بانوانی که کیفیت بازی شان، ماندگارشان می کند

فارغ از کمیت نقش، این کیفیت کاراکتر است که باعث ماندگاری آن می‌شود. نگاهی به اکران ماه‌های اخیر سینماها دو نمونه متعالی از جایگاه زنان در سینما را پیش رو می‌گذارد.

بانوانی که کیفیت بازی شان، ماندگارشان می کند

اشرف‌السادات موسوی

 

مروری بر اوضاع و احوال اکران با تمرکز بر نقش زنان در فیلم‌ها

این یک واقعیت در همه جای دنیاست که فارغ از کمیت نقش این کیفیت کاراکتر است که باعث ماندگاری آن می‌شود. نگاهی به اکران ماه‌های اخیر سینماها دو نمونه متعالی از جایگاه زنان در سینما را پیش رو می‌گذارد.

 یکی یک کمدی به نام «دخترعمو پسرعمو» که سیمایی متفاوت از دو بازیگر زن قدیمی یعنی فاطمه گودرزی و مریم امیرجلالی ارائه می‌دهد.

این دو بازیگر بدون حسادت نسبت به اینکه چرا نقش اصلی کمدی به آنها نرسیده و با درک موقعیت منحصربه فردی که شخصیت‌های فرعی‌شان دارد باعث خلق پرسوناژهایی شده‌اند که به لحاظ اجرا در برخی جاها حتی جلوتر از بازیگر زن اصلی کار جلوه می‌کند.

این معنایی ندارد جز اهمیت کیفیت کاراکتر در دل فیلم. نمونه دیگری از توجه به کیفیت نقش را در «کمدی انسانی» می‌بینیم که بازیگرانی همچون نیکی کریمی و بهاره کیان افشار در حضورهای مقطعی و به شدت مکمل خود سیمایی خواستنی از کاراکترهایی ارائه می‌دهند که انگار سال‌های سال است آنها را می‌شناسیم.

این‌ها البته نمونه‌های اندکی هستند در میان صدها فیلمی که سالانه در سینمای ایران ساخته شده و اغلب هم بیش از مردان برای زنان است که جای ویژه در درام باز می‌کنند اما یک واقعیت مهم سینما و تلویزیون آن است که اگر می‌خواهیم شاهد خلق محصولاتی با شخصیت‌های ماندگار باشیم چاره‌ای نداریم جز آن که شخصیت‌های فرعی بخصوص بانوان را به غایت هدفمند خلق کرده و گسترش دهیم.

«کمدی انسانی»؛ بانوان به‌مثابه چراغ راه؟

در سینمای ایران کمتر پیش می‌آید با محصولاتی مواجه باشیم که ناهنجاری‌های سیاسی-اجتماعی حاکم بر زندگی ایرانیان را به گونه‌ای دراماتیک و در بستر درام‌های منطق گرا‌نقدر کنند.

«کمدی انسانی» ساخته محمدهادی کریمی از معدود آثاری است که کوشیده به نوبه خود درباره سوق دادن آدمیان به سمت همرنگ شدن با جماعت در جوامع جهان سومی نقدی در بستر داستان ارائه کند.

در مرکزیت فیلم با شخصیتی بی‌نام (!) روبروییم که از کودکی و از خانه گرفته تا مدرسه قصد دارند او را به شکلی در مسیری قرار دهند که شبیه به اکثریت جامعه شود و در طی این مسیر است که رفته رفته شخصیتی از خود بیخود شکل می‌گیرد و اتفاقاً همین بیخودی بودن است که عاملی می‌شود برای تغییر مسیر و بازشناسی دوباره این آدم از خود و اطرافیان.

«کمدی انسانی» فیلم پربازیگری است که در آن در کنار بازیگران مردی همچون آرمان درویش، فرخ نعمتی، علیرضا شجاع نوری و هومن سیدی بازیگران زن توانایی نظیر نیکی کریمی، بهاره کیان افشار و لیلا زارع نقش آفرینی کرده‌اند.

تمامی نقش‌ها در برابر شخصیت اصلی داستان معرفی می‌شوند و بناست هر یک از آنها نمادی باشند از یک تیپ اجتماعی خاص؛ تیپ‌هایی که گاه کاملاً طنازانه به نظر می‌رسند و گاه به شدت عصبی و خشن اما رویکرد داستان در سیر و سلوک آدم اصلی است که همه این کاراکترها را همچون قطعات یک پازل کنار هم قرار می‌دهد تا تکامل شخصیت اصلی شکل گیرد.

«آپاندیس»؛ ایده از دست رفته!

«آپاندیس» می‌توانست فیلم خوبی باشد اگر ایده مرکزی جالبی که دستمایه داستان پردازی قرار گرفته بود با شخصیت پردازی درست و کامل و در کنارش به کارگیری تکنیسین‌های مطمئن به خصوص در حیطه تصویربرداری قوام می‌یافت.

فیلم می‌خواهد از آسیب‌هایی بگوید که ممکن است به سبب استفاده از دفترچه بیمه دیگران برایمان رقم بخورد؛ آسیب‌هایی که فارغ از مشکلات قانونی ممکن است به درگیری‌های اخلاقی منجر شود!

با این حال این ایده که بناست به صورت گل درشت روایت شود آن قدر کم جان و از نظر ساختاری ضعیف عرضه می‌شود که جز غبطه خوردن به هدررفت امکانات حرفی برای گفتن نمی‌ماند.

