آیا با دنیای انیمهها آشنا هستید؟ آیا میدانید خاستگاه انیمهها کدام کشور است؟ با مجلۀ آنلاین روزچین همراه باشید تا شما را با انیمه و دهتای برتر آن آشنا کنیم.
انیمه چیست؟
انیمه یا آنیمه یک سبک از پویانماییست که خاستگاه آن ژاپن بوده و بهطور معمول بر مبنای مانگا ساخته میشود؛ که در این صورت انیمانگا نامیده میشوند. انیمهها دارای خصوصیاتی از قبیل نقاشیهای رنگارنگ، شخصیتهای پرجنبوجوش، داستانی همراه با پیکار و نبرد و اغلب با موضوعاتی خیالی که در آینده رخ میدهند، همراه هستند. انیمه در واقع کوتاه شده واژهٔ انگلیسی انیمیشن (animation) است.
در ادامه ده انیمه برتر را به شما معرفی میکنیم.
شهر اشباح (spirited away) – هایائو میازاکی، 2001
شهر اشباح داستانی درباره بلوغ و خدایان و یک قهرمان و حکایتی درباره بیتوجهی دنیای مدرن به گذشته است. اما چرا این فیلم میازاکی در دنیای غرب مشهور شد؟
داستانهای میازاکی اغلب درباره طبیعت و قدرت باستانی خدایانش و برتریجویی انسانهاست. در شهر اشباح بهجای ارجاع به مام طبیعت همانند نائوسیکا؛ از درهی باد و شاهزاده مونونوک، چیهیرو وارد دنیایی میشود که بیشتر یادآور جامعهای قدیمیست که بر اساس سنت و رسومات اداره میشود. این دنیا در معرض خطر دنیای مدرن معتاد به کار و تکنوکرات قرار دارد.
چیهیرو سعی در نجات خانوادهاش دارد. او همچنان که بزرگ میشود برای زندگی در این دنیای مدرن که از مدل قدیمی خانواده در آن خبری نیست، ستیز میکند. قدرت جادویی شهر اشباح در بیان مشکل جهانی قرن 21 و هنرمندی میازاکی نفهته است.
متروپلیس (Metropolis) – رینتارو، 2001
در سال 1949، اوسامو تزوکا اثری شبیه به متروپلیس فریتز لانگ را خلق کرد و میشی، ربات انساننما در مانگایش را به وجود آورد. این انسانوارهها به سبب قدرت تخریبکنندهای که در سلاحهای مدرن نهفته است انسانیت را از بین میبرند. بنابراین جای تعجب ندارد که موضوع بیشتر انیمههای سابرپانک باشند.
این اقتباس از مانگا که در سال 2001 انجام شده است، تیما را جایگزین میشی میکند. در فیلم فریتس لانگ و در مانگا، تمرکز اصلی بر شکاف بین طبقاتیست درحالیکه در انیمه تضاد انسانها و ماشینها تبدیل به موضوع اصلی داستان میشود.
متروپلیس داستان ویرانشهر رومئو و ژولیتیست و فضای آخرالزمانی تحت کنترل کامپیوتر را به تصویر میکشد.
شبح درون پوسته (Ghost in the shell: Innocence) – مامورو اوشی، 2004
شبح درون پوسته دنبالۀ انیمۀ عملیتخیلی مامورو به سال 1995 است که با ترکیبکردن سل انیمیشن و گرافیک کامپیوتری، انقلابی در ژانر انیمه به پا کرد. در شبح درون پوسته، آخرین باقیماندههای ماهیت بیولوژیکی بافت مغز که سبب به وجودآمدن روح میشوند در یک جسم مکانیکی قرار گرفتند، درحالیکه در Innocence این روح میتواند تا بینهایت تکثیر و بازتولید شود.
مرز بین انسان و ماشین در این انیمه بیشازحد باریک میشود. بهطوریکه باتوو، یک کارآگاه مکانیکی، سعی میکند راز یکی از حرکتهای مرگبار رباتها را کشف کند. در این داستان ضمیرآگاه موضوع سلولهای بیولوژیکی نیست و رباتها میتوانند در خودکشی از انسان هم انسانتر باشند. زیرا انسانها سعی میکنند با اختراع ماشینها سائق اصلی زندگیشان را که همان میل به تولیدمثل است بفریبند.
این فیلم از نظر تصویرسازی گامی به جلو برداشته است. در واقع ترکیب چشمگیری از گرافیک کامپیوتری و فرم سنتی انیمیشن است که حاصل آن حرکت روان تصاویر خوشنقش و تمیز و واضح است.
تکونکینکریت (Tekkonkinkreet) – مایکل آریاس، 2006
مایکل آریاس کارگردانی آمریکاییالاصل است که در ژاپن کار میکند. با دانستن سابقه نویسنده شاید برایتان جالب باشد که بهدنبال هر تفاوت کوچک در تکونکینکریت با دیگر فیلمهای این فهرست بگردید. بارزترین تفاوت آن سبک هنریاش است.
این بدیهیست که شخصیتهای انیمه معمولاً ژاپنی نیستند، اما عجیب آنکه این کارگردان آمریکاییالاصل این سنت را بر هم میزند. چهره شخصیتهای آریاس تفاوت زیادی با آن چهره معمول چشمگنده که از کارتونهای دیزنی الگو گرفتهاند دارند و شباهت بسیار زیادی به ژاپنیها به دارند. تصاویر غنی و نمایش واقعگرایانه شهرها شباهت زیادی با دیگر انیمیشنهای ژاپنی ندارد، اما صحنههای خیالی این فیلم آن را خیلی خاص و ویژه میکند.
داستان در دنیای آینده و شهر خیالی تاکاراماچی (شهر گنج) میگذرد و درباره زندگی دو پسر کوچک خیابانی و یتیم به نامهای کورو و شیرو (سیاه و سفید) است. آنها از طریق خشونت و وحشت بر خیابانها حکومت میکردند و روزها برای زندهماندن در خیابانها تلاش میکنند و زندگی برایشان سخت میشود. در ادامه داستان این دو پسر باید با کمک یکدیگر شهر گنج را از دست یاکوزاها نجات بدهند. رؤیاهای خاموش سفید نشان از امید و عشق دارد، درحالیکه سیاه علیه نیروهای سیاهی دنیای خصمانه خارجی مبارزه میکند.
پاپریکا (Paprika) – ساتوشی کن، 2006
موضوع اصلی داستانهای ساتوشی کن، ضمیر نیمهآگاه و قدرت خطرناک رؤیاهاست. در آبی تمام عیار داستان ستاره پاپی را نشان میدهد که بازیگر شده است و توسط یکی از طرفدارانش که از نظر روانی تعادل ندارد تعقیب میشود. پاپریکا یک درجه بیشتر در ضمیر نیمهآگاه غرق میشود و به قلمروی رؤیاهای فیزیکی قدم میگذارد؛ جایی که ماشین ثبت رؤیاهای بیماران دزیده میشود.
در این وضعیت هر فردی که در حال رؤیادیدن است در خطر است، زیرا آن فرد جنایتکار به مجموعه ضمایر نیمهآگاه دسترسی دارد و قلمروی رؤیا آهسته به دنیای واقعی میخزد و مردم را به رقص مردگان فرامیخواند. دکتر آتسوکو چیبا که درمانگر است وارد این قلمرو میشود و با استفاده از اگوی دیگرش به نام پاپریکا که فرشتهای با موهای قرمز است سعی دارد از این تراژدی جلوگیری کند.
وقتی ساتوشی کن از رؤیا حرف میزند از چه صحبت میکند؟
شخصیت بدون جنسیت شیبا که در دنیای رؤیا تبدیل به پاپریکای زیبا میشود ارجاعیست به فروید و نازساگاری جنسیت. علاوهبر آن، چندین ارجاع پنهان به فیلمهایی مانند تارزان، آبی تمام عیار، تعطیلات رمی و برخی فیلمهای کوروساوا دارد که این نشان میدهد صنعت فیلم بهعنوان خالق رؤیاهای زیبا خود منبع اصلی کژفهمیها و درماندگیهاست.
ادامه دارد…