این روزها دنیا وارد عصر جدیدی شده است و زنان تجربیات تلخ خود از آزار و اذیت جنسیشان را به اشتراک میگذارند. گاردین در گزارشی توضیح داده که چگونه باید درد این افراد را شنید.
به گزارش به نقل از خبرآنلاین، مندی لن کارتن، نویسنده آمریکایی که چند سالی است در نیویورک تایمز و واشنگتنپست یادداشت مینویسد به تازگی در روزنامه گاردین یادداشتی درباره کمپین metoo# و نحوه برخورد در این فضای جدید نوشته است. این یادداشت از این قرار است:
اولین باری که یک نفر داستان مورد آزار قرار گرفتن جنسی خود را با من به اشتراک گذاشت، 19 سال داشتم. یک دوست دبیرستانی هنگام چت به من گفت گفت که که یک سال قبل در یک مهمانی مورد آزار قرار گرفته است.
صلا نمیدانستم چه بگویم. میفهمیدم داشت یک تجربه آسیبزا را برای من توضیح میداد؛ آن زمان هم هنوز ناراحت بود. آنچه توضیح داد وحشتناک، از سویی یک اتفاق عادی بود. من تقریبا هر هفته چنین روایتهایی را میشنیدم. پشت کامپیوتر یخ زده بودم. باید جزییات اتفاق را هم میپرسیدم یا فقط این وضعیت را بدتر میکرد؟ باید پیشنهاد میدادم که با یک نفر مثل مادر، مشاور یا رواندرمانگر صحبت کند یا نه؟ متوجه نشدم که اتفاقا او در حال صحبت با یک نفر است؛ من.
در پایان نوشتم: متاسفم.
بعد هم موضوع را تغیییر دادیم و دیگر درباره آن صحبت نکردیم. چند سالی طول نکشید که فهمیدم که اسم رابطه جنسی که بدون رضایت طرفین رخ میدهد «تجاوز» است. اتفاقی که برای دوستم رخ داده بود، همیشه برای همه زنان اطراف من رخ داده. همیشه هر موقع به اخبار این چنینی نگاه میکنم این به ذهنم میرسد که چگونه دوستم را ناامید کردم، کاش میشد به آن زمان برگشت و متفاوت رفتار کرد.
من خوششانس هستم که بگویم تاکنون مورد آزار و اذیت جنسی قرار نگرفتهام یا اگر بخواهیم دقیقتر باشیم من هیچوقت مورد آزار و اذیت جنسی قرار نگرفتم به شرط اینکه دفعاتی که دوستان مذکر من با شوخیها و اقداماتشان من را مورد آزار جنسی قرار دادند حساب نکنیم. خودم را خوششانس میدانم چون در دوره یک فرهنگ تجاوز احتمال خوششانس بودن کم است.
هفته گذشته یک ایمیل از نزدیکترین دوستم دریافت کردم، او ایمیلی از عمویش را برای من فرستاده بود و نوشته بود: «اینها را برای تو میفرستم چون از این حرفها بسیار عصبانی هستم.» در واقع عموی او از ماجرا برت کاوانا انتقاد کرده بود که چرا زنان تازه روایتهایی را از آزار و اذیتهای جنسی که چندین سال پیش رخ داده توضیح میدهند.
برت کاوانا، به تازگی توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به عنوان نامزد عضویت در دیوان عالی ایالات متحده آمریکا انتخاب شده است و در این مدت چند زن افشا کردهاند که او آنها را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است.
دوست من هم برای توضیح ماجرا برای عموی خودش نوشته بود: «این جرات زیادی میخواهد تا بتوانیم درباره آزار و اذیت جنسی صحبت کنیم. من داستان خودم را 25 سال است که به کسی نگفتهام.» اما پاسخی که او شنید: «متاسفم که این روایت تو را با یک آدم بیارزش شنیدم، اما افتخار میکنم که چنین شخصیت قویای داشتی و به مسیرت ادامه دادی.» در ادامه هم او از هیلاری کلینتن انتقاد کرد و ...
میخواستم با حروف بزرگ برای این مرد بنوسیم که کسی که دوستش دارید همین الان بدترین اتفاقی کهتوانسته برایش رخ بدهد را توضیح داده، میتوانید بهتر جواب بدهید.
وقتی کسی به شما در رابطه با تجربه تلخش در رابطه با مورد آزار جنسی قرار گرفتن توضیح میدهد، همیشه راحتتر است موضوع را تغییر بدهید تا اینکه فضایی برای درد آنها باز کنید. دقیقا مشابه کاری که من با دوست مدرسهام انجام دادم. دلیل اینکه من اسم تجربهام را آزار و اذیت نمیگذارم دقیقا مشابه دلیلی است که دوستم رازش را برای 25 سال افشا نکرد؛ فرهنگ ما برای کوچکتر کردن تجربیات زنان ساخته شده است.
اما اکنون ما وسط یک روند جدید هستیم، قربانیان در حال به اشتراک گذاشتن داستانهای خود هستند و ما باید بدانیم چه واکنشی نشان بدهیم. شاید بتوانید اینگونه شروع کنید:
*داستان را، هر بخش کوچک آن را باور کنید. احساسات آنها را قضاوت نکنید و نگویید اگر جای آنها بودید چه واکنشی نشان میدادید. نپرسید که چرا ماجرا را زودتر به شما توضیح ندادند. بدون قضاوت گوش کنید. اینکه کسی به شما آنقدر اعتماد کند تا داستانش را به اشتراک بگذارد بسیار بزرگ است، این برای آنها هزینه دارد این را بفهمید.
*تجربه آنها را کوچک نکنید. اینکه یک متجاوزگر را بیارزش مینامید یا میگویید «خداراشکر اتفاق بدتری نیافتاد.» دقیقا اینکار را میکند. هیچ تجربه آسیبزایی کمتر یا بیشتر از دیگر تجربیات نیست.
*قربانیان را مقصر نکنید. این حرف عموی دوستم که گفت «افتخار میکنم که چنین شخصیت قویای داشتی و به مسیرت ادامه دادی.» نشان دهنده یک شکست است. آسیب به همین راحتی در یک روز از زندگی یک نفر خارج نمیشود فقط به جزوی از افراد تبدیل میشود.
*اجازه ندهید تا بحث به سمت شما چرخیده شود. شنیدن درد کسی که دوستش دارید دردناک است اما انتظار نداشته باشید قربانی در این شرایط شما را دلداری بدهد. همچنین برای دریافت حمایت این ماجرا را با افراد دیگر اشتراک نگذارید، خود قربانی تصمیم میگیرد که روایتش را با چه کسی به اشتراک بگذارد.
خلاصه، کار شما عشق دادن است. عشق به شیوه سخاوتمندانه که در آن سیاست، قضاوت، ترس و همه چیز را کنار گذاشتهاید. اگر این کار برای شما راحت نیست به یاد داشته باشید که این حداقل کاری است که میتوانید انجام دهید: قربانیان آزار جنسی هر روز اینکار را انجام میدهند.
منبع: گاردین