قاب بندی‌های معوج فیلم که مشخص نیست ثمره کدام سبک تصویرسازی است در کنار شخصیت‌های تیپیکالی که کارگردان برای روایت داستانش برگزیده موجب شده تقریباً قبل از رسیدن به نیمه فیلم، لذت پیگیری ادامه داستان از دست رود و مخاطب خود باشد که به پیش بینی ماجراها و موقعیتها دست زند.

یکی از دلایلی که «آپاندیس» در اکران عمومی نتوانست با اقبال روبرو شود همین است؛ سینما فارغ از سوژه بکر و دست اول اجرای قوی می‌خواهد.

اجراهای سردستی و آماتوری که بیش از سینما یادآور تلویزیون هستند بعید است بتوانند مخاطب را به سینما بکشانند.

آنا نعمتی بازیگر زن اصلی «آپاندیس» است که احتمالاً در امتداد تجربه گرایی سال‌های اخیرش سر از فیلم یک جوان فیلم اولی درآورده و سعی زیادی هم کرده که با حضورش رنگ و بویی متفاوت به اثر بدهد اما مشکلات فیلم بیشتر از آن است که این حضور بتواند باعث ایجاد جایگاهی ممتاز برای نعمتی در فیلم شود.

«پل خواب»؛ جنایت بی‌دلیل!

علاقمندان ادبیات فارسی حتماً نام رضا براهنی نویسنده رمان‌هایی همچون «رازهای سرزمین من»، «آواز کشتگان» و «روزگار دوزخی آقای ایاز» را شنیده‌اند.

«پل خواب» فیلمی است که اکتای براهنی آقازاده رضا براهنی آن را ساخته است. آقازاده براهنی سعی زیادی کرده که اقتباسی ایرانی از رمان «جنایت و مکافات» داستایوفسکی را زمینه‌ای کند برای خلق اثر خود اما به یک دلیل مهم و آن هم عدم پای بندی به منطق درام در این اقتباس باعث شده فیلم آن قدرها مورد توجه قرار نگیرد.

فیلم جوانی را مرکزیت درام خود قرار داده که برای حل مشکلات اقتصادی و در حالی که می‌تواند در غیاب یک زن ثروتمند اموال او را تاراج کند، بی دلیل او را به قتل رسانده و سپس اموالش را سرقت می‌کند!!!

مشکل منطقی درام هم از همین جا ناشی می‌شود؛ وقتی امکان این وجود دارد که بعد از سفر زن ثروتمند و خالی شدن خانه‌اش اموالش تاراج شود چه اصراری وجود دارد به قتل زودهنگام زن آن هم با پتک و به دنبال آن هم درگیری در مکافات!؟؟

نقش زن مقتول «پل خواب» را شهین تسلیمی ایفا می‌کند؛ بازیگری میانسال که بیشتر در تلویزیون دیده شده است و هرازگاه همان تیپهای تلویزیونی را در سینما هم بازنشر داده اما تسلیمی در «پل خواب» سعی زیادی کرده تصویری تازه از خود در قالب زنی مرفه و به شدت منفعت طلب را ایفا کند. آناهیتا افشار بازیگر جوانی که او نیز برآمده از تلویزیون است نقش جوان اول زن فیلم است؛ حضور افشار در نقش نامزد قاتل داستان بیشتر برای حضور یک جوان اول زن در فیلم بوده که محرکی شود برای انجام قتل و برای همین نمی‌توان آن را رفرمی در کارنامه افشار معرفی کرد.

«دخترعمو پسرعمو»؛ یک بانوی کمدی‌ساز

کارگردانان زن رفته رفته سهمی مؤثر از تولید محصول در سینما را به خود اختصاص می‌دهند اما همچنان کارگردانان زنی که کمدی بسازند در سینمای ایران کم یافت می‌شوند.

در میان فیلمسازان زن بیش از همه تهمینه میلانی بوده که در کارنامه‌اش کمدیهای موفقی نظیر «دیگه چه خبر؟»، «آتش بس» و «تسویه حساب» را داشته است و حالا هم فیلمسازی به نام روح‌انگیز شمس از راه رسیده است که یک کمدی به نام «دخترعمو پسرعمو» را به عنوان اولین فیلم بلندش ساخته است.

«دخترعمو پسرعمو» از الگوی کمدی موقعیت «تام و جری» سود می‌برد؛ به جای موش و گربه در اینجا دقیقاً یک دخترعمو و پسرعمو قرار گرفته‌اند که پیشتر ازدواج کرده و طلاق گرفته‌اند اما سکونت در یک مجتمع مسکونی موجب شده همچنان با یکدیگر رویارویی و درگیری داشته باشند.

حضور یک پیرمرد بازنشسته که به هر دوی آنها علاقه دارد موجب می‌شود موش و گربه بازی این دخترعمو و پسرعمو مسیری تازه بیابد.

نیوشا ضیغمی ایفاگر نقش دخترعموی داستان است که کوشیده به مانند همیشه پرانرژی و سرزنده نقشش را ایفا کند.

به جز وی فیلم دو کاراکتر زن فرعی به شدت مفرح دارد که توسط مریم امیرجلالی و فاطمه گودرزی ایفا شده‌اند.

این دو بازیگر پیشکسوت هرچند نقش پررنگی در «دخترعمو...» ندارند اما اتکا به تجربیات ارزنده‌شان در کنار موقعیت‌های درستی که کارگردان برایشان خلق کرده، لحظات طنازانه یکتایی برای فیلم خلق کرده‌اند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان