ماهان شبکه ایرانیان

بررسی جامعیت قرآن

قرآن پیام حیات بخش و جاویدانی است که برای هدایت بشریت به سوی سعادت نازل شده است و انسان ها را به علم، پاکی و صداقت فراخوانده، حیات طیبه را به آنها می نمایاند. این نوشتار در پی آن است تا دیدگاه های مختلف درباره ی جامعیت قرآن را بررسی کند. و به پرسش های زیر پاسخ دهد:

قرآن پیام حیات بخش و جاویدانی است که برای هدایت بشریت به سوی سعادت نازل شده است و انسان ها را به علم، پاکی و صداقت فراخوانده، حیات طیبه را به آنها می نمایاند. این نوشتار در پی آن است تا دیدگاه های مختلف درباره ی جامعیت قرآن را بررسی کند. و به پرسش های زیر پاسخ دهد:

الف) آیا قرآن شامل تمام علوم و فنون و قوانین اجتماعی، حقوقی و... است؟

ب) آیا قرآن فقط در صدد بیان مطالب اُخروی و معنوی است و کاری با زندگی مادی و دنیوی انسان ندارد؟

ج) آیا قرآن توان پاسخ گویی به نیازهای انسان در عصر حاضر را دارد؟ در پاسخ به این پرسش ها که در حقیقت سؤال از جامعیت قرآن در پاسخ گویی به نیازهای اخروی و دنیوی انسان است، سه دیدگاه عمده قابل طرح است، که به طور مختصر به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت.

دیدگاه اول: قرآن جامع همه ی علوم و فنون است.

برخی از صاحب نظران[1]مسلمان بر این نظر هستند که همه علوم و فنون و مطالب حتی فرمول های ریاضی، فیزیک و شیمی در قرآن وجود دارد و قابل استخراج می باشند. آنان می گویند: همه علوم اولین و آخرین در قرآن وجود دارد.[2] این گروه به آیاتی از قرآن کریم استدلال می کنند که می فرماید: «وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِکلِّ شَیء»[3]و کتاب را بر تو نازل کردیم در حالی که بیان کنندة همه چیز است». و نیز «وَ لارَطْبٍ وَلایابِسٍ الّا فی کتابٍ مُبین»[4]و هیچ تر و خشکی (در جهان) نیست مگر آن که در کتاب مُبین (نوشته شده) است.

آنان در این راستا به آیات دیگری از قرآن کریم نیز استدلال می کنند که ادعا می شود به علوم ریاضی، ماشین سازی، میکروب شناسی، شیمی و هندسه اشاره دارد.[5] و برخی اوقات به مسئله ی بطون قرآن استدلال می کنند. یعنی هر آیه ای ظاهر و باطن دارد. باطن قرآن برای همه ی افراد قابل فهم نیست و بسیاری از این علوم مربوط به آن است.[6]

کشفیات و اختراعات جدید در قرون اخیر ـ که بسیاری از حقایق قرآن (مثل زوجیت گیاهان ـ حرکت زمین و...) را اثبات کرده است ـ این دیدگاه را تقویت می کند.[7]

نقد دیدگاه اول

این دیدگاه از چند جهت قابل نقد است:

1.ظهور آیاتی که به عنوان دلیل آورده شده بود (مبنی بر این که همه چیز در قرآن است) قابل قبول نیست. زیرا از طرفی این مطلب بر خلاف بداهت است؛ یعنی هر کس قرآن را مطالعه کند متوجه می شود که فرمول های ریاضی، فیزیک و شیمی و امثال آنها در ظواهر قرآن وجود ندارد و از طرف دیگر بسیاری از مفسران این عمومیت و شمولِ ظواهر آیات قرآن را انکار کرده اند و گفته اند که قرآن بیان کننده ی هر چیزی است که مربوط به هدایت بشر باشد. یعنی این آیه مخصوص امور دینی است.[8] برخی دیگر از مفسران گفته اند که ممکن است مقصود از لفظ «کتاب» در آیه شریفه ی قرآن «علم الهی» یا «لوح محفوظ» و یا «امام مبین» باش[9]

2.ظهور آیاتی که برای اثبات علوم ریاضی، هندسه و... در قرآن استدلال کرده اند بسیار ضعیف است و گاهی اصلاً دلالتی بر این مطلب ندارد. (البته اشاره ها و مثال های علمی در قرآن وجود دارد که در دیدگاه سوم توضیح داده می شود).

3.در مورد بطون قرآن باید گفت که این مورد از بحث خارج است، زیرا آنچه برای انسان های معمولی (غیر از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السّلام ـ) قابل دسترسی است، همین ظواهر قرآن است که مربوط به هدایت بشر است نه علوم و فنون.

دیدگاه دوم: قرآن فقط کتاب آخرت است.

برخی از صاحب نظران بر این نظر هستند: «قرآن برای بیان احکام آخرت و مسایل جنبی آن آمده است».[10]اینان، شأن قرآن را بالاتر از آن می دانند که درباره ی مسایل این دنیای خاکی سخن گوید. اگر قرآن گاهی از مسایل این جهان (اعم از اشاره های علمی و تکوینی مثل هفت آسمان ـ حرکت خورشید و... و یا مطالب حقوقی و اجتماعی مثل حدود، ارث، ربا و... و یا هنگامی که از جن، روح و... یاد می کند) برای همراهی با فرهنگ زمانه بوده است، نه این که در مقام بیان حقایقی باشد. این ها می گویند: «معقول نیست که از کتب مقدس دینی، چه قرآن و چه غیر آن انتظار داشته باشیم که در صدد تشریح و حتّی اشاره به چگونگی آسمان و جهان باشند». بر طبق این دیدگاه قرآن وام دار مسایل رایج زمان خویش است و «قرآن زبانی دیگر دارد. قرآن در مقام بیان مسایل معنوی و اخلاقی و تربیتی است». کتاب خدا در نهایت انسان ها را دعوت می کند که قشر و پوسته ی قرآن را فروگذارند و با عقل خود به حل و فصل همه امور بپردازند.[11]

از ظاهر سخنان این افراد بر می آید که قرآن جامع مسایل مربوط به آخرت است و از مسایل دنیوی بیگانه است. هر چند ممکن است که این دیدگاه به طور کامل مورد قبول همه طرفداران این دیدگاه نباشد.

از طرفداران این دیدگاه می توان به ابواسحاق شاطبی (790 ق) اشاره کرد که به این نظریه تصریح می کند.[12] هم چنین از لازمه ی سخن برخی از نویسندگان معاصر که می گویند اشارات علمی و احکام حقوقی، جزائی و اجتماعی اسلام بازتاب فرهنگ زمانه اس[13] همین نظریه استفاده می شود. از سخن این دسته اخیر چنین برمی آید که قرآن در دنیای فعلی قابل اجرا نیست. زیرا احکام آن مربوط به عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده است و در دنیای کنونی انسان باید بر طبق عقل عمل کند.

دلایل صاحبان این دیدگاه به طور عمده عبارت است از:

1.تأثیر فرهنگ زمانه عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در قرآن کریم؛ برای مثال قرآن از روح و جن و حدود جزایی سخن گفته است که در میان عرب رایج بوده است.

2.قرآن به زبان قوم سخن گفته است.[14] بنابراین مطالبی که در میان مردم رایج بوده و جزیی از فرهنگ آنان بوده است در قرآن راه پیدا کرده است.[15]

نقد دیدگاه دوم

همان گونه که دیدگاه اول (وجود همه علوم بشری در قرآن) راه افراط را در پیش گرفته بود. این دیدگاه نیز راه تفریط را پیموده است. در حالی که قرآن کتابی معتدل است که، همیشه راه میانه و اعتدال را حفظ کرده است. یعنی هم به دنیا و هم به آخرت توجه نموده است. قرآن نه مانند تورات است که در سراسر آن سخنی از معاد نمی گوید و نه مانند انجیل، که همه توجه آن به آخرت معطوف باشد.[16] همان طور که در قرآن بیش از 1200 آیه (یک پنجم قرآن) مربوط به معاد است بیش از 750 آیه نیز مربوط به طبیعت و جهان اطراف ماست.[17]

بسیاری از آیات قرآن مسایل اجتماعی و حقوقی مثل ولایت، اطاعت از پیامیر ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان ایشان، مسایل جنگ و جهاد و دفاع، حرمت ربا، حلال بودن معاملات، حقوق زن و شوهر، مبارزه با مفاسد اجتماعی مانند زنا و موارد دیگر را بیان می کند (در دیدگاه سوم به این مطلب بیشتر می پردازیم). با این حال آیا می توان گفت که قرآن فقط مربوط به مسایل معنوی و آخرتی است؟ اگر این گونه از آیات قرآن را کنار بگذاریم ما شاید مجبور شویم قرآن را نصف کنیم.

از طرف دیگر این دیدگاه مستلزم ناقص بودن قرآن است. یعنی قرآن به بُعد معنوی انسان توجه کرده ولی به بُعد مادی انسان و دنیایی که مزرعه ی آخرت است توجه نکرده است و اما در پاسخ به دلایل و استدلال های این گروه باید گفت: «لسان قوم» در لغت و اصطلاح مفسرین به معنای «لغت قوم[18]است. یعنی پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ که عرب بوده است به زبان عربی سخن گفته است تا مردم سخن ایشان را زودتر و بی واسطه بفهمند. پیامبران دیگر نیز هر کدام به لغت قوم خود سخن گفته اند. بنابراین سخن گفتن به «لغت قوم و مردم» مستلزم پذیرش تمام فرهنگ آنان نیست. بلی، قرآن هم چون هر کتاب دیگر که به زبان یک ملت نوشته می شود از لغت ها، تشبیه ها و کنایه های آنها استفاده کرده است. ولی این به معنای پذیرش خرافات و مطالب خلاف علمی آن قوم نیست.

اما در مورد «فرهنگ زمانه» باید گفت که قرآن کریم در مورد فرهنگ زمانه ی عرب معاصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به صورت گزینشی عمل کرده است. یعنی عناصر منفی آن فرهنگ را رد کرده و نپذیرفته است. برای نمونه می توان به نفی زنده به گور کردن دختران (تکویر/ 8) و ردّ قانون ظهار که در عرب مرسوم بوده است (احزاب/4) و نفی بت پرستی و شرک که عقیده رایج عرب بوده است اشاره کرد. از طرف دیگر قرآن عناصر مثبت فرهنگی عرب را تأیید کرده است. زیرا بسیاری از این عناصر مثبت، ریشه در ادیان الهی مانند دین حنیف حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ داشته است. مثل پذیرش مراسم حج.

بر این اساس قرآن تابع محض فرهنگ زمانه ی خویش نبوده است و نمی توان گفت احکام قرآنی مثل حدود، حج، حرمت ربا و... را باید گنار گذاشت به دلیل آن که از فرهنگ زمانه عرب ناشی شده است. زیرا همه این ها احکام الهی است که در قرآن آمده و از آنجا که اسلام و احکام آن جاودانی است اجرای این احکام نیز برای هر مسلمانی در هر زمان و مکان (مگر در شرایط ضرورت و اضطرار) لازم است.

دیدگاه سوم: قرآن کتاب هدایت گر انسان درامور مادی و معنوی است

بسیاری از اندیشوران و دانشمندان بر این عقیده هستند که قرآن کریم کتاب هدایت انسان به سوی خدا و برنامه ی کلی برای زندگی دنیوی انسان که سازنده ی معنویتی پربار و آخرتی آباد است ـ می باشد. به عبارت دیگر قرآن جامع اموری است که مربوط به هدایت انسان (اعم از امور مادی و معنوی) است. در این دیدگاه چند نکته اساسی وجود دارد:

1.قرآن کتاب «هدایت» انسان به سوی خدا است و این هدف اصلی قرآن است.

2.انسان موجودی تک بُعدی نیست؛ بلکه دارای دو بُعد مادی و معنوی است.

3.قرآن به این ابعاد انسان توجه کرده است و یک برنامه کلی، که شامل سعادت دنیوی و اخروی انسان است، ارایه می کند.

4.در قرآن همان گونه که به مسایل معنوی و روحی انسان توجه شده است، به مسایل دیگری از قبیل مسایل حکومتی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی، علمی و... نیز توجه شده است. در این راستا و در جهت هدایت انسان، حتی اشاره هایی علمی مطابقِ واقع، به صورت مثال هایی مانند حرکت زمین، خورشید، زوجیت گیاهان[19]..) آمده است، هم چنان که داستان های واقعی و قصه هایی از امت های پیشین نیز بیان شده است.

5. قرآن کتاب شیمی. فیزیک و علوم دیگر نیست واین اشاره های علمی، حقوقی و... هدف فرعی قرآن است، نه هدف اصلی آن. یعنی از آنجا که در فرهنگ اسلامی، دنیا مقدمه و زمینه ساز آخرت است، مادیات و زندگی اجتماعی انسان پیوند ناگسستنی با معنویات و نیازهای روحی انسان دارد. بر این اساس توجه به امور دنیایی در راستای رشد علمی و ایجاد عدالت اجتماعی لازم است. به عبارت دیگر، وقتی انسان هدایت بیشتری می یابد وبه کمال خود می رسد، که از شناخت و معرفت بیشتری برخوردار باشد. و در زندگی سالم، پاک و متعادلی داشته باشد.

بنابراین هر چه جامعه عالِم تر و پاک تر گردد و با عدالت همراه شود، به اهداف اسلام نزدیک تر می شود. از این رو قرآن به تمام این ابعاد توجه می کند و انسان را دعوت به علم، قسط و عدل و دوری از فحشا و منکرات می کند و قوانینی را برای حصول این اهداف ترسیم می نماید.

6.بیان مسایل اقتصادی، سیاسی، علمی، حقوقی و... در بسیاری از موارد به صورت قواعد کلی است که انسان را به هدایت الهی نزدیک تر می کند و غالباً قرآن خود را درگیر بیان مسایل جزیی نکرده است، مگر در مواردی خاص، که لازم بوده است. قرآن مواردی را که علم وعقل بشر توانایی درک آن را دارد، به عهده او گذاشته است بنابر این نباید از قرآن انتظار داشته باشیم تا تمام جزئیات نظام های سیاسی و اقتصادی متناسب با هر زمان را ترسیم کند. چون هدف قرآن این نیست.

این وظیفه متخصصان دینی است که در هر زمان، کلیات متناسب با زمان و مکان را از قرآن استخراج کنند؛ تا متخصصان علوم اقتصاد، حقوقی و... در چارچوب آن قواعد کلی، برنامه ریزی های مناسب را به عمل آورند.

دلایل دیدگاه سوم

نظریه و دیدگاه سوم از روح تعالیم اسلام و قرآن برداشت می شود و دقت در آیات قرآن آن را به اثبات می رساند، در این جا عقیده برخی از صاحب نظران را مطرح می کنیم. علامه طباطبایی(ره) در مورد هدف اصلی قرآن در تفسیر آیه«وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِکلِّ شَیء»[20] می فرماید:«ظاهراً مراد از «کل شیء» هر چیزی است که به هدایت مربوط باشد، هر چه که مردم در مورد مبدأ و معاد، اخلاق فاضله، شرایع الهیه، قصص و موعظه ها احتیاج دارند.»[21]

روشن است که منظور ایشان این است که هدف اصلی قرآن، هدایت مردم به سوی خدا است و برخی از این امور مثل شرایع الهیه، اعم از امور دنیوی و اخروی است یعنی در شریعت بیان مطالب عبادی، معاملات، احکام جزایی و... می شود. هم چنین استاد مصباح یزدی می نویسد: «قرآن کتاب انسان سازی است و نازل شده است تا آنچه را که بشر در راه تکامل حقیقی (تقرب به خدای متعال) نیاز دارد به او بیاموزد».[22]ایشان با تذکر این نکته که قرآن کتاب فیزیک، گیاه شناسی، زمین شناسی و کیهان شناسی نیست می فرماید: «قرآن در صدد و جایگاه حل مسایل علمی نیست. البته آن چه فرموده باشد حق است و اگر اشاره ای به نکته ای علمی داشته باشد و به راستی لفظ قرآن بر آن دلالت کند حق است. و جای هیچ حرفی نیست.»[23]

قرآن و روابط انسان

در یک تقسیم، انسان در چهار محور اساسی، رابطه دارد و قرآن به همه آن ها توجه کرده است.

الف) رابطه انسان با خدا

بسیاری از آیات قرآن کریم مربوط به تنظیم رابطه انسان با مبدأ هستی است و سعی شده تا راه ها و برنامه های عبودیت و نزدیکی به خدا را به او نشان دهد. بیان انواع عبادات مانند نماز، روزه، حج و گشایش باب دعا از این قبیل است. بر این اساس قرآن انسان مسلمان را هدف مند می کند و از پوچی و سرگردانی نجات می دهد. زیرا توجه وی را به آغاز جهان و انتهای آن (معاد) معطوف می دارد.

ب)رابطه انسان با خود

برخی از آیات قرآن انسان را دعوت به خودشناسی و عدم فراموشی از خود می کن[24]و انسان را از ظلم به خویش بر حذر می دارد. قرآن گناهانی مثل شرک را ظلم به خود می دانداین دعوت به شناخت و دوری از آلودگی، زمینه را برای رشد و تعالی انسان فراهم [25]می کند.

ج) رابطه انسان با طبیعت

همان طور که گذشت بیش از 750 آیه قرآن مربوط به توجه به طبیعت و خداشناسی از راه جهان است. قرآن کریم انسان را به اندیشه در آسمان، زمین، موجودات زنده و حتی غذای خویش دعوت می کند. قرآن اشاره ها و مثال هایی از مسایل علمی می زند که قرن ها بعد حقیقت آن ها ثابت می شود (مثل زوجیت گیاهان). کتاب خدا انسان را به بهره برداری معقول از طبیعت فرا می خواند و از او می خواهد که از چیزهای پاکیزه ی آن بخورد.[26]

قرآن جهان طبیعت را آیات الهی معرفی می کند و بدین ترتیب جهان را برای انسان معنادار می کند (ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم ـ از شما نامحرمان ما خامشیم).

ه) رابطه انسان با خلق

مهم ترین محوری که انسان در زندگی روزمره با آن درگیر است، رابطه وی با خلق است. قرآن آیات زیادی در این مورد ارایه کرده است که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:

حقوق زن و شوهر، حقوق فرزندان و والدین، حق مالکیت، حلال بودن معامله و حرام بودن ربا، ارث افراد از هم دیگر، حقوق کیفری و جزایی مانند قصاص و حدود، ولایت و اطاعت از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان به حق او در امور سیاسی و غیره، اخلاق فردی و اجتماعی، دعوت به قسط و عدل، دستور به جنگ و دفاع (جهاد)، امر به معروف و نهی از منکر.

جمع بندی و نتیجه گیری

قرآن کریم به تمام ابعاد مادی و معنوی زندگی انسان توجه کرده و جامع مسایلی است که در راستای هدایت انسان به سوی خدا است. البته این به معنای دیدگاه اول (وجود همه علوم در قرآن) نیست. زیرا آنان راه افراط را پیموده اند، هم چنان که دیدگاه دوم (قرآن فقط کتاب آخرت) راه تفریط را پیموده است. بلکه قرآن همان گونه که به معنویت و آخرت می نگرد، به دنیا و مسایل آن (که مقدمه آخرت و معنویت است) توجه دارد.

پی نوشت ها


[1] از جمله ابوحامد غزالی (م 505 ق) در کتاب «احیاء العلوم» (ج1، ص 289، چاپ دارالمعرفة، بیروت) و در کتاب جواهر القرآن، فصل چهارم، ص 18.

ـ ابوالفضل المرسی (570 ـ655 ق) در کتاب تفسیر خود.

ـ بدرالدین زرکشی (م764 ق) در «البرهان» ج2، ص 181.

ـ جلال‌الدین سیوطی (م 991 ق) در «الاتقان فی علوم القرآن» ج2، ص 271 و ص 282، و در کتاب «الاکلیل فی استنباط التنزیل» ص2 و آخرین تمایل به این دیدگاه از آقای «رضا نیازمند» است. در نشریه ی بینات، سال سوم، تابستان 1375، ش10، ص 21.

[2] ر.ک: دکتر ذهبی در التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 482-478، وی این کلام را از ابوالفضل المرسی نقل می‌کند.

[3] سوره النحل، (16)، آیه 89.

[4] سوره انعام، (6)، آیه 59.

[5] ر.ک:‌ عباسعلی سرفرازی، رابطه علم و دین، ص 47 ـ 9، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

[6] عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ ما انزل الله عزوجل آیةً الّا و لهاظهر و بطن... (ر.ک: میزان الحکمة، ج 8، ص 94 و بحارالانوار، ج 92، ص 95.

[7] برای اطلاعات بیشتر از این دیدگاه، ر.ک: کتاب درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، انتشارات اُسوه (1375 ش) و مقاله وجود همه علوم بشری در قرآن گاهنامه ذکری (مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شماره 1، 1376) از نگارنده.

[8] ر.ک: رشید رضا، المنار، ج 7، ص 395 و طنطاوی، تفسیر الجواهر، ج 8، ص 130 و ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 489 و المیزان، ج 14، ص 325.

[9] ر.ک مجمع البیان، ج 4، ص298 و الکشاف، ج 2، ص 31 ـ 21، و الجواهر، ج 4، ص 37، (چاپ السلامیه) و البرهان، ج 1، ص 524.

[10] ابواسحاق شاطبی (م 790 ق)، الموافقات، ج 2، ص 76 ـ 69 به نقل از التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 485.

[11] برای اطلاعات بیشتر از این دیدگاه رجوع کنید به دانشگاه انقلاب، ش 110 ص 127، به بعد مقاله مقصود فراست ‌خواه و مجله بینات، ش 5، ص 90 مقاله بهاء الدین خرم‌شاهی.

[12] ابواسحاق شاطبی (م 790 ق)، الموافقات، ج 2، ص 76-69، به نقل از التفسیر و المفسرون،‌ج 2، ص 485.

[13] برای اطلاعات بیشتر از دیدگاه رجوع کنید به دانشگاه انقلاب، ش 110، ص 127،  به بعد مقاله مقصود فراست‌خواه و مجله بینات، ش 5، ص 90 مقاله بهاء الدین خرم‌شاهی.

[14] «و ما ارسلنا من رسولٍ الابلسان قومه» سوره ی ابراهیم، آیه 4.

[15] برای اطلاعات بیشتر از دیدگاه رجوع کنید به دانشگاه انقلاب، ش 110، ص 127، به بعد مقاله مقصود فراست‌‌خواه و مجله بینات، ش 5، ص 90، مقاله ی بهاء الدین خرم‌شاهی.

[16] منظور تورات و انجیل، تحریف شده ی فعلی است.

[17] ر.ک:‌مهدی گلشنی، قرآن و علوم طبیعت، ص 104.

[18] ر.ک: مصطفوی: التحقیق فی کلمات قرآن. و نیز تفسیر المیزان، مجمع‌البیان و نمونه که در تفسیر آیه 4 از سوره ابراهیم ـ علیه السّلام ـ این مطلب را تذکر داده‌اند.

[19] ر.ک: سورة یس، آیه 36 ـ سورة نمل، آیه 89، سوره دخان، آیه 10 ـ و برای اطلاعات بیشتر به کتاب درآمدی بر تفسیر علمی قرآن (انتشارات اسوه) از نگارنده مراجعه شود.

[20] سوره نحل، (16) آیه 89.

[21] المیزان، ج 14، ص 325، (چاپ بیروت).

[22] استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 225 ـ8.

[23] همان، ص 229.

[24] ر.ک: سوره مائده (5) آیه 105، سوره حشر (59) آیه 19.

[25] ر.ک: سوره لقمان (31) آیة 13

[26] ر.ک: سورة بقره (2)، آیه 172، سوره اعراف(7)، آیه 32.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان