پدر بزرگوار شیخ صدوق که آرامگاهش در قم است، تا سالیان درازی پس از ازدواج فرزنددار نشده بود. در سفری که به بغداد داشت، با حسین بن روح نوبختی ملاقات کرد. ایشان جزء نواب اربعهای بود که در زمان غیبت صغری، واسطه بین مردم و امام عصر(عج) بودند. نامهای مینویسد و از ایشان تقاضا میکند، آن را به دست مبارک حضرت ولی عصر(عج) برساند. در نامه از حضرت خواست برای فرزنددار شدنش دعا بفرماید. امام در پاسخ نوشت: بنا به تقاضای تو، از خداوند درخواست کردم، فرزندی به تو عطا کند، که در او سه ویژگی خواهد بود: اول آنکه فرزندت پاکسرشت است.
پاکسرشت یعنی در ساختمان وجود او، ناپاکی و ناخالصی نباشد، روح و جان او آلوده نباشد. بنای وجود او از مصالح پاک و سالمی تشکیل شده باشد. و این مصالح پاک و سالم در واقع پدر و مادر پاک هستند. معلول صفات علت را میگیرد. نطفه پاکی که از لقمه حلال تشکیل شده و در بطن روح پاک پرورش یافته، تبدیل به انسان پاکسرشت میشود.
تأثیر لقمه حلال بر روح آدمی منحصر به دوران بارداری و تشکیل نطفه نیست؛ بلکه در طول زندگی این تأثیر وجود دارد. در هر مقطعی از زندگی که انسان از درآمد حرام تغذیه کند، تاثیر منفی آن را بر روح خود خواهد دید. درآمد نامشروع تنها منحصر در این نیست که شخصی از بالای دیوار مردم بالا برود و دست به سرقت بزند؛ بلکه دامنه درآمد نامشروع و حرام بسیار وسیع است؛ فروشندهای که با فریب و دروغ کالای خود را میفروشد، تولیدکنندهای که جنس نامرغوب و ضعیف و تقلبی تولید میکند، همگی درآمدشان نامشروع است. کارمندی که به اندازه حقوق خود کار نمیکند و به اصطلاح عامیانه از کار میزند، درآمد و حقوق او نامشروع است. این درآمد حرام وارد سفره او میشود و روی فرزندان و خود او تأثیر منفی به جای میگذارد. فرزندان هم با همین لقمهها بزرگ میشوند و آنوقت پدر با دو دست بر سر خود میکوبد که این بچۀ من چرا نماز نمیخواند؟ چرا اخلاق او اینگونه است؟ چرا به دام فساد افتاده است؟ مگر پدر و مادرش فاسد بودهاند؟ مگر با لقمه حرام بزرگ شده است؟ بیچاره خیال میکند، لقمه حرام فقط با دست در جیب مردم کردن به دست میآید. با فریب، تقلب و کمکاری درآمد کسب کرده است، خمس و زکات آن را هم نپرداخته است، توقع دارد فرزند او مؤمن و بااخلاق شود. نمیداند که درآمدی که او کسب کرده است، از سرقت و دزدی متداول بدتر است؛ چون علاوه بر اینکه عمل او نوعی سرقت به حساب میآید، فریب و تقلب هم به جرم او اضافه میشود.
البته اگر پدری در کسب درآمد، مراقبت لازم را نداشت و پول او خالص نبود و در این حال فرزنددار شد، نباید به کلی ناامید شود؛ بلکه به قول کاسبها، جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری، منفعت است. از زمانی که این تنبّه برای او حاصل شد، به پاک کردن مال و درآمدش اقدام کند. حقوقی که از دیگران ضایع کرد، جبران کند. خمس و زکات اموال خود را بپردازد و با توبه و استغفار، به تدریج پوسیدگیهای این ساختمان را اصلاح کند. آن وقت تاثیر آن را بر فرزندان خود خواهد دید. در علم طب ثابت شده است که چند سال یکبار، تمام سلولهای بدن تغییر میکند. سلولهای جدید که با غذای حلال ساخته شدهاند، ناخالصیهای قبل را ندارند.
مطالب فوق برگرفته شده از کتاب:
حسنات و سیئات
نوشته استاد حسین انصاریان