ماهان شبکه ایرانیان

رزومه سازی چطور راه را برای شما باز می‌کند؟

یک روز هم در عمرش کار نکرده اما چند سال دیگر بازنشسته می‌شود و حقوق بازنشستگی‌اش را از تأمین اجتماعی می‌گیرد

رزومه سازی چطور راه را برای شما باز می‌کند؟

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران،  این، تنها نمونه‌ای است از آنچه دور و برمان می‌گذرد و ما گاهی حتی روح‌مان هم خبردار نمی‌شود. البته گاهی قضیه بواسطه انتشار در فضای مجازی حساسیت عموم را برمی‌انگیزاند. نمونه‌اش فردی که با رزومه‌ای پر و پیمان مدیر مجلات یکی از بنگاه‌های مطبوعاتی معروف شده بود و چیزی نگذشت که کاربران فضای مجازی که اتفاقاً هرکدام در نشریاتی که فرد در سابقه کارش خود را شاغل در آنها معرفی کرده بود، به صدا درآمدند و همکاری با او را تکذیب کردند. کاشف به عمل آمد که فرد مورد نظر حتی اگر یک یادداشت نیم ستونی برای روزنامه‌ای فرستاده بود، کار در آن روزنامه را در رزومه‌اش گنجانده بود و حال آنکه اشتغال مستمر کجا و دوخط نوشتن گاه به گاه و عبور از در روزنامه و مجله کجا؟!

رزومه‌سازی در صنفی که باید اصول صداقت و شفافیت را در آن رعایت کرد، دیگر فاجعه است. نمونه‌هایش بازهم وجود دارد؛ اصلاً چرا راه دور برویم؟ همین طرح ترافیک خبرنگاری. بله، به اینجا که می‌رسد همه سابقه کار خبری دارند. مدیر مسئول‌ها ادعا می‌کنند فرزندانشان در روزنامه شاغل هستند اما اگر از شاغلان در آن روزنامه بپرسید، حرف دیگری می‌زنند.

شما می‌توانید رزومه‌تان را آنجور که دلتان می‌خواهد تنظیم کنید. 27ساله هستید و ادعا کنید 10 سال سابقه کار دارید. از خودم می‌پرسم چطور ممکن است فردی که مدرک کارشناسی دارد از 17سالگی یعنی زمانی که هنوز دیپلم نگرفته بوده، در زمینه مرتبط کار کرده باشد؟! او که در یک شرکت نیمه خصوصی شاغل است و اتفاقاً سمت خوبی هم دارد این‌طور توضیح می‌دهد درحالی که در یک دورهمی دوستانه، عده‌ای با اشتیاق به حرفهایش گوش می‌دهند: «خب من پروژه دانشگاهی‌ام هم مرتبط با همین کارم بوده. از سال فلان با آقای فلانی کار کرده‌ام؛ استاد فلانی. می‌شناسید دیگر؟!» استاد فلانی را نمی‌شناسم اما به باقی حرف‌ها گوش می‌کنم شاید چیزی دستگیرم شود: «فلان سال یک پروژه مشترک با استاد، کار کرده‌ام که اتفاقاً در سایت استاد هست. یک کتاب هم خودم درآورده‌ام از آن پروژه. آن موقع دانشجو بودم هنوز.»

 او جزئیات را به دقت توضیح می‌دهد. بعد تازه دوزاری‌ام می‌افتد که نه تنها پروژه‌های درسی دانشگاه را جزو سابقه کارش حساب کرده، که سال‌های تحصیل را هم به خاطر اینکه پروژه‌های موردنظر را در این سال‌ها انجام داده، سابقه کار محسوب کرده است. حتی اگر در طول انجام یک پروژه، یک کار نیمه وقت هم داشته، آن را در محاسبه آورده است، آن هم به صورت چند سال مجزا؛ به عبارتی شما می‌توانید 3 سال کار کنید و از دلش 6 سال کار به صورت موازی بیرون بیاورید. ممکن است کمی گیج شده باشید اما تأمل کنید و بیشتر به سبک و سنگین کردن ماجرا بپردازید تا برایتان کم کم روشن شود.

بگذارید یک مدل دیگر از رزومه‌سازی را برایتان شرح دهم. شما می‌دانید که فلان شرکت اروپایی در حوزه کاری‌تان فعالیت دارد. ممکن است با آن شرکت مکاتباتی هم داشته باشید؛ چیزی در حد اینکه مثلاً تمایل نشان داده باشید که باهم همکاری کنید. حتی شاید به کشور موردنظر یکی سفر هم رفته باشید. هیچ کدام از اینها مجوز این نمی‌شود که کار در آن شرکت را در سوابق کاری‌تان بیاورید اما بعضی‌ها این کار را می‌کنند، مثل آقای میم که مدتی یک شرکت بازرگانی ثبت کرده بود و الان شاغل در یک اداره دولتی است که زمانی از آنجا استعفا داده بود. او هرجا رزومه می‌فرستد، اسم چند شرکت خارجی را هم می‌آورد که یعنی سابقه کار در آنجا را دارد. آقای میم را از طریق یکی از دوستانم می‌شناسم. او می‌گوید: «چرا نباید این کار را بکنم؟! باید بلوف بزنی تا پیشرفت کنی. ادعای بزرگ کن تا کسی به آن شک نکند. اینجا ایران است. کسی ازتان سؤال و جواب نمی‌کند. همین که اسم یک شرکت خارجی را بیاورید، آنقدر برای طرف جذابیت ایجاد می‌کنید که اصلاً یادش می‌رود چه کسی بوده‌اید. استعلام؟! نه بابا استعلام کجا بود؟! وقتی رزومه پر و پیمان را ببینند چشمشان کور می‌شود. چیز دیگری را نمی‌بینند.»

البته همیشه هم این‌طور نیست. مدیر یکی از شرکت‌های مهندسان مشاور نفت و گاز معتقد است که با چند سؤال و جواب ساده براحتی می‌شود بدرستی رزومه پی برد و این چیزی نیست که بشود تا ابد پنهانش کرد.

او می‌گوید: «اولین فاکتوری که در رزومه جلب توجه می‌کند، تحصیلات است و برای همین خیلی‌ها ممکن است در این بخش تخلفاتی انجام دهند که آن هم قابل تشخیص و بررسی است. حتی فراتر از آن، ممکن است کسی واقعاً مدرک تحصیلی مورد ادعا را داشته باشد اما ادعاهای دیگرش در رابطه با تدریس یا داشتن مقالات علمی مرتبط، درست نباشد. طرف با مدرک دکترا ادعا می‌کند 500 مقاله علمی دارد و اتفاقاً تمام مقاله‌ها را هم در سایتش به اشتراک گذاشته، بعد نگاه می‌کنید و می‌بینید یک آدم 40 ساله است که تعداد مقاله‌ها هیچ جوره با سابقه و زمان فارغ‌التحصیلی‌اش همخوانی ندارد.»

رزومه‌سازی جعلی البته فقط این نیست که یک برگ رزومه درست کنید و سابقه کارِ کرده و نکرده‌تان را در آن بیاورید. خیلی از رزومه سازی‌ها اصولاً شفاهی هستند. مثلاً می‌خواهید از یک آرایشگر وقت بگیرید و طرف ادعا می‌کند 15 سال است دارد عروس درست می‌کند اما واقعیت این است که 2 سال هم سابقه کار ندارد و اگر در نوجوانی هم دستی به قیچی برده و به آرایشگری علاقه‌مند بوده، آن را هم به حساب سابقه کاری‌اش گذاشته است. نگین با چنین ترفندی به دام افتاده است. با او در اینستاگرام آشنا می‌شوم و بواسطه نظری که زیر یکی از عکس‌های یک صفحه تبلیغاتی آرایشی گذاشته: «لطفاً مثل من گول نخورید، ممکن است عکس جعلی باشد.» نگین درباره تجربه‌اش این‌طور می‌گوید: «هنوز وقتی عکس‌های عروسی‌ام را می‌بینم حرص می‌خورم. یک آلبوم به من نشان داد و گفت کار خودم است. عکس‌ها را توی اینستاگرام هم گذاشته بود. بعد کاشف به عمل آمد که همه‌اش الکی بوده و عکس‌ها را از جای دیگر برمی‌داشته، اصلاً سابقه کار نداشت. اول کارش بود.»

شما ممکن است به یک دکوراتور ساختمان زنگ بزنید و شرح ‌دهید که چه کارهایی می‌خواهید انجام دهید و او به شما اطمینان خاطر می‌دهد که 20 سال است کارش همین است و موقعی که با او قرار می‌گذارید، با یک فرد نهایتاً 30 ساله مواجه می‌شوید و حالا اینکه 20 سال سابقه را کجا آورده، دیگر ادعایی است که می‌کند و چه کسی می‌تواند بگوید درست نمی‌گویی؟!

واقعیت این است که بلوف زدن، بخشی از تجارت خیلی‌هاست و ما هم که عقل‌مان به چشممان؛ ادعا را می‌شنویم و بدون اینکه ذره‌ای تحقیق کنیم، چشم و گوش بسته به آن اعتماد می‌کنیم. فلان متخصص زیبایی ادعا می‌کند از فلان مؤسسه پاریس گواهینامه دارد و خودمان را با خیال راحت به او می‌سپاریم درحالی که اصلاً چنین مؤسسه‌ای نه تنها در پاریس، که در هیچ کجای دنیا وجود خارجی ندارد؛ چیزی شبیه آگهی‌های تبلیغاتی ماهواره‌ای که امکان ندارد برای جلب اعتماد شما، مدرکی معتبر از یک مؤسسه جهانی رو نکنند. اتفاقاً طرفدارانشان هم کم نیستند. خانم تحصیلکرده و خیلی امروزی را می‌شناسم که دنبال کرِمی بود که گفته بودند آدم را 20 سال جوان می‌کند و چطور آدم نمی‌تواند یک دقیقه فکر کند که اگر چنین کیمیایی را می‌شد با 200 هزار تومان خرید، که دیگر جراحان پلاستیک باید به کل در مطب‌شان را تخته می‌کردند. آن رفیق‌مان هم حتماً چیزهایی دیده بود که می‌گفت آدم باید بلوف بزند تا بتواند پیشرفت کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان