ماهان شبکه ایرانیان

شخصیت حقوقی امامت و ولایت

خون بهای امام حسین علیه السلام یعنی چه؟ اینکه می خوانیم خون‌بهای حسین بن علی را بگیریم. این یعنی چه؟ تا روز قیامت هم این وظیفه ماست

خون بهای امام حسین علیه السلام یعنی چه؟ اینکه می خوانیم خون‌بهای حسین بن علی را بگیریم. این یعنی چه؟ تا روز قیامت هم این وظیفه ماست. اوّلاً به ما چه؟ چون اگر کسی کشته شد ولیّ دم پسر اوست به ما چه؟ به ما چه خون‌بهای او را بگیریم؟ و ثانیاً چگونه خون‌بهای حسین بن علی را بگیریم؟ مختار قیام کرد عده‌ای را از پا درآورد. آنها کم نکشتند. این چه خونی است که هنوز طلبکار دارد و تا روز قیامت این شعار باقی است وظیفه ماست. اصلاً ما حسینیه‌ها که می‌رویم برای این دو اصل است، تنها برای عبادت که نیست. نماز می‌خوانیم برای اینکه وظیفه خود را انجام بدهیم؛ اما عزاداری می‌کنیم هم برای ثواب، هم برای اینکه خون‌بهای حسین بن علی را بگیریم: «وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ». «ثار»؛ یعنی خون‌بها. پس معلوم می‌شود هنوز خون‌بهای حسین بن علی هست. هنوز گرفته نشده و ما موظّف هستیم بگیریم، از چه کسی باید بگیریم؟ آنها که از بین رفتند، نوه‌های آنها هم از بین رفتند، دودمان آنها هم منقرض شدند، کسی روی زمین نیست که ما خون‌بها را بگیریم!

امامت و ولایت شخصیت حقوقی

راز آن این است که خود حسین بن علی(سلام الله علیه) فرمود: من یک اصل کلّی هستم یک شخصیت حقوقی هستم نه شخصیت حقیقی. من یک شخص حقیقی هستم که حسین بن علی هستم و مانند دیگران هستم، اما امامت و ولایت این یک شخصیت حقوقی است؛ لذا در مدینه نفرمود من بیعت نمی‌کنم، فرمود: مثل من، هر کسی مثل من فکر می‌کند با دستگاه ستم نمی‌سازد: «مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَ یزید بن معاویة»[1] یعنی عدل در برابر ظلم، علم در برابر جهل ساکت نمی‌نشیند. من شخصیت حقوقی‌ام نه حقیقی. آن شخصیت حقیقی او که حسین بن علی است، او با آن جمله اوّل حلّ است که «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ»؛ اما این شخصیت حقوقی که من ولایت دارم، امامت دارم، محور عدل هستم، محور حق هستم. کسی که محور حق است با باطل نمی‌سازد، محور عدل است با ظلم نمی‌سازد.

اینکه ما می‌گوییم: «وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ»، راجع به این اصل دوم است؛ یعنی ما موظّف هستیم که خون‌بها را بگیریم. اگر پدر کسی را کشتند، او اگر غیرت دارد خون‌بها می‌گیرد، ما پدرمان را کشتند، چرا؟ برای اینکه وجود مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) رسماً اعلام کرد فرمود آقایان! هر کس به دنیا آمد شناسنامه او، اسم او را پدر و مادرش تعیین می‌کنند تا بالغ بشود؛ این امر طبیعی است. اما اگر بالغ شد خودش باید کد ملّی بگیرد شناسنامه بگیرد. خودش باید اسمش را عوض کند، خودش باید شناسنامه‌اش را عوض کند. اگر کسی مکلّف شد بالغ شد باید شناسنامه بگیرد؛ بعد فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»؛[2]ما حاضریم شما را به عنوان فرزندی قبول بکنیم، بیایید بچه‌های ما بشوید.

الآن ما در کمال اطمینان قلب وقتی در کنار قبر مرحوم شیخ انصاری قرار گرفتیم می‌گوییم: «السلام علیک یابن رسول الله»، با اینکه او سید نیست؛ برای اینکه او رفته شناسنامه گرفته. پیغمبر فرمود: بیایید بچه‌های ما بشوید ما شما را قبول می‌کنیم. امیرالمؤمنین فرمود بیایید فرزندان من بشوید من قبولتان می‌کنم. ما اگر فرزندان امیرالمؤمنین شدیم، مادر ما چه کسی خواهد بود؟ ما چرا این شناسنامه را از دست بدهیم؟ فرمود بیایید بچه‌های ما بشوید. حالا ما رفتیم فرزند پیغمبر و علی بن ابیطالب شدیم، مادر ما چه کسی می‌شود؟ ما چرا این را از دست بدهیم؟ روضه‌خوانی برای همین است. همه این سینه‌زنی‌ها و عزاداری‌ها و اشک‌ریزی‌ها برای همین است که ما یک موجود ابدی بشویم. زینب کبری(سلام الله علیها) قسم یاد کرد فرمود: ما را نمی‌توانید فراموش بکنید، قسم به خدا ما زنده‌ هستیم با اینکه بازویش بسته است؛ «فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا»؛[3]قسم به خدا ما زنده‌ هستیم. در آن دستگاه، همه سفرا را هم آن جا جمع کرده بودند، این اسیر دارد حرف می‌زند. فرمود: «فَکِدْ کَیْدَکَ وَ اسْعَ‏ سَعْیَکَ‏ وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا»، او مثل علی حرف زد، به خدا قسم ما زنده‌ایم. مقدور شما نیست که نام ما را از بین ببرید.

