ماهان شبکه ایرانیان

احمد پورفلاح مطرح کرد:

تاراج منابع ملی با پول‌پاشی به جامعه/ دولت درآمدهای ارزی را به سفره مردم بازگردانَد

«کف‌گیر دولت‌ها به ته دیگ خورده است.» این نظری است که این روزها بیش از هر زمانی از سوی کارشناسان به گوش می‌رسد. به همین دلیل به نظر می‌رسد که دولت دیگر همچون گذشته توانایی پول‌پاشی و ارزان‌نگه‌داشتن دستوری کالاها را ندارد.

تاراج منابع ملی با پول‌پاشی به جامعه/ دولت درآمدهای ارزی را به سفره مردم بازگردانَد

 از همین رو برخی اقتصاددانان به دولت پیشنهاد می‌دهند که با مردم صادقانه سخن بگوید تا با همدلی شهروندان بتواند جلو بروز بحران‌های اقتصادی را بگیرد. از سوی دیگر، امروزه تعداد بخش‌هایی که سهم عمده‌ای از بودجه کشور دارند و تاثیر مثبتی روی اقتصاد نمی‌گذارند، افزایش یافته است که امید می‌رود دولت این بودجه را به مسیر درست خود هدایت کند و شکاف به‌وجودآمده بین درآمد و هزینه شهروندان را از میان بردارد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، در این زمینه گفت‌وگویی با احمد پورفلاح، مشاور عالی رئیس اتاق بازرگانی ایران و رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و ایتالیا، انجام شده است که در ادامه می‌خوانید.

با گران‌شدن کالاها و محصولات بازارهای مختلف، کارشناسان دو سناریو پیش‌روی دولت قرار داده داده‌اند. آنها معتقدند دولت یا باید گزینه پول‌پاشی و هدردادن باقی منابع را انتخاب کند تا بار دیگر ارزان‌سازی کالاها اتفاق بیفتد یا واقعیات اقتصادی را با مردم در میان بگذارد. نظر شما در این مورد چیست؟

پول‌پاشی و هدررفت منابع را ما در گذشته بارها تجربه‌ کرده‌ایم که هیچ‌گاه نتیجه مثبتی برای ما نداشته است. حتی می‌توان بسیاری از مشکلات امروز را در بی‌تدبیری‌های پیشین جست‌وجو کرد. به‌ویژه دولت‌های نهم و دهم با سیاست‌های پوپولیستی همچون پرداخت یارانه نقدی به آحاد جامعه و پایین‌نگه‌داشتن دستوری برخی کالاها، اقدام به پول‌پاشی کردند تا شاید رضایت مردم را جلب کنند که این امر نتیجه معکوسی به همراه داشت. حال ما نباید بار دیگر تجارب شکست‌خورده گذشته را تکرار کنیم، چراکه آنها پیش از اجرا محکوم به شکست هستند. اکنون پرسش این است که پرداخت پول نقد چه مشکلی را از اقتصاد و جامعه ایران رفع کرده است؟ آیا چنین طرح‌هایی که با شعار رفع فقر و ایجاد عدالت به اجرا گذاشته شدند به اهداف مدنظر خود رسیدند؟ طبیعتا پاسخ این پرسش‌ها منفی است چراکه چنین تصمیماتی جز چندبرابرکردن حجم نقدینگی و بالابردن نرخ تورم نتیجه دیگری در پی نداشت. شاید بالابردن سطح رفاه جامعه و کاهش فقر موضوعی جذاب در سخنرانی‌ها باشد، اما با طرح هدفمندسازی یارانه‌ها نمی‌توان به این مهم دست یافت. اکنون حدود هشت سال از اجرای این طرح می‌گذرد و تا به حال اقدامی واقعی برای توقف آن صورت نگرفته است. از سوی دیگر قرار بود با اجرای این طرح بخش مولد کشور از رکود خارج شود و به رشد مداوم برسد. رشدی که به افزایش اشتغال و درآمد ملی بینجامد. اما به نظر می‌رسد عده‌ای به امید دریافت پول نقد از دولت دچار سستی و تنبلی شده‌اند. همین امر نشان می‌دهد که دیگر زمان پول‌پاشی گذشته و نباید اقتصاد را به این شکل اداره کرد. علاوه بر هدفمندسازی یارانه، ما همچنان طرح‌های زودبازده را فراموش نکرده‌ایم که بر اساس آن کلی پول و نقدینگی به جامعه تزریق شد، اما درنهایت به معضلات بیکاران، بدهکاری هم اضافه شد. با این حال این اتفاقات زمانی رخ می‌داد که دولت دارای سرمایه و درآمدی بود. واقعیت این است که امروز به دلیل همین سیاست‌های نادرست پول‌پاشی دولت دیگر پولی ندارد که بخواهد ریخت‌وپاش کند. امروزه کنش‌های بین‌المللی به‌گونه‌ای است که همچون گذشته نمی‌توان به‌راحتی صادرات و به‌ تبع آن درآمدهای ارزی را افزایش داد. به‌ویژه اکنون صادرات محصولات نفت و پتروشیمی با سختی‌های فراوانی صورت می‌پذیرد. درنتیجه راهی جز اجرای سناریوی دوم پیش‌روی دولت قرار نمی‌گیرد. اکنون زمان آن رسیده است که دولت با مردم صادقانه سخن بگوید و مشکلات اقتصاد را با شهروندان در میان بگذارد. این اتفاق نیز در صورتی مثبت ارزیابی می‌شود که به نام مصلحت‌اندیشی به مردم دروغ نگویند. تا زمانی که زوایای تاریک برای مردم روشن نشود، نمی‌توان سرمایه از دست‌رفته اجتماعی را برگرداند. همچنین مسئولان باید توجه داشته باشند ما مردم هوشیاری داریم که ناگفته به بسیاری از مسائل واقف هستند. حال اگر دولت و سایر قوا با این شهروندان هوشمند صادقانه سخن بگویند، قطعا حمایت مردم را دریافت می‌کنند و با قدرت بیشتری می‌توانند مسیر را ادامه دهند. امروز کمتر کسی را می‌توان یافت که با فضای مجازی سر و کار نداشته باشد. هر چقدر هم مسائل لاپوشانی شوند، سرانجام سر از فضای مجازی درمی‌آورند و همه از جزئیات مسائل هم آگاه می‌شوند. در غیر این صورت فاصله بیشتری بین مردم و مسئولان به وجود می‌آید که در نهایت هم دولت و هم ملت متضرر می‌شوند. بنابراین لازم است بودجه دولتی روی افراد و نهادهایی که از آن تغذیه می‌کنند، بسته شود. دولت باید از شعارزدگی دوری گزیند و به دولتی عمل‌گرا تبدیل شود. متاسفانه اکنون بسیاری از منابع کشور در بخش‌های غیرمولد در جریان است که در عمل نتیجه‌ای جز اتلاف بودجه ندارد. بنابراین فقط نباید به شفاف سخن‌گفتن محدود شد، بلکه لازم است در زمان اجرا هم صحبت‌‌ها و وعده‌ها فراموش نشود. ما در تجربه تاریخی خود شرایط سخت‌تر از امروز را هم پشت سر گذاشته‌ایم. امروز نیز اگر اعتماد عمومی به کشور بازگردد و رابطه دولت و مردم دوسویه شود می‌توان مشکلات کنونی را هم پشت سر گذاشت. از سوی دیگر، دولت باید بخش خصوصی را هر چهار فصل قبول داشته باشد. متاسفانه در ایران بخش خصوصی فقط در فصل سرما معنا پیدا می‌کند چراکه فعالیت تجاری و اقتصادی در این فصل سختی‌های خاص خود را به همراه دارد. درمجموع در زمین اقتصاد نمی‌توان تنها با یک تیم (دولت) بازی کرد، بلکه باید بازیگران دیگر هم به بازی گرفته شوند.

بررسی تاریخی نشان می‌دهد که بیشتر دولت‌های ما مقید به سناریوی اول یعنی پول‌پاشی و ارزان‌سازی قیمت‌ها بوده‌اند. دلیل این اتفاق چیست؟ آیا می‌توان چنین رفتاری را مصداق پوپولیسم و متاثر از نگرانی‌های سیاسی و اجتماعی دولت‌ها دانست؟

علت اصلی این موضوع به غریبگی دولت‌ها با مردم بازمی‌گردد. یعنی احساس نزدیکی بین این عوامل هیچ‌گاه وجود نداشته است. دولت‌ها نیز به دلیل نگرانی‌های اجتماعی همواره سعی داشته‌اند قیمت‌ها را پایین نگه دارند. به عنوان مثال بارها ما در اتاق بازرگانی و بخش خصوصی نسبت به سرکوب نرخ دلار به دولت هشدار دادیم، اما گوش شنوایی وجود نداشت. بنابراین قیمت ارز همچون فنری فشرده شد و از جایی به بعد این فنر از دست دولت خارج شد و قیمت دلار تا 18هزارتومان هم پیش رفت. چنین رفتاری را در واقع می‌توان به مثابه تاراج منابع ملی تلقی کرد.

با این حال قشر محروم جامعه هم حق دارند نسبت به افزایش قیمت‌ها واکنش منفی نشان دهند. زیرا گاه و بی‌گاه برخی کالاها روند گرانی به خود می‌گیرند، اما حقوق کارگران متناسب با آن افزایش نمی‌یابد. برای رهایی از شکاف درآمد و مخارج شهروندان چه راهکاری را پیشنهاد می‌دهید؟

ما همواره موافق آزادسازی قیمت‌ها و حرکت به سمت بازار باز هستیم. اما مشروط بر آنکه مزد افراد حقوق‌بگیر تعدیل شود. بررسی روند قیمتی بازارها نشان از رشد چهاربرابری برخی از کالاها طی چند ماه گذشته دارد، اما حقوق بسیاری از کارگران و حتی کارمندان اکنون به 5/1میلیون تومان هم نمی‌رسد. اکنون دولت از بالارفتن نرخ ارز سود هنگفتی را به دست آورده است، پس باید از طریق پرداخت حقوق آن را به سفره مردم بازگرداند.

در این برهه بازگشت به سیستم بن یا کوپن کارساز است؟

این سیستم‌ها در گذشته اجرا شده‌اند و خود گاهی منشأ مشکلات بوده‌اند. اکنون نیز به نظر می‌رسد اجرای آنها می‌تواند فسادهایی را به همراه آورد. چنین رفتارهای باز نوعی پول‌پاشی است. دولت باید سرمایه خود را به سمت تولید و اقتصاد آزاد هدایت کند. در غیر این صورت هر روز قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند و قدرت خرید مردم به پایین‌ترین حد خود می‌رسد.

لینک کپی شد
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان