خاطرات امیر اسدا... عَلَم، شخصیت پرنفوذ دربار محمدرضا پهلوی، یکی از بهترین منابع برای بررسی وقایع دوره پهلوی دوم محسوب میشود. دکتر موسی فقیه حقانی معتقد است: عَلَم یک سری از واقعیتهایی را میدانست که شاه نمیخواست برملا شود.
شاه در سالهای آخر، برای نزدیکان خودش هم مامور گذاشته بود. رابطه شاه با عَلَم، در عین صمیمیت، این حد و مرز را داشت و عَلَم میدانست که شاه میتواند او را از بین ببرد. در یادداشتهایش هم، بارها اشاره کرده است که میترسد زیادهرویهایی اتفاق افتاده و خشم شاه را برانگیخته باشد.
کتاب «آخرین شاه، آخرین دربار؛ سالهای پایانی رژیم پهلوی به روایت اسدا... خان عَلَم»، به کوشش موسی فقیه حقانی که در بهار امسال از سوی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتشر شده، در واقع خلاصهای از دوره هفت جلدی یادداشتهای اسدا... عَلَم است. آنچه در پی میآید، گفت و گوی این پژوهشگر و استاد تاریخ معاصر ایران، با ایبنا، درباره این کتاب و روایتهایی است که در آن وجود دارد.
اهمیت یادداشتهای عَلَم در چیست؟
در وزارت دربار، عَلَم در خلوتترین لحظات زندگی خصوصی شاه حضور داشت. بعد از 28 مرداد، شاه در قامت یک دیکتاتور ظاهر شد و حتی سطوح خیلی پایین ارتش را هم خودش اداره میکرد. عَلَم به مدت 10 سال، وزیر دربار بود. البته برخی از امور بود که شاه، حتی عَلَم را هم در جریان آن قرار نمیداد. اما به هر حال، در پیامهایی که شاه مخابره میکرد و کلیت امور و حتی، درباره فساد شاه، عَلَم آگاهیهای زیادی داشت.
البته او، در کنار امیر هوشنگ دولو قاجار، اردشیر زاهدی، امیرهوشنگ متقی و حسن قریشی، از کسانی بود که بساط فساد شاه را فراهم میکرد. برخی از عرصهها هم بود که شاه خودش، به صورت مستقیم، با سفرای انگلیس و آمریکا وارد گفتگو میشد و مسائل را حل و فصل میکرد. مسئله نفت از آن جمله بود. البته فرح، به دلیل این که عَلَم در مسائل فساد شاه نقش داشت، خیلی به او توجه نمیکرد.
اما بقیه خاندان پهلوی، مثلاً خواهران و برادران شاه، مسائل خود با شاه را، از طریق عَلَم حل و فصل میکردند. تا سال 1356 که عَلَم در این سمت بود، در جریان تمام این مسائل قرار داشت. خودش هم در خاطراتش بیان میکند که کسی از این یادداشتها خبر ندارد و جلد به جلد که مینوشت، به بانکی در سوئیس میفرستاد تا در آن جا نگهداری شود. این یادداشتها، هم اکنون، یکی از منابع قابل اعتنا درباره دوره پهلوی و به ویژه 10 سال پایانی آن است.
نقش عَلَم در دربار پهلوی چه بود؟
اسدا... عَلَم به خانوادهای مهم در شرق ایران وابسته بود. پدرش، شوکتالملک عَلَم بود و خانواده آن ها، در بیرجند و سیستان حکومت داشتند و از خانوادههای متنفذ منطقه به شمار میرفتند و از مقطعی به بعد هم، در خدمت سیاستهای استعماری انگلیس قرار گرفتند.
در زمان رضاخان، خاندان عَلَم به همکاری و همراهی با رژیم پهلوی پرداختند و البته، از قدرت آنها هم کاسته شد. عَلَم، تحصیلکرده رشته کشاورزی بود و به واسطه رابطه خانوادگیای که با انگلیسیها داشت، از سال 1327 وارد سیاست شد.
