فارس نوشت: به نظر می رسد بدحجابی در جامعه ما بد روایت شده است. این روایت نادرست باعث شده واکنش ها به بدحجابی عجیب و غریب باشد. یکی فکر می کند بدحجابی در ایران سیاسی است و تلاش می کند آنرا به براندازی نزدیک کند و دیگری فکر می کند بدحجابی در ایران ناشی از کاهش دین ورزی است و تلاش می کند اصلن اهمیت حجاب را منکر شود.
اما واقعن ریشه بدحجابی در جامعه ماچیست؟ ماجرا را از منظری متفاوت ببینید.
بدحجاب تر؟
گزارش اخیر مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد حدود 30 تا 40 درصد جامعه حجاب شرعی دارند. اما بقیه که حجاب شرعی ندارند اعتقادشان به حجاب چیست؟ نتایج 3 پژوهش رسمی سازمان تبلیغات و ارزش ها و گرایش ایرانیان وزارت ارشاد و کتاب وضعیت سنجی پوشش و آرایش ایرانیان، نشان می دهد 90 درصد جامعه به حجاب شرعی اعتقاد و آنرا ضروری می دانند اما در مصداق حجاب تابع عرف اند.
این آمار یعنی جامعه نسبت به ضرورت حجاب و جنبه دینی و شرعی آن، کاملن معتقد عمل می کند اما در مصداق دچار غفلت است. یعنی بین قرائت شرعی حجاب و قرائت عرفی آن از سر غفلت تفاوت قائل شده است.
حقیقت حجاب
حقیقت حجاب چیست؟ برخلاف تصور رایج، حقیقت حجاب صرفن پوشش نیست؛ هرچند پوشش یک ضرورت برای حفظ این حقیقت است. هویت و عمق حجاب، حیا و عفت است. حال باید سوال کرد که آیا بدحجابی منجر به بی حیایی در جامعه شده است؟ در پژوهش سازمان تبلیغات نشان می دهد 85 درصد مردم رعایت حجاب رامانع ارتکاب گناه در جامعه می دانند.
نتیجه این حرف چیست؟ بدحجابی در جامعه نه منشا سیاسی دارد و نه منشا دینی. بدحجابی در ایران می تواند منشا غربزدگی، عرفی گرائی، راحتی و زیبایی پسندی و دهها دلیل دیگر داشته باشد.
اثر این دو رویکرد متفاوت چیست؟ اگر بدحجابی را سیاسی بدانید باید هر روز بین بدحجاب ها با انقلاب فاصله ایجاد شود. البته که شوخی است. چهارشنبه های سفید هم اتفاقن کمک کرده است که قلیل آدم هائی که روسری شان را ابزار براندازی می دانند از متن مردم جدا شوند.
اما بدحجابی نشانه بی دینی هم نیست. اگر اینطور بود باید شاهد کاهش معنویت بانوان در جامعه باشیم. حال آنکه برعکس است.
معنوی شدن جامعه
آیا می توان مدعی شد که با عقب رفتن روسری ها معنویت کمتر شده است؟
مساله اینست که 2 خطای کلیدی ممکن است باعث شود تحلیل نادرستی از جامعه زنان مان داشته باشیم. یک اشتباه در مقایسه نقطه ایست و دوم تحلیل ظاهرگرایانه.
خطای تحلیل ایستا
تحلیل نقطه ای یعنی مقایسه زنان در سال 97 با زنان در سال 57 بدون اینکه شرایط جامعه تحلیل شود. اساسن تقوای جامعه را باید در حرکت تحلیل کرد. برای اینکه تقوا را تحلیل کنیم باید شرایط و هجمه دشمن و قدرت شیطان را هم در نظر گرفت. تقوا در مسیر حرکت و اجتماعی شدن شکل می گیرد نه سر سجاده و در خلوت و انزوا. با این سخن باید سوال کرد خانم بد حجاب در جامعه امروز با این حجم از هجمه های شیطانی چه میزان جلوتر از زنان سال 57 است؟
خطای ظاهرگرایانه
اما مهمتر، بستری است که جمهوری اسلامی برای رشد و تعالی زن ایجاد کرده است. تحلیل تک بعدی و ظاهرگرایانه و متوقف بر پوشش باعث می شود شناخت درستی از زن ایرانی بیان نشود. زن امروز را باید با حضورش در فعالیت های خیرخواهانه و از خودگذشتی و کمک به کشور و مردم تحلیل کرد. خانم امروز ایرانی را باید جامع دید تا درک درستی از دینداری پیدا کنیم و ظاهرگرایانه با تقلیل پوشش حکم به کاهش دینداری ندهیم.
حجاب پرقدرت
نکته مهمتر از همه رشد حجاب است. رشد حجاب، هم کمی است و هم کیفی. این رشد یعنی حجاب پرقدرت. حجاب پرقدرت، حجابی است که از سر جهل و میراث خانواده و غیره نیست و ابعاد انقلابی پیدا کرده است و نشانه یک اعتقاد راستین به مبارزه و جهادست. چنین حجابی را در کدام برحه از تاریخ سراغ داریم؟