فهرست ۵۰ نام پرطرفدار دختران ایرانی در قرن اخیر

وب‌سایت روزیاتو - علی زمانی: اسم همانطور که میدانید، قراردادی متعارف بین انسان ها برای صدا کردن است و هویت ساز نیست. چه اسم شما معنی خاصی داشته باشد و چه نداشته باشد، تاثیری روی هویت و معرفت و شعور و دانش و درامد شما نخواهد داشت. اینکه در روزگاری به دلایل فرهنگی و اجتماعی، نام یا نام هایی بیشتر مورد اقبال عمومی قرار می گیرد و پس از مدتی، آن نام ها با رغبت کمتر مواجه می شود، موضوع با اهمیتی در جوامع مترقی نیست که برای تحلیل آن، نیاز به جامعه شناسی خاصی باشد.

به هر حال،‌ ناگفته پیداست که در جامعه ایران که متشکل از اقوام ایرانی با رویکردهای تاریخی و مذهبی است، نام های مبتنی بر باورها و اندیشه های قومی و دینی، حضور فعالی در نام گذاری دختران و پسران دارد و همان طور که در یک صد سال اخیر روند نام گذاری این گونه بوده، هیچ تضمینی وجود ندارد که در یک صد سال آینده نیز اوضاع بر همین منوال باشد. چه بسا که در سال های اخیر، نام گذاری دختران بر اساس نام های ایرانی به نسبت روند سنتی نام گذاری اسامی عربی، روند صعودی داشته است.

سازمان ثبت احوال کشور پر طرفدارترین اسامی نوزادان دختر در سال 96 توسط خانواده ها را اعلام کرد و با بیان اینکه والدین نوزادان همچون آمارهای موجود سال قبل نام های امیر علی و فاطمه را به عنوان بهترین نام برای فرزندانشان انتخاب می کنند، 10 اسم منتخب دخترانه از سوی والدین برای نوزادانشان در سال 96 به این صورت اعلام شد:

1. فاطمه
2. زهرا
3. حلما
4. یسنا
5. زینب
6. نازنین زهرا
7. رها
8. آوا
9. باران
10. ریحانه

فهرست زیر حاوی 50 اسم دختر محبوب از 1297 تا 1380 بنابر آمارهای سازمان ثبت احوال کشور است. این فهرست 84 ساله نشان می دهد از زمات تاسیس این سازمان تا 1380 ما ایرانیان به 50 اسم دختر زیر به عنوان برترین اسامی دخترانه رای دادیم.

1. فاطمه

معنی فاطمه: در لغت و اصطلاح عرب به زنی گفته می شود که فرزند خود را از شیر باز گرفته است. فاطمه نام دختر پیامبر اسلام (ص) است که فرمود :دخترم را از آن جهت فاطمه گویند که: «ان الله عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار» همانا خداوند متعال او و کسانی که او را دوست دارند از آتش جهنم باز می دارد . رانده شده از آتش.

2. زهرا

معنی زهرا: روشن و درخشان، (در اعلام) لقب حضرت فاطمه (س) . زهرا مؤنث «ازهر» به معنای روشن و درخشان است . همچنین زهراء مأخوذ از «زهره» به معنی سفید و نورانی است . زهرا، لقب حضرت فاطمه سکینه ( س) است. زیرا هر وقت آن حضرت در محراب خود به نماز قامت بر می افراشت نور او فضای عرش را روشن می کرد بطوریکه اهل آسمان نور مبارک او را تماشا می کردند .

3. مریم

معنی مریم: گل سفید خوشه ای خوشبو و دارای عطر با دوام، اصل این گیاه را از ایران میدانند که از اینجا به دیگر نقاط دنیا برده شده است. این گیاه علفی و دارای گلهای سفید زیبائی است و عطر مطبوعی دارد. هر زن پارسا که حدیث مردان را دوست دارد

4. معصومه

معنی معصومه: پاک، بی گناه، با عصمت، عصمت پرست، پاک دامن

5. سکینه

معنی سکینه: نامی است دخترانه به معنای آرام، آرامش، طمانینه، قرار، آرامش خاطر، سکنیت، وقار

6. زینب

معنی زینب: زینب در لغت به معنی زین ،آراستن وآرایش و خوبی است و نیز به معنی درختی خوش منظره و زیباست. زینب کبری نام دختر امیر المومنین علی (ع) و فاطمه زهرا (س) است که از زنان فاضل و عالم و مفسر قرآن کریم و عقیله بنی هاشم به حساب می آید . درختی است خوش منظر و خوشبوی، پاکیزگی بشره.

7. رقیه

معنی رقیه: به معنی دعا، تعویذ، (در اعلام) یکی از چهار دختر پیغمبر اسلام (ص) از خدیجه، دختر امام حسین (ع )،سحر و افسون، نام یکی از چهار دختر پیامبر (ص) از خدیجه

8. خدیجه

معنی خدیجه: مولودِ پیش از اتمام ماههای بارداری، ولادت قبل از موعِد، (در اعلام) نام همسر پیامبر اکرم (ص) و مادر حضرت فاطمه (س) و نیز نام دختر علی بن ابی طالب (ع) – نام همسر پیامبر (ص)

9. لیلا

معنی لیلا: شب طولانی، لاله ی سرخی که به شکل جام است

10. سمیه

معنی سمیه: صدای خوش، اوازی که در آن خیر باشد، نام مادر عمار یاسر که از اصحاب پیامبر (ص) بود

11. مرضیه

معنی مرضیه: کسی که خدا از او راضی باشد – پسندیده، مرضی

12. صدیقه

معنی صدیقه: (مؤنث صدیق )، صدیق، (در اعلام) لقب حضرت فاطمه (س) و لقب حضرت مریم مادر حضرت عیسی (ع) – مؤنث صدیق، بسیار راستگو و درستکار، لقب عایشه همسر پیمابر (ص) و لقب مریم (ع)

13. کبری

معنی کبری: (مؤنث اکبر )، بزرگ، کبیر، بزرگتر، اکبر، (در اعلام) لقب زینب کبری (س) دختر حضرت علی (ع) – کبرا، بزرگ، کبیر

14. طاهره

معنی طاهره: پاکدامن، عفیفه، محصنه، مطهره

15. صغری

معنی صغری: (مؤنث اصغر )، کوچک، کوچکتر، (در اعلام) (فاطمه ی صغری) دختر علی بن ابی طالب (ع) – مؤنث اصغر، زن کوچک تر و هر شیء مؤنث که کوچک باشد

16. اعظم

معنی اعظم: بزرگ، بزرگتر، بزرگترین، بزرگوار، بزرگوارتر، از صفات خدوند – بزرگوارتر، بزرگ تر

17. زهره

معنی زهره: ناهید، ونوس، در نزد قدما زهره نماد نوازندگی و خنیاگری است

18. اکرم

معنی اکرم: گرامی تر، آزادتر، جوانمردتر، بزرگتر، بزرگوار، گرامی، از نام های خداوند – بزرگوار، گرامی

19. ربابه

معنی ربابه: اسمی دخترانه و عربی رباب – نام سازی است

20. شهربانو

معنی شهربانو: همسر پادشاه، ملکه، (در اعلام) نام یکی از سه دختر یزدگرد که امیرالمومنین (ع) او را به پسرش امام حسین (ع) داد – ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر حسین (ع)

21. الهام

معنی الهام: مکاشفه، وحی، القا- در دل افکندن، فرتابی

22. بتول

معنی بتول: کسی که از دنیا منقطع شده است و به خدا پیوسته است، زن بریده از دنیا برای خدا، (در اعلام) لقب حضرت فاطمه (ع) – پاکدامن، پارسا، لقب فاطمه (س) و مریم (ع)

23. هاجر

معنی هاجر: به معنی ‘ فرار ‘، (در اعلام) همسر حضرت ابراهیم خلیل (ع) و مادر اسماعیل (ع) ]هاجر در ادبیاتِ یهود نشانه ی بندگی در شریعت است[ – معرب از عبری فرارکننده، مهاجرت کننده، نام مادر اسماعیل و همسر ابراهیم (ع)

24. نرگس

معنی نرگس: گلی سفید و کوچک و خوشبو، کنایه از چشم معشوق

25. طیبه

معنی طیبه: (مؤنث طیب )، طیب – مؤنث طیب، پاک، مطهر، پاکیزه

26. محبوبه

معنی محبوبه: نام گیاهی (محبوبه ی شب )، محبوب (زن )، معشوق، معشوقه، محبوب، + نک محبوب – مؤنث محبوب، دوست داشتنی، مورد محبت

27. آمنه

معنی آمنه: (مؤنث آمن) ایمن و بی خوف، در امن و امان، (در اعلام) نام مادر حضرت رسول اکرم (ص) – نام مادر پیامبر (ص )، مونث آمن به معنای بانوی نترس، زن دلیر، خانم استوار

28. فریده

معنی فریده: (مؤنث فرید )- ا ز نام های زنان . در فارسی به معنی : مغرور، متکبر.

29. فریبا

معنی فریبا: بسیار زیبا، دل پسند و خوشایند، (در قدیم) به معنای فریفته – بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند

30. راضیه

معنی راضیه: پسندیده، خوش، خشنود، از القاب فاطمه زهرا (س) – خشنود، خرسند

31. مهناز

معنی مهناز: زیبای نازنین – آن که چون ماه ناز و زیبا است، آن که به ماه ناز و فخر می فروشد

32. نسرین

معنی نسرین: نام گلی است معروف و آن سفید و کوچک و صدبرگ می باشد وآن دو نوع است یکی را گل مشکین می گویند و دیگری را گلنسرین. صورتِ معشوق

33. عصمت

معنی عصمت: پارسایی، پاکدامنی، پاکی، عفت، ناموس، نجابت، بازداشتن، منع

34. حمیده

معنی حمیده: شایسته، پسندیده، ستوده

35. فرزانه

معنی فرزانه: بخرد، حکیم، خردمند، دانا، عاقل، هوشمند

36. سمیرا

معنی سمیرا: زن گندمگون، شمیرا، سمیرا ترجمه ‘ مهین بانو’ است

37. فرشته

معنی فرشته: جبرئیل، سروش، ملک، ایزد، پری

38. پروین

معنی پروین: دسته ای از شش ستاره ی درخشان در صورت فلکیِ ثور، ثریا، هفت خواهران، خوشه ی پروین، (در قدیم (به مجاز) اشک، (در اعلام) پروین اعتصامی شاعره بنامِ معاصر – دسته ای از شش ستاره درخشان در صورت فلکی ثور، ثریا

39. مینا

معنی مینا: آبگینه، شیشه، جام، جام می، لایه خارجی دندان، ترکیبی ازلاجورد و طلا، لعاب مخصوص، لعاب شیشه ای، شیشه شراب

40. سارا

معنی سارا: خالص و صاف، بی غل و غش

41. ناهید

معنی ناهید: زهره، دومین سیاره ی منظومه ی شمسی به نسبت فاصله از خورشید که از درخشنده ترین اجرام آسمانی است، ونوس، ]زهره در نزد قدما نماد خنیاگری و نوازندگی است[، آناهیتا یا ناهید (در اوستا) ایزد آب است و در اوستا به صورت دوشیزه ی بسیار زیبا، بلند بالا و خوش پیکر توصیف شده است، (در اعلام) نام دیگر کتایون همسر گشتاسب که دختر قیصر روم بود و مادر اسفندیار و پشوتن – زهره، آناهیتا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دیگر کتایون همسر گشتاسپ پادشاه کیانی

42. شهناز

معنی شهناز: در موسیقی ایرانی گوشه ای در دستگاه شور، (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از لحن های قدیم ایرانی، شاهناز – موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی

43. کلثوم

معنی کلثوم: پرگوشت- رخسار بی ترشرویی، دارای گونه و چهره ی پر گوشت، زیبا چهره، (در اعلام) ام کلثوم نام دختر رسول اکرم (ص) – نام یکی از دختران حضرت علی (ع)

44. سهیلا

معنی سهیلا: به معنای نرم، لطیف، ملایم – نرم و ملایم

45. افسانه

معنی افسانه: سرگذشت، قصه، داستان، سرگذشت و حکایت گذشتگان، افسون، سحر، ترانه – داستانی که بر اساس تخیل ساخته شده، زیب

46. ثریا

معنی ثریا: پروین، نرگسه، چلچراغ – یکی از صورت های فلکی .

47. مهری

معنی مهری: (مهر + ی (پسوند نسبت) )، منسوب به مهر، مهر، به علاوه (در موسیقی) نوعی از چنگ – منسوب به مهر

48. مهین

معنی مهین: مرکب از (مَه = ماه + ین (پسوند نسبت) ) می باشد و منسوب به ماه است – مانند ماه

49. ملیحه

معنی ملیحه: ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک، (در قدیم) دوست داشتنی و مورد پسند – زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک

50. فهیمه

معنی فهیمه: باهوش، دانا، فرزانه، دانشمند – مؤنث فهیم