شهرستان چادگان در محدودهای به مختصات 50 درجه و 13 دقیقه تا 50 درجه و 51 دقیقه طول شرقی و 32 درجه و 32 دقیقه تا 32 درجه و 58 دقیقه عرض شمالی واقع شدهاست. بنابراین شهرستان چادگان از طولی معادل 8/38 دقیقه یا 9/58 کیلومتر و عرضی معادل 58/25 دقیقه یا 1/47 کیلومتر برخوردار میباشد. مرکز شهرستان چادگان در فاصله تقریبی 115 کیلومتری غرب مرکز استان واقع گردیدهاست و با مساحت 1200 کیلومتر مربع از سمت شمال و شرق با شهرستان تیران و کرون، از سمت شمال غرب با شهرستان فریدن، از سمت غرب با شهرستان فریدونشهر و از سمت جنوب با استان چهار محال و بختیاری هم مرز میباشد.
اقتصاد شهرستان چادگان بیشتر بر پایه کشاورزی، دامداری و صنایع دستی است. محصولات عمده آن، گندم و جو و یونجه و دانههای روغنی، فراوردههای باغی شامل سیب درختی و گلابی و انگور و زردآلو، و حبوبات و سیبزمینی است. سیبزمینی، حبوبات و میوههای آن به دیگر شهرستانهای استان صادر میشود.
دامداری به دو صورت ثابت و متحرک در آنجا وجود دارد که بیشتر به صورت پرواربندی گوسفند است و گوشت آن به شهرستانهای دیگر استان صادر میشود.صنایعدستی آن جاجیمبافی، گلیمبافی، قالیبافی است و فرشهای آن با طرحهای شاه عباسی و ترنج به خارج از کشور صادر میشود.
شهرستان چادگان دارای معادن مس، سرب، آهن و سنگ تراورتن است. نیروگاه برق سد زایندهرود، در دوازده کیلومتری شهر چادگان، از مراکز مهم صنعتی شهرستان چادگان است.
بیشتر اهالی شهرستان چادگان شیعه دوازده امامیاند و به فارسی با گویش لری و ترکی سخن میگویند. در برخی از آبادیهای آن ارمنیان نیز زندگی میکنند. قسمتهای جنوبی شهرستان چادگان ، محل ییلاق طوایفی از ایل بختیاری است.
میزان جمعیت
بنابر آخرین سرشماری مرکز آمار جمهوری اسلامی ایران، جمعیت شهرستان چادگان در سال 1385 برابر با 34476 نفر بودهاست.
سوغاتی
قالی وقالیچههای بختیاری در این منطقه ازدیرباز خواهان بسیار داشته و دارد و بهترین سوغات شهرستان چادگان ی باشد.
تاریخ چادگان
به گفته هرودوت اولین مردمانی که سر از فرمان آشوریان پیچیدند،مادها بودند. مادها پیش از آنکه به قدرت برسند و بر مسند حکومت تکیه زنند ،در برابر آشور اتحادیه ای از شش طایفه به نام های پارتاکنیان، بوسیان، استرو خانیان، اریزانتیان، بودیان و مغلها تشکیل داده بودند و علی الرغم اینکه پراکنده و دور از هم به سر می بردند این تشکل سبب قدرت و نیرو مندی مادها بود.ایران باستان (قبل از میلاد مسیح) دارای استانهای مختلف و وسیعی بوده از جمله ماد پارت و پارس. پارس در قسمت جنوب و جنوب غربی، پارت مشتمل بر سرزمینهای خراسان، سیستان و بلو چستان تا شمال شرقی دریای خزر،و ماد که بر دو قسم بوده شامل ماد کوچک در آذربایجان و قسمتی از کردستان، و ماد بزرگ در تمام نواحی مرکزی و غرب ایران از جمله کرمانشاه، همدان، ری، اصفهان و سواحل دریای خزر.
در این زمان به علت سکونت پارا تاکن ها در نواحی اسپدانا (اصفهان) این ناحیه را پرتیکان نامیدند. امپراطوری هخامنشیان شکل توسعه یافته دولت ماد بود و به علت تصرفات فراوان ،مرزهای جغرافیایی ایران به حد نهایت خود گسترش یافت. داریوش به جهت کنترل و اداره کشور، ایران را به ساتراپ یا ایالت های متعدد تقسیم کرد. یکی از این ساتراپ ها پرتیکان بوده که از آباد ترین نقاط مرکزی ایران محسوب می شده است و تنها جاده ای که آپادانا را به شوش پایتخت زمستانی پادشاهان هخامنشی وصل می کرده از این منطقه گذر می کرده است. ایالت پرتیکان علاوه بر موقعیت مناسب اقتصادی و عمرانی به دلیل عبور دو شاهراه بزرگ از اهمیت سیاسی، اداری و نظامی نیز برخوردار بوده است.
با سقوط دولت هخامنشیان و به قدرت رسیدن اسکندر، سپاه او کلیه متصرفات دولت هخامنشی را میدان تاخت و تاز خود قرار داده که در این میان ساتراپ پرتیکان نیز مستثنی نبود. اسکندر پس از آنکه تخت جمشید را تصرف کرد و آن را در آتش سوزاند، چون شنید داریوش به ماد رفته، عازم آنجا شد و پر تیکان را مسخر گردید.
نخستین اقدام اسکندر مقدونی برای اداره مناطق وسیع اشغالی، ایجاد ساتراپ نشین ها و شهر هایی در مناطق مذکور بود اما مسئولیت های نظامی و مالی را از وظایف آنها گرفت و برای هر کدام مامورینی مخصوص تعیین کرد، به جز سه ناحیه که ترتیب ساتراپ نشین زمان داریوش مورد موافقت اسکندر قرار گرفت از جمله ایالت پرتیکان که به علت کوهستانی بودن تسلط کامل بر آن دشوار به نظر می رسید. اسکندر در اواخر زمامداریش و به سبب تفکر اختلاط فر هنگ شرق و غرب در کنار اکثر شهر هایی که تسخیر می کرد کلنی نشین هایی تاسیس کرد و یونانیهایی که قدرت جنگ کردن را نداشتند همراه با مهاجرین تازه وارد دیگر را در آنها سکنی می داد و همه این شهرها را اسکندریه نامید. اسکندر در ایران دوازده شهر به نام اسکندریه بنا کرد از جمله در ایالت پرتیکان و چون بسیاری از بازرگانان و پیشه وران به منظور انجام معاملات سودمند در ممالک شرقی به دنبال اسکندر حرکت می کردند در این شهرهای جدید سکونت اختیار کرده و به فعالیتهای صنعتی و بازرگانی می پرداختند و تجارب خود را به دیگران منتقل می کردند و این همان دوره کوتاه آرامش و آبادانی در ایران بود که با مرگ او این آرامش اتمام یافت.
اما پرتیکان یا فریدن بر گرفته از نام فریدون یکی از پاد شاهان پیشدادی ایران است. هنگامی که فریدون شیرخواره بود ضحاک پدرش را کشت .مادرش فرانک او را برداشت و در بیشه زاری پنهان شد .ضحاک که از منجمان شنیده بود تباهی او به دست فریدون خواهد بود همواره در جستجو بود تا او را نابود نماید. روزی به بزرگان کشور گفت، من دشمنی دارم که اکنون کودک است و باید مکتوبی بیاورید که من تا به حال به جز کار نیک نکرده ام و از پیر و جوان به این امر گواهی بگیرید. در این حال پسر مرد آهنگری به نام کاوه را به گواهی دعوت کردند که او نپذیرفت و آنگاه ضحاک حکم قتلش را صادر نمود. در این هنگام کاوه از ظلم و ستمی که ضحاک بر او با قتل فرزندانش و دیگر مردمان روا داشته بود و مغز آنان را خوراک ماران نشسته بر شانه هایش کرده بود به خروش آمد و چرم پاره پیشدامنش را بر سر چوبی علم نمود و فریاد تظلم خواهی سر داد .مردم که از ستمکاری ضحاک به ستوه آمده بودندبه گردش در آمده و در کار زاری ضحاک کشته شد و فریدون به پادشاهی رسید. فریدون کاوه را سپه سالار لشگر خود داشت و حکومت اسپادنا (اصفهان)را بدو سپرد و درفش کاویانی را به رایت آزادیخواهی در همه جا بر افراشت.فریدون پس از مرگ کاوه او را در کودلیه در کنار فرزندش قارون به خاک سپرد که اکنون به مشهد کاوه معروف است. آنچه مورخین بدان اشاره نموده اند این است که پاراتاک یا چادگان در زمان هخامنشیان در محلی به نام آبخفته و چقاگرد بوده است. هنگامی که اسکندر مقدونی هجوم آورد و تمام آنجا را ویران کرد، چادگانی ها در جایی به نام چاق نشین در جوار زاینده رود کپر نشین یا چادر نشین شدند و بعد قلعه ای به نام قلعه نادر ساختند و مرکز چادگان را قلعه نادر نامیدند. در مجاورت شهر فعلی چادگان روستایی است به نام سمندگان که جایگاه جیران واسبان منطقه بوده و به قولی زرتشتیان آتشکده ای در سمندگان و آبخفته احداث کردند.
آغاز سلسله صفویه فراز دیگری از تاریخ کهن این سرزمین را می گشاید. لازم به ذکر است که طایفه حیدری (از صفویه قزلباش مرید سلطان حیدر جد شاه اسماعیل) در منطقه فریدن یا پرتیکان نیز پیروانی داشته است و هم اکنون نیز طوایف حیدری و نیز روستایی به همین نام (حیدری) وجود دارد.
شاردن در ذکر اصفهان می گوید، اولاد اصفهان منقسم به دو قسمت بزرگ شده، قسمتی موسوم به جوباره و قسمتی در دشت. اهالیش نیز به دو قسمت منقسم شده اند، آنهایی که در جوباره بودند “نعمتی” و قسمت ساکن در دردشت “حیدری” که مرید سلطان حیدر جد شاه اسماعیل و به وی ارادت داشتند.