زندانی شدن کشیش آندره برونسون آمریکایی به اتهام جاسوسی و ارتباط با پ.ک.ک و شبکه گولن، یکی از اقدامات پرهزینه ترکیه در قبال آمریکا بود که موجب آن شد ترکیه در شرایط سخت و دشواری قرار بگیرد.
اگرچه تحلیلگران و کارشناسان سیاسی طرفدار اردوغان از این اقدام همچون تجلی استقلال سیاست خارجی ترکیه و قدرت نمایی یک کشور مسلمان در برابر آمریکا یاد میکنند، اما در جبهه مقابل، منتقدین و مخالفینی هم وجود دارند که معتقد هستند، زندانی کردن یک کشیش بدون آنکه هیچ اطلاعاتی در اختیار ترکیه بگذارد، هیچ کمکی به رفع تهدیدات تروریستی و جاسوسی نکرده و فقط پیامدها و هزینههای سنگین اقتصادی و سیاسی به دنبال آورده است.
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که بروز اختلاف و تنش اقتصادی بین آمریکا و ترکیه و قدرت نمایی اردوغان در برابر ترامپ، میلیاردها دلار به اقتصاد ترکیه آسیب زده و امنیت سرمایهگذاری این کشور را در معرض تهدید قرار داد. اما سران حزب عدالت و توسعه معتقدند، اردوغان با این اقدام نشان داد ترکیه نوین در مسیری قرار گرفته که سیاست خارجی خود را به شکل مستقل اتخاذ میکند و از فشارهای دیگران باکی ندارد.
با این حال شواهد موجود نشان میدهد که اقتصاد ترکیه آسیب پذیرتر از آن است که بتواند در برابر آمریکا تاب و توان مقاومت داشته باشد و همچنان که دیدیم، تداوم فشارها و صعود قیمت دلار ، موجب آن شد که رفته رفته اردوغان و دستگاه قضائی ترکیه کوتاه آمده و کشیش برانسون را آزاد کنند.
آنها خبردار شده بودند که دونالد ترامپ لیستی از تحریمهای دشوارتر را در نظر گرفته و اگر محاکمه برانسون نتیجهای غیر از آزادی به دنبال میآورد، فشارهای بیشتری بر آنکارا اعمال میشد.
در جریان تنش سیاسی و اقتصادی بین ترکیه و آمریکا، سلیمان سویلو وزیر کشور و عبدالحمید گل وزیر دادگستری ترکیه، تحریم شدند و متقابلاً ترکیه نیز وزیر دادگستری و وزیر امنیت داخلی آمریکا را تحریم کرد.
تاکید تحریم آمریکا بر ضبط و مصادره اموال دو وزیر ترکیهای در این کشور، در حالی بود که هیچکدام از آنها حتی یک دلار در آمریکا مال و اموال نداشتند و همین نکته به خوبی نشان میداد که تحریم مزبور کارکرد نمادین و تشریفاتی دارد، اما مقامات آمریکایی، لغو تحریمها را به گونهای اعلام کردند که گویی یک تحول دیپلماتیک بسیار مهم روی داده است!
این در حالی است که هنوز مالیات گمرکی سنگین آمریکا در مورد فولاد ترکیه لغو نشده و شرایط برای صادرکنندگان کالا به آمریکا، سهل و آسان نشده است.
در مورد تحویل جنگندههای اف 35 به ترکیه نیز، روند یکسالهای تعریف شده که شامل تدوین نهایی گزارش پنتاگون و ارسال آن برای کنگره است که اگر همه چیز به خوبی پیش برود، در نوامبر 2019 یعنی دقیقاً یک سال دیگر، هواپیماها در یک برنامه 12 ماهه به ترکیه تحویل داده خواهند شد.
تحریمهای نمادین و تشریفاتی آمریکا و ترکیه به شکل متقابل لغو شدهاند، اما هنوز هم چالشها و اختلاف نظرات مهمی بین آنکارا و واشنگتن وجود دارد.اما لغو این تحریمهای نمادین و برقراری چندین تماس تلفنی بین اردوغان و ترامپ، دلایل و نتایج دیگری به بار آورده که میتوان به اختصار، به آنها اشاره کرد:
1.در جنایت قتل جمال خاشقجی، دونالد ترامپ و تیم سیاست خارجی او و سازمان سیا، ناچار بودند به خواستهها و رویکردهای اردوغان، توجه کنند.
دو تماس تلفنی ترامپ با اردوغان، سفر پامپئو رئیس سابق سیا و وزیر امور خارجه فعلی آمریکا به ترکیه و همچنین سفیر جینا هاسپل رئیس فعلی سیا به ترکیه، مجموعاً نشاندهنده این است که آمریکا ناچار شده برای حفظ کشور سود رسان و خریدار توانمندی همچون عربستان سعودی، ناز ترکیه را بکشد. واشنگتن بارها به شکل تلویحی و مستقیم اعلام کرده که برای مهار ایران، به عربستان نیاز دارد و به همین خاطر اجازه نداد در ماجرای خاشقجی، فشارهای ترکیه، عربستان را زیاده از حد زمینگیر کند.
2.دونالد ترامپ و اتاق فکرهای مرتبط با جمهوریخواهان نشان دادهاند که نگرش آنها به ترکیه، با نگرش اوباما و تیم او تفاوت بسیار دارد و اردوغان نمیتواند در این دوره، از آمریکا خواستههای نامحدود داشته باشد.
