برترین ها: مارک کمبل در کتاب جیبی "دانستنی های اساسی در مورد آگاتا کریستی" (Pocket Essential Agatha Christie)، حقیقت های جالبی در مورد پر فروش ترین نویسندۀ داستان های رمزآلود گردآوری کرده است.
مارک کمبل از زمانی که کوچک بود، مجذوب آگاتا کریستی بود؛ کتاب هایی با جلد های رنگ و رو رفته در کتابفروشی محل بود که اولین بار توجه او را به خود جلب کرد. زمانی که موفق به خواندن کتاب های کریستی شد-او با داستان "قتل در قطار سریع السیر شرق" (1934) شروع کرد-شگفت زده و کمی هم به دلیل فقدان جمجمه های خونین در داستان ها ناامید شده بود. چیزی که در عوض آن پیدا کرد، رمز و راز های فریبنده ای بود که با شخصیت های مسحور کننده و غنی و قتل ها (و راه حل ها)ی کاملاً عجیب و غریب آمیخته بودند.
زمانی که سال ها بعد کتاب "دانستنی های ضروری" را نوشت، همدمی دوباره با ملکۀ جنایت برایش بسیار لذت بخش بود. کتاب کمبل حاوی تمام آن چیزهایی است که می خواهید دربارۀ این جنایی نویس محبوب بدانید. در اینجا فقط چند نمونه از این حقایق ریز و درشت را آورده ایم تا میل شما برای خواندن کتاب برانگیخته شود...
1. آیا آگاتا کریستی را بیگانگان ربوده بودند؟
بعید است؟ شاید. کافی است بگوییم که در روز 3 دسامبر 1926، آرچی همسر کریستی برای او اعتراف کرد که با یکی از آشنایان مشترکشان رابطۀ عاشقانه دارد. و بعد غیبش زد تا آخر هفته را با او بگذراند. کریستی که به تازگی مادرش را از دست داده و آشفته بود، بیش از پیش آزرده شد. آن روز عصر او ناپدید شد، در حالی که اتومبیل خود را نزدیک دریاچۀ سایلنت پول در ساری رها کرده بود. پلیس چهار شهرستان برای جستجوی او فراخوانده شدند و دیلی نیوز 100 پوند (5500 پوند یل حدود 7700 دلار کنونی) برای هر خبر پاداش تعیین کرد.
یازده روز بعد، ایوینینگ استاندارد فاش کرد که او در هتل هایدرو واقع در شهر هروگیت ساکن بوده، آن هم با نام مستعار ترزا نیل (عجیب این که نام معشوقۀ آرچی نانسی نیل بود). پزشکان مشکل او را فراموشی تشخیص دادند و او هرگز در مورد آن "11 روز ناپدیدی" صحبت نکرد. منتقدان معتقد بودند این کار یک ترفند تبلیغاتی بوده، اما تفکر کنونی این است که وی اختلال روانی را تجربه کرده است که به "گریز گسسته" معروف است و به دلیل اضطراب شدید و ناگهانی بروز پیدا می کند.
2. شهرت او فقط از خدا کمتر است.
بر اساس کتاب رکورد های جهانی گینس، محبوبیت آگاتا کریستی فقط از کتاب آسمانی "انجیل" و "بارد" کمتر است. او بدون شک پرفروش ترین رمان نویس تمام دوران است. یونسکو در سال 1959 در گزارشی اعلام کرد که کتاب های او به 103 زبان ترجمه شده اند و تا آن زمان بیش از دو بیلیون نسخه، یعنی بیشتر از تمام جمعیت چین و آمریکا روی هم، فروش داشته اند.
3. او مخترع دستگاه کتابخوان است...
آیا عالی نمی شد اگر این اتفاق می افتاد؟ متأسفانه ما تنها می توانیم بگوییم که او یکی از بهترین دلیل ها برای داشتن کتابخوان است. کل آثار او شامل 72 رمان و مجموعه های بی شماری از داستان های کوتاه، همینطور شعر، خاطرات، داستان های کودکانه و نمایشنامه است. در سال 2009، هارپر کالینز تمام داستان های دوشیزه مارپل او را در یک جلد منتشر کرد: این کتاب 4032 صفحه، بیشتر از 8 کیلوگرم وزن و 1000 پوند (حدود 1500 دلار آمریکا) قیمت داشت. قطورترین کتاب دنیا، بر اساس کتاب رکورد های گینس، خوشبختانه با دستگیرۀ قابل حمل ساخته شد.
4. او نمایشنامه ای نوشته است که به مدت بیشتری از تمام نمایشنامه های اندرو لوید وبر به روی صحنه رفته است.
ممکن است مبالغه باشد، اما "تله موش" کمتر از یک پدیده نیست. این نمایشنامه حدود 65 سال پیش، در 6 اکتبر 1952، 8 ماه قبل از تاجگذاری الیزابت دوم در لندن و در تئاتر امبسدرز افتتاح شد، سپس در سال 1974 به تئاتر سینت مارتین منتقل شد و تا امروز در همین تئاتر اجرا می شود. تا روز انتشار این مطلب (15 سپتامبر 2015)، این نمایشنامه 26190 بار اجرا شده است.
وب سایت های تئاتر، زیرکانه، ترجیح می دهند آن را "نمایشنامه ای بزرگ از تاریخ تئاتر" توصیف کنند تا نمایشنامۀ بزرگ تئاتر، از این رو طول عمر آن توقف ناپذیر به نظر می رسد. کریستی آن را بر اساس داستان کوتاه "سه موش کور" (که خود نسخه ای از نمایش رادیویی او در سال 1947 بود) نوشت و با نگاهی به هملت شکسپیر، آن را "نمایش در نمایش" نامید. اما شباهت ها بایست به همان جا ختم می شد. در سال 1954، سه نمایش از او در وست اِند روی صحنه ها بود: "تله موش"، "شاهدی برای تعقیب" و "تار عنکبوت".
5. او راز مرگ هرکول پوآرو را بیش از 30 سال مخفی کرد.
کریستی "پرده: آخرین پروندۀ هرکول پوآرو" را در اوایل سال های 1940 (تاریخ دقیق آن مشخص نیست) نوشت و آن را در یک صندوق بانکی که به شدت در برابر بمباران نازی ها مراقبت می شد، پنهان کرد. او که قصد داشت این داستان را پس از مرگش منتشر کند، در سال 1975، زمانی که برایش روشن شد که بسیار پیر تر از آن است که بتواند برای کریسمس کتاب جدیدی بنویسد، متقاعد شد آن را چاپ کند.
در این کتاب، پوآروی ویلچر نشین به گونه ای کاملاً متفاوت از پوآرویی که می شناسیم رفتار می کند. نیویورک تایمز در اقدامی محبت آمیز، آگهی مرگ او را در صفحۀ نخست خود چاپ کرد، و این اولین باری بود که یک شخصیت خیالی چنین گرامی داشته می شد.
6. او رمان های عاشقانۀ موفقی نیز نوشته است.
کریستی برای ساکت کردن آن دسته از منتقدینی که شکایت می کردند که او فقط "جدول های معمایی شکوهمند" نوشته است، شش رمان عاشقانۀ به شدت مجذوب کننده نوشت، البته با نام مستعار "مری وستمکات". یکی از آنها با نام "پرترۀ ناتمام" (1934) داستانی به شدت شخصی دربارۀ زن رمان نویسی بود که بعد از جدایی از همسرش اقدام به خودکشی می کند.
بسیاری این داستان را بازگویی شکست خود او در ازدواج و "ناپدیدی" بعد از آن، البته با کمی تغییر، قلمداد کردند. او همچنین داستان های کودکانه، شعر و خاطراتی از تجربه های باستان شناسانه اش در عراق نوشته است.
7. پوآرو معروف ترین صادرات بلژیک است.
البته جدا از تن تن، رنه مارگریت، آدری هپبورن و راهبۀ آوازه خوان.
8. "مرگ راجر اکروید" (1926) با اختلاف بسیار، بهترین رمان پلیسی است که تا کنون نوشته است.
بدون این که بخواهم رازی را فاش کنم، این کتاب از آن نوع رمان ها است که ام. نایت شامالان تنها می تواند رویای آن را داشته باشد. یک معمای قتل طرح ریزی شده با مهارت و گروهی از مظنونین احتمالی، که هرکول پوآرو از "سلول های کوچک خاکستری" اش تا آخرین حد توانشان کار می کشد. راه حل معما چیست؟ خوب، آدم فقط یک بار در زندگی اش می تواند از پس چنین ترفندی برآید و کریستی، خدا روح او را بیامرزد، این کار را کرد.