«با توجه به سیاستهای ارزی چند ماه گذشته، تعداد قابل توجهی از دانشجویان مشغول به تحصیل در خارج از کشور، ناگزیر به بازگشت اجباری به کشور شدهاند. در چنین شرایطی انتظار میرفت، مسئولین ذیربط با درک این وضعیت و بحران ناخواسته، در راستای کاهش آلام و استرسهای فوق مضاعف تحمیلی بر این دانشجویان و والدین آنان، با حُسن استفاده از بازگشت این آیندهسازان، همچون سابق در رابطه با ادامه تحصیل دانشجویان انتقالی (اخذ شهریه متعارف و منصفانه) طی طریق مینمودند. در کمال تعجب و اقدامی مغایر با عدالت تحصیلی، پردیسهای دانشگاههای علوم پزشکی ارقام نجومی را جهت شهریه تعیین و اعلام نمودهاند! (به طور مثال در شهر تهران مبلغ 90 میلیون تومان برای شهریه سالانه رشته پزشکی) درحالیکه طبق شنیدهها و شواهد موجود در سالیان قبل چنین مبالغی مطرح نبوده و مطابق قاعده پیشین مصوبات هیئت امنای این دانشگاهها نمیباشد.
اکنون این دانشجویان با دغدغه شهریههای سنگین مواجه هستند. با عنایت به طول دوره تحصیلی و احتمال افزایش این ارقام در سالهای آتی و در این شرایط ویژه اقتصادی، تصمیم اخذ چنین شهریههایی برای دانشجویان پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی با چه معیار و ملاکی محاسبه شده است و چه توجیهی دارد؟ اگر معیار تعیین، قرابت به هزینههای تحصیلی دانشجویان در خارج از کشور و... است، قیاس معالفارقی می باشد چراکه برخی از این دانشجویان در دانشگاههای با رتبه جهانی بالاتر و امکانات تحصیلی برتر مشغول به تحصیل بودند و البته مدارک مأخوذه از برخی از آن دانشگاهها نیز از ارزش بینالمللی بالاتری برخوردار است و مزایای دیگری که مجال طرح آن نیست. بعضی از این دانشجویان با صرفهجوییهای وصفناپذیر حتی درخصوص نیازهای اولیه خود و با تحمل دشواری در عین دوری از وطن با همت عالی کسب نمرات خوب و سابقه تحصیلی ممتاز ترمهای تحصیلی را پشت سر گذاشتند و مایه فخر خانواده و افتخار ایران میباشند. چنین استنباط میشود که پس از تصمیم شتابزده برخی دولتمردان و در نتیجه مهاجرت معکوس و ورود سیل عظیم دانشجویان انتقالی (نسبت به سنوات گذشته) نگاه درآمدزایی به این قشر در صدر تصمیمسازی و تصویب شهریه قرار داشته است.
سوالی که در اینجا مطرح می شود آن است که مگر دریافتی ماهیانه (درآمد) سرپرست خانوار چه میزان است که بتواند از عهده پرداخت این شهریه و سایر مخارج زندگی برآید؟ در حال حاضر شاهد افزایش دو یا سه برابری قیمت برخی اقلام و مایحتاج ضروری هستیم و در برخی خانوادهها همزمان فرزند یا فرزندان دانشجو و یا محصل دیگری هم وجود دارد در این شرایط معیشتی آیا امکان آمادهسازی شرایط ازدواج جوانان برای چنین خانوادهای وجود خواهد داشت؟ با این وصف دلسوزی صوری مسئولین برای نسل جوان و توصیه به ازدواج به هنگام و سلامت اخلاق زیر سوال خواهد رفت!
در برخی واحدها و نهادهای مرتبط با سلامت و تصمیمساز در این خصوص اسامی پرطمطراق برای معاونتهای مربوطه به چشم میخورد. این در حالی است که در عمل، تضاد آشکاری با رسالت آنان (صیانت از سلامت جامعه در تمامی ابعاد) رویت میشود. این جوانان فرزندان ایرانند و نگاه صرف کسب درآمد از این آشفته بازار شایسته سیستم و نظام آموزشی به ویژه دانشگاهها نمیباشد. همه ما مکلف هستیم برای سلامت و کمال نسل جوان گامهای مثبت و سازنده برداریم. با رخصت به عملی شدن تصمیمات ناصواب، شاهد تبعات ناخوشایند کوتاه و بلندمدت آن خواهیم بود. به هر حال با توجه به تبیین برخی عواقب و حواشی مطالبه شهریههای ثقیل، چگونگی موضع و سیاست مسئولین محترم مورد قضاوت همگان بوده و در تاریخ ماندگار خواهد بود. امید است با بازنگری، اسباب تحصیل شایسته این دانشجویان مهیا گردد.»