البته پس از اجرای برجام در 27 دی 1394 تعدادی از تحریمهای امریکا برداشته شد و دنیا به پایان این جنگ چند ساله امیدوار بود. اما اردیبهشت امسال با خروج امریکا از برجام، دوباره تحریمها بازگشت.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، تحریمهایی ناعادلانه و زیانآور که این بار میخواهد حتی با آسیب واردکردن به شهروندان عادی به اهدافش برسد. اما تأثیر این تحریمها بر اقتصاد ایران و زندگی شهروندان ایرانی چقدر است؟ آیا شرایط موجود فقط نتیجه تحریمهاست؟ برای بررسی این موضوع و پیشبینی آینده اقتصاد ایران سراغ جعفر خیرخواهان، استاد اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد رفتیم. او معتقد است که تحریمهای امریکا نمیتواند اقتصاد ایران را از پا درآورد اما شرط دارد! گفتوگو با این اقتصاددان را برای درک شرایط موجود و راه عبور از بحرانهای فعلی در ادامه بخوانید:
تحریمهای امریکا چه تأثیری روی اقتصاد ایران دارد؟
نفت، شاهرگ اقتصاد ایران است و از این طریق به اقتصاد جهانی وصل میشود. از این رو بیشترین فشار تحریمها روی این بخش و همینطور نقل و انتقالات بانکی متمرکز شده است. بهطوری که میبینیم امریکا مدام پیامهایی را برای خریداران نفت ایران و همینطور بانکهای بینالمللی میفرستد تا مراودات نفتی و مالی خود با ایران را محدود و حتی صفر کنند. شاید این بخش از اقتصاد ایران بیشترین تأثیر مستقیم را ازتحریمهای امریکا بپذیرند. اما بر اساس تجربههای قبلی احتمالاً ایران اجازه نخواهد داد تا تحریمها به هدف اصلی خود یعنی صفر کردن صادرات نفت خام برسد. همواره ایران راه گریزی برای تحریمها و حفظ بخشی از همکاریهای بینالمللی پیدا میکند. برای مثال سیستمهای بانکی موازی تحریمها یکی از راهکارها بود. البته تحریمها تا اندازهای اوضاع داخلی کشور را بهم میریزد و اقتصاد را شکننده میکند. بهطوری که در دور قبلی تحریمها هم شاهد شکلگیری اقتصاد غیرشفاف، فساد و پیدایش دلالانی نظیر بابک زنجانی بودیم. حتی آن زمان نهادهای مهم کشور وظایف اصلی خود را رها کرده بودند و میخواستند که نفت بفروشند. پیدایش فساد در مسیر خنثی کردن تحریمها، از بزرگترین خطرها به شمار میرود و باید این بار از آن جلوگیری شود. اما در خصوص سهم تحریمها در بحرانهای کنونی اقتصاد معتقدم که مشکلات ساختاری و سیاستگذاریهای نادرست مسئولان بیش از تحریمهای امریکا در ایجاد شرایط نابسامان فعلی نقش داشته است.
یعنی فکر میکنید راهی در داخل کشور برای مهار تأثیر تحریمها وجود داشت؟
بهطور کامل خیر، اما نتیجه انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهوری امریکا بر اقتصاد ایران واضح بود. او مدام در شعارهای انتخاباتی خود ایران را تهدید میکرد و مسئولان میدانستند که رفتن او به کاخ سفید یک تهدید جدی برای اقتصاد ایران است. با این حال در مدیریت و برنامهریزی آنها تغییری رخ نداد. در سناریوها حرفهایی برای مقابله با تهدیدهای امریکا زده میشد اما در عمل مشخص بود که ابزاری برای مقابله با تحریم در دست ندارند. این موضوع باعث دلسردی و ناامیدی مردم و سرمایهگذاران از دولت شد. نگرانی نسبت به آینده ایران و ترس و هراس از تحریمهای امریکا، سرمایهگذاران را از کشور فراری داد. مانند دولت دهم که خروج سرمایه و مغز از کشور رقم خورد، این بار هم سرمایههای کشور در حال خروج هستند. حتی فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران داخلی حاضر شدهاند که به کشورهای کوچک نظیر عراق و گرجستان بروند و در آنجا فعالیت کنند تا ارزش داراییهایشان کم نشود. از این رو ما علاوه بر تحریمهای خارجی دچار خودتحریمی نیز هستیم که پدیدهای بسیار مخرب است. اتفاقی که سالهاست در اقتصاد ایران رقم خورده و هر روز تشدید میشود.
متأسفانه در دولت نهم و دهم پدیدهای شکل گرفت که تا امروز ادامه دارد. آن هم دور شدن سیاستگذاریها و تصمیمگیریها از مبانی علم اقتصاد است. تصمیمات لحظهای و کوتاه مدت مسئولان بدون توجه به عواقب آن موجب شده که از اقتصاد ایران در دو دهه اخیر ویرانهای به وجود آید. با کمال تعجب دولت فعلی هم درحال ادامه دادن این مسیر است. دولت دوازدهم تیم اقتصادی خوبی ندارد و این موضوع عامل بخشی ازمشکلات حال حاضر است. یک برنامهریزی برای شرایط بحرانی در زمان به ریاست رسیدن ترامپ میتوانست وضع اقتصاد را بهتر کند. اما در مقابل نه تنها شاهد سکوت مسئولان بودیم، بلکه حتی سیاستهای غلطی اتخاذ شد که به ضررمان بود. مانند پافشاری مسئولان برای ثبات نرخ ارز. این مسائل، به دشمن فرصت داد تا یک بازی تبلیغاتی برای دلسرد کردن مردم از مسئولان و آینده کشور به راه بیندازد که بخشی از آن امروز در مؤلفههای اقتصادی خودنمایی میکند.
بنابراین در یک جمله میتوان گفت که تحریمها اتفاق افتاد و زمینه را برای تخریب اقتصاد و شکلگیری هرج و مرج فراهم کرد اما برخورد مسئولان وضع را بدتر کرد.
به نظرتان کدام یک از بازارهای اقتصادی ایران بیشترین ضربه را از تحریمها و سوءمدیریت متحمل شده است؟
ابتدا به ساکن بازار ارز بود که بیشترین تأثیر را از تحریمها پذیرفت. با این تفکر که در نتیجه تحریمها درآمدهای ارزی کم خواهد شد و دولت هم راهکاری برای مقابله با این وضع در دست ندارد. به این ترتیب دیدیم که حتی دلار تا نزدیک 20 هزار تومان هم در بازار آزاد بالا رفت. رقمی بیسابقه که با هیچ منطق اقتصادی همخوانی نداشت. جو روانی و انتظارات مردمی عامل آن بود. بهطوری که در این مدت نه فقط فعالان اقتصادی بلکه عوام نیز با پیشبینی آیندهای نامطلوب برای حفظ ارزش پول خود به دنبال خرید ارزهای جهان روا بودند. علت آن هم رفتاربرخی دولتمردان بود. چراکه به نظر هیچ برنامهای برای دوران بحرانی ندارد و سیگنال مثبتی از سوی تیم اقتصادی دولت به مردم نمیرسد. به همین خاطر هم میبینیم که مردم به دنبال انبارکردن کالاهای ضرور و غیر ضرور رفتهاند. میخواهند تا جایی که امکان دارد، برای خودشان امنیت ایجاد کنند. امنیتی که در اصل مسئولان باید رقم میزدند.
در مورد بازارهای دیگر وضعیت چگونه است؟
بازارهایی نظیر بورس و مسکن نیز از تحریمها متأثر شدهاند اما بخشی از این تأثیرات مثبت بوده است. حتی به عقیده من دولت میتواند از این تغییرات مثبت برای کمک به اقتصاد استفاده کند.
در بازار مسکن اگرچه شاهد تورم هستیم اما رونق خرید و فروش نیز رخ داده است. به این خاطر که مردم به دنبال حفظ ارزش پول خود با استفاده از ملک و زمین هستند. مسکن میتواند در شرایط فعلی محل مناسبی برای سرمایهگذاری کم ریسک باشد.
اما در بازار سرمایه اتفاق جالبی افتاده که امیدواریم رونق آن بدون دخالت دولت ادامه داشته باشد. این موضوع به نفع شرکتهای تولیدکننده و سرمایهگذاران خواهد بود. هرچند که بورسبازان عوام نیستند اما سرمایهگذاران در بورس میتوانند چشمانداز مثبتی را برای تولید کشور رقم بزنند و به کاهش نقدینگی در جامعه نیز کمک کنند.
در این راستا حجم واردات کشور هم احتمالاً به دلیل رشد قیمت ارز، عدم استقبال از کالاهای گران خارجی و قوانین بازدارنده در ماههای آینده کمتر خواهد شد و به افزایش تقاضا برای تولید داخل و حذف رقبای خارجی کمک میکند؛موضوعی که با شعار سال یعنی «حمایت از تولید داخل» همسو است و به تقویت بنگاههای داخلی میانجامد. البته به این شرط که تأمین مواد اولیه واحدهای تولیدی بخوبی انجام شود و دولت سیاستهای مخربی را اتخاذ نکند.
چراکه آنچه بنگاههای اقتصادی را به زانو درمیآورد بیش از تحریم، سیاستهای نامطلوب اقتصادی است وگرنه بر اساس علم اقتصاد، افت ارزش پول ملی یکی از راهکارهای تقویت تولید و صادرات است.
در شرایط کنونی چقدر میتوان صادرات را رونق بخشید؟
نمیتوان عدد و رقمی عنوان کرد اما اگر درست برنامهریزی شود، دست یافتنی است. بهطوری که میبینیم الآن کشاورزان بهطور خودجوش وارد بازارهای بینالمللی شدهاند و محصولاتشان را میفروشند تا سود بیشتری کنند. البته باید نظارت دولت نیز در این شرایط قویتر شود تا مصرف کننده داخلی متضرر نشود. بهطوری که تأمین نیاز داخل اولویت نخست و صادرات اولویت دوم باشد.
زمانی کالاهای ایرانی توان رقابت در عرصههای جهانی را نداشتند اما الآن شرایط فرق کرده است. بسیاری از صنایع میتوانند کالاهای خود را با قیمتی پایینتر از نرخهای جهانی در بازارهای دیگر از جمله کشورهای همسایه بفروشند. دولت اگر در این راستا از صنایع حمایت کند تا با حداکثر ظرفیت وارد مدار تولید شوند، به رونق صادرات و جبران افت صادرات نفت خام کمک خواهد شد. در این صورت شاخص رشد اقتصادی کشور نیز به خاطر کاهش فروش نفت منفی نخواهد شد.
علاوه بر آنچه گفته شد، افزایش تولید داخل و صادرات میتواند اشتغالزا نیز باشد. از این رو دولت باید از تصمیمها و سیاستگذاریهای مخرب خودداری و سرمایهگذاران و تولیدکنندگان را از بلاتکلیفی نجات دهد.
فکر میکنید امکان افزایش سرمایهگذاری در اقتصاد ایران و همینطور خرید کالاهای مورد نیاز کشور در شرایط تحریم وجود داشته باشد؟
این موضوع چشمانداز مثبتی ندارد. بهطوری که میبینیم بعد از خروج امریکا از برجام با وجود حمایتهای ضمنی اروپا از ایران و برجام، سرمایهگذاران خارجی از همکاری با ایران منصرف شدند. برای مثال شرکت توتال فرانسه حتی حاضر نشد در سودآورترین بخش اقتصاد ایران یعنی صنعت نفت باقی بماند. چراکه با امریکا منافع اقتصادی مشترک دارد.
البته شاید برخی از سهامداران کوچک و مستقل از امریکا بازهم به همکاری با ایران ادامه دهند اما قطعاً منافع خود را اصل قرار میدهند و ضرر نخواهند کرد. اما همانطور که اشاره کردم حتی فعالان اقتصادی کشور هم در وضعیت کنونی تمایلی به سرمایهگذاری در اقتصاد ایران ندارند. مگر آنکه دولت از صنایع موجود حمایت جدی کند و مشوقهایی را برای سرمایهگذاران داخلی در نظر بگیرد.
در مورد خرید کالای مهم و استراتژیک از کشورهای دیگر نیز شرایط چندان راضی کننده نیست. بهطوری که میبینیم قراردادهای خرید هواپیما در نتیجه تهدیدهای امریکا به بنبست خورد و بسیاری از شرکتهای بینالمللی نیز از فروش کالا به ایران ترس دارند.
تحریمها بر سفره مردم عادی چه تأثیری داشته و خواهد داشت؟
تحریمها از طریق تورم بر تمام جامعه بویژه اقشار آسیبپذیر اثر میگذارد. اما در حال حاضر ما شاهد یک تغییر و جابهجایی در طبقه دهکهای جامعه هستیم.
با تورمهای غیرقابل پیشبینی احتمال میرود که طبقات متوسط جامعه با درآمد ثابت، دچار مشکل شوند. الآن هم دهکهای متوسط در حال حرکت به سمت دهکهای فقیر هستند. اما در همین حال میبینیم که دهکهای نهم و دهم که ثروتمندان در آن قرار دارند، روز به روز به ثروتشان افزوده میشود.در این شرایط دولت باید از دهکهای آسیبپذیر حمایت مناسب انجام دهد.
منظورتان بستههای حمایتی دولت از اقشار ضعیف است؟
بستههای حمایتی خوب است اما کافی نیست. باید در ساختار یارانه نقدی نیز تغییراتی ایجاد شود. نباید به همه یکسان یارانه داده شود. از ابتدا قرار بود این پول فقط به اقشار آسیبپذیر تعلق گیرد. اما اکنون میبینیم که یارانه علاوه بر جامعه هدف به برخی از ثروتمندان نیز پرداخت میشود. مسئولان میگویند که راه شناسایی ثروتمندان و مستمندان سخت است اما با یک بررسی اجمالی میتوان این کار را انجام داد. شناسایی فقرا کار چندان دشواری نیست.
در شرایط فعلی باید یارانه طبقات بالای جامعه حذف شود و در عوض یارانه طبقات پایین جامعه افزایش یابد. حتی بازگشت کوپن برای حمایت از قشر ضعیف جامعه گزینه بدی نیست.
از سوی دیگر باید در نظام مالیاتی کشور نیز تغییراتی ایجاد شود و به گروههایی که باید مالیات حقه را پرداخت کنند، نباید امکان فرار داد. باید به سوی افزایش درآمد پاک یعنی مالیات برویم تا منابع لازم برای اداره کشور و حمایت از افراد آسیبپذیر فراهم شود.
درحال حاضر چشمانداز اقتصاد ایران را چگونه میبینید؟
این موضوع بستگی به عملکرد مسئولان دارد. اما امیدواریم که بتدریج با بازنگری سیاستهای اقتصادی دولت و سیاستگذاری صحیح سیاسی و اقتصادی شرایط بهتر شود.
در شرایط مطلوب ما نباید به استقبال تحریم برویم. امید است که با اتخاذ سیاستهای صحیح، گشایشهای سیاسی حاصل شود و تحریمها موقتی باشد. باید این موضوع با یک مفاهمه و همکاری داخلی و خارجی در یک جا متوقف شود. برای مثال همکاری میان قوای سهگانه اتفاق خوبی است که امیدواریم از این طریق واقعاً به مردم خدمت شود.
ایران کشوری بزرگ با منابع طبیعی کم نظیری است. متأسفانه به درستی از این منابع استفاده نشده است. اگر بتوانیم مشکلات داخلی را حل کنیم، حتی فشارهای خارجی هم تأثیر چندانی بر اقتصاد ایران نخواهد داشت. اما مشکل اصلی از سیاستهاست که به درستی اتخاذ نمیشود. انتظار اقتصاددانان هم از دولت تدبیر و امید بیش از این بود. مسئولان باید با تدبیر مقابل اهداف تحریم ایستادگی میکردند. اینکه اقتصاد را به حال خودش رها کنیم تا مسیرش را پیدا کند، سیاست صحیحی نیست.
اما همانطور که اشاره کردم، اگر قرار باشد تحریمهای امریکا ادامه یابد، اخذ مالیات و اصلاح سیستم پرداخت یارانههای نقدی در دسترسترین ابزارهاست. دولت مدعی است که کمبود منابع مالی دارد و به نوعی در حمایت از تولید و فقرا دست بسته است. اما در همین حال میبینیم که منابع ملی را به حراج گذاشته است. اقداماتی میکند که منفعت ملموسی ندارد. برای مثال قیمت بنزین و سایر حاملهای انرژی را اصلاح نمیکند تا از مصرف بیرویه آن و همینطور قاچاق جلوگیری شود. اتلاف منابع یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که با سیاستگذاری نادرست در حال رخ دادن است. دولت اختیار اصلاح قیمتها را دارد.
مسئولان معتقدند که در شرایط فعلی امکان اصلاح قیمت حاملهای انرژی وجود ندارد و این موضوع نارضایتیهای اجتماعی به دنبال دارد. آیا میتوان سازوکاری را تعریف کرد که این اصلاح قیمت در شرایط فعلی به صورت موفقیتآمیز انجام شود؟
بله. همیشه تغییرات نارضایتی به دنبال دارد. نگرانی دولت نسبت به افزایش نارضایتی اجتماعی در شرایط فعلی قابل درک است. اما اگر سازوکار صحیحی تعریف شود، موفقیت غیر ممکن نیست. برای مثال میتوان این کار را همزمان با اصلاحات اقتصادی در بخش یارانهها و مالیات رقم زد و برایمردم توضیح داد که منافع این کار بیش از فشارهای احتمالی است و ادامه وضع موجود تأثیر بدتری بر اقتصاد کشور و در نهایت زندگی آنها خواهد داشت. حتی برای برخی از مردم سؤال است که چرا با وجود رشد قیمتها هنوز قیمت سوخت ثابت مانده است. قطعاً اگر بخوبی توضیح دهیم که با وضع موجود باید نرخ سوخت نیز اصلاح شود اما این تغییر باعث افزایش قدرت خرید اقشار ضعیف خواهد شد، مانند دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق همبستگی لازم شکل خواهد گرفت.
به آینده اقتصاد امیدوار هستید؟
اگر تغییری در تیم اقتصادی دولت و سیاستها ایجاد شود، بله. اما فراموش نکنیم که عملکرد نامناسب برخی از مسئولان از تحریمها قدرت تخریبی بیشتری دارد و باید هرچه زودتر بازنگریها انجام شود. برای بیاثر کردن تحریمها چاره وجود دارد اما به این شرط که از بیبرنامگی و سیاستهای غلط دوری شود. هنوز فرصت داریم.