به گزارش خبرنگار مهر، جریان اخباریگری رادیکال در حوزههای شیعی، سالها روبه فراموشی بود، اما در سالهای اخیر دوباره این جریان سربرآورده و در حوزههای علمیه به تحصیل و مباحثه مشغولند. کتابفروشی مهمی در قم نیز پاتوقی برای این طیف است و مدیر این کتابفروشی و برادرش خود از بزرگان این نحله در قم به شمار میروند و مباحثات مهمی را داشتهاند و البته تالیفاتی را نیز در این حوزه منتشر کردهاند. در گزارشی به این کتابفروشی و منظومه فکری اخباریها پرداختهایم.
کتابفروشی اخباریون
عنوان «کتابفروشیِ پاتوق اخباریون قم» شاید عنوانی متناقض نما باشد، چرا که از یکسو کتاب و کتابخوانی روشی در مسیر افزایش خرد و عقل است، اما اخباریون عقل انسانی را ناکارآمد دانسته و به تعطیلی آن در امور شرعی حکم میدهند. با این اوصاف چنین فروشگاه کتابی در قم وجود دارد و گرداننده آن که نام خود را بر این فروشگاه گذاشته (از بیان نام این کتابفروشی به دلایلی معذوریم) خود چهره مهمی در راستای مباحثه با دیگران در بحث مقبول بودن مشرب اخباریگری به شمار میآید. این کتابفروشی در کوچهای در صفاییه قرار دارد و البته یک فروشگاه رسمی نیست، بلکه خانهای اجاره شده و به این امر اختصاص پیدا کرده است و ظاهرا درب آن به روی هرکسی باز نمیشود. همه کتابهای موجود در این فروشگاه با تخفیف 50 درصدی به مخاطبان عرضه میشود. شاید یک دلیل برای این تخفیف زیاد استفاده آنها از وجوهات شرعی باشد.
پیش از هرگونه بحثی به معرفی مختصری از این طیف میپردازیم: جریان اخباریگری رادیکال در میان شیعیان اثنی عشری یا امامیه، یک مکتب فقهی است که در آن برای به دست آوردن احکام عملی و اصول شرعیات صرفا به روایات و احادیث اکتفا کرده و روشهای دیگر را غیرشرعی و بدعت در دین میدانند. همچنین معتقدان به این جریان عقل انسانی را ناقص و واجد خطا و اشتباهات بسیار دانسته بنابراین آن را در راستای استنباط احکام و مسائل مستحدثه ناکارآمد میدانند. (البته با این تعریف نباید اخباریون را با پیروان مکتب تفکیک اشتباه گرفت.) بر این مبنا این گروه به اجتهاد اعتقادی ندارند و این درست برعکس جریان حاکم بر حوزههای علمیه ایران و همچنین روش فقهی مطلوب نظام جمهوری اسلامی است که از آن تعبیر به «اصولی» میشود. در روش حاکم که از آن با عنوان «روش اصولی» یاد میشود، از استنباط اجتهادی یا اصول فقه بهرههای بسیاری گرفته میشود.
اخباری در مقابل اصولی
جریان اخباریگری با همه چیز مخالفت میکند. مخالف تشکیل حکومت اسلامی برای اجرای اصولی و درست احکام اسلام در سطح جامعه است و هر پرچمی را که پیش از قیام حضرت ولیعصر (عج) برافراشته شود، پرچم کفر میداند، با علومی چون فلسفه و عرفان مخالف است و آن را راه ضلالت و گمراهی و حتی شرک به خدا میپندارد و مواردی دیگر از این دست. از نظر آنان همینکه حکومتها کاری به کار شیعیان نداشته باشند و آنان در عمل به مذهب خود آزاد بگذارند کافی است، الباقی میماند احکامی مانند طهارت و... که در کتب روایی مختلف به آن اشاره شده است.
در مقابل اما شیعه امامیه برای اثبات مفهوم «ولایت فقیه» و لزوم تشکیل حکومت اسلامی به احادیث معتبری از جمله حدیث مهمی از امام جعفر صادق (ع) استناد میکنند. این حدیث که به «مقبوله عمر بن حنظله» شهرت دارد، مورد استفاده فقهای شیعه در مباحث مهم فقه و اصول از جامه «تعارض ادله» و «ولایت فقیه» است. راوی این حدیث عمر بن حنظله است و شیخالاسلام کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی این حدیث را در کتب اربعه نقل کردهاند. باقی مراجع نیز در طول تاریخ تا به امروز با دریافتهای عقلی خود از این حدیث معتبر به صدور فتوا پرداخته و میپردازند.
در مقبوله عمر بن حنظله، ایشان از امام جعفر صادق(ع) درباره رجوع شیعیان در وقت نزاع بین خود در مسائلی چون قرض و میراث، به قضات حکومت وقت در آن دوران میپرسد، امام در پاسخ شیعیان را از این کار نهی کرده و میفرمایند که شیعیان در صورت چنین رخدادهایی باید: «باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی است که حدیث ما را روایت کرده و در حلال و حرام ما مطالعه نموده و صاحبنظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است... بایستی او را به عنوان قاضی و داور بپذیرند؛ زیرا که من او را حاکم بر شما قرار دادهام.»
اخباریها به دلیل جمود بر ظواهر اعتقاد دارند که این حدیث صرفا ناظر بر مراجعه به فقها برای امور قضاوت است و دلیلی بر حجیت ولایت فقیه نیست. به باور آنها شیعیان فقط وظیفه دارند تا منتظر ظهور حضرت ولیعصر (عج) بوده و کاری به حکومت نداشته باشند.
بر این مبنا نیز این طیف به شدت به نقد و حتی تکفیر بزرگان شیعه امامیه پرداختهاند. روشی که امروزه نیز یکی از مشهورترین این طیف که یک طلبه افغانستانی است و یک شبکه ماهوارهای به اصطلاح مذهبی را نیز اداره میکند، در پیش گرفته شده است. این شخص در برنامههای تلویزیونی خود بارها با اهانت به مراجع تقلید حاشیهساز شده است. از یکی از پیروان این مشرب سوال شد که ولی فقیه و مراجع عالیقدر جهان تشیع سالها در حوزههای علمیه درس خوانده و کتب اربعه شیعه را نیز در پیش استاد بارها مطالعه کرده و در فهم آن خبره شدهاند و شاید تنها یکدوره مطالعه آنها به اندازه سن شما طول کشیده باشد؛ چطور است که شما درک آنها را قبول ندارید و بر حق نمیدانید؟. پاسخ به این سوال بسیار مبتذل و کلی بود: روش و مبانی استنباط آنها محل اشکال است.
در کتابفروشی: آیا عقل از درک نصوص دینی عاجز است؟
طلاب و دیگر اخباری مسلکانی که به کتابفروشی پاتوق خودشان میآیند، همه اهل مطالعه هستند و به زعم خود روایات و احادیث بسیاری را در صحت عقیده خود میآورند. یکی از مشتریان همیشگی این پاتوق میگوید: «معمولا بیشتر اوقات فراغت من و دیگر دوستانم در این کتابفروشی به بحث میگذرد. گاهی هم یکی از طلاب یا علمایی را که عقایدشان با ما مخالف است، به این مکان دعوت کرده و با او به مباحثه و در اصل مناظره میپردازیم.» وی درباره روش فکری خود نیز میگوید: «روایات و احادیث بسیاری از گذشته به ما رسیده است که در تمام شئون زندگی کاربرد دارد و چون عقل انسانی ناقص است و فهم بشری نمیتواند در صحت و سقم این احادیث ابراز نظر کند، بنابراین ما ناچار به پذیرفتن آنها هستیم. البته بزرگانی که احادیث و روایات را در کتاب اربعه جمع کردهاند، تمام تلاش آنها این بوده که احادیث صحیح را جمع کرده و احادیث کم اعتبار را نادیده بگیرند. به نظر من همه این بزرگواران یعنی شیخ طوسی، شیخ صدوق و... با امام زمان در ارتباط بوده و از حضرت ایشان مدد گرفتهاند و گرنه بعید است که یک انسان عادی بدون کمک گرفتن از ائمه بتواند چنین کتابهایی را کار کند.»
طلبه دیگری میگوید: «بسیاری از کسانی که در این دهه به علم شهره شدهاند، متاسفانه به روایات و احادیث بیتوجه هستند. اینان حتی بدون توجه به حدیث مشهور ثقلین، در تفاسیر قرآن خود به روش قرآن به قرآن عمل میکنند، اما مگر میشود بدون ائمه معصومین (ع) کتاب خدا و دین را متوجه شد؟». او همچنین پاسخ به این سوال را که قوانین جامعه جدید بر چه مبنایی باید استنباط شوند؟ بدین شرح بیان کرد: «دین مبین اسلام که کهنه شدنی نیست و برای تمام تاریخ و در همه جوامع کاربرد دارد. قوانین برای قدم گذاشتن جوامع در راستای دین مبین اسلام نیز در کتاب خدا و سنت شامل روایات و احادیث وجود دارد. به عنوان مثال ما خمس و زکات را به عنوان مالیات داریم که امروزه نیز میتوانیم به آن عمل کنیم.»
البته این طلبه علوم دینی پاسخی برای سوالاتی چون احکام بارداری به روش لقاح مصنوعی یا احکام مربوط به فضای مجازی، نداشت. حتی این طیف به دلیل روش خود که توجه به ظواهر آیات و روایات است از پاسخ دادن به احکام و قوانین هنرهای جدید مانند سینما نیز درمیمانند؛ چرا که نمیتوان بر اساس ظواهر حدیثی مبتنی بر حکمی درباره سینما بیابند. اگر هم بخواهند که وارد بطن احادیث شوند روش خود را به کناری گذاشتهاند. به یقین درباره سینما نمیتوان جز اجتهاد و استنباط اجتهادی حکمی صادر کرد.
طلبه دیگری نیز در پاسخ به این سوال که اگر مشکل فهمی در احادیث وجود داشت، یا اینکه از احادیث و روایات استنباطی درباره مسائل جدید به دست نیامد، چه باید کرد؟ اشاره کرد که در این مواقع ما از دانشمندانی در حوزه علوم دینی که به دیانت و تقوایشان اعتقاد و ایمان قلبی داریم، سوالاتمان را میپرسیم. وی البته در پاسخ به سوال دیگری که آیا این روند همان جریان مراجعه به مراجع تقلید و فقها نیست، سکوت کرد.
مدیر این کتابفروشی درباره کتابهای ارائه شده در این فروشگاه میگوید: «در اینجا صرفا کتابهای روایی و احادیث و برخی موضوعات دیگر که با اصول عقاید شیعه همخوان باشد، به مخاطبان عرضه میشود. ما در اینجا به هیچ عنوان کتابهای حوزهها و موضوعاتی چون فلسفه چه غربی چه اسلامی، عرفان و برخی تفاسیر خاص را به هیچ عنوان نمیآوریم، چرا که شرعا خرید و فروش چنین کتابهایی را جایز نمیدانیم. عقل فلسفی ضلالتبار است و در دین گمراهی به وجود میآورد. به طور کل دکان فلسفه در دوران حکومت عباسیان برای مقابله با مکتب اهل بیت راه اندازی شد و خلفای عباسی میخواستند با این کار یک معرفتشناسی جدیدی را مقابل معرفتشناسی ائمه عَلَم کرده و به زعم خود از پیروان و شیعیان ایشان بکاهند.» وی همچنین درباره کتابها و منابع عرفانی نیز اشاره کرد: «به طور کل عرفان ابنعربی، مولوی، شمس تبریزی و... به دلیل اعتقاد آنها به مبحث وحدت وجود و همچنین نوع نگاهشان به مقوله خلقت و آفرینش کفر محض است و این اشخاص خارج از دین هستند.» این مسئله نشان دهنده آن است که این طیف به هیچ عنوان به مطالعه دیگر کتابها هیچ علاقهای ندارند و معلوم نیست که در مناظرههای خود بر چه مبنایی به محاجه میپردازند.
عادت این گروه به تکفیر مخالفان عقاید خود نیز مسئله مهم دیگری است. آنها بر مبنای این عادت زشت خود اکنون مدام به مقوله وحدت اسلامی نیز میتازند و با فحاشی خود نسبت معتقدات اهل سنت احساسات هموطنان اهل سنت را جریحه دار میکنند. این در صورتی است که رهبر معظم انقلاب در فتوایی هرگونه توهین به اعتقادات اهل سنت را خلاف شرع دانسته است.
همچنین تبلیغ این گروه مبنی بر نفی عقل و دوری از علومی چون فلسفه و عرفان ممکن است تنبلی و رخوت علمی را به جامعه تسری دهد. به یقین اگر عقل که در روایات از آن به رسول باطنی تعبیر شده، تعطیل شود، جامعه نیز تعطیل خواهد شد.