در دوران اوباما، بارها بر عضویت ترکیه در ناتو و متفق بودن این کشور برای آمریکا تاکید میشد، اما در قواعد بازی ترامپ، ترکیه جایگاه قبلی خود را از دست داده است. اما باید این واقعیت را نیز پذیرفت که تیم سیاست خارجی اردوغان توانست تهدیدات اقتصادی و سیاسی واشنگتن را به فرصت و عاملی برای نزدیک شدن به روسیه، چین و اتحادیه اروپا تبدیل کند.
وضعیت روابط ترکیه و آمریکا از منظر تحولات سوریه
پیدا و آشکار است که تعلل، ناشیگری و بی تجربه بودن تیم ترامپ و خود او، موجب آن شده که روسیه در بحران سوریه از دست بالا و قدرت و نفوذ بیشتری برخوردار شود.
در این میان، ترکیه نیز فرصت را مساعد دید و در مدیریت تحولات سیاسی و نظامی سوریه، خود را به روسیه و ایران نزدیکتر کرد و بارها علیه اقدامات آمریکا در سوریه موضع گرفت. ترکیه از قدرت گرفتن کردها در شمال سوریه بیمناک است و بارها آمریکا را به حمایت از ترور و تروریسم متهم کرده است.
در مقابل، مقامات سیاسی و نظامی آمریکا اعلام کردهاند که از دید آنها، کردهای وابسته به پ.ک.ک که در قابل گروههایی همچون «یگانهای مدافع خلق» (YPG) و «قوات سوریه دموکراتیک» خود را سازماندهی کردهاند، تروریست نیستند و به حمایت از آنها ادامه می دهند.
حالا آمریکا در جریان بحران سوریه در شرایطی قرار گرفته که نه میتواند با استفاده از ترکیه موازنه رقابت و قدرت با روسیه را به نفع خود تغییر دهد و نه امکان آن را دارد که در غرب و شرق فرات از تمام تصمیمات و اقدامات ترکیه و نگاه دوراندیشانه آنکارا در قبال تحولات دمشق چشمپوشی کند.
در عین حال این واقعیت را نیز میتوان به وضوح مشاهده کرد که آمریکا، رفاقت با ترکیه و تداوم روابط سیاسی امنیتی و اقتصادی با این کشور را بر مسئله حمایت از کردها ترجیح میدهد و خوشبینانه است اگر تصور شود آمریکا حاضر است به خاطر حمایت از کردها از خیر ترکیه بگذرد.
به عبارتی دیگر، در سیاست آمریکا در قبال کردهای سوریه و ترکیه، شاهد نوعی از سیالیت هستیم. به این معنی که آمریکا تا جایی که بتواند و ممکن باشد، از کارت کردها در شرق فرات استفاده میکند، اما در جایی که احساس کند خطر خروج ترکیه از ریل روابط حسنه و قابل کنترل وجود دارد، بازی را عوض میکند.
برخلاف آن چه در بسیاری از روزنامههای ترکیه نوشته میشود، تاسیس یک دولت کُردی و تلاش برای تجزیه سوریه یکی از اهداف استراتژیک آمریکا نیست و آمریکا عملگراتر از آن است که بخواهد یک متفق عضو ناتو را به خاطر گروههای کُرد وابسته به پ.ک.ک از لیست رفقای خود خارج کند.
این همان بازی بینابین و حساسی است که اردوغان و تیم او را ناچار کرده، قدم به قدم، اقدامات آمریکا در شمال سوریه را پیگیری و تحلیل کنند و هر جا که لازم ببینند، یک جنجال رسانهای به راه بیاندازند.
چیزی که در بحران سوریه برای آمریکا از هر موضوع دیگری مهمتر است، مسائل کلانی همچون نگرش آمریکا به رقابت با روسیه در این منطقه و حوزه دفاعی مدیترانه، موضوع حضور ایران در سوریه و منطقه و در ضلع سوم نیز مسئله ترکیه است و مسائلی همچون کردهای وابسته به پ.ک.ک و مخالفین سوری، در اولویتهای ضعیفی قرار گرفتهاند که نمیتوانند در تعیین سیاستهای کلان منطقهای آمریکا، متغیرهای جدی تلقی شوند.
به صورت کوتاه و اجمال می توان گفت، همچنان که در دوران آمریکای ترامپ روابط واشنگتن با متفقین مهمی همچون کشورهای قدرتمند اروپایی و دیگران، تحت تاثیر رفتارها و تصمیمات تاجرمآبانه و عجولانه ترامپ و تیم سیاسی امنیتی او قرار گرفته، رابطه با ترکیه نیز از این قاعده مستثنا نیست.
در معادلات خاورمیانهای سیاست خارجی آمریکا، رابطه با ترکیه در موقعیت شکننده قرار دارد که در مواقع و ایستگاههای خاصی، ممکن است آمریکا به خاطر حفظ مصلحت کلی ناتو و استفاده از کارت ترکیه در خاورمیانه، سیاستهای خود را در سوریه تا حدودی تعدیل کند، اما این تعدیل در حد تغییر تصمیمات نهایی واشنگتن نخواهد بود و لازم است ترکیه رفته رفته به این وضعیت عادت کند.
منبع:تسنیم