روزنامه ایران - زهرا سپیدنامه، وکیل پایه یک دادگستری: هیچ کس نمیداند کی، کجا و چگونه پای آن دیگری به زندگیاش باز میشود. دقیقاً کجای کار راه همسرش از او جدا شده و با راه دیگری گره خورده است.
واکنش هر زنی به خیانت همسرش متفاوت است. یکی داد و قال راه میاندازد و یکی با سکوت مجازات میکند. یکی میکَند و دل میبرد. یکی میچسبد و دست و پا میزند. اما در همه موارد وقتی واکنشهای احساسی تمام شد، وقتی امیدها از ترمیم این رابطه فرو پاشیده بریده میشود و وقتی چشمها باز میشود تازه حقایق با تمام وجود خودش را توی صورت میکوبد.
بله وقتی ناگهان خود را تنهای تنها با یک زندگی از دست رفته و خانه ویران شده دیدی. آن وقت است که از خودت سؤال میکنی که حالا تکلیفم چیست و چه باید بکنم. آن وقت است که سراغ ما وکلا را میگیری تا ببینی سر شوهر خیانتکارت چه بلایی میتوانی بیاوری؟
شالش را روی سرش مرتب میکند. سی و پنج، شش ساله است اما مسنتر مینماید. خودش میگوید که در 6، 5 ماه گذشته آن قدر شکسته شده
«تمام موهای سرم سفید شده خانوم وکیل. توی فیلمها دیدم اما فکرش را هم نمیکردم که آنقدر سخت باشد. قبل از همه این ماجراها آن زمان که چنین اتفاقهایی را از دور میدیدم یا میشنیدم پیش میآمد که از خودم بپرسم اگر من به جای زن ماجرا بودم چه کار میکردم. آن وقتها تفکراتم به این قضیه خیلی فانتزی بود. خودم را میدیدم که چمدانم را میبستم و در سکوت از خانه بیرون میرفتم. احسان را که پشت سرم التماس میکند و خودم را که سر بر نمیگردانم. هیچ وقت در تخیلاتم از این جلوتر نمیرفتم. اما روزی که سیما دوست چندین سالهام به من زنگ زد و از عذاب وجدان دائم و رابطهای که نزدیک دو سال بود با شوهرم داشت گفت تا مرز سکته رفتم. فقط یادم میآید که سرم را توی کاسه توالت فرنگی گرفته بودم و بالا میآوردم.»
خنجر از پشت
«احسان را دوست داشتم. از همان روز اول دانشگاه. کلاً پسر توی چشمی بود. شوخ و شنگ بود و استادها از دستش شاکی بودند. من هم نمیگویم بهترین دختر دانشکده بودم اما کم و کسری هم نداشتم. برای همین هم وقتی احسان برای برقراری رابطه و ازدواج پیشقدم شد، قبول کردم. زمانی هم که کار به خواستگاری و ازدواج کشید از تصمیمم مطمئن بودم. احسان پسر خوبی بود و همه دوستش داشتند. فکرش را هم نمیکردم که زمانی بخواهد با صمیمیترین دوستم از پشت به من خنجر بزنند. فکرش را هم نمیکردم که سیما به او علاقهمند باشد.»
ساجده کاملاً به هم ریخته است. بعد از این اتفاق هنوز نتوانسته خودش و روحیهاش را بازسازی کند.
«سیما گفت احسان بوده که برای رابطه با او پا پیش گذاشته اما باورش برای من دشوار است از دید من احسان پسر سربه زیری است که تو چشمهای دوستان من نگاه هم نمیکند، اما سیما میگوید کاملاً به هم علاقهمندند و مدتهاست که تصمیم به ازدواج گرفتهاند. احسان خیلی وقت است که میخواهد موضوع را به من بگوید. حالا میفهمم که چرا این همه سال از زیر بار بچه آوردن شانه خالی میکند. نمیخواهد بیشتر از این خودش را گیر بیندازد.»
تحمل کن
بعد از تماس سیما، ساجده موضوع را با احسان مطرح کرد:
«اصلاً انکار نکرد خانوم وکیل. گفت هر دو ما را دوست دارد. گفت مردها این طوری هستند میتوانند چند زن را با هم دوست داشته باشند. باورم نمیشد آنقدر وقیحانه رفتار کند. گفت اصلاً چنین چیزی مجاز است. من کلی تحقیق کردهام و بررسی کردهام. گفت خیلی وقت است که با خودش درگیر است. خیلی بالا و پایین کرده و از خیر هیچ کدام ما نمیتواند بگذرد. وقاحتش حالم را به هم میزد. توی چشم من نگاه میکرد و میگفت که با خیانت من بساز.خانم وکیل واقعاً قانون به همسرم اجازه میدهد که با خیال راحت به من خیانت کند؟ که زن مجدد بگیرد؟ پس تکلیف خانوادهها چه میشود؟ پس تکلیف خانههایی که با این عشق و امید بنا شده چه میشود؟»
«ساجده وضع روحی خوبی ندارد. خیانت همسر از یک طرف و گستاخی او از سوی دیگر بهمش ریخته. برایش توضیح میدهم که شاید از نظر شرعی مردها میتوانند چهار زن عقدی داشته باشند اما قانون و حتی شرع ما هم راههایی برای جلوگیری از بین رفتن بنیان خانوادهها و سوء استفاده برخی افراد گذاشته است.»
مردان مجاز
قانون ما به مردان تحت شرایط خاصی اجازه ازدواج مجدد داده است. ازدواجی که خارج از این شرایط انجام شود حتی اگر شرعاً صحیح باشد اما قانونی نیست.
این شرایط عبارتند از: رضایت همسر اول. عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی. عدم تمکین زن از شوهر. ابتلای زن به جنون یا امراض صعب العلاج موضوع بندهای 5 و 6 ماده 8 قانون مدنی. محکومیت زن وفق بند 8 ماده 8 قانون مدنی. ابتلای زن به هر گونه اعتیاد مضر برابر بند 9 ماده 8 قانون مدنی. ترک زندگی خانوادگی از طرف زن. عقیم بودن زن. غایب و مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8.
بنابر این مرد نمیتواند بدون اطلاع همسر اولش ازدواج کند و فقط در صورتی که کتباً از همسر اولش اجازه داشته باشد میتواند ازدواج مجدد کند.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه در جمله مرد نمیتواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر با رضایت همسر. واژه همسر بهطور اطلاق بهکار رفته است، یعنی به صورت کلی از کلمه همسر استفاده کرده است بنابراین فرقی بین زن موقت و دائم نیست و مرد بدون اجازه همسر اول اجازه ازدواج موقت را نیز ندارد. بنابر این احسان اجازه ندارد اینگونه برای همسرش شاخ و شونه بکشد چون برای ثبت ازدواج شرعی خود نیاز به اجازه ساجده دارد.
«خانوم وکیل میگویند عیب و ایرادی روی تو میگذارد و بعد میرود زن میگیرد» برای ساجده توضیح میدهم که اثبات مواردی که در قانون بیان شده نیاز به حکم دادگاه دارد و به این آسانیها هم نیست.
«مرد برای اینکه بدون اجازه همسر اولش بتواند ازدواج کند نیاز به دادن دادخواستی به خواسته اجازه ازدواج مجدد دارد. در حقیقت متقاضی ازدواج مجدد باید دادخواستی به طرفیت همسر اول خود تنظیم کند و در آن خطاب به دادگاه دلایل و علل تقاضای خود را بیاورد. دادگاه نیز با تعیین وقت رسیدگی یک نسخه از دادخواست را برای همسر اول ارسال میکند تا به آن پاسخ دهد یا برای جلسه دادگاه خود را آماده کند.»
دادگاه نیز با انجام اقدامهای ضروری و تحقیق از زن اول و پس از احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت بین همسران به شوهر اجازه ازدواج مجدد میدهد والا با درخواست او مخالفت خواهد کرد.
دفاتر ازدواج حق ندارند تا بدون حکم دادگاه ازدواج مجدد را به ثبت برسانند از طرفی عدم ثبت واقعه ازدواج جرم محسوب میشود و مرتکب به حبس تا یک سال محکوم خواهد شد.
مرد خطاکار
حالا اگر با همه این شرایط باز هم مردی بدون حکم دادگاه یا اجازه همسرش ازدواج مجدد کند در این صورت چه اتفاقی میافتد و زن چه کاری از دستش بر میآید؟
طبق آنچه در احکام شرعی ما بیان شده در ازدواج دوم مهمترین کار و وظیفه مرد اجرای عدالت از سوی شوهر است که آن هم طبق آنچه در خود شرع بیان شده است از محالات است. دراجرای عدالت از سوی شوهر، موضوع عمدتاً بیشتر از نظر سطح احساس مسئولیتپذیری شوهر خواهد بود، اگر زن قصد ادامه زندگی با شوهر خود را داشته باشد باید شوهرش شرایطی برای زنان خود ایجاد کند که هیچ کدام از زنان نسبت به هم برتری نداشته باشند یعنی در خوراک، پوشاک و مسکن بین زنان خود رعایت عدالت را داشته باشد و در معاشرت با زنان نیز رعایت عدالت انجام شود.
دادگاه اجرای مساوات بین زنان را از نظر مالی مورد توجه قرار میدهد. بنابر این پس از ازدواج دوم مرد، اولین حقی که زن اول پیدا میکند حق بهرهمندی از امکانات و شرایط و همچنین معاشرتی کاملاً برابر با همسر اول است.
اما جدا از این حق زن در صورت اثبات ازدواج دوم مرد، حق طلاق پیدا میکند یعنی با بذل مبلغ بسیار ناچیزی از مهریه میتواند طلاق بگیرد.
البته اگر در عقدنامه شرط شده باشد که در صورت ازدواج مجدد بدون رضایت همسر اول، زن اول از سوی شوهر وکیل است تا خود را طلاق دهد.
حال اگر شوهر بدون رضایت همسر اول ولی با اجازه دادگاه مبادرت به ازدواج کند آیا باز هم حق طلاق خواهد داشت یا نه؟
اجازه دادگاه برای ازدواج مجدد لطمهای به حق همسر اول که ناشی از عقد نکاح و شرطی که به نفع او شده وارد نمیآورد و همسر اول برای مطلقه کردن خود حق دارد از طریق دادگاه اقدام کند.
نکته مهم دیگر اینکه: دفاتر ازدواج حق ندارند تا بدون حکم دادگاه، ازدواج مجدد را به ثبت برسانند از طرفی عدم ثبت واقعه ازدواج جرم محسوب میشود و مرتکب به حبس تا یک سال محکوم خواهد شد.
راهکارهای کاربردی
نکته مهم در مورد زندگی ساجده این است که زنی با شرایط ساجده بعد از با خبر شدن از خیانت همسر در صورتی که قصد مبارزه یا گوشمالی شوهرش را دارد به هیچ وجه نباید خانهاش را ترک کند زیرا به محض ترک منزل مرد میتواند با دادن دادخواست تمکین و اثبات نشوز زن و پس از آن دادخواست ازدواج مجدد اجازه ازدواج مجدد بگیرد. اما لازم نیست بیکار بنشیند. ساجده میتواند با یک برنامه حساب شده ورق را به نفع خودش برگرداند.
دادخواست نفقه
در هر نوع ازدواجی مرد موظف است نفقه زن را بپردازد، اگر در ازدواج مجدد از طرف شوهر نسبت به همسر اول بیمهری شده و در تأمین آسایش و رفاه همسر اول کوتاهی شود، زن میتواند از طریق دادگاه اقدام کند و همچنین از شوهرش شکایت کیفری نموده و او را به زندان بیندازد.
دادخواست مهریه
مهریه چه در قرآن و چه در عرف، حق زن است و بهعنوان دوستی و هدیه به زن شناخته میشود، لذا در صورتی که در ازدواج دوم همه حق و حقوق همسر اول توسط مرد نادیده گرفته شود، زن میتواند با تکیه بر آن نسبت به دریافت حقوق خود اقدام کند. در اختلافات، مهریه مانند اسلحه عمل میکند. مهریه یکی از راههای گیر انداختن مرد خائن است. ساجده میتواند با دادن دادخواست مهریه هم اموال احسان را توقیف کند و هم در صورت نداشتن اموال او را به زندان بیندازد.
دادخواست طلاق
ساجده میتواند با تکیه بر شرط ضمن عقد درج شده در عقدنامه دادخواست طلاق داده و خود را مطلقه کند.