هفته ناشنوایان در حالی در ایران سپری میشود که هنوز زبان اشاره به رسمیت شناخته نشده و کارشناس ناشنوایان در سازمان بهزیستی زبان اشاره نمیداند.
به گزارش به نقل از جهان صنعت ،ایران حدود 500 تا 600 هزار ناشنوا دارد. البته به گفته مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران از تعداد آنها آمار دقیقی در دست نیست. افرادی که به دلیل کمبود امکانات، زندگی سختتری از همنوعان خود در دیگر کشورها را تجربه میکنند.
با اینکه توجه به ناشنوایان از سالها قبل در ایران شکل گرفته بود و افرادی مانند جبار باغچهبان در سال 1312 خورشیدی دبستان کرولالها را در تهران تاسیس کرد و دستگاهی با نام «تلفن گنگ» اختراع کرد تا به کمک آن کرولالها از طریق دندان و حس استخوانی قادر به شنیدن میشدند، امروز ناشنوایان و افراد کمشنوا از کمبود امکانات رنج میبرند.
هفته جهانی ناشنوایان که از یکم تا هشتم مهرماه به این گروه اجتماعی توجه میکند فرصت مناسبی است که درباره کمبودها و شرایط سخت زندگی این افراد گفتوگو شود. ایران نزدیک به 11 سال است که به کنوانسیون حقوق معلولین در سازمان ملل پیوسته است، اکرم سلیمی، مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران با اشاره به اینکه بعد از 11 سال هنوز اقداماتی برای مناسبسازی شهری برای ناشنوایان صورت نگرفته است، صراحتا اعلام میکنم تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
در کنوانسیون حقوق معلولین بیان شده: زبان اشاره و دسترسیهایی برای ناشنوایان مورد نیاز است که باید در کشورهای مختلف تهیه و در قانون لحاظ و به رسمیت شناخته شود. به طور کلی معلولین که ناشنوایان بخشی از آنها محسوب میشوند، منتظر تصویب قانون حمایت از معلولین بوده و هستند. حدود پنج سال بازنگری آن طول کشید تا به هیات دولت و مجلس رفت.
وقتی در اسفند سال 96 این لایحه بیرون آمد، زبان اشاره ایرانی در آن نبود. با اینکه جلسات متعددی در این زمینه تشکیل شده، در عمل شاهدیم که اقدامات خاصی برای عملی شدنش انجام نشده است و مناسبسازی شهر، دسترسیپذیری و زبان اشاره که حق مسلم ناشنوایان است، هنوز هم در این لایحه نیست.
به گفته مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران، جامعه ناشنوایان برای بهبود شرایط، کمپینی به نام «به رسمیت رسیدن زبان اشاره ایرانی» راهاندازی کردند. او در این زمینه توضیح میدهد: در ماده 15 قانون اساسی درباره زبان فارسی گویشهای مختلف آن توضیح داده شده است. فعالان به وسیله توماری از دولت میخواهند تا زبان اشاره در ماده 15 قانون به عنوان یکی از زبانها تعریف شود.
این کمپین راهاندازی شده و هشت هزار نفر عضو آن هستند. بیانیهای تنظیم شد و در مراسمی روز پنجشنبه پنجم مهرماه در برج میلاد توماری امضا و از تهران به استانهای مختلف ارسال شد تا در نتیجه آن با نمایندگان مجلس جلسهای داشته باشیم و این زبان را به رسمیت بشناسند. یکی از بزرگترین مشکلات افراد ناشنوا و کمشنوا همین مساله است.
بالا بودن قیمت باتری سمعک مهمترین مشکل افراد کمشنوا
به واقع دولت در این سالها برای بهبود شرایط زندگی ناشنوایان چه اقداماتی انجام داده است؟ حسن لطفی، نماینده مجلس شورای اسلامی درباره اقدامات صورت گرفته برای افراد ناشنوا و کمشنوا نیز به «جهانصنعت» عنوان میکند: کمیسیون اجتماعی سال گذشته کاری اساسی در حوزه کمشنوایان انجام داد و تامین اجتماعی را موظف کرد که هزینه سمعک این افراد را به اندازه قابل توجهی کاهش دهد که خود میتواند کمکی برای افراد کمشنوا باشد.
این در حالی است که مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران با بیان این نکته که قیمت سمعک از چهار میلیون به هفت میلیون رسیده است، درباره نقش برنامههای حمایتی و بیمه در تعیین قیمت سمعک میگوید: بیمه چند درصد از هزینه را میتواند تامین کند و آن هم خیلی کم است. چون قیمت سمعک خیلی بالاست. متقاضی هم خیلی زیاد است. در این بین ممکن است سمعکهایی تهیه شود که مناسب درصد ناشنوایی فرد نباشد و این سمعک اصلا مورد استفاده قرار نگیرد.
سلیمی مشکل مهم افراد کمشنوا را قیمت باتری سمعک اعلام میکند و توضیح میدهد: قیمت باتری سمعک هم بالا رفته است، این روزها رنج قیمت باتری این دستگاه را از هشت تا 15 هزار تومان میبینیم که این باتریها شارژی نیستند. من شنیدم قیمت یک بسته 10 عددی باتری کاشت، 800 هزار تومان است. این باتری بسته به اینکه فرد سمعک را روشن کند باتری در یک تا حداکثر سه روز به پایان میرسد.
به گفته مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران، بیمه به کاشت حلزون گوش کمک میکند تا جایی که سازمان پزشکی سه میلیون تومان کمکهزینه پرداخت میکند. سلیمی میگوید: کاشت حلزون هم چیزی مانند سمعک است، ولی پیشرفتهتر از آن باید دید که شرایط فرد برای قبول حلزون گوش مناسب است یا نه. فرد حتما باید شنوایی خیلی کمی داشته باشد تا حلزون کاشت شود. اگر همان راهی که برای کاشت حلزون پیموده میشود برای سمعک هم انجام شود، فرد صدا دارد و میتواند صحبت کند. وقتی سمعک جواب میدهد لزومی ندارد افراد را به کاشت حلزون اجبار کنیم. زمانی آنقدر یک خانواده را تحت تاثیر کمکهزینههای کاشت قرار میدهند که خانواده این کار را انجام میدهد و بعد در تامین هزینه باتری میماند و این افراد رها میشوند. بعد از کاشت خیلیها رها میشوند. در حالی که باید مداخله بیشتر انجام شود. متاسفانه ایران بر کاشت حلزون سکوت کرده است، در حالی که شرایط کودک در نظر گرفته نمیشود.
ناشنوایان در پروندههای حقوقی آسیبپذیرترند
شرایط سخت زندگی برای افراد کمشنوا با مشکلات مالی که گریبان مردم را گرفته چندین برابر میشود. لطفی بزرگترین مشکل این قشر جامعه را فقدان حمایت دائمی از ناشنوایان و کمشنوایان اعلام میکند.
او بیان میکند: متاسفانه در این زمینه توان کافی برای سازماندهی وجود ندارد و مشکلات عمدهای که این کمشنوایان و ناشنوایان با آن مواجه هستند، اهتمام بیشتری میطلبد که مجلس شورای اسلامی و دولت باید با تدوین طرحها و لوایح مختلف درباره بیمه تامین اجتماعی و بیمه از کارافتادگی این افراد و امکانات رفاهی و معیشتی آنها یک فکر اساسی کند، ولی متاسفانه تا به حال اقدامی از سوی کمیسیون پزشکی و اجتماعی ندیدم که بتواند در راستای حمایت از این افراد باشد و اگر هم بوده در سطح ابتدایی بوده و دولت باید لایحهای تدوین کند تا این افراد را تحت پوشش خود در آورد و از آنها حمایت کند. چون این لایحه از سوی این دولت در مجلس ارائه نشده است.
برای حضور افراد ناشنوا و کمشنوا در جامعه باید مناسبسازی شهری صورت گیرد تا آنها هم مانند دیگران بتوانند مراحل رشد و تکامل شهروندی را طی کنند. مناسبسازی شهری یعنی استفاده از تابلوهایی که در مترو یا خیابان درباره شرایط ترافیک اطلاعاتی در اختیار فرد قرار میگیرد. از سوی دیگر، حضور افراد آگاه به زبان اشاره در ادارات در وضعیت کنونی دور از دسترس به نظر میرسد، چرا که به گفته سلیمی حتی اگر به سازمان بهزیستی مراجعه کنید، کارشناسی که به عنوان کارشناس ناشنوایان در این سازمان مشغول به کار است، زبان اشاره را نمیداند. او ادامه میدهد: همیشه از فرد ناشنوا میخواهند فردی را همراه خود آورد تا مشخص شود چه درخواستی دارد. وقتی کارشناس ناشنوایان هم زبان اشاره را نمیداند! ما چطور میتوانیم از سایر ادارات توقع داشته باشیم تا افراد مسلط بر این زبان را در کادر خود داشته باشند؟
مشکل محدودیت برقراری ارتباط برای افراد ناشنوا به کارهای اداری و زندگی شهری محدود نمیشود. این مساله در پروندههای حقوقی مشکلسازتر است. سلیمی دراین باره توضیح میدهد: فرض کنید فرد ناشنوایی را دستگیر میکنند، بدون اینکه حتی بداند جرمش چیست و هیچکس به او توضیحی نمیدهد. در نظر داشته باشید که چه فشاری بر فرد وارد میشود. چون نه میتواند جرم خود را متوجه شود و نه میتواند از خود دفاع کند. ما خیلی از این موارد داشتیم که بچهها را به زندان بردند و بعد از چند روز مشخص شده که فرد بیگناه بوده.
دولت باید با برنامه منسجم دنبال مطالبات ناشنوایان باشد
به گفته لطفی مجلس و دولت باید شرایطی مهیا کنند برای افرادی که شرایط تامین مالی از سوی خانواده را ندارند، یا امکان ارتباطات برای آنها وجود ندارد که هم از ارتباطات خوبی برخوردار شوند و هم امکانات معیشتی خوبی به دست آورند.
او تاکید میکند: برای افراد سالم امروز کار نیست و برای ناشنوایان هم هیچ زمینهای تهیه نشده و دولت یا مجلس باید زمینهای تامین کند تا آنها تحت حمایت قرار بگیرند و از امکانات اجتماعی برخوردار شوند.
به گفته این نماینده مجلس تا به امروز در بحث کمیسیون اجتماعی راهکار خاصی در این زمینه ندیدم، بیان میکند: همه اینها بار مالی برای دولت دارد و دولت باید با برنامه منسجم دنبال آن باشد و از مجلس بخواهد که در این زمینه کمک کند، ولی از جانب دولت تا به امروز چنین اقدامی صورت نگرفته است.
سلیمی با اشاره به این نکته که افراد ناشنوا افراد معلول و در گروه معلولان حسی هستند، بیان کرد: اگر شرایط را برای ناشنوایان آماده کنیم آنها مانند دیگر افراد میتوانند زندگی عادی داشته باشند. البته اگر زبان آنها به رسمیت شناخته و امکاناتی برای کار آنها تهیه شود. همچنین دسترسپذیری که برای افراد عادی در نظر گرفته میشود، برای افراد کمشنوا یا ناشنوا هم دیده شود.
مانند علائمی که در مترو وجود دارد. اگر افراد ناشنوای بیکار را جایی استخدام کنند، این افراد به دلیل تمرکز بالا به خوبی میتوانند روی کار تمرکز کنند و موفق باشند. البته فقط تا زمانی که شغلی برای آنها ایجاد شود، سوبسیدی به آنها پرداخت میشود که تا زمانی که کار پیدا کنند، پرداخت میشود. در واقع در همه جهان به همین صورت است.
به گفته مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران پیش از این برای کارفرمایانی که افرادی معلول در کادر خود داشتند، پنج سال معافیت از مالیات در نظر گرفته شده بود، اما این مساله تاکنون موجب جذب این افراد نشده است. بعد از گذشت 11 سال هنوز زبان اشاره به رسمیت شناخته نشده. این موارد همه اشارههایی است برای توجه به شرایط سخت این گروه در جامعه تا هرچه زودتر عدالت اجتماعی برای آنان فراهم شود.