به گزارش ایسنا، قزوین مهد پرورش بزرگمردانی همچون شهیدان بابایی، رجایی و ابوترابی است؛ مردانی که با رهایی از نفس به الیالله رسیدند و در زندانهای بعث عراق شهیدان بزرگی همچون ابوترابی و لشکری با الگوگیری از امام کاظم (ع) قهرمان صبر و استقامت در بند زندان، صبر پیشه کردند و شهید حسین لشکری «سید الاسرای ایران» لقب گرفت پدری که بزرگ شدن فرزندش را ندید و تا مدتها فرزندش او را به نام آقای لشکری صدا میزد چراکه واژه پدر برایش غریب بود و سالها به همراه مادر برای بازگشت پدر، چشمبهدر دوخته بودند.
حسین لشکری در سال 1331 در ضیاءآباد استان قزوین متولد شد. دوره تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به قزوین آمد. در سال 1350 پس از اخذ دیپلم برای انجام خدمت سربازی به لشکر 77 خراسان اعزام شد.همان موقع با درجه گروهبان سومی در رزمایش مشترکی که بین نیروی زمینی و هوایی انجام میگرفت، حضور داشت و با خلبانان شرکتکننده در رزمایش آشنا شد. پس از پایان دوره سربازی در آزمون دانشکده خلبانی شرکت کرد و پس از موفقیت به استخدام نیروی هوایی درآمد.
در سال 1354 پس از گذراندن مقدمات آموزش پرواز در ایران، برای تکمیل دوره خلبانی به آمریکا اعزام شد و با درجه ستوان دومی به ایران بازگشت و بهعنوان خلبان هواپیمای شکاری اف - 5 مشغول به خدمت شد.
ابتدا در پایگاه تبریز مشغول به کار بود ولی با شدت گرفتن تجاوزات رژیم بعث عراق به پاسگاههای مرزی جنوب و غرب کشور، برای دفاع از حریم هوایی میهن اسلامی به دزفول منتقل شد.
نخستین اسیر و آخرین آزاده جنگ
حسین لشکری با آغاز جنگ تحمیلی به خیل مدافعان کشور پیوست و پس از انجام 12 ماموریت هواپیمای وی مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و مجبور به ترک هواپیما شد که نهایتاً در خاک دشمن به اسارت نیروی بعث عراق درآمد.
حسین لشکری سه ماه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پسازآن در مدت هشت سال با حدود 60 نفر دیگر از همرزمانش در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. دولت عراق مدعی شد هواپیمای وی 19 شهریور 59 و قبل از حمله عراق به خاک ایران ساقط شده است. رژیم بعث وی را بهعنوان سند برجستهای که نشانگر آغاز جنگ توسط ایران بود حتی پس از قطعنامه نگه داشت. پس از پذیرش قطعنامه 598 وی را از سایر دوستان جدا کردند و قسمت دوم دوران اسارتش 16 سال به طول انجامید.
امیر سرتیپ خلبان حسین لشکری پس از 16 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در روز هفدهم فروردین سال 1377 به ایران بازگشت.
امیر سرلشکر خلبان لشکری جانباز 70 درصد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که با تحمل 18 سال اسارت دشمن بعثی و مقاومت جانانه در برابر تهدید و تطمیع و شانتاژ رژیم بعث عراق، پیروزمندانه به میهن اسلامی بازگشته بود، در بدو ورود در دیدار صمیمانه با فرماندهی معظم کل قوا ضمن تجدید بیعت با معظم له مفتخر به لقب سید الاسرای ایران از سوی رهبر معظم انقلاب شد.
حسین لشکری در مصاحبه با رسانههای جمعی در سال 1387 (مقارن با سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی) عنوان کرد: اعتقادات مذهبی و مکتبی سربازان ایرانی مهمترین عامل مقاومت آنها در مقابل فشارهای روحی، روانی و جسمی بعثیها بود. الآن هر یک از ما بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی در هر جای دنیا که باشیم باید با نوع نگرش و رفتارمان اذهان عمومی را نسبت به مسائل ایدئولوژیکی نظام روشن کنیم. لذا وقتی به اسارت دشمن درآمدیم با تاسی به سیره اهلبیت (ع) و بهخصوص حضرت موسی بن جعفر (ع)، تمسک به دین و اهداف آن و بررسی و تفکر در آن خود را از گزند ترفندهای دشمن حفظ کردیم.
لشکری در این مصاحبه گفته است: وقتی به جبهه رفتم علی دندان نداشت، وقتی برگشتم دانشجوی دندانپزشکی بود.
خلبان آزاده حسین لشکری در دوران اسارت خویش سالها بهدوراز چشم نیروهای صلیب سرخ و بدون آنکه خبری از او در اختیار خانوادهاش گذاشته شود، غریب و تنها بود و در سال 1374 حدود 15 سال پس از اسارت، نخستین نامهاش را برای خانواده و همسرش فرستاد.
لشکری بزرگمردی است که بهترین خاطرهاش از اسارت لیوان آب خنکی است که از سرباز عراقی در نوروز 74 میگیرد؛ او 12 سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره و حسرت 5 دقیقه آفتاب بود.
این امیر ارتش ایران بعدها در یادآوری دوران اسارت و تحمل شکنجهها و آزارهای آن دوران گفت: شکنجهها دو نوع بود، روانی و فیزیکی، بازجوییهای شدید، بیخوابی، توهین، شوک برقی، اعدام صوری. امام (ره) گفتند که جنگ برای ما نعمت است، من در اسارت معنی این را فهمیدم، من در اسارت، زندگی را دوباره شناختم، خدا را دوباره شناختم، خودم را دوباره شناختم.
این آزاده سرافراز لقب «سیدالاسرای ایران» را داشت و با موافقت فرمانده کل قوا در تاریخ 27 بهمن 1378 درجه نظامی وی به سرلشگری ارتقاء یافت.
حسین لشکری بامداد روز دوشنبه نوزدهم مردادماه سال 88 در بیمارستان لاله تهران به شهادت رسید.