به گزارش "ورزش سه"، بعد از خداحافظی میروسلاو کلوزهی بزرگ به نظر میرسید یا دستکم یواخیم لوو و همکارانش انتظار داشتند تیمو ورنر بتواند جای خالی او را پر کرده و خیالشان را از پست مهاجم مرکزی راحت کند. ولی این اتفاق نیفتاد تا آلمان در جام جهانی روسیه تنها با به ثمر رساندن 2 گل یکی از بدترین خط حملههای تاریخ خود را تجربه کند.
اما علت چیست ؟ آیا تیمو ورنر مهاجم خوبی نیست ؟ نه، درست برعکس، ورنر مهاجم بسیار قابلی است. او که اولین بار در سال 2016 به تیم ملی آلمان دعوت شده تا امروز در 18 بازی به عنوان بازیکن فیکس برای مانشافت به میدان رفته و در این تعداد بازی هشت گل به ثمر رسانده. او در این بازیها دو پاس گل هم داده است. یعنی ورنر در 1330 دقیقه بازی برای مانشافت، به طور میانگین در هر 90 دقیقه 0.68 گل و پاس گل داده است که مسلماً آمار خوبی به نظر میرسد.
اما سوال این است که پس چرا خط حملهی آلمان همچنان از ناکامی رنج میبرد؟ مشکل اینجا است که تیم ملی آلمان برای گل زدن به توپهای ارسالی از نقاط مختلف زمین تکیه دارد. انتخاب مهاجمین آلمان هم بازتابی از این سبک فوتبال است. مهاجمین مرکزی اخیر آلمانی همگی بلندقد و با جثههای بزرگ بودند، مهاجمین هدفی که میتوانستند توپ را نگه داشته و در محوطهی جریمهی حریف بازی را متوقف کنند تا برای دیگر بازیکنان همتیمیشان فضا بوجود بیاورند. آنها در عین حال، گلزنهایی فرصتطلب و قابل بودند که میتوانستند در محوطههای جریمهی شلوغ حریفان، از حداقل فضایی که بدست میآوردند نهایت استفاده را ببرند. رابرت لواندوفسکی دقیقاً از این تیپ مهاجمین است، مهاجمی که تیم ملی آلمان میپسندد و به آن نیاز دارد.
به خاطر همین سبک فوتبالی است که ورنر سریع، چابک و دریبلزن نمیتواند در پیشانی مانشافت بدرخشد چرا که او قادر به ایفای نقشی که لواندوفسکی میتواند در محوطهی جریمه بازی کند نیست. او نمیتواند با هل دادن مدافعین وسط و قلدری، با ضربهی سر دروازهها را باز کند. قد کوتاه ورنر هم مزید بر علت شده است.
آلمان در دو بازی اخیر خود هم نشان داد که برای گل زدن مشکل دارد. بحران لوو برای پیدا کردن راهحل این مشکل همچنان ادامه دارد. با توجه به اینکه لوو فعلاً گزینهای مثل لواندوفسکی، تنها تیپ مهاجمی که به کار سبک فوتبال فعلی مانشافت میآید، در اختیار ندارد و بعید به نظر میرسد که بخواهد برای حل این مشکل، کل سیستم و سبک بازی تیمش را تغییر دهد، او چارهای نخواهد داشت جز اینکه غرور خود را زیر پا گذاشته و بار دیگر ساندرو واگنر را به تیم ملی دعوت کند.