ماهان شبکه ایرانیان

طلب امداد از خداوند در کنترل نفس

بهترین الگوی قرآنی، در باب مبارزه با شهوات و هواهای نفسانی وجود مبارک حضرت یوسف(ع) است. به گونه‌ای که خداوند تبارک و تعالی، سوره‌ای از قرآن را بر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) نازل کرد و از این داستان نیز به «أحسنَ القصص» یاد کرده است

طلب امداد از خداوند در کنترل نفس

بهترین الگوی قرآنی، در باب مبارزه با شهوات و هواهای نفسانی وجود مبارک حضرت یوسف(ع) است. به گونه‌ای که خداوند تبارک و تعالی، سوره‌ای از قرآن را بر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) نازل کرد و از این داستان نیز به «أحسنَ القصص» یاد کرده است.[1] در واقع پروردگار عالم در سورۀ مبارکه یوسف، هفده عنوان و خصوصیت را برای یوسف نبی(ع) ذکر نموده است، که از جمله آن‌ها «مخلصین»[2] و «صدّیقین»[3] و «محسنین»[4] است.

به بیان روشن‌تر، حضرت یوسف(ع) از غلبه بر شهوات، به مقام «صدّیق» واصل شد. بر مبنای ادبیات عرب صدیق به معنای دوست و رفیق است. آن‌گاه که این واژه همراه با تشدید ذکر شود، همچون «صدّیق»؛ دلالت بر انسانی دارد که باطن او ـ بعد از معرفت به تمام حقایق هستی ـ این باور را در ظاهرش و در اعمال و رفتار و سکنات آشکار سازد. یعنی حضرت هم در ظاهر مؤمن واقعی می‌باشند و هم در باطن خود به ایمان و اعتقاد جازم و استواری دست یافته است. به بیانی دیگر، این نبی الهی، در ظاهر و باطن تجلّی نور خدا بوده و مصداقی از «نُورٌ عَلی نُورٍ» محسوب می‌شود. این معنای صدّیق است.[5]

این‌گونه است که این پیامبر خدا(ص) آن‌گاه که در برابر فتنه‌ها و خواهش‌های نفسانی (زلیخا) قرار می‌گیرد، می‌گوید:
رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ[6]؛ «پروردگارا زندان برایم محبوب‌تر است، از آنچه مرا به آن فرا می‌خوانند.»

این طاعت‌پذیری و طلب امداد از جانب خداوند سبحان است که به موجب آن حضرت یوسف(ع) زندان را بر راحت‌طلبی در کاخ عزیز مصر ترجیح می‌دهد. او جایی را برمی‌گزیند که بتواند، باارزش‌ترین گوهر وجود خود، یعنی پاکی را از مکر و فریب راهزنان عبودیت حفظ کند. هرچند که سخت‌ترین شرایط اقلیمی، اقتصادی و جسمی بر او وارد شود. او زندان را برمی‌گزیند؛[7] تا جهل، جایگزین عقل نشود و در این راه، از خداوند متعال نیز یاری می‌خواهد:
وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ[8]؛ «و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت می‌کنم و از نادانان می‌شوم.»

و با این اندیشه و تصمیم والا و کنترل اراده است که از سوی حق نیز پاسخ می‌شنود.
فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ[9]؛ «پس پروردگارش خواسته‌اش را اجابت کرد و نیرنگ زنان را از او بگردانید؛ زیرا خدا شنوا و داناست.»
در حقیقت کسی که با خداوند چنین پیوند ناگسستنی و محکمی دارد، از لذّاتی برتر، یعنی جمال محبوب و محبّت به او بهره‌مند می‌شود و به آسانی در دام شهوات گرفتار نمی‌آید.

رسول خدا(ع) در این رابطه فرمودند: در قیامت سایه‌ای وجود ندارد که بر سر بندگان چیره شود و آن‌ها را از آتش و گرمای رستاخیز حفظ کند، مگر سایۀ رحمت خدا.[10] نبی مکرّم اسلام(ص) در ادامه می‌فرمایند: جوانی را (در قیامت) می‌بینم که به دور از هرگونه رنجی، زیر سایۀ رحمت خداوند متعال است؛[11] در حالی که نه پیغمبر است، نه امام. نه پیغمبر‌زاده است، نه امام‌زاده، بلکه جوانی معمولی بوده است.

حضرت(ص) در بیان مقام و جایگاه او می‌فرماید: «إمرَأَةٌ ذَاتَ حَسَبٍ وَ جَمَالٍ» آن جوان کسی است که بر سر راهش، زن زیبایی قرار گرفت و او را به گناه دعوت کرد، اما او از آن دعوت پیروی نکرد. در حقیقت برای او زمینۀ گناه به راحتی فراهم شد، بدون این‌که برای وی زحمتی به دنبال داشته باشد، اما او نفس خود را تأدیب کرد و مرتکب گناه نشد.

