داستان اصحاب کهف را همه ما شنیدیم. چند جوان که مسیحی هم بودند و یک سگ هم همراهشان بوده و برای سال ها در یک غار به خواب رفتند. این افراد کسانی بودند که نمی توانستند دین خودشان را به فرمانروای وقت روم باستان اعلام کنند پس به غاری می روند و بعد از سال ها از خواب بیدار می شوند. داستان زندگی پر فراز و نشیب اصحاب کهف، شاید یکی از عجیب ترین داستان های قرآن کریم می باشد. اصحاب کهف عده ای مسیحی بودند که در دوران حکمرانی یکی از حکمرانان محلی روم می زیستند و همگی جز یکی از آنان که یک چوپان به همراه سگش بود از اشراف زادگان و درباریان بودند و دین خود را مخفی نگاه می داشتند. این عده سرانجام از ظلم حاکم روزگار به ستوه آمده و بر اساس الهامی که از خداوند دریافت کردند «پس هنگامی که از خدایان دروغین دوری جستید به غار پناهنده شوید تا پروردگارتان رحمتش را بر شما ارزانی دارد» به غار پناه بردند. چون به غار رسیدند، به خواب عمیقی رفتند و در حدود سیصد سال در خواب بودند. در متن مکان های دیدنی غار اصحاب کهف با دسترسی به غار اصحاب کهف نیز آشنا خواهید شد.
اشاره قرآن به اصحاب کهف
در داستان اصحاب کهف آمده که عده ای انسان بی گناه از جور و ستم پادشاه به تنگ امدندو به غاری پناه آوردند. غاری که استراحتگاهی بزرگ برای خواب عمیق و طولانی آن ها بود. قرآن هم در آیات 9 تا 26 سوره کهف به ویژگی های این اصحاب و مکان های دیدنی غار اصحاب کهف اشاره کرده است. بعدها بسیاری از باستان شناسان درصدد پیدا کردن غار ذکر شده برآمدند و گزینه های بسیاری هم مطرح شد که ما چند مورد از آن ها را بیان می کنیم. این گزینه ها حالا به جاذبه های مهم گردشگری تبدیل شده و افراد زیادی به بازدید از این مکان ها می روند.
این یک داستان اعتقادی است
داستان اصحاب کهف جز داستان های خواندنی می باشد که در کتاب های مقدس از آن یاد شد. با توجه به شواهدی که دیده شد اصحاب کهف در غاری که بسیار وسیع بوده به خواب طولانی رفتند و سپس بیدار شدند تا دلیلی باشند بر اصل روز رستاخیز که همه موجودات در محضر حضرت حق برای بار دوم بیدار می شوند. تاکنون غارهایی را در برخی از کشورها پیدا کرده که درون آن ها تعدادی قبر به همراه سنگ نوشته هایی با مضمون اصحاب کهف پیدا شده که حاکی از آن هستند که اصحاب کهف در آنجا سکونت داشته و به خواب رفته اند. با بررسی هایی که انجام شده این داستان به قرن پنجم میلادی بر می گردد.
اصحاب کهف و روز رستاخیز
اصل این موضوع اعتقاد به معاد و روز قیامت را نمایش می دهد. حال اصحاب کهف چه افرادی بودند؟ داستان های زیادی درباره تعداد این افراد و همچنین مکان های دیدنی غار اصحاب کهف وجود دارد. شاید بپرسید خواب؟ بله اصحاب کهف به مدت طولانی به خواب رفتند و سپس از خواب بیدار شدند. آنان وقتی پس از این خواب طولانی وقتی بیدار شدند و خورشید را مشاهده کردند، گفتند: گویی یک روز یا نصف روز خوابیده ایم! فلسفه این خواب هم این طور بیان شده که اصحاب کهف برای مدتی به خواب بروند و سپس بیدار شوند تا با این کار هدف جهان هستی بر همگان ثابت شود چرا که ما برای هدفی والا به این دنیا آمده و تمامی اعمال ما چه مثبت و چه منفی بازخورد خودش را دارد.
اختلاف نظر در تعداد اصحاب کهف
تعداد این افراد با توجه به اسناد موجود در کتاب ها این گونه بیان شده است: آن ها سه جوان بودند که همراهشان یک سگ هم بوده است. عده ای دیگر می گویند که آن ها پنج جوان بودند و ششمین آنه ا سگشان بوده اما عده ای دیگر هم این طور بیان می کنند که آنان هفت نفر بودند و هشتمین آن ها سگشان بود. همچنان از تعداد آن ها خبر موثقی وجود ندارد.
داستان اصحاب کهف در ادبیات قرون وسطی
جان دون از شاعران قرن شانزده میلادی درباره توصیف اوضاع اصحاب کهف در فرهنگ کلیسای پروتستان شعری را سرود. در دوره ای که در اروپا به عصر روشنگری مشهور بود این داستان کمی مورد بی توجهی قرار گرفت اما با ظهور دوران رومانتیسیزم این داستان مجدد مشهور شد و مورد توجه بسیاری قرار گرفت. اشاره به این داستان در آثاری از تومان دی کوئنسی، شعری از گوته، داستانی از واشنگتن ایروینگ و اچ جی ولز به چشم می خورد.
مختصری کوتاه از داستان اصحاب کهف
در برخی از داستان ها در زمان دسترسی به غار اصحاب کهف آمده که زمانی که اصحاب کهف از خواب بیدار شدند، احساس گرسنگی کردند و یک نفر از آن ها که نامش تملیخا بود به شهر رفت تا آب و غذا بخرد. او پس از این که به شهر رسید دید که همه چیز به طرز عجیبی تغییر کرده زیرا آن ها خود از این که سال هاست در غاری سکونت داشتند و به خواب رفتند اطلاع نداشتند و احساس می کردند که فقط یک روز یا نیم روزی را در خواب بوده اند. از همین وقتی به شهر رسید و خواست که نان بخرد پولی را که به نانوا داد باعث شد نانوا به او شک کند که آیا تو گنج پیدا کرده ای؟ تملیخا گفت خیر چه می گویی؟ از همین رو نانوا او را به نزد حاکم شهر برد تا ماجرا را جستجو کند. وقتی تملیخا نزدش رفت به او گفت که تو می توانی خمس گنجی که پیدا کرده ای را بدهی و بروی اما تملیخا سر حرف خود ماند و در نتیجه حاکم شهر مجبور شد تا به خانه تملیخا برود. وقتی آنان به نزدیکی خانه یا همان غاری که اصحاب کهف در آن خفته بودند رسیدند، تملیخا کمی جلوتر رفت تا دوستانش را در غار باخبر کند اما وقتی ماجرا را برای دوستانش در غار تعریف کرد که مردم شهر آمده تا ما را ببینند تملیخا به آنان گفت که ما سال هاست که به خواب طولانی رفته ایم. دوستانش وقتی از این ماجرا با خبر شدند به دلیل اینکه در بین جهانیان آشوبی به پا نشود آرزوی خواب ابدی کردند. بلافاصله آرزوی آن ها برآورده شد و درب غار پوشیده شد. از همین رو داستان اصحاب کهف برای همیشه به پایان رسید و اطلاع دقیق و کاملی از آنان وجود ندارد.
برخی از مکان های غار اصحاب کهف
درباره مکان غاری که اصحاب کهف در آنجا پناه گرفتند و از نظرها غایب شدند، نظرات مختلفی مطرح شده است.چند غار که هریک به دلایلی غار اصحاب کهف نامیده می شود، وجود دارد. در میان دانشمندان و مفسران گفتگو بسیار است. اگرچه پیدا کردن محل دقیق این غار تأثیر زیادی در اصل داستان، نکات تربیتی و اهمیت تاریخی آن ندارد اما دانستن محل این حادثه می تواند کمک به فهم بیشتر خصوصیات آن کند. به هر حال در میان احتمالات و نقل قول هایی که در این زمینه وجود دارد، این چند قول به صحت و حقیقت نزدیک ترند: غاری که به گفته بسیاری اصحاب کهف در آن به خواب رفتند، غاری بسیار بزرگ است و در آن صدها قبر وجود دارد به طوری که ارباب اطلاع نقل کرده که دهانه این غار به سوی شمال شرقی است و همین سبب شده که بعضی مفسران بزرگ در اصالت آن تردید کنند. در حالی که این وضع مؤید اصالت آن است زیرا قرار گرفتن آفتاب به هنگام طلوع در سمت راست غار و در هنگام غروب در سمت چپ مفهومش آن است که دهانه غار به سوی شمال و یا اندکی متمایل به شمال شرقی است. عدم وجود مسجد و معبدی در حال حاضر در کنار آن دلیلی بر نفی اصالت آن نیز نخواهد بود چه اینکه ممکن است با گذشت حدود 17 قرن آثار آن معبد از بین رفته باشد و در زمان دسترسی به غار اصحاب کهف مشاهده نشود. در جوار شهر نخجوان هم غار معروفی وجود دارد که روی آن نوشته شده غار اصحاب کهف و بسیاری در مسیر دسترسی به غار اصحاب کهف به این غار هم سری می زنند. عده ای از باستان شناسان محل غار اصحاب کهف را در میان دو روستای رقیم و ابوعلند واقع در هفت کیلومتری امان، پایتخت اردن می دانند که در نزدیکی آن نیز مسجدی یافت شد که قدمت آن به قرن پنجم میلادی می رسد. در نزدیکی روستایی به نام رجیب در این غار چند قبر هست به شکل قبور باستانی روم و گویا عدد آن ها هشت و یا هفت است. بر دیوار این غار نقشه ها و خطوطی به خط یونانی قدیم و به خط ثمودیان دیده می شود که چون محو شده خوب خوانده نمی شود. البته بر دیوار عکس سگی هم که با رنگ قرمز و زینت های دیگری آراسته شده، دیده می شود. آثار صومعه ای دیده می شود که طبق پاره ای قرائن مربوط به قرن پنجم میلادی است که بعد از غلبه مسلمین بر آنجا تبدیل به مسجد شده و محراب دارد. به اعتقاد برخی این مکان همان غار معروف اصحاب کهف است.در برخی از روایات، در روستایی به نام لوشه در غزناطه، غاری دیده شده که جسد چند نفر همراه با یک سگ در آن وجود دارد. همچنین غاری در کشور آذربایجان با مشخصات مشابه غار اصحاب کهف وجود دارد.
دیدگاه علامه طباطبایی
علامه طباطبایی(ره) پس از نقل این دیدگاه ها می گوید: ((هیچ شاهدی که دلالت کند بر این که یکی از این غارها همان غاری باشد که در قرآن کریم یاد شده در دست نیست، به علاوه منابع تاریخی برخی از نظرات را تکذیب می کند چون به هر حال قصه اصحاب کهف، قصه ای است رومی و در تحت سلطه و سیطره رومیان اتفاق افتاده است.))
نتیجه گیری این واقعه
داستان در زمانی رخ داد که تنازعی شدید در امر معاد و بعثت مردگان بین موحدین و مشرکین در گرفته بود. این قضیه از هر جهت مشابه با مردن و زنده شدن جمیع خلائق است و شک و تردیدی برای منکرین باقی نمی گذارد.