امروز با نوع جدیدی از بردگی در فضای مجازی روبرو هستیم که در حال فراگیر شدن در جهان است و تنها افرادی می توانند به ماهیت و عقبه استراتژیک آن پی ببرند که توانسته باشند لایه های پنهان و آشکار آن را با تمام سلول های بدن حس کنند.
اشاره
برد گی، سلب اختیار کامل از یک فرد و تسلط همه جانبه بر او و انجام تمام خواسته ها و اراده های مولا آن هم بدون کم و کاست، است. اگر بردگی مصطلح را محدود به چهارچوب زمان و مکانی خاص ندانیم امروز با نوع جدیدی از بردگی در فضای مجازی روبرو هستیم که در حال فراگیر شدن در جهان است و تنها افرادی می توانند به ماهیت و عقبه استراتژیک آن پی ببرند که توانسته باشند لایه های پنهان و آشکار آن را با تمام سلول های بدن حس کنند و بفهمند. برده داری مانند تمام جریان های اجتماعی در طی تاریخ خود دارای شکل های خاص و ادوار مختلف بوده است که به برخی از آن ها اشاره می شود:
1- برده داری سنتی؛
2- برده داری صنعتی؛
3- برده داری مدرن؛
4- بردگی مدرن در فضای مجازی.
بردگی مدرن در فضای مجازی
برده داری سنتی: ابتدایی ترین نوع برده داری همان اسیر گرفتن افراد در جنگ ها یا تسلط بر اساس زور است. اسیران به عنوان کالا در اختیار جنگ جویان یا ثروتمندان قرار می گرفتند. شاید برای بسیاری از انسان های عصر ما عجیب باشد که در قرن پانزدهم در آمریکا مهاجران یهودی و انگلیسی بیش از چند ده میلیون انسان را کشتند و یا به بردگی گرفتند.[1] در دو قرن هجدهم و نوزدهم میلادی، قدرت های استعماری بیش از صد میلیون انسان را از قاره آفریقا به بردگی گرفتند تا خود در لذت و راحتی سیر کنند.[2]
برده داری صنعتی: شروع این نوع برده داری از سال 1789میلادی مربوط به بعد از انقلاب صنعتی فرانسه است. اگر چه انسان ها در این نوع از برد گی زیر سیطره فردی خاص نبودند، ولی تمام قدرت و انرژی خود را در راه تولید یک فرآورده و کالا در درون کارخانه های زرسالاران صرف می کردند. انسان به ابزاری برای تولید و تکثیر ثروت تبدیل می شد. استعمارگران با ابزارهای صنعتی، این روش برده داری را احیا کردند و آرام آرام از اروپا به تمام جهان تسری دادند.[3] شعار برده داری صنعتی را می توان «انسان فدای تولید» گذاشت.[4]
برده داری مدرن: تبدیل ارزش های والای انسانیِ الهی و فطری به ارزش های انگلوساکسون و اُلیگارشی. همـۀ انسان ها باید در ذیل ارزش های اومانیستی و ساینتیستی قرار گیرند. جهانِ ذهنی که سلطه گران با علم زدگی برای رسیدن به اهداف مادی تعریف کرده اند، در تمام لایه های زندگی بشریت حضور دارد. ارزش هایی مانند لذت پرستی، مصرف گرایی، دین نوین جهانی و. .. بهترین ابزار برای دست یابی به اهداف این گروه رسانه ها و تبلیغات زیبا و فریب دهنده است. انسان مطلوب در این چهارچوب، حیوانی است که صورت انسانی دارد!
برتری طلبان غربی، برای آن که بتوانند در بستر جوامع رشد کنند، در شش حوزه اساس فرهنگ های دیگر را هدف قرار داده اند که عبارتند از:
1-استفاده از شیوه های ناکارآمد فرهنگی در جوامعی که می خواهند به تولید فرهنگ بومی بپردازند یا از ارزش های خود حمایت کنند؛
2-ارزش مندکردن اصول غیر واقعی و بی ارزش؛
3-کم ارزش نمودن اصول واقعی و ملاک های انسانی؛
4-توجه ندادن به دروس و هسته های فکری اندیشه ساز و دورکردن انسان ها از اهداف مقدس؛
5-غلط آموزی و بی هدفی در حوزه فرهنگ اصیل خود؛
6-ایجاد گسست ارتباط فرهنگی نسل های بومی کشور از یکدیگر.[5]
جهانی شدن (globalization) یا جهانی سازی که در آغاز قرن بیست و یکم، دنیاطلبان را در پی ساز وکارهای جدید برای تثبیت باورهای خود بر جهان واداشت تا منافع بیش تری را برای خود کسب کنند، در این نوع از بردگی جای خواهد گرفت.[6] پدیده جهانی سازی، قصد دارد جهان را به سمت یک نظام هماهنگ براساس ارزش های مدرنیته سوق دهد. محور جهانی سازی توسعه انسانی است؛ یعنی ساخت انسانی که جامعه جهانی را از نظر رفتار، اندیشه، اعتقادات، اخلاق و غیره براساس سیاست های خود هماهنگ کنند.[7]
فضای مجازی همان گونه که از نامش مشخص است، به فضای سایبر و غیرواقعی اطلاق می شود که به صورت ناخودآگاه بر احساسات، اندیشه، تمایلات و تصمیم انسان ها تاثیر بسیاری می گذارد. رابطه فضای مجازی با انسان، نیمه مستقل است؛ یعنی چیزی بین تفکر و تخیل انسان ها. فرآورده ها یا تولیدات فضای مجازی جذابیتی صدچندان نسبت به عالم واقعی دارند. علت این امر، قدرت دخل و تصرف انسان در فضای مجازی، به سمت دلخواه خویش است. اگر به فضای مجازی، جهان مجازی گفته شود، شگفت نیست. به موازات نیازهای انسان در عالم واقع، در فضای مجازی نیز نیاز وجود دارد. به عبارت دیگر، هرآن چه انسان در عالم واقعیت نیاز دارد، در عالم فضای مجازی قابل تصور است! با مقدمات بیان شده نتیجه گرفته می شود که اگر انسان ها در عالم طبیعی با خوراک، پوشاک، ارتباطات، دوستی، دشمنی و غیره سروکار دارند، در جهان مجازی نیز شبحی از این موارد وجود دارد.
برخی پرسش های بنیادین پیرامون این پدیده جذاب و نوظهور
1.تاریخ به وجود آمدن و فلسفه به وجود آوردن فضای مجازی کی و چه بوده است؟
2.طراحان فضای مجازی چه کسانی هستند؟
3.اربابان فضای مجازی چه اهدافی را پیگیری می کنند؟
4.تهدیدها و فرصت های موجود و پیش رو کدام است؟
5.نسبت طراحان فضای مجازی با مسلمانان و بخصوص تشیع و انقلاب اسلامی چیست؟[8]
زندگی در دنیای مجازی هر آن چه باشد، با زندگی دینی متفاوت خواهد بود؛ زیرا زندگی در تفکر اسلامی منشأ وحی دارد و اگر طرحی برای عالم مجاز ریخته شود بر اساس مبانی انسانی و وجدانی جمعی است که پشتوانه وحیانی دارد. برنامه ریزی و فضاسازی در عالم مجاز که موجود می باشد، بر اساس مبانی غیروحیانی و بهتر است گفته شود بر اساس کسب منافع اقتصادی و سیاسی عده ای که دشمن بشریت هستند، طراحی می شود و در اختیار عموم مردم جهان قرار می گیرد. منشأ طراحی فضای مجازی موجود، نفس می باشد، و هر یک از این تفکر جامعه خاص خود را مقتضی است.[9] هدف در فضای مجازی برده گیری فرهنگ، هویت، تربیت، امنیت، اقتصاد، سیاست، تمدن و دیگر مؤلفه های انسان های آزاده است.
زمانی برده داران مستکبر به نام عمران و آبادانی به سرزمینی حمله می کردند و براساس نقشه راه خود، دست به تغییر ارزش ها و ملاک های آن دیار می زدند و ادعا می کردند که ذهن های منتقدان به رفتار و تصمیمات ما بسیار کوچک تر از آن است که پی به ارزش خدمات ما ببرند. مستکبران قدرتمند می گفتند در آینده خواهید فهمید چه خدمتی توسط ما به شما شده است. گذشت زمان به عموم مردم ثابت می کرد که مستبدان، خدمت به خود را که خیانت به مردم بیچاره و مظلوم بود، خدمت به مردم می نامیدند! شیطان و شیطان صفتان در عصر حاضر ناچار شده اند با تمام قوا و قدرت فریب کارانه کمر به نابودی انسان ببندند؛ انسانی که فراموش می کند شیطان در کمین او نشسته تا وی را از هدف اصلی اش که بندگی خداوند است، منحرف کند.[10]
بسیار مضحک است اگر در زمان حاضر، استعمارگران به شیوه های قرون گذشته در پی برده گیری با ابزارآلات جنگی به قاره های متفاوت مانند آمریکا، استرالیا، آفریفا و آسیا حمله کنند و مردم این سرزمین ها را به غل و زنجیر کشند و آن ها را مطیع اوامر خود گردانند؛ زیرا هزینه بالا و بیداری نسبی جهانیان این اجازه را نخواهد داد. پس بهترین و تنهاترین راه برای رسیدن به مقصود استعمارگران، برده گیری مدرن از طریق فضای مجازی است.
بردگان تنها کسانی نیستند که تسخیر قهر اوضاع اجتماعی شده و یا دربرابر موقعیت اجتماعی شکست خورده، و به صورت برده تنزل مقام پیدا کرده باشند؛ چنان که گویی متاع و یا حیوانی در اختیار اشرافیون هستند. برده کسی نیست که اوضاع اجتماعی و موقعیت اقتصادی او را به خواری دچار ساخته باشد. بردگی مدرن، کاری داوطلبانه است که توسط بردگانِ خسته روی زمین، پذیرفته شده است.آن ها دائم مشغول خرید اجناسی هستند که هر چه بیش تر اسیرشان می کند. آن ها هر روز به دنبال مشاغلی می گردند که اراده شان را بیش تر سلب می کند. آن ها خود سرکردگانی را که اطاعت خواهند نمود، انتخاب می کنند. برای تحقق این تراژدی پوچ، ابتدا باید توسط استثمار و از خود بیگانگی، آگاهی آن ها را زایل کرد. ابزارهای دست سازی به عنوان همراه همیشگی که آن ها را تحت فرمان خود گرفته است، همراهشان ساخت.
این داستان مدرنیسم عجیب و غریب زمان ماست. بر خلاف بردگان دوران باستان یا رعایای دوران فئودالیته و یا کارگران اولین انقلاب صنعتی جهان، امروزه در برابر طبقه ای از بردگان قرار گرفته ایم که از استثمارشان آگاه نبوده یا برایشان بهتر بوده که ناآگاهی را انتخاب کنند. بنابراین متوجه تنها سلاح در دسترس بردگان یعنی شورش کردن هم نیستند. برعکس به زندگی رقت انگیزی که برایشان تدارک دیده شده، تمکین می کنند و بی اعتنایی و رخوت، تنها پناهگاهشان است؛ پناه گاهی که هرکس برای خود در میان شلوغی و هیاهوهای جامعه مدرن خسته، برگزیده است. استثمار مدرن همه کانال های فریب و تحمیق را به کار می گیرد تا بندگی و رذالت ما را مستتر گرداند. واقعیت آشکار همان طور که هست و نه آن طور که قدرت ها نشان می دهند، این است که تنها حقیقت، سرنگونی و تخریب سیستم موجود انسانی می باشد.[11]
ارباب جهان، تمام تمایلات و خواسته های انسان ها را مدیریت کرده و مانند برنامه و نرم افزاری که بر روی سیستمی نصب شده باشد، اهداف خود را پیاده و پیگیری می کند. انسان ها ناخاسته اسیر بازی برده گیری مجازی می شوند و نخواهند توانست از آن بیرون آیند. آیا بردگی غیر از این است که اختیار را از انسان سلب کند و عنان قدرت و آزادی خود را در دست دیگری دهد که او برایش تصمیم بگیرد و اراده اش را از وی بگیرد.
آن چه امروزه اربابان فضای مجازی به دنبال آن هستد یک بردگی مدرن به صورت نامحسوس است، به صورتی که زنجیر بردگی نامرئی باشد و دست های پشت پرده کنترل کننده افراد پیدا نباشد. بسیاری از مردم ممکن است بگویند ما که برده نیستیم، اگر برده هستیم این زنجیر بردگی کجاست؟ غافل هستند که آن مستر و ارباب او را با یک زنجیر نامرئی به بردگی کشیده است. وضعیت اسفباری که امروز جهانیان از نظر فرهنگی، سیاسی، تربیتی، هویتی و.... دارند و روز به روز در حال تحلیل رفتن می باشد حاصل مدیریت استعماری مستبدان است.
بردگی مدرن، خطر بزرگی را برای انسان ها و از جمله صاحبان و اربابان طراح این نوع از زندگی ایجاد خواهد کرد که راه برون رفتی از آن نخواهد بود. اگر در برده داری سنتی، رنگ اربابان با غلامان، محل زندگی، پوشش، آموزش و... با یکدیگر تفاوت داشت، اکنون دیگر تمام نژادها اسیر بردگی مدرن خواهند بود. طراحان توطئه بزرگ بی فرهنگی و استحماری هرچند از آسیب های اولیه دور هستند، ولی در نهایت نسل آینده خود را، ناخواسته به نابودی خواهند کشید.
چون کسی نیست که برای نسل های بعدیشان توضیح دهد این بازی شیطانی، برای دیگران بوده نه برای خودی ها! وارثان طراح بردگی مجازی در اثر گسترش و تثبیت بردگی مدرن در دنیای مجازی، مجبور خواهند بود که خود نیز به دنبال این سراب خودساخته بروند. تشنگی زایدالوصفی بر آن ها هم چیره خواهد شد. هیچ تضمینی نخواهد بود که آقازادگان و اربابان بعدی در این بحران خانمان سوز غرق نشوند. و این قانون نانوشته طبیعت است. اگر خواسته های استعمارگران در عصر حاضر برکرسی اذهان بنشیند و بتوانند مبانی فکری خود را با نیرنگ به بشریت تحمیل کنند این عصر، عصر بردگی مدرن مجازی نام خواهد گرفت. روابط انسان ها در محدوده بسیار کوچک از نظر انسانی و بسیار بزرگ از نظر حیوانی تعریف می شود.
زمانی که خانواده به عنوان اولین و اصلی ترین کانون اجتماع، تنها به عنوان محل تولد فرزند و بزرگ شدنش شناخته شود، روابط در این جامعه کوچک (خانواده) به سمت اهداف از پیش تعیین شده، توسط برنامه ریزان کلان جهانی مشخص است و عواطف و احساسات انسانی که خداوند در فطرت هر فرد قرار داده رو به خشکیدن می رود. سیطره و تسلط فضای مجازی بر زندگی انسان باعث ازخودبیگانگی انسان ها از انسانیت خواهد شد. زمانی که ابزار تولیدشده دست انسان تبدیل به کنترل کننده انسان شود، بی شک انسان نیز تبدیل به ابزاری بی روح و احساس در دست سازندگان این ابزار خواهد شد.
درد دل با مسلمان اهل دل
این که بردگی مدرن در فضای مجازی چه بلایی بر سر اندیشمندان مسلمان خواهد آورد را باید از زبان پروفسور ویلیام چیتیگ، عارف و فیلسوف مسلمان آمریکایی الاصل، شنید. او در مقاله ای پرسشی بسیار جدی را طرح کرده، می گوید: «آیا می توان میراث عقلی اسلامی – فرهنگ تمدنی اسلامی را احیا کرد؟» وی در ادامه به سوال خود جواب می دهد و می گوید: «به عقیده من به عنوان یک ناظر خارجی، تفکر بسیاری از روشنفکران مسلمان با مبادی غیرآگاهانه با آموزش های دبستان و دبیرستان و سپس دانشگاه است. چنین افرادی (کسانی که به خیال خود کارهای ضددینی و فرهنگی انجام می دهند) ممکن است همچون یک مسلمان کردار اسلامی داشته باشد ولی مثل یک پزشک یا مهندس یا جامعه شناس فکر می کنند.
ساده اندیشی است اگر تصور کنیم فرد می تواند سال های طولانی دانش بیاموزد(با روش و مبنای غربی) و سپس با آن چه آموخته است (بر اساس فرهنگ غرب) مفارقت کند و با خواندن چند کتاب از رهبران معاصر مسلمان یا مطالعه قرآن یا خواندن نماز، اسلامی فکر کند! پس برای بازیافت میراث عقل اسلامی می باید طّراحی ماوراء نظام آموزشی ریخت.»[12] اگر در جمله بالا تامل کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که بسیاری از کارهای به ظاهر اسلامی، در حقیقت علیه اسلام و مسلمین است.
جمله ای از بیانات راهبردی مقام ولایت(دام ظله) را درباره گریز از فرهنگ و تمدن غرب، برای روشن تر شدن و اهمیت بحث خود می آوریم، به امید آن که افسران فعال عرصه فرهنگی اهتمامشان را نسبت به شناخت عمیق تر و شناساندن مبانی اصیل دینی به جوانان حقیقت دوست و جامعه جهانی جدی تر پیگیری و عملی کنند.
ایشان می فرمایند: «ممکن است شما سؤال کنید که چرا باید از فرهنگ غرب و اروپا و آمریکا گریخت و چرا باید ذهن خود را به روی آن بست؟ این سؤال بجایی است که مردم بعد از انقلاب، تا حدودی پاسخ آن را دریافته اند؛ لیکن در این مورد جمله کوتاهی را مطرح می کنم:
فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه ریزی برای فساد انسان است، فرهنگ دشمنی و بغض با ارزش ها و درخشندگی ها و فضیلت های انسانی است، فرهنگی است که همچون ابزار در اختیار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. با این فرهنگ، درصددند نسل بنی آدم را از همه فضایل انسانی تهی دست کنند و انسان ها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت تبدیل کنند. منافع آن ها، جز از طریق گسترش این فرهنگ تأمین نمی شود. این فرهنگ، برهنگی و اختلاط و امتزاج بی قید و شرط زن و مرد با هم است که یکی از پایه های اصلی فرهنگ غربی می باشد و از روز اول، برای فساد انسان ها و خروج انسانیت از دایره فضایل انسانی بنیان گذاری شد.
آن ها که دلشان برای انسانیت نسوخته است. بزرگ ترین ایستگاه های تلویزیونی و رادیویی، از آنِ صاحبان بزرگ ترین کارخانه ها و معادن و منابع و عظیم ترین ثروت هاست. تشکیلات صهیونیستی، برای فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پیش، شروع به برنامه ریزی و اشاعه فساد و فحشا کرده اند. آن ها زن ها را از عفت بشری خارج ساختند؛ به طوری که حتّی زن های اروپا و آمریکا هم، به شدّتِ پنجاه سال اخیر دچار فحشا و فساد و دوری از فضایل انسانی نبوده اند! زنان کشورهای اسلامی و دیگر کشورهای دوردست که جای خود دارد. همچنین مردها را به فساد و راحت طلبی و تنبلی و عشرت جویی و مصرف گرایی کشاندند و به قبول وضع زندگی حیوانی واداشتند. برای این که از طرف مردها و زن هایی که در کشورهای مختلف عالم، زیر فشار استبداد و استعمارِ این قدرت ها قرار می گیرند، تهدید نشوند، مغزها را فاسد کردند.»[13]
سخن پایانی
انسان در تار و پودی که ناخواسته خود را به آن تنیده است، فرصتی برای بندگی و تفکر به اهداف خلقت خود نخواهد داشت. چون دائم برنامه های جدیدی برای پرکردن زمان او طراحی می شود. عمارهای فضای مجازی کجا هستند تا انسان ها را از گرفتار شدن در گمراهی مدرن نجات دهند؟
نوشته حاضر نشانگر مخالفت با فضای جدید و نو که بشریت با سعی و تلاش به آن دست پیدا می کند، نیست. بلکه توجه مخاطبان را به نکته ای که مغفول مانده است جلب می کند. و آن نکته؛ تحول، مدیریت و بازنگری در رابطه با ابزارها وفضاهای تولید شده توسط انسان است. یک طرف هوا و هوس خود را محور قرار داده است و همه بشریت را فدای این خودخواهی می کند. در طرف دیگر محور خود و هوای نفسانی نیست، بلکه خدا و ارزش های والای الهی قرار دارد. افراد دلسوز و دغدغه مندی که نگران رشد و تعالی ارزش های والای انسانی هستند، اگر به صحنه نبرد در این فضا ورود جدی پیدا کنند و در پیچ تاریخی، فضای مجازی را در دست بگیرند، یک انقلاب بزرگ و فراگیر در جهان مجازی رخ خواهد دارد. این انقلاب باعث حضور پر رنگ تر آرمان های انسانی در جهان خواهد شد که انسان ها نیازمند آن هستند. و این یعنی مقدمات عصر ظهور موعود که خداوند و انبیاء به وقوعش مژده داده اند.[14]
پی نوشت ها
[1] محمدطیب، بازنگری سفرکریستف کلمب،انتشارات تربیت1377.
[2] همایون الهی، شناخت ماهیت وعمل کرد امپریالیسم، نشر قومس، چاپ چهارم 1388
[3] فرید، س ـ ن،عصر استعمار زدایی، ص 6، تهران، انتشارات آگاه، بی تا،. همچنین؛ ایزنار، هیلبر، جغرافیای استعمار زدایی، ترجمه علوی، محمود، محمود، مشهد، نشر نیکا، 1372، ص 47. همچنین؛ ر.ک،سید مرتضی آوینی، توسعه و مبانی تمدن غرب، ص59تا ص113، نشر ساقی، چاپ سوم 1381شمسی.
[4] شهریار زرشناس، واژه نامه فرهنگی-سیاسی، ص45، همان
[5] حسن واعظی، استعمار نو، جهانی سازی و انقلاب اسلامی، ص 125، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، زمستان 1387
[6] سیدمحمدمهدی میرباقری، جستارهایی در مبانی غرب شناسی اسلامی در شناخت غرب، انتشارات مؤسسه فرهنگی فجر ولایت، چاپ هفتم، دی 1387.
[7] تفاوت های میان رشد و توسعه: 1- توسعه مربوط به بعد جسمانی انسان ها است، ولی رشد به بعد روحی و روانی مربوط می شود. 2- توسعه برای عالم دنیا می باشد، ولی رشد برای عالم دنیوی واُخروی است. 3- توسعه هر انسان مساوی است با محدود شدن دیگران، اما در رشد پیدا کردن هر انسانی محدودیت دیگران وجود ندارد. و بسیاری از تفاوت های دیگر. برای آگاهی از این مبحث رجوع شود به؛ سیدمرتضی آوینی، توسعه و مبانی تمدن غرب، ص5 تا ص21، همان.
به عنوان نمونه ای بسیار کوچک که خبرگزاری ها مجبور به انتشار قسمت ناچیزی از این نوع از برده داری معترف شده اند؛ بنیاد حقوق بشری استرالیایی واکفری (Walk Free Foundation) به تازگی گزارشی منتشر ساخته که در آن به واقعیاتی تکان دهنده از شمار چند میلیونی انسان های زیرسلطه در سراسر جهان موسوم به «بردگان مدرن» اشاره شده است. بر اساس شاخص های واک فری، کسانی در زمره بردگان مدرن قرار می گیرند که با سلطه و ستم کارفرمایان خود به طور مزمن روبرو بوده و در عمل راهی برای خروج از این وضعیت نمی یابند. همچنین بردگان جنسی، قربانیان قاچاق انسان، بدهکاران بنگاه های کارفرمایی، گرفتاران ازدواج های اجباری و اسیر شدگان در دام باندهای مافیایی در زمره بردگان مدرن قرار می گیرند. به گزارش روز پنجشنبه بیست و پنجم مهرماه خبرگزاری «بی.بی.سی»، شاخص های جدید برده داری مدرن نشان می دهد که نزدیک به 30 میلیون نفر در شرایطی اسفبار و غیرانسانی زیر سلطه و ستم کارفرمایان به سر می برند. بر اساس تحقیقات جاری واک فری در 162 کشوری که در سال 2013 میلادی مورد مطالعه قرار داشته اند. خبرگزاری ایرنا، کد خبر 80864808 (3594606)، تاریخ خبر 27/07/1392.
[8] برای پاسخ به این چند سوال رجوع شود به؛ جنگ نرم، ج2و ج3، ویژه جنگ رسانه ای و نبرد در عصر اطلاعات، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران1383و 1389شمسی.
[9] برای آگاهی بیش تر در این رابطه به کتاب های؛دکتر نجفی و حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران معاصر، انتشارات موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. دکترحمید پارسانیا، حدیث پیمانه، نشرمعارف. جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی ایران معاصر، انتشارات اسلامی. دکترحسن واعظی، استعمار فرانو جهانی سازی و انقلاب اسلامی، انتشارات موسسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) رجوع شود.
[10] اشاره به « وَ قیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا وَ مَأْواکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرینَ» و گفته شد امروز ما شما را فراموش می کنیم همان طور که شما دیدار امروزتان را فراموش کردید و منزل گاه تان آتش است و از یاوران احدی را ندارید. (جاثیه، آیه34).
« قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی» (خدای تعالی در پاسخش) گوید: همان طور که تو از دیدن آیه های ما خود را به کوری زدی و آن را فراموش کردی ما نیز امروز تو را فراموش کردیم. ( طه، آیه 126).
[11] جان فرانسوا بریان، برده داری مدرن، فصل اول، جزوه PDFاینترنتی، سایت بردگی مدرن.
[12] فصل نامه نقد و نظر-شماره19و20،صفحه107.
[13] بیانات سال 1368، سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم و جمعی از پزشکان، پرستاران و کارکنان مراکز آموزش عالی و درمانی کشور.
[14] ر.ک: علی کورانی، عصر ظهور، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1381شمسی.