وقتی کسی در حقتان بدی میکند، اولین چیزی که به ذهنتان میرسد انتقام گرفتن است. تصور ما این است که با وارد کردن ضربهای مشابه به آن فرد، احساس بهتری پیدا خواهیم کرد. بااینکه این کار باعث میشود خودِ بیمارمان برای مدتی کوتاه حال بهتری پیدا کند، ولی در طولانیمدت اینطور نخواهد بود. انتقام گرفتن رفتارهایی که به شما آسیب میزند را از بین نمیبرد، فقط باعث تداوم چرخهی رنج میشود.
همهی ما در مقطعی از زندگیمان دلمان میخواسته برای چیزی انتقام بگیریم؛ وقتی آسیبی به ما میرسد این واکنش کاملاً طبیعی است. همه میخواهیم آن آدم عوضی به سزای کار زشتش برسد. بااینکه به نظر منطقی میرسد ولی نباید چنین رفتاری از خودتان نشان دهید.
بهجای تمرکز بر انتقام گرفتن، بهتر است با این موضوع صلح کنید. تنها راهِ متوقف کردن انتقامجویی دست کشیدن از آن و پذیرفتن است. احساسات بد را با طرزفکر متضاد آن جایگزین کنید. این تنها راه است؛ باید خودتان را از آن بالاتر بکشید و بگذارید همانجا بماند.
«انتقام مثل یک سنگنوردی است که فرد با زور آن را به بالای تپه کشانده است ولی برمیگردد و با شدتی بیرحمانه به خود فرد برخورد میکند.»
یک مثل معروف میگوید «قبل از اینکه برای انتقام گرفتن بروید، اول دو تا قبر بکنید». وقتی بهدنبال انتقام باشید، به خودتان هم آسیب خواهید زد. حتی اگر بتوانید تضمینی آن فرد را به سزای عملش برسانید، باز هم خودتان حس بهتری پیدا نخواهید کرد. اگر خودتان را درگیر انتقامجویی کنید فقط خشمتان نسبت به این فرد بیشتر خواهد شد. برای همهی ما پیش آمده که در نقطهای از زندگی ضربه بخوریم یا از ما سوءاستفاده شود، این واقعیت دنیای انسانهاست.
خوب زندگی کرد بهترین نوع انتقام است. اگر به آن فرد نشان دهید عمل نادرست او تغییری در زندگی شما ایجاد نکرده است، عصبانیترش خواهید کرد. چرا باید اجازه بدهید کسی بدون اجاره دادن در مغز شما زندگی کند؟ دلیلی وجود ندارد که وقت و انرژیِ گرانبهای خودتان را صرف نگران شدن برای کسی کنید که هیچ اهمیتی ندارد. تلافی کردن شما را تبدیل به همان چیزی میکند که به شما آسیب زده است. اگر روی انتقام گرفتن تمرکز کنید، زخمهایتان را تازه نگه خواهید داشت، زخمهایی که اگر غیر از این بود شاید خیلی زود خوب میشدند.
«بهترین انتقام گذشتن و فراموش کردن است. نباید بگذارید دیگران از تماشای رنج کشیدن شما لذت ببرند.»
تنها کسی که قدرت کنترل او را داریم خودمان هستیم. باید بپذیرید که قادر به کنترل دیگران نیستید. با انتقامجویی درواقع دارید برای تخریب زندگیتان در طولانیمدت برنامهریزی میکنید، چون در تمام طول این مدت بدبختی تنها همراه همیشگیتان خواهد بود. باید جلو روید و دست از تمرکز روی گذشته بردارید. هیچ انتقامی کاملتر از بخشش نیست. انتقام به هر شکلی واقعاً مسموم است.
نباید سطح خودتان را تا سطح آن فرد دیگر پایین بیاورید چون آنوقت خودتان هم به اندازهی او بد خواهید شد. وقتی آدمها دنبال انتقامجویی میروند، خودشان را سراسر نابود میکنند. بعضیها این کار را تا جایی جلو میبرند که دیگر قدرت کنترل خودشان را نخواهند داشت. زمان بهترین راه برای دور کردن خودتان از آن موقعیت است.
«بهترین نوع انتقام خوب زندگی کردن و شاد بودن است. افراد کینهتوز نمیتوانند افراد شادی باشند. قبل از اینکه وارد مسیر انتقامجویی شوید، اول دو تا قبر بکَنید.» — کنفوسیوس
اگر درست به آن فکر کنید اصلاً چرا باید به انتقام نیاز داشته باشید؟ شما قدرت این را دارید که از هر چیزی که اذیتتان میکند بگذرید و نیاز به هیچگونه ارتباطی با این افراد ندارید. پس خودتان را از آنها دور کنید و هیچوقت اجازه ندهید رنج کشیدن شما را ببینند.
کارما قدرتمندتر از چیزی است که تصور میکنید. با هر دست که بدهی با همان دست هم پس خواهی گرفت. کارما زمانی عمل میکند که ما خودمان را از چرخهی آن رفتار بد بیرون کنیم. صبر فضیلت اخلاقیِ بسیار مهمی در این شرایط است. پس بنشینید و بگذارید کارما کار خودش را بکند. قسمت جالب ماجرا اینجاست که وقتی کارما برای به دام انداختن آن فرد میآید، شما هیچ نقشی در آن جریان نخواهید داشت و نیازی هم نیست عذابوجدان پیدا کنید.