مقدمه
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به علل و عوامل متعددی وابسته بود. اما سه علت اصلی که مورد تأکید محققان است، در این زمینه بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند. نخست باورهای دینی و اعتقادات اسلامی مردم ایران، دوم وحدت مردم و مبارزات سیاسی آن ها، و سوم رهبری قاطع و بی نظیر امام خمینی(ره). این سه عامل پس از آن که در کنار یکدیگر قرار گرفتند و یک مثلث را تشکیل دادند، به نیروی قدرتمندی تبدیل شدند که رژیم پهلوی را سرنگون ساخت. بررسی جنبه های متفاوت این سه عامل، ماهیت واقعی و عناصر تشکیل دهندۀجنبش اسلامی مردم ایران را روشن خواهد ساخت.
از میان سه عامل فوق رهبری امام خمینی(ره)تأثیر فوق العاده ای در به ثمر رسیدن مبارزات مردم مسلمان ایران، علیه دستگاه پهلوی ایفا کرد. فاصلۀزمانی 13 آبان 1343 تا خروج امام از ترکیه، یکی از فصول مهم تاریخ نهضت اسلامی به حساب می آید. بنابراین، در این مقاله سعی شده است، دوران تبعید امام در ترکیه مورد بررسی قرار بگیرد.
تصویب کاپیتولاسیون
«کاپیتولاسیون به قراردادهایی اطلاق می شود که به موجب آن ها، شهروندان یک دولت در قلمرو دولت دیگر، از نظر امور حقوقی و کیفری تابع قانون های کشور خود هستند و آن قانون ها را کنسول آن دولت در محل اجرا می کند. ازاین رو، آن را در فارسی حق قضاوت کنسولی نیز گفته اند»[آشوری، 1380: 276]. وزارت دفاع آمریکا مدت ها بود که ایران را برای بستتن چنین قراردادی تحت فشار گذاشته بود.
آیت اللّه محمد علی گرامی می گوید: «فرزند یکی از علمای ادیب قم(شیخ جواد عراقی)که از کارمندان مجلس شورای ملی به حساب می آمد، اخبار تصویب لایحۀکاپیتولاسیون را به حضرت امام داده بود. آیت اللّه مسعودی خمینی می گوید: «من یقین دارم که اخبار مربوط به کاپیتولاسیون را برادر کوچک امام، سید نور الدین هندی، به ایشان گفته است. سید نور الدین که از سران و رجال سیاسی بود و با سناتورها و رجال سیاسی تماس داشت، چنین اخباری را از طریق آیت اللّه پسندیده به امام رسانده است»[فدائی، 1379: 163].
آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می گوید: «باخبر شدیم که در مجلس رژیم لایحه ای در مسیر تصویب است که در آن به مستشاران آمریکایی امتیازاتی داده می شود. درپی گیری این خبر، زمینۀجدیدی فراهم شد برای مبارزۀامام. امام چند نفری را مأمور تحقیق در مورد جزئیات این خبر کرد که یکی از آن ها من بودم. آقای بهبهانی از طریق یکی از نمایندگان مجلس سنا، متن لایحه و اسناد مربوط را به دست آورده و به من داد. »
آیت اللّه پسندیده می گوید: «جریان تبعید امام به ترکیه در سال 1343 با جریان لایحۀمصونیت آمریکایی ها تحت عنوان کاپیتولاسیون که در دولت تصویب شد و بعد لایحۀآن را محرمانه به مجلس دادند و در مجلس شورای ملی و مجلس سنا تصویب کردند، آغاز شد»[پسندیده، 1384: 239].
البته باید توجه داشت که تصویب کاپیتولاسیون محرمانه نبود و مشروح مذاکرات آن در روزنامۀرسمی که متن کامل جلسات علنی مجلس را درج می کرد، چاپ شده بود. اما تیراژ این نشریه محدود و جواب گوی نیاز متقاضیان نبود.
محمد حسن رجبی در کتاب خود می نویسد: «امام چند روز پس از تصویب لایحۀکاپیتولاسیون برای نظامیان آمریکایی در مجلس شورای ملی (21 مهر 1343)از ماجرا اطلاع یافت؛ البته توسط یکی از کارکنان مجلس که دوست امام بود. امام با مطالعۀمتن صورت مذاکرات مجلس از جزئیات آن آگاه شد. ایشان بلافاصله مراجع و علمای قم را به تشکیل جلسۀهفتگی فراخواند و با ارسال پیام، علمای سایر شهرها را در جریان امر قرار داد »[رجبی، 1378: 331].
سپس امام اعلام کرد که در 4 آبان، مصادف با 20 جمادی الثانی، در منزل خود سخن رانی خواهد کرد. رژیم پیکی به قم فرستاد تا با امام خمینی دیدار کند و ایشان را از تصمیم خود منصرف کند، ولی امام حاضر به دیدار نشد و به ناچار با فرزند امام، حاج مصطفی ملاقات کرد و به او گفت که می خواهد صحبت کند، مواظب باشد علیه آمریکا سخن نگوید و هرچه بگوید چندان مهم نیست (حتی حمله به شخص شاه).
بنابراین، تصویب کاپیتولاسیون در 21 مهرماه 1343 بود و سخن رانی امام در چهارم آبان که مصادف با ولادت حضرت فاطمه (س)انجام گرفت. «بنا به گفتۀافراد، امام در این مدت با حالت نگران در درس حاضر می شد»[فدائی، 1379: 163].
محل سخن رانی امام در خانۀخودشان بود، علت آن را آیت اللّه طاهری خرم آبادی این گونه بیان می کند: «امام تصمیم گرفتند که روز میلاد حضرت زهرا(س)صحبت کنند و این صحبت هم قرار بود که در منزل انجام بگیرد. دلیلش را من الان نمی دانم، شاید از نظر جنبه های امنیتی بوده است. اگر امام می خواست سر درس صحبت کند، جمعیت زیادی جمع نمی شدند و جمعیت منحصر می شد به طلبه هایی که در درس امام شرکت می کردند. درحالی که امام می خواست همه در این سخن رانی شرکت کنند. اگر امام می خواست این سخن رانی را در مسجد اعظم ایراد کند، شاید دولت ممانعت می کرد. به نظر می رسد که امام در مورد محل و زمان سخن رانی بهترین انتخاب را کرد. روز تولد شاه بهترین زمان بود، زیرا رژیم می کوشید با برگزاری جشن چهارم آبان ماه این توطئه را به دست فراموشی بسپارد، اما امام سخن رانی خود را در همان روز اعلام کرد»[طاهری خرم آبادی، 1377: 312-311].
امام سخن رانی خود را با نام خدا و آیه ی«استرجاع»شروع کرد که نشان دهندۀوارد شدن مصیبت بزرگی بر اسلام و مسلمین بود. تأثر قلبی خود را از این مصیبت بیان و اعلام عزای عمومی کرد. سپس به شرح لایحۀکاپیتولاسیون پرداخت و نتایج سیاسی-اجتماعی آن را بیان داشت. هم چنین در مورد بدبختی مردم و قروض خارجی دولت و وابستگی به آمریکا سخن گفت. «پس از این سخن رانی، امام اعلامیه ای منتشر کرد و اقدام دولت و مجلس را در تصویب کاپیتولاسیون محکوم نمود و آن را سند بردگی ملت ایران، اقرار به مستعمره بودن ایران و ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامۀغلط دولت های بی حیثیت نامید»[امام خمینی، 1361: ج 1، ص 145-139].
شهید محلاتی در خاطرات خود می گوید: «پس از این سخن رانی خدمت امام رفتیم. ایشان فرمود: راحت شدم. من تکلیفم را انجام دادم، حالا هرچه می خواهد پیش آید. آن چه مهم است، انجام وظیفه است و عمل به تکلیف شرعی.»
«در اسناد ساواک سندی است که در آن، امام به مراجع نجف پیغام هایی فرستاده و آنان را در جریان مسائل ایران و تصویب لایحۀمصونیت مستشاران آمریکایی قرار داده بود. هم چنین، براساس سند ساواک، نوار سخن رانی امام از رادیو بغداد نیز پخش شده است. »[سیر مبارزات...، 1386، ج 4: 92].
اعلامیه و سخن رانی امام بازتاب های متفاوتی داشت: برخی از علما اقدام مجلس را شرح دادند و عواقب آن را اعلام کردند که ساواک آن ها را بلافاصله دستگیر کرد. هم چنین، جمعی از علمای قم، از جمله آقایان شریعتمداری، حائری، سید صادق، سید ابو القاسم روحانی و زاهدی، در این خصوص با ایراد سخن رانی، واگذاری این امتیاز سیاسی به دولت بیگانه را محکوم کردند.
مهم این بود که باوجود هشدار امام در مورد کاپیتولاسیون، تا نه روز پس از سخن رانی ایشان، هیچ یک از مراجع و علمای بزرگ ایران و عراق اعلامیه ای در محکومیت کاپیتولاسیون و حمایت از ایشان صادر نکردند. این سکوت علما و مراجع نشان دهندۀاین بود که آن ها تمایلی به درگیری و رویارویی با رژیم شاه ندارند. زیرا دولت جدید شعار سازش و تفاهم با روحانیت را به کار برده بود. دیگر این که شاید عواقب کاپیتولاسیون و بعد ضد دینی و ملی آن(برخلاف انجمن های ایالتی و ولایتی)، برای علما و مردم روشن نبود. لذا چندان واکنشی نشان ندادند.
به هر روی، امام پس از سکوت و بی تفاوتی اکثر قریب به اتفاق مراجع و علما، دریافت که کوله بار مبارزه با رژیم را خود باید یک تنه بر دوش بکشد. هم چنین، با گفته شود که دولت آمریکا بلافاصله پس از تصویب کاپیتولاسیون، 200 میلیون دلار وام برای خرید اسلحه و تجهیزات از آمریکا به ایران داد.
بعد از سخن رانی امام این بار رژیم تصمیم گرفت او را به ترکیه تبعید کند. هدف رژیم از تبعید امام عبارت بود از: 1- جدایی میان رهبری و مردم، 2- تضعیف روحیۀرهبری، 3- فراموش شدن رهبر، 4- شکست نهضت اسلامی. «علت های انتخاب کشور ترکیه به عنوان محل تبعید عبارت بود از: غیر مذهبی و لائیک بودن کشور ترکیه، منافع مشترک ایران و ترکیه و دیگر اعمال نفوذ آمریکا در هردو کشور» [فلاحی، 1385: 115].
در خصوص نقش و دخالت دولت آمریکا در تبعید امام سندی وجود دارد که خرسندی یکی از اعضای سفارت آمریکا را نشان می دهد. در نامه ای از استوارت راکول، وزیرمختار و رایزن سفارت آمریکا، دو روز پس از تبعید امام، به فردی به نام جیمز آمده است: «وقایع اخیر که شما از گزارش رسمی به ماوقع آگاه خواهید شد، دل مرا خوش کرده است. بالاخره ما توانستیم از سوءرفتار پیرمردی که با سخن خود چوب درمیان چرخ های ما می گذاشت، خلاص شویم. کله گندۀمحلی(شاه)دستور اخراج او را صادر کرد. در حال حاضر وی در یک مهمان خانۀدرجۀدو در ترکیه زندگی می کند و می کوشد تا سنی های بیچاره را اغوا کند»[سیر مبارزات...، 1386، ج 4: 105].
چگونگی تبعید امام به ترکیه
«شب 13 آبان 1343، صدها کماندو و چترباز مسلح، خانۀامام را در قم محاصره کردند و از بام و دیوار وارد خانۀامام شدند. برای پیدا کردن امام به جست وجو و ضرب و شتم خادم امام پرداختند. امام که در آن ساعت در یکی از اتاق های اندرونی به نماز و دعا مشغول بود، با سروصدای به وجود آمده فهمید که سربازهای رژیم به منزل یورش برده اند. امام که در آن لحظه نمی دانست کلید اندرونی را کجا گذاشته است، از در دیگر اندرونی که به کوچه باز می شد، خارج شد. وقت بیرون رفتن مهر و امضای خود را به رسم امانت به همسرش داد و فرمود: شما را به خدا می سپارم.
امام را از خانه سوار ماشین فولکس و سپس سر کوچه سوار ماشین شورلت کردند و به سمت تهران بردند. بین راه قم به تهران، حضرت امام اعلام می کند که می خواهد نماز بخواند. بنابراین نماز صبح را در صحرا خواندند. هنوز آفتاب روز 13 آبان 1343 از افق بیرون نیامده بود که امام سوار هواپیما شد. سرهنگ افضلی نیز همراه امام بود و هواپیما ساعت 30 /11 دقیقه در فرودگاه آنکارا به زمین نشست. امام خمینی هنگام تبعید به ترکیه به افسر مأمور در هواپیما گفت: من برای دفاع از وطنم تبعید شدم»[روحانی، 1381: 792].
در هواپیما یکی از خدمتکاران برای امام چای آورد که امام بعد از مطمئن شدن از مسلمان بودن او، چای را نوشید. سپس به پیشنهاد سرهنگ افضلی، برای دیدن قسمت های متفاوت هواپیما و کابین خلبان رفتند و تا فرودگاه آنکارا، امام در کابین خلبان نشست. امام از وسایل و لوازم هواپیما دیدن کرد و دربارۀدستگاه های مربوطه و نحوۀعمل آن ها پرسید. این برخورد و رفتار امام مربوط به روحیۀانقلابی و از خصایل ارزندۀرهبری بود و رمز موفقیت ایشان در ادامۀنهضت نیز در همین نکته نهفته است.
حاج آقا مصطفی خمینی، فرزند بزرگ امام، هنگام دستگیری امام برای مذاکره با مراجع روانۀمنزل آن ها شده بود. در منزل آیت اللّه مرعشی نجفی، مأمورین ساواک از دیوار بالا آمدند و ایشان را دستگیر کردند و از شهربانی قم به زندان قزل قلعه تحویل دادند. وی 57 روز زندانی بود و پس از آن در 8 دی 1343 از زندان آزاد شد. برای بار دوم به او اعلام کردند به ترکیه برود و با پدرش ملاقات کند. هدف آن ها این بود که حاج آقا مصطفی در ایران نباشد و به بهانۀملاقات با پدر، او را هم تبعید کنند. بنابراین حاج مصطفی خمینی را دستگیر و به ترکیه فرستادند. یورش ناگهانی ساواکی ها به منزل امام برای دستگیری حاج مصطفی سبب ترس ووحشت همسر او شد که با سقط جنین و کسالت همراه بود.
امام در ترکیه
«بعد از ورود امام به ترکیه، مأموران امنیتی دولت ترکیه امام را از فرودگاه به هتل بلوار پالاس، طبقۀچهارم، اتاق شمارۀ514 که قبلا آماده کرده بودند، بردند. چون هتل محل اقامت امام در مرکز شهر بود و خبرنگاران داخلی و خارجی کنجکاو شده بودند، مأموران امام را به یکی از ساختمان های فرعی خیابان آتاتورک منتقل کردند. امام بعد از ورود به ترکیه به آموختن زبان ترکی پرداخت. توجه و کوشش او برای یادگیری زبان ترکی به حدی بود که سرهنگ افضلی را به وحشت انداخت که مبادا با آموختن زبان بتواند با مردم ترک ارتباط برقرار کند و مبارزه را در تبعیدگاه ادامه دهد. ازاین رو در گزارشی به تهران نوشت: «نباید وی را تنها گذاشت»[روحانی، 1381: 792].
رژیم های ترکیه و ایران، از امام وحشت داشتند، و مرتب محل اقامت او را تغییر می دادند. حتی مقامات ساواک به مأمورین ترکیه اعتماد نکردند و خود نیز برای او مأمور ویژه گماشتند. نگرانی مقامات ایران و ترکیه زمانی بیشتر شد که دیدند، امام خمینی حاضر نیست در محل تبعید به صورت زندانی باشد و مرتب پیشنهاد بیرون رفتن و بازدید از خیابان ها و مراکز دیدنی شهر را می دهد.
روز 16 آبان، امام حدود 40 دقیقه با اتومبیل از شهر آنکارا دیدن کرد. او می خواست دوران تبعید را بدون نتیجه از دست ندهد و در مورد افراد کشور ترکیه تجربه کسب کند. حتی بر مزار 40 تن از عالمان شهید که به دست آتاتکورک کشته شده بودند، حضور یافت. ساواک از بازدید امام از نقاط متفاوت شهر جلوگیری کرد و حتی به بهانۀاین که پوشیدن لباس روحانیون ایران در ترکیه ممنوع است، علی رغم مخالفت امام، مأموران امام را از پوشیدن لباس خود منع کردند و او را مجبور کردند که لباس روحانیون ترکیه را بر تن کند. البته زمانی که علمایی از ایران برای دیدن امام به ترکیه می رفتند، به امام اجازه می داند و لباس خود را بر تن کند. به امام اجازه می دادند که لباس خود را بر تن کند. این رفتار نه تنها نتوانست روح امام را درهم بشکند، بلکه باعث بردباری و ایستادگی و مقاومت امام خمینی شد.
سپس در 21 آبان امام به شهر«بورسا»در 460 کیلومتری غرب آنکارا و در کنار دریای مرمره منتقل کردند.
علت فرستادن ایشان به بورسا این بود که پخش خبر تبعید از رادیو و انعکاس آن بین مردم، باعث وحشت مقامات ترکیه شده بود و می خواستند تا به این وسیله از ارتباط مردم ترکیه با امام جلوگیری کنند. در این مدت اهداف مأمورین هردو کشور این بود که: 1- موضوع تبعید امام به ترکیه و محل اقامت ایشان مخفی بماند: 2- از ارتباط امام با مردم ترکیه جلوگیری شود؛ 3- با ایجاد محدودیت برای امام، ایشان را تحت فشارهای روحی قرار دهند. اما روحیۀامام در دوران تبعید بسیار عالی بوده است: «مأمورین ساواک در گزارش های خود اعلام کردند: روحیۀشخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است. در محل جدید برنامۀروزانه اش بیشتر استراحت، تلاوت قرآن، ادای نماز و صرف غذاست. گاه گاهی هم کلمات ترکی را یادداشت می کند» [فلاحی، 1385: 73 ].
امام بعد از رسیدن به ترکیه تلگرافی به حاج مصطفی خمینی زد و در این تلگراف، سلامتی خود را به خانواده خبر داد و او را سفارش به احترام به مادر، خواهر، برادران و بستگان کرد. هم چنین خواست که وسایل شخصی اش را بفرستد؛ از جمله کتاب هایی مثل مفاتیح، صحیفۀسجادیه، مکاسب و حواشی. امام به خانواده اش توصیه می کند که به ترکیه نیایند، زیرا رژیم می خواست با آوردن خانوادۀامام به ترکیه، او را برای همیشه از ملت و کشورش دور کند. حتی امام سفارش می کند که شهریه ها را بپردازند. نگرانی امام در مورد سوخت زمستانی فقرا نیز قابل توجه است.