 وقتی وجود مبارک پیغمبر رسماً اعلام کرد فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»، ما چرا آنجا نرویم؟ چرا در این خیمه نرویم؟ چرا بچه‌های اینها نشویم؟ وقتی بچه‌های اینها شدیم پدر ما را کشتند، پدر ما را که کشتند ما خون‌بها می‌خواهیم؛ این طور نیست که به ما دعایی یاد بدهند و ریشه نداشته باشد. به ما گفتند این را بگویید ـ این جمله اوّل را ما می‌فهمیم ـ که «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ»؛ اما «وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ»؛ «طالبین لثار»، برای فرزندان است. بچه حق دارد خون‌بهای پدرش را بگیرد. ما فرزندان حسین بن علی هستیم. چرا خودمان را کم بگیریم؟ ما با جان و دل قبول کردیم، گفتیم: «وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ»، پیغمبر تو فرمودی، من و علی شما را به عنوان فرزندی قبول می‌کنیم، ما هم آمدیم. شما پدر ما هستید ما با جان و دل می‌گوییم خون پدرمان را می‌خواهیم، پدرمان هست؛ لذا شما می‌بینید یک جوان که پدرش مُرد، هر چه بخواهی او را ساکت کنی نمی‌توانی.

خدا مرحوم آقا شیخ جواد ملکی تبریزی را غریق رحمت کند! میگفت: ما به این بچه نگفتیم که در این دهه عاشورا آب نخور! این نمی‌خورد، این برای چیست؟ این از کجا مدد می‌گیرد؟ بنابراین ما این اصل دوم را داریم: «وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ»، هر جا ظلم است، آثار و برکاتش همین جهاد و دفاع مقدس بود، هشت سال جنگ بود. ببینید ما ایرانی هستیم، این پرچم سه رنگ برای ما خیلی محترم است؛ اما این پرچم سه رنگ آن قدر عُرضه نداشت که خودش را حفظ بکند در جنگ جهانی دوم. اما پرچم یا زهرا هم او را حفظ کرد هم خودش را حفظ کرد درست است پرچم سه رنگ، پرچم سه رنگ برای کشور ماست و ما پرچم کشورمان را دوست داریم؛ اما این پرچم آن عُرضه را ندارد که در روز خطر ایران را حفظ بکند، برای اینکه در جنگ جهانی اوّل و دوم، متّفقین آمدند غارت کردند بردند این پرچم بود. اما وقتی پرچم یا زهرا و یا حسین بلند شد، دفاع مقدس شد، این پرچم هم خودش را حفظ کرد هم آن پرچم سه رنگ را حفظ کرد هم ایران را حفظ کرد هم دین را حفظ کرد، این قدرت است. درست است که این پرچم سه رنگ را گاهی می‌زدند؛ اما آن تنها پرچمی که حرف اوّل را می‌زد در این دفاع مقدس پرچم یا حسین بود. چگونه و برای چه رفتند کشته شدند؟ برای چه رفتند آبروی کشور را حفظ کردند و امنیت ما را حفظ کردند؟ این سرمایه است.

مطلب بعدی آن است که رهبری اصل جریان کربلا را وجود مبارک پیغمبر به عهده گرفت. من یادم نیست که در آن تعبیرات و منابع اوّلیه سخن از خواب باشد. خواب نبود که وجود مبارک حسین بن علی در مدینه مثلاً خواب دید که پیغمبر فرمود: برو عراق! «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلا»؛[4] نه، امر کردند. من که یادم در آن منابع اوّلیه سخن از خواب باشد. رهبری را خود پیغمبر اعلام فرمود: «أخرج إلی العراق» حالت، حالت منامیه بود نه نوم. رؤیا نبود رؤیت عین بود، در بیداری بود. وقتی ابن حنفیه گفت آقا کجا می‌روید؟ شما که بنا شد تا سَحر فکر بکنید! فرمود: سحر پیغمبر گفت برو! نگفت من خواب دیدم. سخن از خواب نیست، برو!

 همین حسین بن علی(سلام الله علیهما) می‌گوید من بیست سال قبل از کربلا؛ چون جریان صفین بیست سال قبل از کربلا بود. در جنگ صفین اینها شرکت کردند، از صفین داشتند برمی‌گشتند به کوفه. امیرالمؤمنین جلو و حسین بن علی هم پشت سرش به دنبال او، گفت دیدم پدرم در سرزمینی پیاده شد با دست اشاره می‌کند: «هاهنا هاهنا»! «ههُنا مَناخُ رِکابِنا»؛ اینجا بچه‌هایشان را ذبح می‌کنند، اینجا مردهایشان را می‌کشند! این را خود حسین بن علی می‌گوید بیست سال قبل از کربلا من همراه پدرم بودم، پدرم اینجا که آمد، گفت اینجاست. آن وقت خود حسین بن علی هم روز دوم محرم وقتی وارد کربلا شد، وقتی اسم کربلا را شنید، فرمود: «هاهنا هاهنا»؛ همین جاست.

بنابراین این یک مبارزه سیاسی محض نبود که کسی حالا حکومت را قبول نداشت، قیام کرد و او را شهیدش کردند، از این قبیل نبود. این نقشه آسمانی بود، دستور رسمی پیغمبر فرمود برو! ابن عباس گفت: پسر عموجان! ما با هم پسرعمو هستیم، اینها تصمیم رسمی گرفتند به کشتن شما، شما از مکه دارید می‌روید عراق برای چه؟ مکه جای محترمی است کاری با شما ندارند، الان دارید می‌روید عراق؟ جایی که قتل قطعی است؟ فرمود اینجا مرا می‌کشند حرمت کعبه و مکه از بین می‌رود. من سَحر جواب می‌دهم که می‌روم یا نمی‌روم؟ ابن عباس دید که سَحر حضرت دارد حرکت می‌کند. عرض کرد پسرعموجان شما بنا شد! فرمود سَحر پیغمبر آمد، گفت: برو عراق! این خواب نبود، سخن از خواب نیست. این یک دستور کلّی است.

خدا مرحوم کاشف الغطاء را غریق رحمت کند! مرحوم کاشف الغطاء از بزرگ‌ترین فقهای ما شیعه‌هاست. ایشان می‌گوید که اگر اسلام نبود و قرآن نبود ـ معاذالله ـ دینی روی زمین نمی‌ماند، چرا؟ برای اینکه تورات را تحریف کردند، انجیل را تحریف کردند، در تورات و انجیل حرف‌هایی است که با پیشرفت اصلاً سازگار نیست که ـ معاذالله ـ فلان پیغمبر شراب خورد، خدا با فلان پیغمبر کشتی گرفت! این حرف‌ها در تورات و انجیل هست. این کتاب تحریف شده قابل ماندن نیست. تورات را هم الآن شما عرضه کنید، جامعه علمی نمی‌پذیرد، از بس تحریف شده است. انجیل که کتاب وجود مبارک مسیح نیست، تقریرات درس اوست، نه خود آن کتاب آسمانی، آن را هم هر چه خواستند اضافه کردند و هر چه هم خواستند برداشتند. فرمایش کاشف الغطاء این است که این کتاب‌های تورات و انجیل تحریف شده، این با پیشرفت علم جامعه را اداره نمی‌کند. قرآن آمد، موسی را معرفی کرد، عیسی را معرفی کرد، انجیل را معرفی کرد، تورات را معرفی کرد، صحف ابراهیم را معرفی کرد، آنها را زنده کرد. مسیحیت را زنده کرد، یهودیت را زنده کرد، کلیمیت را زنده کرد. حرف‌های آنها را گفت، گفت موسی این است، عیسی این است، ابراهیم این است. هم انبیا را زنده کرد هم صحف آسمانی را زنده کرد کتب دینی را زنده کرد، خودش را هم زنده کرد؛ لذا فرمایش کاشف الغطاء این است که اگر قرآن ـ معاذالله ـ نبود، دینی روی زمین نمی‌ماند[5] و این قرآن به وسیله حسین بن علی(صلوات الله و سلامه علیه) زنده شد. این است که عاشورا برای ما یک اصل است، آن عزاداری ما یک عبادت است؛ اما آن وظیفه دوم طی راه حسین بن علی(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) است. «السَّلَامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَی أَوْلَادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَی أَصْحَابِ الْحُسَیْن»![6] «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ (علیه الصلاة و علیه السلام)». از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم هر کس در سراسر عالم از شرق عالم تا غرب عالم به نام مبارک حسین بن علی پرچمی برداشتند، عزاداری می‌کنند، نوحه‌سرایی می‌کنند، به هر نحو به بارگاه حسینی خدمت می‌کنند، ذات اقدس الهی از همه اینها به أحسن وجه بپذیرد! هدف والای حسین بن علی(صلوات الله و سلام الله علیه) را روزافزون بفرماید!

پی نوشت ها


[1] بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج44، ص325.

[2] کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص261.

[3] اللهوف علی قتلی الطفوف / ترجمه فهری، النص، ص185.

[4] اللهوف علی قتلی الطفوف / ترجمه فهری، النص، ص65. 

[5] کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء (ط ـ الحدیثة)، ج‌4، ص323؛ «أنّه لولا ثبوت نبوّة نبیّنا بإعجاز القرآن و بالمعجزات الّتی تکفی کلّ واحدة منها فی قیام البرهان و نصّه علی کلّ شی‌ء قدیم لمّا ثبتت و اللّه نبوّة موسی و لا عیسی و لا نوح و لا إبراهیم لقضاء ما فی الإنجیل و التوراة من الاختلافات الظاهرات».

[6] البلد الأمین و الدرع الحصین، ص271.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان