سیدخلیل سجادپور؛ مرد 23 سالهای که در پی یک نزاع خانوادگی و با «خنجر خشم» قلب دختر 3 ساله اش را شکافت، در اولین جلسه بازپرسی و در حالی که همه راههای انکار این حادثه تلخ را بسته میدید به ناچار لب به اعتراف گشود و راز مرگ نجمه کوچولو را در برابر قاضی ویژه قتل عمد فاش کرد.
این متهم جوان که با «خنجر خشم» دو تن از بستگانش را مجروح کرده و فرزندش را نیز به قتل رسانده بود، در اولین جلسه بازپرسی، روبه روی میز عدالت نشست و به سوالات تخصصی قاضی «کاظم میرزایی» پاسخ داد.
او اگرچه در مراحل اولیه و مقدماتی تحقیقات و برای فرار از مجازات به نیروهای امدادی و انتظامی گفته بود «نجمه کوچولو» بر اثر سقوط از پلهها جان باخته است، اما مقابل قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در اعترافاتی تلخ به قتل دخترش با «خنجر خشم» اقرار کرد. آن چه میخوانید پاسخ متهم به سوالات قاضی میرزایی است.
اهل و ساکن مشهد هستید؟
نه! اهل آبادان هستم و در یکی از روستاهای آبادان زندگی میکنم.
در چه تاریخی به مشهد آمدید؟
بیست و چهارم تیر بود که دست همسر و فرزندم را گرفتم و به همراه پدرزن و برادرزنم راهی مشهد شدیم.
با اتوبوس آمدید؟
نه با هواپیما
مهمان چه کسی بودید؟
شوهر عمه همسرم در شهرک شهید بهشتی معروف به شهرک عربها سکونت دارد به همین دلیل از فرودگاه تاکسی گرفتیم و به منزل آنها رفتیم.
قصد داشتید چند روز در مشهد بمانید؟
قرار بود جمعه یعنی پنجم مرداد به آبادان بازگردیم که یک روز مانده به پایان سفرمان این حادثه رخ داد.
حادثهای را که میگویید چگونه اتفاق افتاد؟
حدود ساعت 23:30 بود که از بیرون به منزل میزبان بازگشتم. در همین حال پدرزنم گفت: «دخترها میخواهند برای تفریح به پارک بروند» من بلافاصله مخالفت کردم و گفتم «الان شب است و دختر من (نجمه) هم شیطنت میکند بنابراین نباید به پارک بروند!» در این لحظه حبیب (میزبان) وارد بحث ما شد و گفت: مگر بچهها را زندانی کرده ای! و مرا میزد که دیگران مرا به داخل اتاق خواب فرستادند، ولی حبیب آمد و با من درگیر شد. بابا جعفر هم قصد داشت مرا از خانه بیرون کند که دعوا نکنیم!
ناگهان من چاقو را نزد خودم پیدا کردم، ولی نمیدانم دخترم را چطور زدم! وقتی باباجعفر مرا به بیرون از اتاق انداخت دیدم دخترم را در آغوش گرفته و بیرون پرید، ولی نفهمیدم چگونه دخترم چاقو خورد!
چاقو را از کجا برداشتی؟
چاقو روی اپن آشپزخانه بود! در آن لحظه من عصبانی بودم!
در تحقیقات مقدماتی گفتید که چاقو را از داخل چمدان بیرون آوردید؟
تا جایی که یادم میآید از روی اپن برداشتم!
بعد از قتل چاقو را چه کردی؟
شهرک عربها شلوغ بود، همه مردم جمع شده بودند که چاقو را از دستم گرفتند و من به سمت بیمارستان رفتم.
چگونه و با چه کسی به بیمارستان رفتید؟
با ماشین دربستی رفتم که همسر و خواهرم و ننه جعفر نیز با من بودند.
پدر خانمتان را چگونه مجروح کردید؟
وقتی او دخترم را روی دستش گرفت و در حال فرار به بیرون از منزل بود پشت سرش دویدم ضربات چاقو را روی پلهها به پشتش زدم در حالی که او همچنان دختر کوچکم را در آغوش میفشرد!
چرا او را با چاقو زدی؟
چون دعوا به خاطر او شروع شده و دخترم فوت کرده بود!
دخترت چگونه هدف اصابت چاقو قرار گرفت؟
درگیری داخل اتاق خواب بود من اصلا نجمه را ندیدم!
مگر کجا بود که او را ندیدی؟
داخل اتاق شلوغ بود، پنج نفر خانواده ما بودند و بیش از 10 نفر دیگر هم آن جا بودند به همین دلیل من دخترم را ندیدم.
با توجه به این که فرزند شما 3 ساله بود و قد او حتی به زانوی شما نمیرسید چگونه چاقو را به قلب او فرود آوردید؟
«نجمه» هنگام درگیری وسط ما بود، وقتی چاقو را بالا بردم باباجعفر دست مرا گرفت که دستش زخمی شد وقتی دستم را پایین کشیدم، احساس کردم جایی گیر کرده است چرا که دیگر چاقو بالا نمیآمد و من به سختی دستم را دوباره بالا بردم که بعد فهمیدم چاقو به دخترم اصابت کرده است.
یعنی تیغه خون آلود چاقو را هم ندیدی؟
تیغه چاقو خون آلود بود، ولی چون باباجعفر گفت: دستم را بریدی! فکر کردم خون او بوده، اما وقتی دخترم را دیدم دیگر چیزی نگفتم!
پس چرا ابتدا گفتی که دخترت از بلندی سقوط کرده است؟ به خاطر این که همه میگفتند چارهای نداری! در آن لحظه میخواستم فرار کنم که ماموران مرا با خود نبرند!
سابقه خبر
دقایق اولیه بامداد چهارم مرداد، ماجرای مرگ تلخ دختر سه سالهای که هدف اصابت چاقو قرار گرفته بود به قاضی ویژه قتل عمد در مشهد اعلام شد و بدین ترتیب قاضی کاظم میرزایی شبانه به بیمارستان صاحب الزمان (عج) مشهد رفت. تحقیقات مقدماتی نشان میداد: نجمه کوچولو قربانی نزاع خانوادگی شده و پدربزرگ او نیز در مرکز درمانی بستری است. گزارش خراسان حاکی است، در ادامه تحقیقات که به صبح روز بعد کشید، پدر 23 ساله نجمه به اتهام قتل دخترش بازداشت شد.
منبع: روزنامه خراسان