باید توجه داشت که امام قرآن نخواست، زیرا قرآن به همراه خود داشت. چنان چه از درخواست های امام مشخص است، کتاب مفاتیح و صحیفۀسجادیه می خواست؛ زیرا به اسلام با تمام ابعادش اعتقاد داشت. او در صحنۀسیاست، مرد سیاست و در میدان رزم مرد جنگ و در مسجد مرد عبادت بود. امام مانند عالمان بزرگ همواره با کتب دعا انس داشت. انگیزۀامام از درخواست کتب فقهی و پافشاری روی آن ها مبتنی بر رسالتی بود که در جهت تحول و دگرگونی رساله های عملیه و خط فکری حوزه های علمیه در تدوین و نگارش رساله بر دوش داشت و به انجام آن اهمیت می داد. ایشان دوران تبعید را بهترین زمان برای انجام این مهم می دانست. امام خمینی از ترکیه وکالت نامه ای برای حاج مصطفی خمینی فرستاد که بیان کنندۀاعتماد و اطمینان او به فرزندش بود. امام با این کار از ایجاد تزلزل در مجامع روحانی پیشگیری کرد. این نیز نوعی مبارزه در تبعیدگاه بود.
بازتاب تبعید امام در داخل کشور
«رژیم پهلوی پس از تبعید امام خمینی، از آن جا که از تکرار قیام 15 خرداد و واکنش خشونت بار ملت مسلمان ایران در برابر تبعید امام وحشت داشت، بی درنگ به نیروهای نظامی و انتظامی به منظور سرکوبی هرگونه حرکت مخالف، فرمان آماده باش داد. رییس ساواک، تیمسار پاکروان، طی تلگراف رمزی به کلیۀشعبه های ساواک در سراسر کشور دستور داد، مراقبت کامل داشته باشند. از هر تحرک و مخالفتی جلوگیری کنند و هرگونه رویدادی را فورا به مرکز گزارش دهند» [روحانی، 1381: 792].
برخی مبارزات داخل کشور عبارت بودند از:
«1- فعالیت حاج آقا مصطفی خمینی علیه رژیم پهلوی (قبل از تبعید به ترکیه).
2- فعالیت های علمای تراز اول. اولین فرد بین علما، آیت اللّه میلانی بود که سکوت حاکم بر فضای حوزه های علمیه را شکست.
3- واکنش بازار. بازاریان که پیوندهای دیرینه ای با روحاینت دارند؛ در حرکت اصلاحی و انقلاب در ایران از زمان مشروطیت نقش مؤثری بر عهده داشتند و در نهضت امام خمینی یکی از ارکان مبارزه بودند. زیرا تعطیلی بازار، هم از لحظ اقتصادی و هم از لحاظ تبلیغی، برای رژیم گران تمام می شد.
4- بهره گیری از مراسم و شعائر مذهبی(مثل دعای ندبه، دعای توسل و...)که در این مراسم ها از امام خمینی یاد می شد.
5- تعطیلی نماز جماعت توسط روحانیون.
6- نوشتن و چاپ و تکثیر اعلامیه علیه رژیم پهلوی.
7- تهیۀطومارهایی که برای دولت و سفارت ترکیه ارسال می شدند تا آن ها تحت فشار قرار گیرند و به تبعید امام خمینی پایان دهند.
8- برگزاری میتینگ. یکی از بزرگ ترین و تأثیر گذارترین این تجمعات، میتینگ مسجد سید عزیز اللّه بود که در 21 آذر 1343 به کوشش جمعیت مؤتلفه برگزار شد. این اجتماع بزرگ ترین گردهمایی و اجتماع بعد از تبعید امام خمینی بود.
9- سرودن شعر، چاپ کتاب کشف الاسرار، چاپ و توزیع توضیح المسائل امام خمینی و پخش کارت تبر یک منقوش به عکس امام.
10- مراجعۀعلما و طلبه های حوزۀعلمیه قم به علمای تراز اول و تحت فشار قرار دادن آن ها تا برای آزادی امام اقداماتی انجام دهند.
11- حرکت های مسلحانه. مهم ترین اقدام هیئت های مؤتلف، ترور[اعدام انقلابی ]حسنعلی منصور بود. منصور بانی تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام محسوب می شد که توسط محمد بخارایی ترور شد»[فلاحی، 1385: 115].
بازتاب تبعید امام در خارج از کشور
تبعید امام بازتاب گسترده ای در سطح جهان داشت. خبرگزاری ها و رسانه های گروهی، احزاب و شخصیت های بین المللی، هریک طبق خط و برنامه ریزی خود از آن برداشت کردند و تفسیرهای متفاوتی ارائه دادند. مطبوعات وابسته به غرب تا آن جا که توانستند علیه امام سخن می گفتند، درحالی که مطبوعات وابسته به بلوک شرق از آن جا که امام حرکت قهر آمیزی را علیه آمریکا و احیای کاپیتولاسیون آغاز کرده بود، تا حدی جانب حق را رعایت کردند.
دانشجویان ایرانی خارج از کشور نیز با تهیۀطومار و فرستادن آن به سفارت ترکیه، موضوع تبعید امام را پی گیری می کردند.
دیدار نمایندگان علمای تهران با امام
بعد از تبعید امام به ترکیه، علمای تراز اول قم و تهران به این نتیجه رسیدند که از محل تبعید امام اطلاعاتی کسب کنند و وسایل آسایش را تا آن جا که ممکن است، برای امام فراهم کنند. بنابراین روز پنج شنبه 21 آبان 1343، آقایان حاج میرزا احمد آشتیانی، حاج سید احمد خوانساری، و وزیر دربار، آقای قدس نخعی بنا به دعوت آقایان در این نشست شرکت کرد. علما اعلام کردند که آقای پسندیده(برادر امام)به ترکیه برود و از وضعیت امام اطلاعاتی کسب کند.
وزیر دربار گفت که پس از گفت وگو با مقامات بالاتر نتیجه به حضور آقایان ابلاغ خواهد شد. این سیاست علمای تهران تا حدودی موافق نظر شاه نیز بود، زیرا این کار باعث می شد، موجبات آرامش خاطر و رفع نگرانی ملت ایران فراهم شود. رژیم با پیشنهاد علما موافقت کرد، ولی آقای پسندیده را مناسب این کار نمی دانست؛ زیرا ممکن بود امام به وسیلۀاو پیامی را به ایران بفرستد و پیام هایی از ایران دریافت کند. بعد از آن، علمای تهران حاج سید فضل اللّه خوانساری را پیشنهاد کردند که مورد پذیرش قرار گرفت و قرار شد ساواک وسایل سفر او را فراهم کند.
رژیم پهلوی برای این که نمایندۀعلما امام را در بورسا ملاقات نکند، محل اقامت و ملاقات با امام را استانبول قرار داد و قرار شد که ملاقات با امام تحت مراقبت شدید مأمورین انجام شود. سید فضل اللّه خوانساری روز 29 آذر 1343 وارد استانبول شد و در«پارک هتل»اسکان یافت. فردای آن روز 30 آذر ماه به دیدار امام رفت که او را به استانبول آورده بودند.
در چندین جلسه، بین آقای خوانساری و امام گفت وگو صورت گرفت و یکی از مأمورین ساواک که در جلسۀملاقات حضور داشت، گفت وگوها ثبت می کرد. آن چه در این گفت وگوها درخور توجه بود، زبان دیپلماسی و تاکتیک های سیاسی بود که امام به کار می برد. مثلا، امام در گفت وگو به مأموران ترکیه اشاره و طوری صحبت می کرد که گویا مأمورین ترکیه با او کنار آمده و به تفاهم رسیده اند. حتی گفت وگوی امام در مورد رفتار خوب مأمورین ترکیه با عث نگرانی مقامات ایرانی شده بود.
بعد از مدتی که رژیم، حاج مصطفی خمینی را به ترکیه تبعید کرد، و وی به ملاقات امام رفت، به وضع نامناسب امام پی برد. حاج مصطفی می گوید: آن گاه که به حضور امام رسیدم، از نظر غذایی، وضع او به حدی بود که اگر دیرتر می رسیدم، امام مریض می شد. هر خوراکی که برای او می آوردند، بدون آن که خم به ابرو بیاورد، می خورد و براساس ویژگی های اخلاقی اش، هرگز خوراک مورد علاقۀخود را طلب نمی کرد. باتوجه به شریط سنی و تفاوت آب وهوا معلوم بوده که بر امام چه می گذشته است.
در ملاقات بعدی، نمایندگان آقای گلپایگانی، یعنی آقایان شیخ محمد علی صفایی و سید مهدی گلپایگانی در تاریخ 22 خردادماه 1344 به استانبول عزیمت کردند. در زمان ملاقات، امام لباس روحانیون ترکیه را بر تن داشت و وضع ایشان طوری بود که آقای صفایی به گریه افتاد. قبل از تبعید امام به عراق نیز آقای حاج شیخ عبد الجلیل جلیلی کرمانشاهی، یکی از روحانیون سرشناس کرمانشاه، برای ملاقات با امام به استانبول رفت.
اقدامات مهم امام در ترکیه
«روش های امام در مبارزه با رژیم در این دوران عبارت بودند از:
الف)نوشتن نامه به ایران: هدف امام از نوشتن نامه به ایران این بود که:
1- ارتباط خود را با داخل کشور حفظ کند و رهبری نهضت را ادامه دهد.
2- اوضاع تبعیدگاه را علی رغم فشار و محدودیت، خوب توصیف کند تا تزلزلی در روحیۀخانواده و مبارزان به وجود نیاید و آن ها برای آزادی ایشان به رژیم متوسل نشوند.
3- امام در نامه های خود خواستار کتاب هایی چون مکاسب می شد. قصد داشت با نوشتن حواشی بر کتب فقهی، احکام عبادی اسلام را در کنار مسائل سیاسی بیان کند و به ابعاد سیاسی اسلام بپردازد.
ب)نگارش کتاب تحریر الوسیله: امام خمینی دریافت که جامعۀآرمانی طرح شده در «کشف الاسرار»، در چارچوب سازوکارهای متعارف (به تصویر صفحه مراجعه شود ) دست نیافتنی نیست و نمی توان با مشی مسالمت آمیز، جامعه ای دینی عاری از استبداد و فساد را محقق ساخت. درعین حال، مبارزه بدون راهبرد روشن نتیجه ای جز به مخاطره افکندن بنیان و ثمرۀمبارزات درپی نخواهد داشت. امام در این کتاب به اسلام به عنوان دینی کاملا سیاسی نگریست و هرگونه تفکیک میان دین و سیاست را مردود شمرد. این اقدام امام بهترین کاری بود که در این دورۀ11 ماه انجام داد؛ چون ترکیه مرکز رواج جدایی دین از سیاست بود. امام وقتی به نجف آمد، کتاب را تکمیل و چاپ کرد. پس از آن، سایر علما به امام اقتدا کردند و در رسالۀخویش مسائل سیاسی را در کنار مسائل عبادی مطرح کردند[فلاحی: 1385: ص 120 سند شمارۀ827-826].
اهداف امام در نگارش کتاب تحریر الوسیله عبارت اند از: 1- مبارزه با تفکیک دین از سیاست؛ 2- اصلاح حوزه های علمیه و خارج کردن آن ها از رکود و سستی؛ 3- مطرح کردن اندیشۀتشکیل یک حکومت دینی.
بنابراین، امام خمینی بهترین نمونۀبرنامه ریزی در دوران تبعید و زندانی است. در دورۀتقریبا یک سالۀتبعید به ترکیه کتاب تحریر الوسیله را نوشت و در دوران تبعید در عراق، طرح بنیادی ولایت فقیه و حکومت اسلامی را مطرح کرد»[فلاحی، 1385: 115].
دلایل تغییر محل تبعید امام از ترکیه به عراق
در بعد داخلی، مخالفت های زیادی با تبعید امام شد؛ مانند ترور[اعدام انقلابی ]حسنعلی منصور و سوء قصد به جان شاه. در سال 1344، اعضای حزب ملل اسلامی دستگیر شدند. این ها نشان می دهند که تبعید امام باعث تشدید مبارزات شد. در بعد خارجی نیز مخالفت های زیادی انجام گرفت. حتی نمایندگان علوی(نیروهای اسلامی)در مجلس ترکیه نیز به تبعید امام اعتراض کردند.
در نتیجۀاین اقدامات، ترکیه و ایران تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار گرفتند و دولت ترکیه متوجه شد، امام شخصیتی با نفوذ و مورد احترام درمیان مردم ایران و خارج از کشور است. از طرف دیگر، دولت ترکیه نسبت به عواقب این اقدام خود بیمناک بود و هرگونه اتفاقی برای امام، عواقب و خیمی برای آن کشور ایجاد می کرد.
فعالیت و اقدامات نیروهای داخل و خارج کشور برای پایان دادن به این تبعید غیر قانونی، حتی به مجامع بین المللی کشیده شد و آن ها نسبت به این اوضاع حساس شدند. بنابراین، شخصیت های بین المللی و اتحادیه های دانشجویی خارج از کشور با ارسال نامه و تلگراف به سازمان های بین المللی، از جمله«سازمان حقوق بشر»، «سازمان عفو بین الملل»و شخص دبیر کل سازمان ملل، آقای اوتانت، به وضعیت نامطلوب حقوق زندانیان کشور و به ویژه تبعید امام اعتراض کردند. حتی دبیر کل سازمان ملل نامه ای برای دولت ایران نوشت و از آن دربارۀاین اقدامات پاسخ قانع کننده خواست.
نامۀدبیر کل سازمان ملل به وزارت خارجۀایران هرچند پی گیری نشد، ولی در نقشۀرژیم در مورد امام و محل تبعید او تأثیر بسیاری داشت. حمید وحانی در کتاب«نهضت امام خمینی»معتقد است که انگیزۀاصلی تغییر محل تبعید امام از طرف رژیم ایران همین نامه بود.
در داخل کشور ترکیه نیز مقالاتی انتقادی نسبت به اقدام دولت ترکیه منتشر شد و دولت لائیک ترکیه تحت فشار نیروهای اسلامی (علوی )این کشور قرار گرفت. سرانجام هم با ارسال پیامی به دولت ایران، خواستند که امام را از آن کشور منتقل کنند[فلاحی، 1385: 135 سند شمارۀ827 و 826].
آیت اللّه پسندیده می گوید: در نتیجۀاین عوامل، محمد رضا شاه با دکتر پیراسته مشورت می کند. دکتر پیراسته سفیر ایران در عراق بود. شاه از او می پرسد اعزام ایشان(امام)به نجف صلاح است یا خیر. دکتر پیراسته که فردی با فهم و فراست بود، به شاه می گوید: اگر امام به نجف برود، به دهن شیر خواهد افتاد. باوجود آقای حکیم، ایشان به اندازۀیک طلبه بیشتر نمی تواند کاری بکند.
حمید انصاری می گوید: «تصور رژیم شاه از این که فضای ساکت و سیاست ستیز آن ایام در حوزۀنجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد، خود مانعی بزرگ برای محدود نمودن فعالیت های امام خمینی خواهد بود» [انصاری، 1386: 68].
بنابراین، دولت وانمود کرد که اوضاع داخلی آرام شده و زمینه برای اصلاحات آماده است و برای رهایی از فشار افکار عمومی و جلوگیری از شعله ور شدن مبارزات، امام را طی یک نقشۀکاملا حساب شده، روز 13 مهرماه 1344 به کشور عراق تبعید کرد.
درس های اخلاقی از دوران تبعید امام به ترکیه
1- در تمام اسناد و مدارک دوران حبس و تبعید امام، سترگی روحیه، بزرگ منشی و بی توجهی امام به رنج هایی که در مسیر نهضت و قیام الهی خویش متحمل شده، کاملا هویداست. در ادبیات امام کمترین گلایه ای از شرایط پدید آمده برای شخص خویش به چشم نمی خورد. بلکه برعکس، همواره بر خوبی اوضاع و رضایتمندی خویش از شرایط پدید آمده، تأکید می ورزد. در نامه ای، امام به فرزندش حاج مصطفی می نویسد: «از جهت من به هیچ وجه نگران نباشید. هم حالم خوب است و هم جایم. »
2- نکتۀمهم دیگری که ناشی از آرامش عمیق روحی امام است، شکرگزاری در همه حال و تکلیف گرایی و رضایتمندی نسبت به تقدیر الهی است. مانند این نامۀامام به حاج مصطفی که: «... از قم وارد آنکارا شدم. للّه الشّکر حالم خوب است. شماها نگران نباشید. آن چه از طرف خداوند تعالی مقدر شده، جمیل است.»
3- نکتۀاخلاقی آموزندۀبسیار مهم دیگری که در نامه های ارسالی امام خمینی از تبعیدگاه ترکیه به چشم می خورد، روابط عالی اخلاقی و انسانی با ذوق الحقوق، فرزندان، همسر، برادران و سایر منسوبین است. امام خمینی خطاب به حاج مصطفی می نویسد: «نور چشم محترم. . . اگر شما رضایت من و خدای توانا را می خواهید، باید با تمام بستگان خصوصا مادر، خصوصا مادر، خصوصا مادر، مهربانی و خوش رفتاری کنید و رضای آن ها را به دست بیاورید.»
4- نکتۀمهم در نامه های امام خمینی در دوران تبعید به ترکیه، اهتمام ایشان به استمرار فعالیت های علمی و فقهی است. جالب آن که شاهکار مکتب فقهی امام خمینی، یعنی کتاب «تحریر الوسیله»در همین دوران و در کنج غربت و تنهایی در تبعیدگاه ترکیه تألیف شده است.»[سیر مبارزات...، 1386، ج 5: 102].
نتیجه گیری
دوران تبعید امام به ترکیه یکی از مراحل مهم انقلاب اسلامی بود. رژیم پهلوی بعد از آن که نتوانست جلوی مبارزات امام خمینی را بگیرد، باتوجه به تجربۀقیام 15 خرداد تصمیم گرفت که امام را از ایران دور کند. حوادث این دوران نشان می دهد که رژیم پهلوی نه تنها به خواسته های خود نرسید، بلکه امام در این دوران یازده ماهه توانست به اقدامات مهمی، از جمله نوشتن کتاب التحریر الوسیله دست بزند. هم چنین امام در این دوران روحیه ای بسیار عالی برای ادامۀمبارزه از خود نشان داد. رژیم پهلوی بعد از آن که نتوانست نهضت ار در داخل سرکوب کند و روحیۀامام را از بین ببرد، تصمیم گرفت که ایشان را به عراق تبعید کند.
منابع
(1). آشوری، داریوش. دانش نامۀسیاسی. انتشارات مروارید. تهران. چاپ ششم. 1380.
(2). فراتی، عبد الوهاب. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی. تهران. چاپ اول. 1379.
(3). پسندیده، خاطرات آیت اللّه پسندیده. مؤسسۀتنظیم و نشر آثار امام خمینی و نشر عروج. تهران. چاپ اول. 1384.
(4). رجبی، محمد حسن. زندگی نامۀسیاسی امام خمینی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی. تهران. چاپ دوم. 1378.
(5). سیر مبارزات امام خمینی در آینۀاسناد به روایت ساواک. مؤسسۀتنظیم و نشر آثار امام خمینی. تهران. چاپ اول. 1386.
(6). فلاحی، اکبر. سال های تبعید امام خمینی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی. تهران. چاپ اول. 1385.
(7). روحانی، سید حمید. نهضت امام خمینی (ج 2). نشر عروج. تهران. چاپ پنجم. 1381.
(8). انصاری، حمید. حدیث بیداری. مؤسسۀتنظیم و نشر آثار امام خمینی. تهران. چاپ سی ام. 1386.
(9). انصاری، حمید. «از امام بیاموزیم». فصل نامۀحضور. شمارۀ58.
(10). طاهری خرم آبادی، خاطرات، ج 1، به کوشش رضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377.
(11). امام خمینی، صحیفۀنور، ج 1، تهران، مرکز مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، 1361.