این جوان در برابر دعوت به گناه، به آن زن گفت: اگرچه من نیز شهوت دارم، اما از مقام خداوند متعال بر انجام گناه می‌هراسم.
إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ[12]

بنابراین برای چنین انسانی، شهوت او مرکبی برای قرب الهی خواهد بود.
این‌ها اوصاف همان کسانی است که در علم لایتناهی خدا حاضر بودند. آنچنان‌که در ابتدای خلقت، خداوند خطاب به ملائکه فرمود:
إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[13]

یعنی شما نمی‌دانید که چه قدرتی در درون انسان‌هایی است که خلق خواهم کرد! با این‌که این بشر سرشار از شهوات و هواهای نفسانی است، اما خطاب به نفس خود و تمامی امیال و شهوات می‌گوید: من از قهر و ناراحتی خدا می‌ترسم و تن به نافرمانی خداوند نخواهم داد.

امیر مؤمنان(ع) چه زیبا می‌فرماید:
أَیهَا النَّاسُ مَنْ سَلَکَ الطَّرِیقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِی التِّیه[14]؛ ای مردم، هر که راه روشن و راست را بپیماید، به آبادی می‌رسد و هرکه به بی‌راهه رود، در بیابان بی‌آب و گیاه فرود می‌آید.»
این همان صراط مستقیم و هموار عبودیّت و دین‌داری است؛ اما برخی نمی‌دانند.

امیرمؤمنان(ع) با بیانات حکیمانه و گرانقدر خود همواره خطاب به عموم شیعیان می‌فرماید ای یاران من! با کنترل و مراقبت بر شهوات و هوای نفس خود، به من بپیوندید. من کسانی همانند مالک اشتر، میثم تمّار، حجربن‌عدی، رشید هجری، صعصعة بن صوحان، سهل بن حنیف، عمرو بن حمق خزاعی، محمّد بن ابوبکر را که همگی از یاران و دوستداران من هستند می‌‌طلبم.

شما نیز با پاسبانی از نفس خود، می‌توانید یاور و همراه من شوید. تا آن‌گاه که خداوند در قیامت یاران مرا نظاره می‌کند، شما نیز در جرگه ایشان باشید.
«أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد»[15]
روشن است در صورتی که انسان رشته پیوند خود را با خداوند، محکم و در هر حال به او توکل کند، به راحتی در دام شهوت‌ها و انحراف‌ها نخواهد افتاد. در پرتو چیرگی بر شهوت‌ها، ارزش و شخصیت آدمی در امان می ماند، ولی در صورت تسلیم دربرابر شهوات، تباه گشته و نابودی آدمی حتمی است.

پی نوشت

------------------------------------------------------------------------
[1]. نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ؛ یوسف(12): 3؛ «ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می‌خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی‌خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی.»
[2]. یوسف(12): 24.
[3]. یوسف(12): 46.
[4]. یوسف(12): 22.
[5]. لسان العرب: 10 / 193، لغت صدق؛ «الصِّدِّیقُ، مثال الفِسَّیق: الدَائِمُ التَّصْدِیقِ و یکُونُ الَّذِی یصَدِّقُ قولَه بِالعَمَلِ» و همچنین در کتاب العین: 5 / 56؛ «وَ الصِّدِیقُ مَن یصَدِّقُ بِکُلِّ أَمرِ الله وَ النَّبِی لا یتَخَالَجَهُ شَکٌ فِی شَی‌ءٍ.»
[6]. یوسف(12): 33.
[7].بی‌گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق ***یوسف از دامان پاک خود به زندان می‌شود (صائب تبریزی)
[8]. یوسف(12): 33.
[9]. یوسف(12): 34.
[10]. امام علی7 در خطبه 102 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «آن (رستاخیز) روزی است که خداوند اولین و آخرین را برای رسیدگی به حساب دقیق و رسیدن به پاداش کردارشان جمع می‌‌کند. همه در حال خضوع به پا می‌خیزند، عرق (از سر و رویشان فرو می‌‌ریزد) و اطراف دهانشان را احاطه کرده. لرزش زمین، تمام اندامشان را می‌‌لرزاند. خوشحال‌ترین افراد در آن روز کسی است که جای پایی پیدا کند و یا محلّی برای ایستادن خود به دست آورد.»
[11]. رجوع کنید به بحارالانوار: 84 / 2، حدیث 71؛ رسول اکرم9: «خدای عّزّوجل هفت صنف را در سایه لطف خود جای دهد، روزی که سایه‌ای به جز سایه لطفش نیست.»
[12]. مائده(5): 28؛ انفال(8): 48؛ حشر(59): 16؛ «زیرا از خدا (پروردگارجهانیان) می‌ترسم.»
[13]. بقره(2): 30؛ «من [از این جانشین و قرار گرفتنش در زمین اسراری] می‌دانم که شما نمی‌دانید.»
[14]. نهج‌البلاغه: خطبه 201.
[15]. نهج‌البلاغه: 417. «أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِ مَأْمُومٍ إِمَاماً یقْتَدِی بِهِ وَ یسْتَضِی‌ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَی مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیهِ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد».

 

 مطالب فوق برگرفته شده از کتاب:
عبودیّت و دین‌داری در پرتو قرآن
نوشته استاد حسین انصاریان

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان