«محمد عطریانفر» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با باشگاه خبرنگاران جوان گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید:
دولت در سیاستهای اقتصادی خود دچار بن بست شده است
با توجه به اینکه امروز مهمترین دغدغه مردم معیشتی است، وضعیت اقتصادی امروز را چگونه ارزیابی میکنید، ضمن اینکه برخی از اقتصاددانان امثال آقای راغفر خبر از افزایش قیمت دلار تا میزان 40000 هزار تومان دادهاند؟
عطریانفر: بخشی از مشکلات اقتصادی ایران به دلیل پیوندی که با اقتصاد جهانی دارد اجتناب ناپذیر شده و بخشی دیگر هم ناشی از شرایط عمومی جامعه است، در بحث اقتصاد باید گفت، معیشت مردم تابعی از سیاستهای اقتصادی کشور است ، سیاستهای اقتصادی کشور در سر فصلهای مختلفی تعریف میشود، آنچه که در حوزه اختیارات، تصمیمات و تدابیر سیاسستهای عمومی اقتصادی دولت است، بخشی هم ذیل سرفصل فعالیتها و نشاط اقتصادی بخش خصوصی است، و بخشی هم با توجه به قانون اساسی در حوزه تعاونیها تعریف میشود.
معمولا دولتها سیاستهای کلان را تدوین میکنند و بخش خصوصی هم در چهارچوب سیاستهای کلی نظام اقتصادی فعالیت دارند. بخش عمده اقتصاد کشورهای نفتی مانند ایران، دولتی است میتوان گفت که امروز حجم زیادی از درآمدهای ما را نفت تشکیل میدهد.
در فرایند 40 ساله انقلاب ایران از آغاز تا امروز مشکلات و فراز و فرودهای سنگینی همچون 8 سال جنگ تحمیلی بر سر راه اقتصاد داشتهایم، جنگ بخش زیادی از منابع ملی ما را از بین برد. دولت وقت سیاست انقباضی را در دستور کار خود قرار داد، آیتالله هاشمی در آن زمان هم مسئولیت جنگ را بر عهده داشت و و هم به عنوان رئیس مجلس نمایندگان را مدیریت میکرد. او فراتر از این 2 موقعیت رسمی به رئیس دولت مشورت میداد و با پیگیری دغدغهها به دولت برای بهبود وضعیت مردم کمک میکرد.
ما در آن زمان یک مقطع نگران کننده داشتیم و مقطع دیگر را هم میتوان دوره احمدی نژاد دانست که بر خلاف قدرت مالی عظیم ناشی از درآمدهای ارزی بسیار زیاد (طبق آماری که برخی داده اند 700 الی 800 میلیارد دلار) متاسفانه به دلیل سیاستهای غلط دولت وقت احمدی نژاد بخش عظیمی از این درآمدها صرف هزینههایی شد که بی بازگشت بود، در حالی که دولتها اینگونه درآمدها را صرف زیر ساختهایشان میکنند، که اثراتاش را به طور دراز مدت در سر نوشت مردم به جا میگذارد، این 2 مقطع در تاریخ 40 ساله انقلاب بسیار نگران کننده بوده است.
واقعیت کنونی جامعه ما تلخ است/جامعه نیازمند آشنایی با ادبیات ریاضتی است
مقطع سوم که امروز با آن مواجهایم ناشی از آثار پس از برجام است، که یکباره ملت را تحت تاثیر قرار داد.اقتصاد ایران اقتصاد بسته نیست. اقتصاد با نظام باز که پیوند غیر گسسته با نظام اقتصادی جهان دارد. روند توسعه ما فعلا در گرو تامین نیازهای از خارج از کشور و استفاده از تکنولوژی جهانی است، نیاز اقتصادی و رشد و توسعه ما مرهون پیوند و ارتباط با دنیای علم است که بخش عمده نیاز ما را کشورهای غربی باید تامین کنند، موضوع توسعه کشورمان گره خورده با نفت بود که صنعت نفت ما در بحث استخراج و حفاری نیاز جدی به صنایع پیشرفته و با تکنولوژی بالای غربی دارد. همه این موارد مشکلاتی را امروز بر سر راه اقتصاد ایران به وجود آورده که در کنار این مشکلات البته برخی ناکار آمدیها هم در دولت وجود دارد، اما مصیبتی که امروز به آن گرفتار هستیم و مهمتر از مباحث اقتصادی بیاعتمادی میان حاکمیت و مردم رو به افزایش است.
دربرخی مقاطع پیشین که شرایط بسیار سخت بود به دلیل اینکه جامعه نسبت به حاکمیت اعتماد کافی داشت مردم به دولت در مشکلاتش کمک میکردند تا حاکمیت بتواند از بزنگاهها به خوبی عبور کند، متاسفانه امروز به دلیل مشکلاتی که پس از برجام در کشور به وجود آمده ، اعتماد مردم دچار خدشه شده است و مردم همراهی نمیکنند، هم مردم محروم و هم مردم ثروتمند که باید به دولت کمک کنند، آنها با تردید به دولت نگاه میکنند و دولت معمولا در سیاستهای اقتصادی خود دچار بن بست شده است.
واقعیت کنونی جامعه ما تلخ است. برای برون رفت از این شرایط اگر سیاست کلی ما پس از برجام بتواند گشایشهایی پیدا کند تا تحریمها بشکنند به سرعت وضعیت اقتصادی از بحران کنونی خارج میشود و امکان ترمیم این وضعیت به وجود میآید، اما اگر این مسیر همچنان بخواهد ادامه پیدا کند، باید سیاستهای ریاضتی را در پیش بگیریم و الگوی مصرف خود را در جامعه اصلاح کنیم، جامعه باید با ادبیات ریاضت اقتصادی آشنا بشود و سیاستهای انقباضی را تدارک ببیند، در این مقطع مهمترین چیزی که میتواند به ما کمک کند، ضرورت انسجام در ساحت رهبران فوقانی قدرت کشور است، نهادهای مسئول باید بتوانند در عالیترین سطح، زبان مشترک داشته باشند.
در شرایط پسابرجام ارتباط ما با دنیا قطع شد/بخشی از مشکلات اقتصادی کشور به بدنه ناکارآمد دولت برمیگردد
اشاره کردید به برجام یعنی شما تنها دلیل ناکارآمدی فعلی در عرصه اقتصاد را مربوط به برجام میدانید، در حالی دیگر دوستان اصلاحطلب بخش عمدهای از این مشکلات را به ضرورت جراحی تیم اقتصادی کابینه مربوط میدانند، تا جایی که برخی ها معتقدند دولت اگر بحث تیم اقتصادی را جدی میگرفت، شاید اکنون وضعیت بهتری داشتیم.
عطریانفر: مشکلات اقتصادی از منظر آسیب شناسی سه سر فصل دارد، یکی از آنها را اشاره کردم قطع ارتباط دنیا با ما که ناشی از شرایط پس از برجام است، که سهم بزرگی در ایجاد مشکلات دارد، بخش دیگری از این آسیب ناشی از بدنه ناکارآمد دولت بوده و بخش دیگری هم به ناهماهنگی و عدم تعادل در ساختار حقوقی قدرت در ایران بر میگردد، به این معنا که شما اگر دولت نفتی هستید، و کشور دارای درآمد نفتی است، بخش خصوصی هم وجود دارد، اما یک بخش شبه دولتی وجود دارد که به بخش خصوصی هم تعلق ندارند برخی از سیاستها و دخالتهای اقتصادیشان عوارض و آسیبهایی را به اقتصاد ملی ما وارد میکند که متاسفانه دولت هم قدرت کنترل آنها را ندارد.
با توجه به اینکه منافع بعضی افراد در دولت با شرکتهای خصولتی گره خورده به نظر میرسد دولت نمیخواهد با شرکتها برخورد کند، نظر شما دراین باره چیست؟
عطریانفر: در اینجا در مقام آسیبشناسی هستم، مهم نیست چه کسی مسئول است، میتواند دولت یا حتی خارج از دولت باشد، برای ما اهمیتی ندارد که عامل گرفتاریهای اقتصادی چه کسی است، شما باید بدانید سر فصلهای مهمی است، اگر بخواهیم وزنگذاری کنیم که کدام یک از این سه سر فصل سهم بیشتری در این نابسامانیها دارد، معتقدم بخش عمده مشکلات به محور اول یعنی قطع مناسبات اقتصادی ایران با دنیا مربوط است و نامتعادل بودن ساختار حقوقی در اقتصاد و ناکارآمدیهای دولت در اولویت های بعدی مطرح خواهد شد.
از ابتدای انقلاب تاکنون کشور ما تحریم بوده است، اینکه شما دلیل ناکارآمدیها را تحریم میدانید و نقش دولت را در اولویت های بعدی اعلام می کنید، واقعا نقش دولتها در این ناکارآمدیها در درجه چندم قرار دارد؟
عطریانفر: بله نقش دارند، همانطور که اشاره کردم مصیبتی که دولت احمدینژاد برای اقتصاد ما ایجاد کرد، مصیبت کمی نبود، از منظر یک داور منصف صریح میگویم، دولت دفاع مقدس که ذیل منویات ریاستجمهوری آیتالله خامنهای تشکیل شد، مجموعه سیاستهای اقتصادی قابل دفاعی دارد، در این زمینه نه تنها اصلاح طلبان بلکه اصولگرایان دفاع میکنند. با درآمدهای ارزی بسیار اندک حداکثر 10 میلیارد دلاری که قریب به 6 میلیارد آن صرف جنگ شده بود،کشور اداره میشد.مردم در چنین شرایطی زندگی میکردند، اما بحران نداشتند، در همان مقطع تعداد زیادی مهاجرت از مناطق جنگی داشتیم که گرفتاری خاص خودشان را داشتند، مردم به اقتصاد دوران جنگی عادت کردند و زندگیشان به خوبی اداره شد.
بعد از آن دولت کارگزارن سازندگی و دولت توسعه سیاسی متوازن آقای خاتمی روی کار آمدند، که با توجه به جداول آمار و اظهارنظر کارشناسان اقتصادی رشد نیرومندی داشتیم، تمام بار مشکلات جنگ بر روی دوش دولت کارگزاران بود، که با همت مدیران دولتی و مدیریت درست مرحوم هاشمی رفسنجانی کارهای بزرگی انجام داد بسیاری از زیر ساختهایی که از بین رفته بود را احیا کردند، در بحث برق، آب، گاز، توسعه روستایی، ثبات شهر نشینی، قطبهای جمعیتی، مخابرات، فضای کشاورزی و زیرساختهای صنایع مادر مانند سدها کار خیلی بزرگی صورت گرفت.
روحانی وارث سرزمین سوختهای شد که با توجه به گزارشات، متوسط ایجاد فرصت شغلی احمدی نژاد سالی 14 هزار شغل بوده است، در حالی که نیاز کشور نزدیک به یک میلیون فرصت شغل بود این بار سنگین بیکاری مزمن چندین میلیونی به دوش دولت روحانی افتاد، سر فصل مصیبتهای هستهای ما هم کم نبود و روز به روز مشکلات را افزایش داد، آقای مهندس زنگنه صنعت نفت را با 94 هزار کارمند تحویل داد و پس از 8 سال مجدد که خودش وزارت نفت را تحویل گرفت 254 هزار نفر نیروی چسبیده به دولت وجود داشت، اقای روحانی یک دوره 4 ساله را طی کرده است، دورانی که تقریبا قضاوتها، قضاوتهای خوبی است با همه ایراد و اشکالاتش که به دولت وارد است.
روحانی تحت تاثیر فضاهای پوپولیستی درصدد کنترل تورم برآمد/باید اجازه میدادیم قیمت دلار رشد منطقی خودش را داشته باشد
البته معتقدم خطاهای زیادی وجود داشته است، یکی از این خطاها این است که روحانی هم تحت تاثیر فضاهای پوپولیستی باور داشت که باید تورم را کنترل کند، اما به چه قیمتی؟ این کنترل ناموجه شرایطی را ظرف 4 سال به وجود آورد که دلار در حال حاضر به این وضع رسیده است، دلاری که در سال 92، 3700 تومان قیمت داشت باید به صورت تدریجی در سال 96 به 7000 تومان میرسید، باید اجازه میدادیم قیمت دلار رشد منطقی خودش را طی میکرد، زیرا این بحث آسانترین و روانترین تعریف در بحث تعیین قیمت ارزش دلار است.
دولت روحانی اجازه نداد دلار طبق منطق اقتصادی پیش برود
حجم نقدینگی جامعه را اگر بر مقدار دلار وارداتی کشور تقسیم کنید ارزش ارزتان کشف میشود، در سال 96 حجم نقدینگی 1200 میلیارد تومان بود که الان 1600 میلیارد تومان است، در حالی که درآمد ارزی ما در سال 96 بالغ بر 150 میلیارد دلار بود، زمانی که محاسبات را انجام میدهیم قیمت دلار به 8000 تومان میرسد. اجازه ندادند این رویه طبق منطق اقتصادی خودش پیش برود، بله ما باید با کاهش حجم نقدینگی و افزایش درآمدهای ارزی قیمت دلار را کاهش می دادیم.
در قسمت دوم برای افزایش درآمدهای ارزی، باید صنعت تحرک لازم را داشته باشد که همه این موارد به رونق اقتصادی بر میگردد، به دلیل اینکه ما فاقد رونق اقتصادی بودیم. در این دو سال گرفتاری ما روز به روز بیشتر شده و به این دلیل است که میگویم سهم بزرگی از نابه سامانیها ناشی از قطع رابطه اقتصادی با دنیاست.
ترساندن مردم از پیروز رئیسی و رشد سه برابری دلار جزو شگردهای تبلیغاتی بود/روحانی مورد حمایت اصلاح طلبان است
در انتخابات سال 96 حامیان روحانی دلار را کنار هزارتومانی قرار میدادند و مطرح میکردند در صورت روی کار آمدن رئیسی یا قالیباف دلار سه برار میشود به همین دلیل به روحانی رای دادند اول اینکه آیا قبول دارید که مردم به دلیل ترس از افزایش قیمت دلار به روحانی رای دادند؟ و دوم اینکه دلار نه تنها سه برار بلکه سیر افزایشی خود را کماکان طی میکند؟ و با توجه به این موارد راهکار چیست؟
عطریانفر: نه تنها در اقتصاد ایران بلکه در تمام دنیا، اقتصاد فرمان پذیر نیست، یعنی اقتصاد به هیچ عنوان از ابراهیم رئیسی، حسن روحانی فرمان، محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد فرمان نمی پذیرد. پایه اقتصاد ریاضیات است و روند خود را طی میکند، نکتهای که شما اشاره میکنید، در هر انتخاباتی وجود دارد، معتقدم این مسائل خیلی منشاء اثر نیست.
آقای رئیسی به عنوان شخصیت قابل احترام فقط رقیب روحانی نبود، او مورد اجماع و حمایت پیدا و پنهان تمامی اصولگرایان بود و هر قدر ظرفیت که خارج از ظرفیت اصلاح طلبی و اعتدالگرایی روحانی روی زمین مانده بود، با تشکیل جمنا به حمایت از آقای رئیسی پرداختند.
به دولیل تصور میکنم، رای سلبی علیه رئیسی به نفع روحانی جا به جا نشده است، اول به این دلیل که جناب رئیسی با یک پیشینه سفید وارد انتخابات شد و هیچ کاری نکرده بود که کسی او را نقد کند، در حالی که روحانی یک عملکرد 4 ساله داشت، که این عملکرد 4 ساله میتوانست مورد نقد قرار بگیرد، نکته دوم این است که آقای رئیسی رای تشکیلاتی نیرومندی را در جهت پیروزی در انتخابات به نفع خود بسیج کرد، یا به عبارتی دیگران برای او بسیج کردند در حالی که این ظرفیت در اختیار آقای روحانی نبود.
روحانی ضمن اینکه کاندیدای قطعی اصلاح طلبان نبود، اما مورد حمایت اصلاح طلبان قرار گرفت، در کنار این مسائل برخی اعتراضاتی داشتند و مطرح میکردند از سوی دیگر تشکیلات حزبی روحانی هم توان و ظرفیتی نداشت.
با توجه به اعتراض شما که گفتید برخی در دوره انتخابات 1000 تومان در دست میگرفتند و میگفتند اگر رئیسی روی کار بیاید دلار به 5000 هزار تومان میرسد، معتقدم این شگردهای تبلیغاتی در حوزه اقتصادبود و آرایی را از ناحیه اصولگرایی رئیسی به نفع روحانی جا به جا نکرد.
جهانگیری فهم اقتصادی بالاتری نسبت به روحانی دارد/افزایش نرخ ارز ناشی از بی کفایتی دولت است
به خاطر دارم رئیسجمهور پیش از انتخابات بیان میکرد که نرخ دلار ساعتی تغییر پیدا میکند و مردم نمیدانستند چه زمانی دلار و طلا بخرند.نقد آقای روحانی نسبت به دولت قبل در دولت خودش صدق میکند، برای برون رفت از این وضعیت راهکار چیست؟ در این شرایط بد اقتصادی وزیر اقتصاد نداریم به نظر شما این مسئله یک ضعف محسوب نمیشود؟
عطریانفر: بله، یک ضعف محسوب میشود، معتقدم کابینه روحانی باید منسجم باشد، در غیر این صورت ایراد دارد، ما این نقدها را داشتیم، مثلا شخصی مانند آقای جهانگیری که فهم اقتصادی بالاتری نسبت به آقای روحانی دارد، اگر فرمان اقتصادی را به او واگذار میکردند شاید بهتر میتوانست شرایط را مدیریت کند، یا میتوان به این مسئله اشاره کرد که چرا طیب نیا به عنوان یک اقتصاددان از دولت رفت، وی استاد دانشگاه و متخصص در امر اقتصاد بود.
این انتقادات را قبول دارم، اما سوال اینجاست اگر کابینه نیرومند و منسجم در دولت داشتیم، آیا میتوانستیم بر مشکلات فائق شویم؟ برخی تصور میکنند که اگر روحانی نبود و کسی دیگری روی کار میآمد ما این مشکلات را نداشتیم، بخش اندکی از مشکلات فعلی مربوط به دولت است، معتقدم دلار که قیمت واقعیش 9000 تومان است، اما در بازار 14000 تومان خرید و فروش میشود ناشی از حساب و بی کفایتی دولت است، اما اینکه دلار 3700 تومانی که به 9000 تومان میرسد به شرایط عمومی مربوط میشود.
همتی به لحاظ خط مشی به ما نزدیک تر است/تغییر مدیریت در بانک مرکزی تاثیری در کاهش دلار نداشت
در مباحث اقتصادی انتقادات زیادی به سیف وارد بود و انتظار میرفت که روحانی در بانک مرکزی تغییراتی ایجاد کند، اما روحانی از رئیس سابق بانک مرکزی تقدیر میکند، نظرتان در این موضوع چیست؟
عطریانفر: توقع ما هم این بود که زودتر شخص دیگری جایگزین آقای سیف شود، سیف 80 روز است که مسئولیت ریاست بانک مرکزی را برعهده ندارد و آقای همتی جای او را گرفته است که همتی به لحاظ خط مشی به ما نزدیکتر است، اما اثر این مدیریت را در دلار ندیدیم، نه تنها دلار کاهش قیمت نداشت بلکه افزایش پیدا کرد.
این مسئله نشان دهنده این مطلب است که با تغییر چند مدیر امیدی نیست که اتفاق مهمی بیافتد مشکل ما عمیقتر از نقش افراد است، البته صحبتهای من به معنی بی کفایتی آقای دکتر همتی نیست، بلکه معتقدم همتی جزء مدیران اقتصادی خوب در کشور است که گام به گام و پله به پله تخصص پیدا کرده است. با گذشت 80 روز از ورود همتی به بانک مرکزی اتفاق خاصی رخ نداده است، ما نمیتوانیم خیلی به روحانی گیر بدهیم که اگر سیف را 6 ماه زودتر برکنار میکرد، اتفاق شگرفی رخ میداد، ما بیش از انکه ذهن خود را معطوف به تغییر افراد کنیم باید برنامه داشته باشیم.
دولت برنامه مدون اقتصادی ندارد
یعنی دولت برنامه اقتصادی مدونی ندارد؟
عطریانفر: از نظر من در شرایطی فعلی برنامه مدونی ندارد، دولت در شرایط تحریمی، برنامهای برای حل کاهش فروش نفت و افزایش نقدینگی ندارد و از سوی دیگر مجلس هم میخواهد با استیضاح و سوال از رئیس جمهور مشکلات را بی ربط به خود نشان دهد و از سر خود وا کند.
ادعای عضو کارگزاران درباره عقبنشینی لیلاز از انتقاد به روحانی
اخیرا برخی از دوستان شما امثال اقای لیلاز مطرح کردهاند اگر اختیاراتی که رهبری به روحانی داده را به چوب خشک میداد بهتر از روحانی عمل میکرد، نظرتان در این باره چیست؟
عطریانفر: این را باید به حساب طنازی آقای لیلاز بگذارید، او شخصیتی باسواد در اقتصاد است که خیلی از صحبت هایش با طنز و کنایه همراه است، نقد آقای لیلاز را خودش هم قبول ندارد.
درباره اختیاراتی که از ناحیه مقام رهبری به روحانی داده شده است، منظور آقای لیلاز جلسه رهبری با سران بود که رهبری فرمودند: همه مسئولان کشور باید به حرف رئیس جمهور تمکین کنند، اگر از خود آقای لیلاز در این بار سوال بپرسید جز این نکتهای نمیگوید.
سطح رفاه مردم از زمان جنگ تاکنون ارتقا پیدا کرده است!
در خانواده تان کسی را دارید که فرزند کوچک داشته باشد؟
عطریانفر: بله دخترم
آیا از مشکلات خانوادههایی که فرزند کوچک دارند مانند گرانی پوشک اطلاع دارید؟ به نظرتان انتظارات مردم تا چه حدی باید تقلیل پیدا کند؟
عطریانفر: زندگی مردم بعد از جنگ روز به روز ماه به ماه و سال به سال ارتقا پیدا کرد، حتی در دولت احمدی نژاد که پولهای وافری داشتیم به موز و سیبزمینی و گوجه تبدیل کردیم و مردم هم خوردند، مردم در طول دوران بعد از جنگ تا کنون روز به روز سطح رفاهشان افزایش پیدا کرده است، بعد از جنگ حدود 5 میلیون وسیله نقلیه در کشور تردد میکرد که امروز نزدیک به 20 میلیون وسیله نقلیه در اختیار مردم است.
قدرت خرید مردم با سطح رفاهشان برابر است؟
عطریانفر: زمانی که سطح رفاه افزایش پیدا کند قدرت خرید هم افزایش مییابد.
قدرت خرید مردم قوی تر شده است/افزایش قیمت کنونی میوه و مسکن حباب است
براساس آمارها قدرت خرید مردم برای کالاهای اساسی در طول 40 سال به نصف تبدیل شده است، مثلا مسکن 60 درصد و میوه 80 درصد افزایش پیدا میکند، نظرتان دراین باره چیست؟
عطریانفر: افزایش هزینهها میتواند درست باشد، اما به همان نسبت بلکه بیشتر درآمدشان افزایش پیدا کرده است قدرت خرید نهتنها ثابت بلکه قویتر شده است، افزایش قیمت کنونی حباب است و نمیتوان آن را ملاک قرار داد، زمانی میتواند ملاک باشد که پراید 5 میلیون بود. اقتصاد دانان میدانند که قدرت خرید ملی ما بعد از جنگ تا کنون افزایش پیدا کرده است.
دولت با مسائل منفعلانه برخورد میکند/اگر در برابر سیاست های ترامپ مقاومت کنیم شرایط از این بدتر می شود!
در مبحث بالا رفتن دلار رسانههای اصلاحطلب و اصولگرا این نقد را داشتند که خاطر آقای نوبخت به دلیل دلار 5000 تومانی مکدر شد، اما بعد از آنکه دلار صعود پیدا کرد این امر طبیعی شد و دولت نیز موضعی در این باره نگرفت و آقای روحانی در مصاحبه تلویزیونی خود گفتند که دلار نرخ کاهشی داشته، پس باید قبول کرد که علاوه بر عوامل بیرونی سیاستهای داخلی نیز در نابسامانیهای اخیر دخیل است.
عطریانفر: ما این نظریه را رد نمیکنیم. ما منتقد دولت هستیم، چرا که با مسائل منفعلانه برخورد میکند، در حالیکه با توجه به شرایط حاکم نیازمند تدبیر یک برنامه جامع با توجه به بحران کنونی هستیم، چرا که برهه کنونی در قدرت خرید مردم تاثیر منفی گذاشته است.
اگر قرار باشد ایران در برابر سیاستهای ترامپ مقاومت کند، شرایط حتی از این هم بدتر خواهد شد! چرا که جبری از بیرون به ما تحمیل میشود؛ لذا اشخاصی که رفتارشان در تقویت موقعیت دولت تاثیر دارد، باید کمک کنند که سطح تاثیر کاهش قدرت خرید مردم در اثر سیاستهای تحمیلی پس از خروج ترامپ از برجام کاهش پیدا میکند.
تقسیم کار روحانی و لاریجانی را قبول دارم
گفته میشود که تقسیم کاری بین آقای روحانی و لاریجانی صورت گرفته تا رئیس جمهور سراغ سیف و نوبخت برود و قوه مقننه نیز بر وزرا تمرکز کنند، آیا این مسئله را تائید میکنید؟ فکر نمیکنید این مسئله که دولت سخنگو نداشته باشد به این معناست که برای مردم جوابی ندارد؟
عطریانفر: بنده تحلیل شما را قبول دارم، چرا که اگر در سطح مدیریت ارشد تحولی رخ داده و شخصیتها جابجا شوند و مهرههایی تواناتر و با فهم مدیریتی بالاتر جایگزین شوند، دولت نیز باید پاسخگو باشد.
عدم حضور طیبنیا در دولت معلول نپذیرفته شدن شروطش برای روحانی بود
این مساله نیز مطرح شده است که آقای طیبنیا برای ورود به کابینه دولت شرط گذاشته بود که اداره امور در نهادهای اقتصادی در دست خودش باشد، اما چون دولت قبول نکرد، وی نیز به کابینه وارد نشد!
عطریانفر: حق با شماست!
دخالتهای غیربرنامهای روحانی را در امر اقتصاد نقد کردیم/ تیم اقتصادی دولت باید یکپارچگی خود را به دست آورد
فکر نمیکنید که این امر حاکی از آن است که در دولت ارادهای برای انجام امور وجود ندارد؟
عطریانفر: این مسئله به طرز نگاه و زاویه دید رئیس جمهور باز میگردد! شما میگویید که آقای رئیس جمهور مدعی است که مسئولیتهای سازمان برنامه و بودجه با وی است، پس هرکسی وارد این ارگان شود باید به منویات رئیس جمهور عمل کند، اما اقتصاددانان میگویند ضمن احترامی که برای آقای روحانی قائلیم، باید اجازه دهیم برنامهها، تعیین کننده امور باشند و روال به گونهای پیش نرود که شخص رئیس جمهور به هر دلیلی دخالتهای غیر برنامهای انجام دهد.
ما نیز برای این مسئله به دولت نقد کردیم و به شما توصیه میکنم بیانیه کارگزاران که طی 15 بند تهیه شده بود را مجددا مورد بازنگری قرار دهید، چرا که در آن راهکارها، ایرادات و ضرورت اصلاحات را به آقای روحانی اعلام کرده و گفتیم که تیم اقتصادی باید یکپارچگی خود را به دست آورده تا امید به مردم بازگردد، همچنین لازم است که رئیس جمهور از تجربه گذشتگان استفاده کند، البته نباید فعالیتهای دیپلماتیک که به نفع اقتصاد کشور است را فراموش کرد.
آقای عطریانفر اکنون در کابینه دولت وزیر اقتصاد، وزیر کار و سخنگو وجود ندارد و ارگانی که باید به این امر نظارت کند مجلس است. در این شرایط از نمایندگان و علیالخصوص لیست امید چه انتظاری وجود دارد؟
عطریانفر: مسئولان ارشد باید بپذیرند که بحران وجود دارد، مردم به وضوح احساس میکنند در حوزه سیاست و اقتصاد شرایط خاصی به وجود آمده، به عنوان مثال تصور کنید که یک مادر فرزند بیماری داشته باشد، اگر بپذیرد که این بیماری سخت است، برای درمان کودک خود سر از پا نمیشناسد، اما اگر تصور کند که فرزندش به یک سرماخوردگی ساده مبتلا شده برای درمان او تلاش جدی نمیکند؛ لذا اکنون آقایان در عالیترین سطوح سیاسی، پارلمانی و اجرایی باید بپذیرند که شرایط بد است و طفره نروند.
سطح توانایی فراکسیون امید در همین حد است و بیش از آن نمی توانیم متوقع باشیم
عملکرد لیست امید در مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا آنطور که اصلاحطلبان انتظار داشتند به ایفای نقش میپرداختند؟
عطریانفر: اگر شورای محترم نگهبان اجازه میداد که ما در انتخابات کاندیداهای مناسبتری را انتخاب کنیم، شاید وضعیت اینگونه نبود؛ لذا اگر میتوانستیم با آزادی عمل بیشتر چهرههای حرفهای تری را انتخاب کنیم، ممکن بود عملکرد فراکسیون امید متفاوت باشد، اما با توجه به سیاستهای سخت و انقباضی شورای محترم نگهبان و نظارتهای جدی آنها نمیتوان از دوستان انتخاب شده بیش از سطح تواناییشان انتظار داشت!
در مبحث شورای شهر که نظارت شورای نگهبان دخیل نبود این انتظار وجود داشت که افراد شاخص و توانمندی انتخاب شود، اما این اتفاق نیفتاد!
عطریانفر: مگر انتخابها در شورای شهر بد بوده؟
یعنی شما عملکرد لیست شورای شهر را رضایتبخش میدانید؟
عطریانفر: آقای هاشمی بد است؟ مسجدجامعی بد است یا الویری!
تنها اختیار دندان گیر شورای شهر انتخاب شهردار است/ اقتدار و اختیارات شورای شهر کمتر از شهردار است
آقای عطریانفر به هرحال گفته میشود که شورای شهر میتوانست عملکرد بهتری در انتخاب شهردار و مدیریت شهر تهران داشته باشد!
عطریانفر: شورای شهر فقط یک اختیار جدی و دندانگیر دارد و دیگر اختیارات آن چندان جدی نیست، چرا که تنها میتواند شهردار را انتخاب کند و باید بدانید که این شورا دخالت چندانی در جزئیات کار شهرداری ندارد.
در هرحال کلیه شوراهای شهر سطح کشور تنها و تنها یک مسئولیت جدی دارند و آن هم انتخاب شهردار است! حتی در برکناری شهردار و استیضاح موفق شهرداران اختیارات و اقتدار شورا کمتر از نصب شهردار است.
اصلاح طلبان شورای شهرفرصت ماندن حقانیها را ندادند
آقای عطریانفر موافقید که با حذف افرادی مانند حقانی یا حکیمیپور اشخاصی با ژن خوب به شورای شهر وارد شدند؟
عطریانفر: بهتر است این مبحث ژن خوب را کنار بگذارید، در ثانی افرادی که اکنون به شورای شهر رفتهاند ژن خوب ندارند، عادیاند، اما بنده نیز معتقدم که آقای حقانی باید در شورا میماند و یکی از ایرادات مسئولان و دوستان اصلاحطلب این بود که برای امثال حقانیها فرصت ماندن فراهم نکردند! اما وقتی به هر دلیلی ایشان در شورا نیستند نمیشود گفت افرادی که اکنون در این نهاد حضور دارند، ضعیف هستند چرا که این افراد در حد بضاعت خود خوب هستند و کار میکنند.
در اوایل آغاز به کار شورا نقدهایی وجود داشت که چرا افراد باتجربهتری به شورا ورود پیدا نکردند!
عطریانفر: مثلا چه کسانی؟
حقانی و حکیمیپور.
عطریانفر: از کجا میدانید دیگران از حکیمیپور گزینه خوبتری نبودهاند؟
حداقل تجربه کار و شناخت کافی از امور دارد.
عطریانفر: در شورا 21 نفر باید انتخاب میشدند، بنده نیز رئیس شورای شهر اول تهران بودهام، لذا اگر از من نظرخواهی کنند، همین اکنون 300 نفر را لیست میکنم، اما بالاخره در نهایت 21 نفر به شورا راه مییابند و بقیه افراد روی زمین خواهند ماند.
کاش شورای شهر تهران یک پارلمان 500 نفره بود
خود اصلاحطلبان به این لیست انتقاداتی داشتند!
عطریانفر: حتی اگر لیست دیگری نیز تهیه میشد، بازهم اشخاص دیگری منتقد آن بودند، چرا که به طور طبیعی در فرآیند مشارکتهای این چنینی در حوزه مدیریت همیشه این چنین درگیریهایی وجود دارد، اما به هرحال باید داستان را خاتمه داد.اگر شورای شهر تهران یک پارلمان 500 نفره بود و گروههای سیاسی مختلفی میتوانستند در آن جای بگیرند، بهتر بود.
درشورای شهر تهران میتوانستند که افراد بهتری باشند
آیا شما معتقدید که از لیست کنونی شورای شهر نمیشد افراد بهتری را انتخاب کرد؟
عطریانفر: از نظر بنده چرا، اما شاید از نظر دیگران اینچنین نباشد.
در انتخاب لیست شورا انتقاداتی به آقای عارف شد، نظر شما درباره عملکرد آقای عارف در لیست امید و شورای شهر چیست؟
عطریانفر: شورای شهر که دست ایشان نیست!
آقای عارف در انتخاب شورای شهر تهران سهم بسیاری نداشت/ انتخاب لیست فعلی شورا مصلحتاندیشی اصلاحطلبان بود/اگر جای خاتمی بودم شاید لیست دیگری میبستم/ ریاست فراکسیون امید به فردی مانند مرعشی احتیاج دارد
خب به هرحال افرادی که اکنون در شورا حضور دارند تا حدودی با نظر ایشان انتخاب شدهاند.
عطریانفر: خیر، آقای عارف در شورای شهر سهم بسیاری نداشته است. وقتی تیمی تعریف میشود که نمایندگانی از 21 گروه اصلاحطلب دارد، هرکدام از آنها انتظار دارند که یک نفر از حزب شان در شورای شهر قرار بگیرد. به هرحال فعالیتهای سیاسی اینگونه است، چرا که همه ما کمالگرا هستیم، اما این امر در مقام واقع اتفاق نمیافتد.به عنوان مثال آقای قالیباف حق خود میدانست که به صحنه بیاید و کاندیدا شود، چرا که هم تجربه داشت و هم کار کرده بود، اما در آخر آقای رئیسی جایگزین او شد و به قالیباف گفتند التماس دعا!
پس ببینید اصولگراها هم ملاحظاتی دارند و همین مصلحتاندیشیها در اصلاحطلبان نیز وجود دارد. البته بنده اگر جای آقای خاتمی بودم شاید لیست دیگری میبستم.آقای عارف یک شخصیت قابل احترام هستند، اما در مجلس شورای اسلامی ریاست فراکسیون امید به افرادی از جنس حسین مرعشی نیاز دارد تا محمدرضا عارف! به عنوان مثال ممکن است بنده در کاری خوب باشم، اما در کاری دیگری، دیگران مناسبتر!
مرعشی جایگزین بهتری به جای عارف در مجلس بود
به نظر شما آقای مرعشی میتوانست جایگزین بهتری نسبت به آقای عارف باشد؟
عطریانفر: حتما! حتما!
عبدالله نوری در شورای عالی سیاستگذاری گزینه بهتری به جای عارف است
اخیرا آقای کرباسچی در مصاحبهای با باشگاه خبرنگاران جوان از آقای عبدالله نوری به عنوان جایگزینی مناسب برای آقای عارف نامبرده بودند. نظر شما چیست؟
عطریانفر: شما درباره شورا صحبت میکنید، با فراکسیون امید؟ در بحث شورای عالی سیاستگذاری اختلافاتی وجود دارد و بنده نیز آقای عبدالله نوری را گزینه مناسبتری نسبت به آقای عارف میدانم، اما به هرحال عبدالله نوری آمادگی برای ورود به شورای عالی را ندارد!
چرا؟
عطریانفر: بهتر است از خودشان بپرسید!
در بین اصلاح طلبان تنها موضع خاتمی را به رسمیت می شناسیم
اخیرا آقای عارف در دیدار با یکی از احزاب اصلاحطلب گفتند که ما مجبوریم صورتمان را با سیلی سرخ نگهداریم، چرا که دولتی را بر سر کار آوردیم که عملا کارآمد نیست. آیا میتوان این صحبت ایشان را به معنای عبور اصلاحطلبان از روحانی تلقی کرد؟
عطریانفر: از کجا معلوم که این عبارت مربوط به جناب آقای عارف باشد؟ حتی اگر هم باشد باید فرمایش آقای عارف را نظر شخصی قلمداد کرد، چرا که اصلاحطلبان تیمی با محوریت آقای خاتمی هستند و سخنگویی این جمعیت را نیز شخص رئیس دولت اصلاحات برعهده دارد.
البته نقدهایی به دولت وارد است و برخی اصلاحطلبان نیز توقعاتی دارند و میگویند که پیروزی روحانی ناشی از حمایتهای ما بوده، اما جمعبندی کلی باید به گونهای باشد که همه اظهارنظرها را شامل میشود، در نتیجه ما مسئولیت اعلام موضع را تنها و تنها برای شخص آقای خاتمی به رسمیت میشناسیم و او اخیرا نیز در بیانیهای دیدگاه و موضع مشترک اصلاحطلبان را نسبت به دولت اعلام کردند.ممکن است بنده به یک شیوه دولت را نقد کنم و آقای عارف هم با روش خود این کار را انجام دهد، اما در نهایت اظهارنظر اخیر ایشان را باید یک موضع شخصی دانست.
آقای خاتمی چند وقت پیش به دلیل شرایط موجود و البته شاید عملکرد دولت از مردم عذرخواهی کردند!
عطریانفر: همچنین مسئلهای نبوده است، چرا نسبت ناروا وارد میکنید؟!
دولت روحانی همچنان مورد تایید و حمایت اصلاح طلبان است
یعنی آقای خاتمی از عملکرد آقای روحانی رضایت دارند؟
عطریانفر: خیر، تائید و رضایت دو مقولهاند و نباید آنها را با یکدیگر اشتباه گرفت. رهبر انقلاب رئیس این کشور هستند و آقای روحانی نیز ریاست بخش اجرایی را برعهده دارد. همانطور که آقای آملیلاریجانی نیز ریاست قوه قضائیه را دارد. وقتی در کلیات عملکرد، ارزیابی صورت میگیرد، در کنار آن نقد هم انجام میشود.
اگر بخواهیم ارزیابی اصلاحطلبان که شامل خاتمی، عارف، عبدالله نوری، بنده و ... هستند را بررسی کنیم این نتیجه بدست میآید که در شرایط فعلی دولت باید مورد تائید و حمایت قرار بگیرد، امانقدهایی هم به آن وارد است.اگر نقد کوچکی به روحانی داریم به این معنا نیست که او را تائید نمیکنیم. در وضعیت موجود، ارزیابی دولت از منظر اصلاحطلبان از 92 تا 96 مثبت است. از یکسال گذشته به دلیل مصیبتهایی که کشور متحمل آن شده نقدها به دولت روحانی افزایش یافته، اما تائید ما نسبت به روحانی هنوز از بین نرفته است.
در یک جلسه کمیسیون اقتصادی وقتی آقای عارف از بهبود شرایط و امید سخن گفتند، اقتصاددانان بر این باور بودند که اینگونه نیست و دولت نتوانسته وظایف خود را به خوبی ایفا کند. از طرفی آقای عارف در سال 92 به عنوان یک گزینه در کنار روحانی قرار گرفت. چرا اصلاحطلبان به فردی مانند عارف که اصلاحطلب بود، اقبال نشان ندادند؟
عطریانفر: در پاسخ به سوال اول شما باید گفت: این ما هستیم که باید یقه اقتصاددانان را بگیریم که چرا راهکار ارائه نمیدهند!
آقای روحانی توصیهپذیر هستند؟
عطریانفر: در هرحال اقتصاد دانان وظیفه دارند که راهکارهای خود را ارائه دهند.
انتخاب روحانی نسبت به عارف درستتر بوده است
یعنی آقای روحانی انتقاد میپذیرند و به اقتصاددانان وقت ملاقات میدهند؟
عطریانفر: اصلا فرض کنید که آقای روحانی به آنها وقت ندهد، در آن صورت اقتصاددانان که دلسوز مردم هستند نباید راهکاری ارائه کنند؟ اقتصاددانها راهکارهای خود را ارائه دهند و این احتمال را نیز در نظر بگیرند که فرضا روحانی به 90 درصد آنها عمل نکند و تنها 10 درصد پیشنهادات شان را بکار گیرد، در نتیجه نباید خیلی دنبال این بحثها رفت! هنر این نیست که تا دیروز همه به به و چه چه میگفتند، اما امروز به خاطر اتفاقاتی که دولت مقصر آن نیست از روحانی روی برگردانیم. باید بپذیریم که اساسا مسئولان ما ماموریتشان کنش و سیر در طریقت است نه الزاما تحقق موضوعیت و بنده بر این باورم که انتخاب روحانی نسبت به عارف درستتر بوده است.
در 96 روحانی بر جهانگیری ارجحیت داشت!/رویکرد اصلاحطلبانه روحانی از عارف پیشی گرفته است/اگر روحانی را انتخاب نمیکردیم نه عارف پیروز میشد و نه روحانی
آقای عطریانفر! در سال 96 جهانگیری نیز کنار آقای روحانی قرار گرفت، اما شما بازهم روحانی را انتخاب کردید!
عطریانفر: بله! او را با توجه به شرایط موجود برگزیدیم! بنده با آقای جهانگیری از گذشته دور رفاقت دارم، اما در انتخابات سال 96 همچنان آقای روحانی به جناب آقای جهانگیری ارجحیت داشت!ما باید به تناسب شرایط و زمان نسبت به افراد تصمیمگیری کنیم. در سال 92 نیز به تناسب شرایط تصمیم گرفتیم، در آن مقطع انتخاب روحانی بر عارف مقدم بود و در سال 96 نیز به این نتیجه رسیدیم که حمایت از روحانی نسبت به جهانگیری ارجح است.
رویکرد اصلاحطلبانه روحانی از مدیریت اصلاحطلبانه جناب آقای عارف پیشی گرفته است و حتی اگر او صبغه اصولگرایی هم داشته باشد نیز ایرادی ندارد، اصلاحطلبان تنها میخواهند منافع مردم تامین شود. البته در سال 92 گزینه اول اصلاحطلبان مرحوم هاشمیرفسنجانی بودند، اما نگذاشتند که او نامزد شود. خدا رحمتشان کند، وقتی چنین اتفاقی افتاد مناسبترین گزینه برای ما آقای روحانی بود. بنده بارها و بارها گفتهام که اگر حتی روحانی را انتخاب نمیکردیم و اصلاحطلبان به سمت عارف میرفتند نه عارف پیروز میشد و نه روحانی!
جهانگیری یکی از کاندیداهای جدی اصلاحطلبان است/ در ریاست مجلس لاریجانی را بر عارف ترجیح دادیم
یعنی در انتخابات 1400 نیز با چنین سیاستی وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری میشوید؟
عطریانفر: در حال حاضر هیچ پیشبینی ندارم، چرا که حوزه و حریم انتخابات مانند مِلک مشاع است، به عبارتی تشکیل یک دولت متعلق به همه است، پس باید به تناسب زمان تصمیم بگیریم و اکنون نیز آن برهه فرا نرسیده است. آقای جهانگیری یکی از کاندیداهای مورد توجه ما است.
در دستگاه اجرایی حرف اول و آخر را شخص رئیس جمهور میزند، اما در پارلمان رئیس اولا و بالذات نمیتواند نظر قطعی صادر کند؛ چرا که باید رای گیری صورت گیرد. در هرحال در قضیه ریاست پارلمان به این نتیجه رسیدیم که لاریجانی گزینه مناسبتری است، چون هر دو جنبه را در نظر گرفته بودیم؛ در مقام واقع شانس پیروزی عارف را برای ریاست مجلس اندک میدانستیم، حتی با همت همه دوستان فراکسیون امید عارف نتوانست رای قاطع بیاورد. همچنین باورمان این بود که با توجه به شرایط عمومی کشور اگرچه لاریجانی در تیم اصلاحطلبان نیست، اما میتوان از رویکرد اعتدالی او دفاع کرد.
احتمال اجماع اصلاحطلبان در 1400 بر لاریجانی/ ظریف زیر بار کاندیداتوری ریاست جمهوری نمیرود
این احتمال وجود دارد که اگر آقای لاریجانی برای کاندیداتوری تمایل نشان دهد احزاب اصلاحطلب برای حمایت از او به یک اجماع برسند؟
عطریانفر: اگر دوستان اصلاحطلب به این اجماع برسند همگی وظیفه داریم تا از آقای لاریجانی حمایت کنیم، اما بهتر بود سوال را به این شکل طرح کنید که آیا اصلاحطلبان درباره وی به اجماع میرسند؟ بله محتمل است، اما اکنون برای اظهارنظر قطعی زود است و باید منتظر بمانیم، شاید شخصیتهایی مستقلی را هم بتوانیم وارد گردونه انتخابات کنیم. اگر در سال 92 هاشمیرفسنجانی را داشتیم، به سمت روحانی میرفتیم؟ خیر.
آقای عطریانفر از وزرای آقای روحانی چطور؟ ممکن است از شخصی مانند ظریف یا محمدجواد آذری جهرمی حمایت کنید؟
عطریانفر: خیر! آقای آذریجهرمی خیلی جوان است و ریاست جمهوری پختگی خاصی میطلبد.وزارت ارتباطات هم چندان گسترده نیست، چرا که اینترنت و شبکه تلفن همراه تا حدودی به دست بخش خصوصی سپرده شده و این وزارتخانه دخالت چندانی در اداره این امور ندارد و میتوان گفت که آقای آذریجهرمی بیشتر مدیریت زیرساخت را برعهده دارد. البته آقای ظریف شخصیت مستعدی برای این امر دارد، اما ایشان به هیچ عنوان زیر بار کاندیداتوری ریاست جمهوری نمیرود.
با ساختار پارلمان اصلاحات موافقم اما نمیتواند به فردگرایی پایان دهد
انتقاداتی نسبت به شورای عالی سیاستگذاری مبنی بر اینکه چند شخصیت برای یک جریان تصمیم میگیرند، وجود دارد و پارلمان اصلاحات شاید طرحی باشد که بتواند این سنت را بشکند، چقدر با طرح پارلمان اصلاحات موافق هستید؟ آیا میتواند به فردگراییها در جریان اصلاحات خاتمه داد؟
عطریانفر: پارلمان اصلاحات نمیتواند، اما با ساختار آن موافقم.در نظام سیاسی ایران نقش شخصیتهای ممتاز که ویژگیهای کاریزماتیک دارند، در تدبیر و تصمیمسازیها کارآمد و کارساز است.ما اگر بتوانیم یک روز احزاب را سر و سامان دهیم که تکالیف و اختیارات آنها در برابر نظام و بالعکس دقیقا روشن شود، شخصیتهای موثر از موضع فردی منفعل میشوند، اما چون وضعیت احزاب در درون ایران به درستی شکل نمیگیرد، نمیتوانیم شخصیتهای کاریزماتیک را از گردونه تصمیمگیری برای جریان اصلاحات و یا اصولگرایی حذف کنیم.
یعنی شما با پارلمان اصلاحات موافقید، اما به فردگرایی در جریان اصلاحات نیز معتقدید!
عطریانفر: نمیگویم که در جریان اصلاحات باید فردگرایی حاکم باشد بلکه باید نقش پارلمان گستردهتر شود، اما نمیتوان نقش شخصیتهای موثر را نفی کنیم!
پس اعتراض احزاب اصلاح طلب که میخواهند در تصمیم گیری برای جریان متبوعشان دخیل باشند چه میشود؟!
عطریانفر: با پارلمان اصلاحات دغدغه این افراد حل خواهد شد! ببینید اگر پارلمانی تشکیل وبه طور کیفی و کمی ارتقا پیدا کند و سرنوشت مسائل سیاسی را در این پارلمان حل کنیم در آن صورت چهرههای شاخص در امور دخالت نخواهند کرد، اما اگر احساس کنند که تصمیمات نا به سامانی برای جریان گرفته میشود حرف خود را خواهند زد!در مجلس نیز نمایندگانی دور هم مینشینند و تصمیم میگیرند و قانونی را به تصویب میرسانند، اما نهادی به نام شورای نگهبان نیز وجود دارد که تطبیق تصمیمات را بررسی میکند و اگر ایرادی وجود داشته باشد به مجلس تذکر خواهند داد. پس چه اشکالی دارد که در سطح سیاسی هم این کار را انجام داد.
شورای عالی سیاستگذاری عملکرد مستبدانه ندارد
آقای کواکبیان و منتجب نیا گفته بودند که شورای عالی عملکرد مستبدانه دارد لذا این که یک شورا کلیه تصمیمات را بر عهده گرفته و به افراد دیگر اجازه تصمیم گیری ندهد مستبدانه نیست؟
عطریانفر: نمیدانم که این عزیزان دقیقا چه گفته اند، اما وقتی شورایی تشکیل میشود و نمایندگان، دبیران همه احزاب اصلاح طلب در آن حضور مییابند استبدادی در کار نیست!
اخیرا عدهای از جوانان اصلاح طلب طی نامهای به اقای خاتمی خواستار تغییر رویه شورای عالی سیاست گذاری شده بودند، اما در دور جدید فردی به نام عماد بهاور این شورا را شورای نا امیدی خطاب کرده پس این امر نشان میدهد که این شورا نتوانسته مطالبات اصلاح طلبان را تامین کند!
عطریانفر:این دوست جوان ما خودش در شورای عالی حضور دارد! شما گفتید آقایان کواکبیان و منتجب نیا و رهامی به شورا انتقاد دارند مانعی ندارد، خب در مقابل 30 نفر دیگر نیز باورهای دیگری دارند.
کواکبیان امروز یک حرفی می زند فردا حرف دیگری میگوید
یعنی شما میگویید که نظر این افراد دیدگاه اقلیت اصلاح طلبان است؟
عطریانفر: بله حتما! البته هنوز پارلمان اصلاحات شکل نگرفته است و فعلا شورایی که به قول آن سه نفر استبدادی است به کارش ادامه میدهد (البته بعید میدانم هر سه نفر چنین حرفی را زده باشند) وقتی افرادی دور هم جمع میشوند و از هر حزب چند نفر حضور دارند پس فردگرایی در این جمع حاکم نیست؛ لذا اظهار نظر این سه بزرگوار دلیلی دارد.
شخص آقای منتحب نیا در حزب اعتماد ملی حرف فردی خود را میزند و به بیان نظر جمعی حزب نمیپردازد از طرفی آقای رهامی به دلیل دیگری این حرف را میزند او میگوید چند سال پیش آقای خاتمی به ما حکم شورای هماهنگی دادند و ما همچنان هستیم، خب بزرگوار! کسی که حکم شورای هماهنگی را داده حکم شورای عالی را نیز داده است!
آقای کواکبیان هم که حدش به شرع است! و لازم نیست خیلی درباره ایشان صحبت کنم! ایشان یک روز حرفی میزند و روز دیگر حرف دیگر و این در حالی است که خود ایشان هم در شورای عالی سیاست گذاری حضور دارد پس کسی که در مجموعهای حضور دارد حق ندارد علیه آن حرف بزند!
من اگر شورایی را پذیرفته و در آن شرکت میکنم و علیه آن هم حرف میزنم پس حق ندارم دیگر در آن شورا حضور پیدا کنم! نمیشود هم در شورا شرکت کرد هم به آن ناسزا گفت.
شما فکر میکنید پارلمان اصلاحات نقش نظارتی بر شورای عالی خواهد داشت یا این روند برعکس است؟
عطریانفر:اگر به سمت تجدید ساختار حقوقی حرکت کنیم به تناسب ساختار جدید همه این مسائل تحت تاثیر قرار می گیرد.
اخیرا اقای صوفی گفته بود که پارلمان اصلاحات نقش نظارتی خواهد داشت به این شکل که طی روندی دموکراتیک افرادی انتخاب شود و این شورا نقش نظارتی داشته باشد!
عطریانفر: فعلا مشخص نیست.تا جایی که بنده میدانم پارلمان اصلاحات در مرحله پیشنویس قرار دارد لذا اظهار نظر افراد طرح میل شخصی آنها برای اداره شورا است.گاهی به صورت تئوریک به شرح یک مساله میپردازیم و گاهی یک واقعیت را روایت می کنیم.
به هر حال اصولگرایان و اصلاح طلبان تکثر زیادی دارند، مثلا حزب کارگزاران با حزب اعتماد ملی رویه متفاوتی دارند.
عطریانفر: خیر! آنها در یک پوشش کلی قرار میگیرند و فراکسیونهای جزئیتر تشکیل میدهند الان آیا در حزب جمهوری خواه آمریکا ترامپ، پمپئو، بوش و ریگان یک نظر واحد ندارند؟ یا در میان دموکراتها نظر کلینتون، کارتر و اوباما متفاوت نیست و درون خود آیا رقابت نمیکنند، ولی در هر حال در کلان دو حزب هستند.
در موقعیت فعلی باید چه کرد؟ نمیتوان احزاب را حذف کرد؟
عطریانفر: احزاب دو نفره و سه نفره چه دردی را دوا میکنند، هم در اصولگرایان و هم در اصلاح طلبان، در حال حاضر حزبی وجود دارد که دارای شبکه تشکیلاتی، نیروی زیاد، جلسات فراوان، روزنامه و چهره شاخص است، بر فرض مثال اصولگرایان 25 گروه سیاسی دارند، که شما نمیتوانید از هر حزبی سه چهره را پیدا کنید که جامعه آنها را بشناسد، من نمیتوانم در میان 22 گروه سیاسی اصلاح طلب از هر گروه 5 فرد شناخته شده را نام ببرم، وقتی که حزب آدمی ندارد که جامعه آن را بشناسد این چه حزبی است؟
اعتدال و توسعه دارای دو نظر متفاوت است یکی نوبخت و واعظی و دیگری بانک و ترکان
دلیل اختلافات اخیر شما با حزب اعتدال و توسعه چیست؟
عطریانفر:ما با حزب اعتدال و توسعه هیچ اختلافی نداریم.
پس دلیل بیانیههایی که رد و بدل میشود چیست؟
عطریانفر: ما بیانیهای در نقد روحانی دادیم که باعث ناراحتی کمیته سیاسی در حزب اعتدال و توسعه شد، و آنها هم پاسخ دادند.
برخی اعضا اعتدال و توسعه مانند ترکان و هاشمی خواستار جدایی شدند و اعتراضشان را علنیتر مطرح کردند، نظرتان در این باره چیست؟
عطریانفر: در حزب اعتدال و توسعه دو نظر وجود دارد، برخی هستند مانند آقایان نوبخت و واعظی و گروه دیگر امثال آقای ترکان و بانک هستند که دیدگاههای متفاوتی دارند، اما در حال حاضر زیر یک چتر واحد هستند، اشکالی ندارد که احزاب هم اختلاف سلیقه داشته باشند، برای اداره کشور دو نظریه وجود دارد، برخی مبتنی بر عدالتخواهی و برخی دیگر بر پایه نظریات آزادی خواهانهاند.
در گذشته گفته بودید برخی احزاب نانشان به اتمام رسیده، اما در صف ایستادند؟
عطریانفر: من چنین چیزی نگفتم.
با اصل پرداخت یارانه به احزاب مخالفم/حزب کارگزاران یارانه را دریافت نمی کند
آقای سرمست از واریز یارانه احزاب خبر داده است از نظر شما یارانه احزاب با توجه به صحبتهای قبلیتان که گفتید ممکن است یک حزب در تمام شهرها دفتر داشته باشد، اما حزبی دیگر ممکن است چهار نفر عضو آیا یارانه احزاب باید به طور مساوی تقسیم شود؟
عطریانفر: من با اصل پرداخت یارانه به احزاب مخالفم این کار غلط است.
یعنی احزاب نباید بودجهای داشته باشد؟
عطریانفر: احزاب نباید از بودجه دولت استفاده کنند بودجه باید شخصی باشد.
یعنی حزب کارگزاران این هزینه را قبول نمیکند؟
عطریانفر: ما نه دریافت کردیم و نه به دنبال دریافت این بودجه هستیم اولا این پولی که از طرف دولت میدهند بیخود میدهند از نظر من غلط است اگر هم پولی هم بدهند چه دردی را دوا میکند؟ آیا فعالیتهای حزبی با این مقدار پول به خوبی صورت میگیرد؟
اعلام شد به احزاب میزان بودجهشان اعلام شده است؟
عطریانفر: تا کنون چیزی اعلام نشده است، اما هر مقدار باشد خیلی اندک است اگر هم یارانهای بدهند مانند یارانه روزنامهها غلط است وقتی که میتوان روزنامه خوبی داشت که پرفروش باشد چرا باید از دولت یارانه گرفت.
وقتی قرار است دولت یارانه بدهد مگر طرف احمق باشد آن را نپذیرد
یعنی روزنامه شما از وزارت ارشاد یارانه دریافت نمیکند؟
عطریانفر: چرا یارانه دریافت میکند، اما نباید بگیریم زمانی که قرار است دولت یارانه بدهد مگر طرف احمق باشد آن را نپذیرد نمیشود دیگران بگیرند و ما نگیریم؟! به هیچ وجه وزارت ارشاد نباید یارانه بدهد به این دلیل که پولی که به روزنامه میدهند دردی از آن روزنامه دوا نمیکند.
آیا درست است که برخی از روزنامههای منتقد به دولت یارانه دریافت نمیکند؟
عطریانفر: فکر نمیکنم. آقای انتظامی به عنوان کسی یارانه روزنامهها را تقسیم میکند اصولگرا است یارانه همشهری، فارس، کیهان و اطلاعات را قطع میکند و میگوید این رسانهها وابسته به نهادها هستند و یارانه متعلق به بخش خصوصی است و معتقدم این کار درست است روزنامهای که بخواهد تاثیرگذار باشد میلیاردی باید هزینه کند تا درآمدی برایش حاصل شود احزابی که ادعای اداره کشور دارند با 50 میلیون تومان دردی از دردشان دوا نمیشود این مبلغ به چه دردی میخورد؟ فقط به این درد میخورد که دو نفر آن را به جیب خودشان بگذارند.
یعنی به نظر شما این مسئله زمینه رانت را ایجاد میکند؟
عطریانفر: نه این پول بیخود پرداخت میشود و با این مبالغ رانت ایجاد نمیشود خاصیت این یارانه این است که افرادی که به این پولها چشم دوختهاند بروند حزب تشکیل دهند در صورتی که هدف اصلیشان اخذ این پول است هم یارانه احزاب و هم یارانه مطبوعات غلط است و هم یارانه آقای احمدینژاد.
فکر میکنید اگر آقای هاشمی در قید حیات بودند چه توصیهای به آقای روحانی میکردند؟ زیرا انتقادات زیادی در عرصه اقتصادی به رئیس جمهور وارد میکند.
عطریانفر: اگر مرحوم هاشمی رفسنجانی در قید حیات بود حتما راهکارهایی برای خروج از این بحران به روحانی ارائه میکرد.
ممکن بود روحانی به توصیههای فعلی هاشمی گوش نکند/سیاست کارگزاران هیچ ردپایی در دولت روحانی ندارد/جهانگیری تمایلی ندارد در کارهای دولتی از ما مشورت بگیرد
آقای روحانی به توصیههای مرحوم هاشمی گوش میکرد؟ زیرا برخی اعضای خانواده مرحوم هاشمی نسبت به بیتوجهی روحانی به مرحوم هاشمی انتقاداتی داشتند و مطرح میکنند که روحانی به دنبال این است که از زیر سایه هاشمی خارج شده و خود به هاشمی تبدیل شود.
عطریانفر: ممکن بود گوش نکند ما نباید راجع به اظهارنظر دیگران نظر بدهیم شخصی حرفی زده و به من ربطی ندارد، اما به هر حال فقدان مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی احساس میشود نه تنها برای کمک به روحانی بلکه به کمک به رهبری و برای خروج از بحرانهایی که به وجود آمده. هاشمی مرد هزاردستانی بود که خیلی کارها میتوانست انجام دهد.
این جمله که سیاستهای روحانی همان سیاستهای کارگزاران است را چگونه ارزیابی میکنید؟
عطریانفر: خیر این عبارت غلط است اگر بخواهیم سیاستهای مدیریت کارگزاران را ببینیم باید به دوران مرحوم هاشمی برگردیم و حدودا 50 درصد به دوره آقای خاتمی. در دولت آقای روحانی کارگزاران ردپایی ندارند و حرفشان مورد توجه قرار نمیگیرد. اینکه دیگران این نسبت را میدهند مهم نیست و به صرف حضور آقای جهانگیری در دولت چیزی به اثبات نمیرسد. آقای خاتمی و روحانی جهانگیری را به صفت شخصی و صلاحیت حرفهای انتخاب کردهاند حتی خود آقای جهانگیری تمایلی نداشته که برای کارهای دولتیاش از ما مشورت بگیرد.
در گذشته گفته بودید مقام معاون اولی تشریفاتی است و قرار نبود که جهانگیری در نخ تسبیح دولت باشد؟
عطریانفر: همه اختیارات معاون اولی تابع تفویض رئیس جمهور است.
جلسات مبارزه با مفاسد اقتصادی برگزار نمیشود و یا در اقتصاد مقاومتی جهانگیری میتوانست بهتر عمل کند که موفقیت چندانی حاصل نشد؟
عطریانفر: این مسائل را باید از خود آقای جهانگیری بپرسید.
فکر نمیکنید آقای جهانگیری به عنوان یک شخصیت برتر اصلاحطلب بهتر عمل کند؟
عطریانفر: آن طور که ما مطلعیم اگر آقای جهانگیری اختیارات وسیعتر و گستردهتری را از رئیس جمهور میگرفت شاید بهتر میتوانست عمل کند.
گزینه برای دو وزارت خانه بدون وزیر به رئیس جمهور پیشنهاد کردهاید یا پیشنهاد میکنید؟
عطریانفر: اگر از ما سوال شود قطعا در کمیته سیاسی گفتگو میکنیم و جمعبندی خود را به رئیس جمهور تقدیم میکنیم و برای سمت سخنگویی و سازمان برنامه و بودجه افرادی هستند که نمیتوان نامشان را بیاورم و الزاما هم از اعضای حزب متبوعام نیستند اگر دولت از کارگزاران کمکی بخواهد حتما پیشنهاد میدهیم.