او در شبکه جاسوسی «بدامن»، با شاپور ریپورتر همکاری میکرد. بعدها هم که ائتلاف آمریکایی - انگلیسی به این نتیجه رسید که مصدق را از کار برکنار کند، عَلَم و اطرافیانش نقشی انکار نشدنی در کودتای 28 مرداد ایفا کردند. در همین دوران، عَلَم به تدریج نقش بیشتری در فضای سیاسی پیدا کرد. او در دهه 1340، بعد از امینی، نخستوزیر شد. عَلَم در جریان قیام خونین 15 خرداد 1342، با هزینههای زیاد، موفق به سرکوب مردم شد و بعدها وزارت دربار را به عهده گرفت.
با توجه به موقعیتی که عَلَم در دربار پهلوی داشته است، چرا این یادداشتها را به سوئیس میفرستاد؟
اگر کسی پهلویها را بشناسد، از این کار عَلَم تعجب نمیکند. عَلَم خودش هم در یادداشتهایش بارها به این مسئله اشاره کرده است که «الملک عقیم»؛ یعنی پادشاهی و قدرت، پشت خودش را نمیشناسد و حتی فرزندش را هم میکشد، تا قدرت خودش را حفظ کند.
در تاریخ هم با شاهان بسیاری مواجه میشویم که برای حفظ قدرتشان، نزدیکانشان را هم به قتل رساندند. رضاخان هم، تمام کسانی را که در به قدرت رسیدن او تاثیر داشتند، به بهانههای مختلف کشت. عمده احساس خطرها هم، توهم او یا پروندهسازیهایی بود که توسط شهربانی انجام میشد. اندکی بعد از سرکوب قیام 15 خرداد، شاه از عَلَم خواست که استعفا کند. عَلَم هم بدون هیچ مقاومتی پذیرفت و این تمکین، حتی باعث تعجب محمدرضا شد.
چرا پذیرفت؟
چون جریان را میدانست و یک سری از واقعیتها وجود داشت که شاه نمیخواست برملا شود. شاه در سالهای آخر، برای نزدیکان خودش هم مامور گذاشته بود. رابطه شاه هم با عَلَم، در عین صمیمیت، این حد و مرز را داشت و عَلَم میدانست که شاه میتواند او را از بین ببرد. در یادداشتهایش هم، بارها اشاره کرده است که میترسد زیادهرویهایی اتفاق افتاده و خشم شاه را برانگیخته باشد.
اطلاعات موجود در این یادداشتها، چقدر قابل اعتماد است؟
هم نباید خیلی بزرگنمایی کرد و هم نباید مواردی را نادیده گرفت؛ مسائل بسیاری هست که عَلَم به آنها نپرداخته و در منابع دیگر موجود است. در برخی از موارد هم، قضاوت اشتباه کرده که دکتر عالیخانی هم، در جلد هفتم، به اشتباهات او اشاراتی داشته است.
نمیشود کسی هفت جلد، حدود سه هزار صفحه، بنویسد و اشتباهی نداشته یا در برخی موارد، دچار غرضورزی نشده باشد. اما با در نظر گرفتن نقاط ضعف، یادداشتهای عَلَم، از مهمترین منابع بررسی وقایع سالهای 1346 تا 1356 محسوب میشود.
شما چه رویکردی در حذفیات و خلاصه کردن یادداشتها داشتهاید؟
اصل یادداشتها در هفت جلد موجود است. اما این یادداشتها، ترتیب موضوعی ندارد و فرد باید همه هفت جلد را بخواند تا به موضوعی پی ببرد. البته در جلد هفتم، فهرستی آمده است که کمی کمک میکند. من خواستم نسخهای از این هفت جلد آماده کنم که توالی تاریخی در آن رعایت شود و در عین حال، تقسیمبندی موضوعی داشته باشد.
مثل خانواده، سیاست داخلی، سیاست خارجی، روحیات و شخصیت شاه و ...؛ اگر کسی فرصت مطالعه آن هفت جلد را نداشته باشد یا بخواهد موضوع خاصی را در این یادداشتها جست و جو کند، به این ترتیب و با مراجعه به این کتاب، راحتتر میتواند به هدفش برسد. درباره حذفیات هم باید بگویم که مهمترین بخشهای آن 7 جلد در این کتاب موجود است.
علاوه بر این، درباره هر شخصیتی هم که توضیح داده شده، عکسهایی در این کتاب آمده است که عکسها را هم من اضافه کردهام. در مجموع، این کتاب خلاصهای از یادداشتهای عَلَم است که توالی تاریخی و تقسیمبندی موضوعی دارد.
نگاه شخصی عَلَم به رژیم پهلوی چگونه بود؟
او در جای جای یادداشتهایش، به این رژیم، اظهار سرسپردگی میکند. شاید از ترس لو رفتن یادداشتها بوده و شاید هم واقعا علاقه داشته است.
به نظر میرسد که علاقهای بین او و شاه وجود داشته، اما از سوی دیگر، احتیاط هم میکرده است که اگر یادداشتها به دست کسی افتاد، جانفشانیها و سرسپردگیها دیده شود! چون در عین حال، نقدهایی هم به رژیم سلطنتی و شخص شاه و خانوادهاش و دولت دارد.
یک جا مینویسد که دوره این حکومتگریها گذشته است؛ اما همان جا، یادآوری میکند که خدا به شاه عمر طولانی دهد! معلوم است که اینها را برای رد گمکردن مینویسد. البته در مورد شاه هم، در بعضی موارد، اشتباه میکند. عَلَم در برخی جاها، خانواده شاه، وضعیت عمرانی کشور، بیسوادی مردم و ... را به نقد میکشد؛ غافل از اینکه خود او هم در این بیسامانی، نقش عمدهای ایفا کرده است!
در روزگاری که عَلَم وزارت دربار را برعهده داشت، هویدا هم نخستوزیر بود و خودش حزبی به نام «حزب مردم» داشت. عَلَم در مطبوعاتی نظیر «تهران مصور» یا «خواندنیها» که مدیرانش از آدمهای او بودند، افرادی را تحریک میکرد تا علیه هویدا و دولتش مطلب بنویسند.
شما برای تهیه این کتاب، از چه نسخهای استفاده کردید؟
مبنای کار من، مجموعهای دو جلدی بود که انتشارات «طرح نو» منتشر کرد؛ با عنوان «گفتوگوی من با شاه». آن هم در واقع خلاصهای از شش جلدی بود که تا آن موقع منتشر شده بود. چون جلد هفتم که در واقع آخر و دیرتر از همه به چاپ رسید، در واقع جلد اول یادداشتهای عَلَم محسوب میشود. این مجموعه هفت جلدی، در خارج از کشور منتشر شده بود. من از آن مجموعه دو جلدی طرح نو استفاده و البته به جلد هفتم هم مراجعه کردم.
چرا در سالهای اخیر تلاشهایی برای تطهیر رژیم پهلوی در حال انجام است؟
توصیه میکنم کسانی که به تاریخ معاصر علاقهمند هستند، یادداشتهای عَلَم را بخوانند. این یک جلد، خواندنش راحتتر هم هست و با رویکردها و رفتارهای رژیم پهلوی، در 12- 10 سال آخر عمرش، آشنا میشوند. عَلَم سقوط پهلوی را پیشبینی کرده بود.
متاسفانه در سالهای اخیر، از سوی برخی افراد، تلاشهایی برای تطهیر پهلوی صورت میگیرد که اغلب افرادی هستند که یا خودشان در آن دوره زندگی نمیکردند، یا در آن دوره بودند و توجهی به مسائل پیرامونشان نداشتند. برای درک واقعیت مسائل این دوره، بهتر است این یادداشتها را بخوانند.
منبع: روزنامه خراسان