ایلنا: آمریکا در ابتدا هرگونه توانایی غنیسازی اورانیوم توسط ایران را اکیدا ممنوع میدانست. اما رییسجمهور به تدریج متوجه شد که مردم نمیتوانند چیزی که میدانند را ندانند! او این نکته را که ایران باید برنامه بسیار محدود، کم و صلحآمیز هستهای داشته باشد را مد نظر قرار داد.
وندی شرمن مهمان پادکست این هفته مجله فارن پالسی بود.
معاون سابق وزیر خارجه آمریکا و سرتیم مذاکره کنندگان هستهای آمریکا در جریان توافق هستهای در گفتگو با این رسانه در مورد اولین دیدار با همتایان ایرانی خود گفت: مذاکرات رسمی هستهای در سال 2013 یعنی زمانی که حسن روحانی رییسجمهور شد، آغاز شد، اما پیش از آن رییسجمهور اوباما کانالهای محرمانه رابطه با ایران را باز کرده بود که به جایی نرسیده بود.
شرمن گفت: اوباما از بیل برنز سفیر سابق آمریکا در روسیه و جک سالیوان که در آن زمان مشاور امنیت ملی جو بایدن معاون رییسجمهوری بود خواسته بود تا مذاکرات محرمانه را کلید بزند. من در مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان معاون وزیر خارجه بودم که برای اولین بار با آقایانی که بعدها همتایان من شدند، دیدار کردم. مذاکرهکنندگان ایرانی عباس عراقچی و مجید تخت روانچی بودند. ما در هتلی با بیل برنز و جک سالیوان دیدار محرمانه دوجانبهای در حاشیه مجمع عمومی با این دو نفر داشتیم. این یک دیدار رسمی بود. اما کمی بعد از آن در مجمع عمومی سازمان ملل برای اولین بار همه وزرای خارجه کشورهای عضو برجام از جمله جان کری با جواد ظریف دیدار داشتند. این اولین دیدار وزیر خارجه آمریکا با وزیر خارجه ایران بعد از انقلاب بود.
شرمن در مورد اعضای حاضر در این جلسه گفت که این جلسه شامل اعضای ثابت شورای امنیت یعنی بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه، آمریکا به علاوه آلمان بود که به این دلیل که سالها در حال مذاکره با ایران بود، به این جمع اضافه شد. یک قطعنامه در شورای امنیت هم بود که از اعضای ارشد اتحادیه اروپا میخواهد که این مذاکرات را هماهنگ کنند. در نهایت آمریکا این مذاکرات را 5+1 میخواند در حالی که اروپاییها این مذاکرات را E. 3+EU+3 میخوانند. به این ترتیب ما را در کنار چین و روسیه قرار میدهند و کشورهای اروپایی را در یک کاسه میگذارند.
او افزود: حتی نامگذاری این مذاکرات هم خبر از پیچیدگی این دیپلماسی دارد.
شرمن در مورد اینکه آیا مذاکره کردن با افرادی که حتی نمیتواند با آنها دست بدهد، کار سختی بوده یا خیر؟ گفت: در وهله مدلین آلبرایت، رییس سابق من یک زمانی به من گفته بود زمانی که پشت میز مذاکره مینشینی دیگر وندی شرمن یا یک زن یا یک یهودی -آمریکایی نیستی بلکه تو رییسجمهور هستی و به این خاطر قدرتمندی. در نتیجه، آمریکایی بودن مشکل بسیار کمتری برای من ایجاد میکرد تا اینکه بخواهم یک زن جوان باشم.
وی: گفت: اینکه نمیتوانستم دست بدهم بسیار عجیب بود. من دستم را روی سینه میگذاشتم و، اما همان طور که قبلا هم تعریف کردم یک بار سعی کردم با مجید روانچی و عباس عراقچی یک زمینه مشترک ایجاد کنم. من گفتم اینکه نمیتوانم با شما دست بدهم برای من خیلی عجیب است، ولی در جایی بزرگ شدم که مردان یهودی ارتدکس با افرادی غیر از همسر، فرزند و مادرانشان با هیچ زن دیگری دست نمیدادند. این گفتوگوی بسیار غیر معمول، اما بسیار مهمی بود.
او با اشاره به بخشهایی از کتاب خاطرات خود گفت: گفته میشود زنان زمانی که خشمگین میشوند، گریه میکنند. من در طول این سالها تلاش کردم که این کار را متوقف کنم.
شرمن گفت: در یکی از آخرین بخشهای مذاکرات قطعنامه شورای امنیت بود که اگرچه اساسا امر جدایی از مذاکرات نبود، اما باید با قطعنامههای قبلی اجماع میشد. روز بیست و پنجم از 27 روز دور آخر مذاکرات در هتل کوبورگ بود ما در یک مایلی بیرون هتل نشسته بودیم. هیچ یک از ما زیاد نخوابیده بودیم. من قطعه کاغذی را وسط میز گذاشتم که در آن شاخصهایی که فکر میکردم کارساز است و باید به عنوان جزییات در قطع نامه ذکر شود، گفته شده بود.
وی ادامه داد: عباس عراقچی گفت که خب من فکر میکنم این کارساز است و من با خودم گفتم پس ما به توافق رسیدیم. او گفت: فقط یک چیز! این حمله همیشگی ایرانیهاست که میگویند «فقط یک چیز». من خشمگین شدم. من از به تاخیر افتادن و کش دادن مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به هاروارد را به تاخیر انداخته بود، خشمگین شدم. من شروع به فریاد کشیدن کردم و گفتم شما همه چیز را به خطر میاندازید؛ و من نتوانستم جلوی اشک ریختنم را بگیرم. همه ساکت شده بودند، چون این وندی شرمنی بود که تا آن روز ندیده بودند. بعد از آن عباس گفت: بسیار خب. ما قبول میکنیم.
او گفت: من هرگز از زنان نمیخواهم که این تاکتیک را به کار ببرند، اما این داستان را در کتابم ذکر کردم، چون ما زمانی در اوج قدرت هستیم که خودمان باشیم.
شرمن در پاسخ به پرسشی در مورد اینکه در زمان مذاکرات در یک برههای از زمان مردان مذاکرهکننده این پیام را میان هم مخابره میکردند که تعداد زنان درگیر زیادی است، گفت: ما درحال کار روی توافق نهایی بودیم. من به همراه هلگا اشمیت که یک دیپلمات برجسته است و چند خانم دیگر در حال تلاش برای طبقهبندی متن بودیم؛ در حالی که وزرا برای شام باهم رفته بودند. من نمیگویم چه کسی شروع به پیغام دادن به ما در این رابطه کرد. من و هلگا تصمیم گرفتیم این پیامها رانادیده بگیریم.
او در مورد یادداشت کردن جزییات مهم بر روی یک تخته وایت برد در طول مذاکره نیز توضیحاتی داد و گفت: ما در دنیای تکنولوژی زندگی میکنیم. اما یک نکته این بود که ما همه چیز را روی برگه یادداشت میکردیم. ما زمان بسیار سختی داشتیم، چون ایرانیها خیلی نگران چیزهایی بودند که روی کاغذ آورده میشد چرا که باید اینها را به تهران برمیگرداندند و ساختاربندی جدید میگرفتند و سیاست آنها ممکن بود همه قطعات را از هم جدا کند.
شرمن افزود: من به این نتیجه رسیدم که ما باید از روش نوشتاری سادهتری استفاده کنیم. از تیمم خواستم که یک تخته وایتبرد بسیار بزرگ قدیمی پیدا کنند و به اتاق بیاورند و همه المانها را با دقت روی آن یادداشت کنیم. بعد از آن نشستیم و درباره هر المان بحث کردیم. همه یادداشت برداشتند.
او گفت: در نتیجه این وسیله بسیار خوبی بود فقط زمانی به فاجعه تبدیل میشد که یکی از اعضای تیم مقابل از ماژیک معمولی به جای ماژیک تخته وایت برد استفاده میکرد و این باعث میشد بعضی از بندها را نتوانیم هیچ وقت پاک کنیم. گاهی اوقات راه حل یک چیز پیچیده، یک امر بسیار ساده است.
او در مورد سفر بسیار محرمانهاش به مسقط پایتخت عمان بعد از مجمع عمومی سازمان ملل که حتی اجازه افشای این سفر به همسر خود را نداشت نیز گفت: من بعد از این سفر اطلاعات بهتری درباره مذاکرات محرمانه دریافت کردم.
شرمن در مورد کوتاه آمدن آمریکا از تقاضای ممنوعیت غنیسازی اورانیوم در ایران گفت: آمریکا در ابتدا هرگونه توانایی غنیسازی اورانیوم توسط ایران را اکیدا ممنوع میدانست. اما رییسجمهور به تدریج متوجه شد که مردم نمیتوانند چیزی که میدانند را ندانند! او این نکته را که ایران باید برنامه بسیار محدود، کم و صلحآمیز هستهای داشته باشد را مد نظر قرار داد. این چیزی بود که در انپیتی نیز به رسمیت شناخته شده بود. اگر این برنامه تحت نظارت شدید میبود، این بند موافقت کامل سایر اعضای مذاکره کننده را نیز در بر داشت. آنها فقط از اینکه آمریکا بعد از یک مذاکره طولانی این بند را پذیرفته بود، خشمگین شده بودند.
او افزود: همه اینها سخت بود، اما چیزی که شما به عنوان یک مذاکرهکننده متوجه میشوید این است که نمیتوانید همه را راضی کنید. ایرانیها همیشه به ما میگفتند با برخی از اعضای پارلمانشان زمان بسیار سختی را میگذرانند (اختلافنظر جدی دارند).
شرمن ادامه داد: زمانی که این اتفاقات افتاد ما به ایرانیها گفتیم شما همیشه گله میکردید که قربانی هستید و ما باید به شما کمک کنیم. اما به سیاست ما هم نگاه کنید. اینجا هم کار ساده نیست. در نتیجه شما هم باید به نگرانیهای ما توجه کنید.
او در ادامه گفت: یک زمانی هم بود که بعد از اینکه ما فکر میکردیم به توافق رسیدهایم، رهبر ایران سخنرانی کرده و گفت: هیچ یک از این پارامترهایی که به آن رسیدهاید صحیح نیست و هیچ کدام درست نیست. ما زمانهای بسیار بسیار سختی در این مذاکرات داشتیم. زمانهایی که من و جان کری با هم فکر میکردیم که باید پیش رییسجمهور برویم و بگوییم توافق به جایی نخواهد رسید.
او در مورد نیاز به ارتباط انسانی میان مذاکرهکنندگان در طول گفتگوها تاکید کرد: شما باید به نوعی از طریق روابط انسانی به زمینه مشترک برسید. زمانی که من و عباس عراقچی هر دو همزمان با مذاکرات پدر بزرگ و مادر بزرگ شدیم، و عکسی در این باره رد و بدل کردیم این به ما اجازه داد نشان دهیم ما افرادی هستیم که سعی میکنیم بهترین راه را برای رسیدن به منافع کشورمان انتخاب کنیم.