْنى یاخالِقُ یا راصِدُ یا واحِدُ یا حاضِرُ یا جابِرُ یا حافِظُ یا شَدیدُ یا غِیاثُ یا عاَّئِدُ یا قابِضُ

یا مَنْ عَلا فَاسْتَعْلى فَکانَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلى یا مَنْ قَرُبَ فَدَنا وَ بَعُدَ فَنَاى وَ عَلِمَ السِّرَّ وَ اَخْفى یا مَنْ اِلَیْهِ التَّدْبیرُ وَ لَهُ الْمَقادیرُ وَ یا مَنِ الْعَسیرُ عَلَیْهِ سَهْلٌ یَسیرٌ یا مَنْ هُوَ عَلى ما یَشاَّءُ قَدیرٌ یا مُرْسِلَ الرِّیاحِ یا فالِقَ الاِْصْباحِ یا باعِثَ الاْرْواحِ یاذَاالْجُودِ وَالسَّماحِ یا راَّدَّ ما قَدْ فاتَ یا ناشِرَ الاْمْواتِ یا جامِعَ الشَّتاتِ یا رازِقَ مَنْ یَشاَّءُ بِغَیْرِ حِسابٍ وَ یا فاعِلَ ما یَشاَّءُ کَیْفَ یَشاَّءُ وَ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا حَىُّ یا قَیُّومُ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ یا حَىُّ یا مُحْیِىَ الْمَوْتى یا حَىُّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ بَدیعُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ یا اِلهى وَ سَیِّدى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ رَحِمْتَ عَلى اِبْرهیمَ وَ آلِ اِبْرهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ .و َارْحَمْ ذُلىّ وَ فاقَتى وَ فَقْرى وَانْفِرادى وَ وَحْدَتى وَ خُضُوعى بَیْنَ یَدَیْکَ وَاعْتِمادى عَلَیْکَ وَ تَضَرُّعى اِلَیْکَ اَدْعُوکَ دُعاَّءَ الْخاضِع ِالذَّلیلِ الْخاشِعِ الْخاَّئِفِ الْمُشْفِقِ الْباَّئِسِ الْمَهینِ الْحَقیرِ الْجائِعِ الْفَقیرِ الْعاَّئِذِ الْمُسْتَجیرِ الْمُقِرِّ بِذَنْبِهِ الْمُسْتَغْفِرِ مِنْهُ الْمُسْتَکینِ لِرَبِّهِ دُعاَّءَ مَنْ اَسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ وَ رَفَضَتْهُ اَحِبَتُّهُ وَ عَظُمَتْ فَجیعَتُهُ دُعاَّءَ حَرِقٍ حَزینٍ ضَعیفٍ مَهینٍ باَّئِسٍ مُسْتَکینٍ بِکَ مُسْتَجیرٍ اَللّهُمَّ وَ اَسئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلیکٌ وَ اَنَّکَ ما تَشاَّءُ مِنْ اَمْرٍ یَکُونُ وَ اَنَّکَ عَلى ما تَشاَّءُ قَدیرٌ.

وَ اَسئَلُکَ بِحُرْمَةِ هذَا الشَّهْرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْحَرامِ وَالْبَلَدِ الْحَرامِ وَالرُّکْنِ وَالْمَقامِ وَالْمَشاعِرِالْعِظامِ وَ بِحَقِّنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ یا مَنْ وَهَبَ لاِدَمَ شَیْثاً وَ لاِِبْراهیمَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحاقَ وَ یا مَنْ رَدَّ یُوسُفَ عَلى یَعْقوُبَ وَ یا مَنْ کَشَفَ بَعْدَ الْبَلاَّءِ ضُرَّ اَیُّوبَ یا راَّدَّ مُوسى عَلى اُمِّهِ وَ زاَّئِدَ الْخِضْرِ فى عِلْمِهِ وَ یا مَنْ وَهَبَ لِداوُدَ سُلَیْمانَ وَ لِزَکَرِیّا یَحْیى وَ لِمَرْیَمَ عیسى یا حافِظَ بِنْتِ شُعَیْبٍ وَ یا کافِلَ وَلَدِ اُمِّ مُوسى. اَسئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَغْفِرَ لِى ذُنُوبى کُلَّها وَ تُجیرَنى مِنْ عَذابِکَ وَ تُوجِبَ لى رِضْوانَکَ وَ اَمانَکَ وَ اِحْسانَکَ وَ غُفْرانَکَ وَ جِنانَکَ وَ اَسئَلُکَ اَنْ تَفُکَّ عَنّى کُلَّ حَلْقَةٍ بَیْنى وَ بَیْنَ مَنْ یُؤْذینى وَ تَفْتَحَ لى کُلَّ بابٍ وَ تُلَیِّنَ لى کُلَّ صَعْبٍ وَ تُسَهِّلَ لى کُلَّ عَسَیرٍ وَ تُخْرِسَ عَنّى کُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ وَ تَکُفَّ عَنّى کُلَّ باغٍ وَ تَکْبِتَ عَنّى کُلَّ عَدُوٍّ لى وَ حاسِدٍ وَ تَمْنَعَ مِنّى کُلَّ ظالِمٍ وَ تَکْفِیَنى کُلَّ عاَّئِقٍ یَحُولُ بَیْنى وَ بَیْنَ حاجَتى وَ یُحاوِلُ اَنْ یُفَرِّقَ بَیْنى وَ بَیْنَ طاعَتِکَ وَ یُثَبِّطَنى عَنْ عِبادَتِکَ یا مَنْ اَلْجَمَ الْجِنَّ الْمُتَمَرِّدینَ وَ قَهَرَ عُتاةَ الشَّیاطینِ وَ اَذَلَّ رِقابَ الْمُتَجَبِّرینَ وَ رَدَّ کَیْدَ الْمُتَسَلِّطین عَنِ الْمُسْتَضْعَفینَ اَسئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ عَلى ما تَشاَّءُ وَ تَسْهیلِکَ لِما تَشاَّءُ کَیْفَ تَشاَّءُ اَنْ تَجْعَلَ قَضاَّءَ حاجَتى فیما تَشاَّءُ.»پس از نجوا نمودن این دعا، فرد به سجده رود و دو طرف صورت خود را بر روی زمین و خاک بگذارد و بگوید:اَللّهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ وَ بِکَ امَنْتُ فَارْحَمْ ذُلّى وَفاقَتى وَاجْتِهادى وَ تَضَرُّعى وَ مَسْکَنَتى وَ فَقْرى اِلَیْکَ یا رَبِّ .

توصیه شده است که در سجده اشک ریخته شود ولو به اندازه سر سوزنی که این علامت استجابت دعا می‌باشد.ان شاء الله.

 منابع:

1) مفردات راغب، لغت عکف ،ص350 .

2) دائرة المعارف بزرگ اسلامی،(اعتکاف)،ج 9،ص 355 .

3) بحارالأنوار،ج 95 ص151،ح 8؛ إقبال الأعمال، ج 1، ص 195.

3) عروة الوثقی،ج2،ص246 ؛تحریر الوسیله،ج1،ص304 -309.

4) مفاتیح الجنان، اعمال نیمه رجب.

5) فضائل الأشهر الثلاثة، ص32؛ بحار الأنوار، ج 94 ص44 ، باب 55 ،فضائل ماه رجب ،ح30.

 فراوری: حجت السلام والمسلمین علی تقدیری



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان